. . .

مهم ★پیدا کردن رمان‌های بی‌نام★

تالار تایپ اثر

aida_zre

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1196
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-15
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
7
امتیازها
23

  • #341
راجب یه دختری بود که با پسرخاله یا پسر عمو یادم نیست به اجبار عقد میکنن بعد دختره فرار میکنه میره خارج از کشور فک کنم کره بعد اونجا یه پسری کمکش میکنه معروف شه فالوراش به میلیونی میشن بعد چند سال برمیگرده دیگه اون پسره نمیزاره برگرده بعد صب اون شبی که کنتر هم بودن دختره میره تا فرودگاه ولی ممنوع الخروجه و باز برمیگرده
 

Zizigoloo

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1218
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
23

  • #342
سلام من دنبال یه رمانم که اسم شخصیتاشم یادم نمیاد. داستان درباره دختریه که خودشو شبیه پسر میکنه و برا پرستاری از بچه شیطونیکه سر پرستار قبلیاش بلاهای زیادی اورده وارد یه عمارت میشه. بچع برا اینکه اینم رد کنه خودشو از شیشه عمارت اویزون میکنه و دختر اونو میگیره و نجاتش میده. مادر بچه مرده و دایی بچه با اینا زندگی میکنه. وسطای رمانم پدر بچه یه مهمونی دعوت میشه و اونجا دختری هست که عاشق مرد شده مرده برا اینکه دختررو بپرونه به پسر تقلبی میگه بوسش کنه تا دختر فکر کن مورد داره. اخرم میفهمه دختره و باهاش ازدواج میکنه. و مطمئنم رمان نیما نبود نیما رو خوندم داستانش تقریبا شبیه نیست
 

رهام

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1227
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-20
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
23

  • #343
سلام یه رمان قبلا میخوندم که اسم دختره کژال بود وضع مالیه خوبی نداشتن سقف خونه رو سر مادرش آوار میشه و میمیره باباش اونو میذاره پیش عموش میره اما زنمچعموش باهاش بد بوده نمیذاره بیاد خونه و تو زیر زمین لهش جا میده و مثه یه کلفت باهاش رفتار میکنه یه خواستگار براش پیدا میشه ولی زنعموش دختر خودشو جا میزنه به جای اون بعد هم اونو میده شوهر که خیلی اذیتش میکنه پسره بیماری روانی داشته اونو از چاه آویزون میگه یه نفر اونو نجات میده میفرستش تبریز... کسی می دونه اسمش چیه؟؟
 

melove

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1230
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-21
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
4
امتیازها
23

  • #344
سلام یه رمان هست دختره کلاس نهم بود بعد قراره چن تا از دوست های باباش با خانواده هاشون بیان به عنوان مسافرت بعد یکی از پسرای دوست باباش فوتبالیسته و یکی از پسر عمو هاش یا داییش نمیدونم اما اسمش راشا بعد اسم دختر داییش یا عموش نمدونم اما اسمش هانا است اسم پسر فوتبالیسته علیرضا هستش اگه اشتباه نکنم ممنون میشم اسمشو بگید🥺
 

Pinkyp

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1245
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
7
امتیازها
23

  • #345
سلام
یه رمانی رو سال ها پیش خوندم اما الا اسمش یادم نیست و دوباره دوستدارم بخونمش. رمانش درباره ی یک دختر دکتر تپل و دکتر متخصص زیبایی بود. فکر کنم اسمه پسره نیما بود و باهاش خیلی لج بود و همش با دختره کلکل میکرد. دختره چشمشو و دوستش فکش رو پیش دکتره عمل کردن.
رمانش ایرانی هستش لطفاً اگر اسمش رو میدونید بگین بهم
 
آخرین ویرایش:

mobin

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1247
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
7
امتیازها
23

  • #346
رمان در مورد یه دختریه که تو خانواده معمولی زندگی میکرد و عاشق پسرعموش بود ولی بعد از این که پدرش بدهی بالا اورد خانواده عموش هیچ کمکی بهشون نکردن و پسر عموشم ولش کرد تا اینکه دختره تونست به ادم خیلی موفق تبدیل بشه بعد یه ادم که یه جورایی فک کنم خان بود ازش میخواد برای اینکه نوش باهاش خوب بشه بهش کمک کنه واسه همین دختره به عنوان خدمتکار نوش وارد خونش میشه پسرع خیلی ادم مغروری بود اما عاشق دختره میشه بعد میفهمه دختره چه ادمیه ولی دختره میخواد از پسر عموش انتقام بگیره
 

Pinkyp

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1245
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
7
امتیازها
23

  • #347
سلام
یه رمانی رو سال ها پیش خوندم اما الا اسمش یادم نیست و دوباره دوستدارم بخونمش. رمانش درباره ی یک دختر دکتر تپل و دکتر متخصص زیبایی بود. فکر کنم اسمه پسره نیما بود و باهاش خیلی لج بود و همش با دختره کلکل میکرد. دختره چشمشو و دوستش فکش رو پیش دکتره عمل کردن.
رمانش ایرانی هستش لطفاً اگر اسمش رو میدونید بگین بهم
کسی خونده این رمان رو؟؟
 

Sayesatan

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1251
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-25
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
1
پسندها
5
امتیازها
23

  • #348
سلام من دنبال یه اسم رمان میگردم ک موضوعش یه دختره خانواده پولداری داشت ولی ازشون متنفر بود باهاشون زندگی نمیکرد دختره فک میکنم یه سازیو بلد بود
پسره خیلی خررررپول بود هم خواننده بود هم یه شرکت بزرگ داروسازی داشت
 

_Mahsa

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1262
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
2
پسندها
7
امتیازها
23

  • #349
سلام یه رمان هسته اسم شخصیت ها رادین و کمند هسته داستان اینه که رادین ارباب یه روستایی هسته و کمند و از مادرش میخره وبعد از مدتی به کمند اهانت میکنه و کمند از اونجا فرار میکنه لطفا کسی که اسم رمانشو میدونه بگه
 

Ahllam

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
1265
تاریخ ثبت‌نام
2021-11-27
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
3
پسندها
9
امتیازها
23

  • #350
میدونی یه دختره بود که فک کنم مربی بود و با مادرش زندگی میکرد تو یه آپارتمان توی همون آپارتمان دوست پسر قدیمش زندگی میکرد که زن داشت زنشم از قضا خراب بود و همه پسره رو مسخره میکردن بخاطر اینکه زنشو جمع نمیکنه،اینا باردارم نمیشدن
تا اینکه این پسره میاد به دختر داستان میگه که رحمتو اجاره بده
دخترم بعد یکم مخالفت قبول میکنه تا اجاره بده پسره هم به همین بهونه ها نزدیکش میشه و دخترم میفهمه که این پسره و زنش اصلا با هم سازگاری ندارن و به زور با هم زندگی میکنن و عشقی میونشون نیست
بعد یه مدت معلوم میشه که زنش به خاطر انتقام نزدیک پسره شده
پسرم پسر اصلی خانوادش نیست و نمیدونم چطور میفهمه پدر و مادر اصلیش اونایی نیستن که میگن
همینا ازش یادمه😢
ولی خیلی قشنگ بود
راستی دختره قبلا شوهر داشته از شوهرشم جدا شده،چون فک کنم یا معتاد بود یا به دختره اهمیتی نمیداده
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 2, کاربران: 0, مهمان‌ها: 2)

بالا پایین