به نام خدا نقد فلبداهه طلوع کن
اسم
کل نوشته برای گفتن حرفای پرانرژی و نشاطبخش و امید دهنده نوشته شده بود و حرفهای آموزنده و مفیدی داشت که باعث میشد از پیله تاریکی در بیایم و ذهنمون رو به طلوع دوباره دچار کنیم. پس این