. . .

معرفی یک نگاه فاشیستی به کتاب خوانی!

تالار متفرقه آموزش نویسندگی

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,410
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,136
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1
فکر می‌کنم یکی از دلایلی که باعث دوام روزانه‌نویسی من شده نقل قولی از الکس سیئرز باشد:

«چیزی که به آن نیازی داری صداقت است. اینکه با شجاعت چیزی را که واقعاً احساس می‌کنی بگویی… باید پاک فراموش کنی که دوستت داشته باشند.»

اگر اینجوری نباشد، به سرعت مرعوب جمع می‌شوی و خیلی زود نوشتن به کاری پرتکلف و عذاب‌آور تبدیل می‌شود. طوری که هر کامنت انتقادی تار و پودت را به لرزه در می‌آورد.

البته صداقت به معنی آزردن دیگران نیست. اما چه باک که گاهی برای نشر حرفی که از درونت جوشیده باید عدۀ زیادی از مردم را بیازاری.

چند وقت پیش یکی از کاسبان کنکور برایم کامنت گذاشته بود تا دق و دلی‌اش را خالی کند. من هم کامنتش را مستقیماً روانۀ پوشۀ جفنگ وردپرس کردم.

خیلی‌ها از اینکه من در نقد دکان دانشگاه می‌نویسم عصبی می‌شوند. اما این دلیل نیست که من لال بشوم و با تسامح و تساهلِ بازاری دهان خودم را بدوزم.

چخوف زمانی گفته بود: آزاداندیش واقعی کسی که حتی از نوشتن مطالب احمقانه نترسد.
 

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,410
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,136
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
دربارۀ کتاب هم همین است، من برای کتاب‌های یووال نوح هراری و رولف دوبلی صنار ارزش قائل نیستم. اما چون این کتاب‌ها پر فروش‌ شده‌اند و بسیاری از دوستان صمیمی من شیفتۀ این کتاب‌ها هستند باید لال بشوم؟ دوستان من اگر واقعاً دوست من باشند در کنار عقیدۀ خودشان پذیرای نظر من هم خواهند بود.

اینکه رولف دوبلی به مدد ترجمۀ گزارشگر فوتبالی صدا و سیما پرفروش شده به کنار. اما چرا به جای اینکه آب را از سرچشمه بخوریم سراغ میمونی مثل دوبلی برویم که با وصله-پینه کردن ایده‌‌های دیگران و مخالف‌خوانی تهوع‌‌آورش کتاب‌سازی کرده؟

اگر بخواهیم خطاهای شناختی را بشناسیم چراکتاب‌های نسیم طالب و دنیل کانمن و ریچارد تیلر و دن آریلی را نخوانیم که اتفاقاً با ترجمه‌های متنوعی در بازار ایران موجود هستند.

اگر هم بخواهیم دربارۀ تاریخ و علم و دانش و فلسفه بخوانیم منابع دست اول نسبت به گزارش‌های دلفریب نوح هراری ارجح‌تر است.

من اصولاً نسبت به اغلب کتاب‌های پرفروش بازار مبتذل کتاب ایران چندان خوشبین نیستم.

وقتی کتاب غیر داستانی پرفروش ما بی‌شعوری باشد و قهوه زرد آقای نویسنده از شاهکارهای ادبی موجود در بازار بیشتر بفروشد، تکلیف روشن است.

اگر بنا به بازاری بودن است رولف دوبلی و یووال نوح هراری همان‌قدر بازاری‌اند که گرانت کاردون و دارن هاردی.

تازه به نظرم کتاب‌های انگیزشی و الهام‌بخشی مثل آثار ست گادین خیلی مفیدتر از کتاب‌های دوبلی و هراری باشند.
 

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,410
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,136
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #3
دوستانی که مرا بیشتر می‌شناسند می‌دانند که سبد مطالعۀ متنوعی دارم. این را هم محض فخرفروشی نمی‌گویم. اغلب اوقات از سر هوس می‌خوانم و صدها کتاب مختلف را هم نیمه‌کاره رها کرده‌ام. بعضی‌ کتاب‌ها را هم تا ده-پانزده بار خوانده‌ام.

باری، حرف اینجاست که خواندن کتاب‌های انگیزشی و مثبت‌اندیشی همیشه بخشی از سبد مطالعۀ من بوده‌اند.

همان‌قدر که شیفتۀ «متفکران روس» آیزیا برلین یا «قوی سیاه» نسیم طالب هستم ممکن است از خواندن «قاعده ۱۰ برابر» و «اثر مرکب» لذت ببرم.

عزت نفس کمی هم ندارم که بخواهم سلیقۀ خودم را کتمان کنم.

مشکل من با کتاب‌هایی مثل انسان خردمند و یا هنر خوب زندگی کردن در این است که غالباً این کتاب‌ها مرکز کنترل بیرونی آدم‌های تازه‌به‌کتاب‌رسیده را تقویت می کند.

جوان ایرانی در جامعه‌ای که اول و آخر آن، از مسئولین تا والدینش در لجن مرکز کنترل بیرون غوطه‌ورند به کتاب‌هایی نیاز دارد که اختیار او را تقویت کنند و یادآورد قدرت انتخابش باشند.

گیریم کتاب‌ساز اعظم، رولف دوبلی ثابت کرد که هر چه داریم از پر قنداق است و زندگی عرصۀ محض شانس و تصادف. از کرامات شیخ ما این بود که شکر را خورد و گفت شیرین است.

این حرف‌ها برای عوام الناس شیرین است. اما متأسفانه ذهنی که چندان پخته نشده و به قدرت معناسازی ذهن انسان پی نبرده ممکن است با این توجیه به رخوت و تنبلی خودش ادامه بدهد و همه چیز را به زمین و زمان واگذار کند.
 

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,410
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,136
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #4
نه من اصراری بر نادیده گرفتن واقعیت ندارم. کمااینکه خودم به دقت نوشته‌های هراری و دوبلی را خوانده‌ام.

پیشنهادم را اول بحث گفتم:

اولاً به جای این کتاب‌های بازاری آب را از سرچشمه بخوریم. یا اگر کتاب بازاری می‌خوانیم خب چند کتاب انگیزشی هم چاشنی‌اش کنیم. (که دلیلش را در ادامه خواهم گفت.)

ثانیاً آنچه در این کتاب‌ها گفته می‌شود بهانۀ بی‌عملی و تقویت مرکز کنترل بیرونی ما نشود.

به این نکته توجه کنیم که مثلاً دوبلی پس از سال‌ها پول درآوردن از فروش خلاصه کتاب‌های مدیریتی سوراخ دعا را پیدا کرده. یعنی در بازار اشباع شدۀ کتاب، با پیدا کردن شواهدی در نقض بسیاری از ایده‌های جا افتاده دربارۀ موفقیت و سبک زندگی سری توی سرها دربیاورد.

حالا چرا باید کتاب‌های مثبت و انگیزشی را هم بخوانیم:

اول از همه به خاطر اینکه همۀ این کتاب‌ها، بلا استثنا مرکز کنترل درونی ما را تقویت می‌کنند. یعنی می‌فهمیم به اندازۀ یک نفر اختیاری داریم و جای دایورت کردن همه چیز روی دولت و والدین و دنیا، ما نیز مسئولیم.

دوم اینکه این نوع کتاب‌ها عملگرایی و بهره‌وری ما را تقویت می‌کنند. پیتر دراکر گفته: تاریخ را نه افراد باهوش که افراد باانگیزه می‌سازند.

حالا توجیه آدم‌هایی که می‌خواهند با نفی کتاب‌های انگیزشی «باکلاس» به نظر برسند چیست:

«اینا یکی دو روز آدمو شارژ می‌کنن بعدش چی، آدم بر می‌گرده سر خونۀ اول»

مثل این است که بگویی دیگر غذا نمی‌خورم چون دوباره چند ساعت دیگر گرسنه‌ام می‌شود. برای آدمیزادی که به خاطر مغز مارمولکی‌اش ذاتاً میل به تنبلی دارد، به صورت مدام نیاز به تکرار و تمرین است تا در خط عمل بماند. پس این یکی که هیچ.

«یعنی چی بشین و جذب کن. آدم باید پاشه و عمل کنه.»

بز کوهی هم می‌فهمد که جذب کردن بدون عمل کردن میسر نیست. کسی هم ادعا نکرده که بنشین و فقط جذب کن. من که تقریباً تمام کتاب های قانون جذب و نوشته‌های افرادی مثل جک کانفیلد و جو ویتالی را خوانده‌ام هرگز ندیده‌ام چنین نویسندگانی کسی را به بی‌عملی توصیه کنند. جذب با عمل عجین شده و اصولاً چه اشکالی دارد که آدم هدف خودش را به روشنی بداند و تصور کند. جز این است که محرک عمل است؟

«دنیای واقعی اینجوری گل و بلبل نیست. بدبختی و بحران از در و دیوار سرازیره»

خب بنشینم و خاک بریزیم روی سرمان؟ چه کسی منکر کاستی‌هاست؟ این توجیه هم از ذهنیت اخبارزده می‌آید. اصولاً کسی که مثبت‌اندیشی را انتخاب می‌کند منکر کمبودها نیست. اتفاقاً در صدد این است که با دیدن جنبه‌های پر لیوان چاره‌ای برای پر کردن نیمه خالی بیندیشد. این یکی هم بی‌راه‌ است. اینکه به بهانۀ تلخی‌ها بخواهی شیرینی ها را هم زهرمار کنی چندان عقلانی به نظر نمی‌رسد.

جالب اینجاست که با خواندن مصاحبۀ بسیاری از چهره‌های سرشناس علم و رسانه میبینی که بسیاری از آن‌ها کتاب‌های خودیاری یا مثبت‌اندیشی را الهام‌بخش خودشان می‌دانند و به راحتی از کتاب‌های مورد علاقۀ خودشان اسم می‌برند.
 

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,410
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,136
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #5
شاید ما در کتابخوانی هم تزویر و دورویی ریشه‌ای خودمان را داریم و در خلوت آن کتاب دیگر می‌خوانیم!

دربارۀ کتاب انسان خردمند هم باید بگویم که آگاهی از چیزی مثل نظم‌های بین‌الاذهانی باعث نمی‌شود که ما از بسیاری از ایده‌ها که می‌توانند مفید باشند دست بکشیم.

من خرد فرانسیس بیکن را به یووال نوح هراری ترجیح می‌دهم:

«خواندن اندکی فلسفه، ذهن انسان را به الحاد و بی‌خدایی سوق می‌دهد ولی مطالعۀ عمیق و دقیق فلسفه ذهن انسان را متمایل به پذیرش مذهب می‌کند.»
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1
بازدیدها
44
پاسخ‌ها
7
بازدیدها
160

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین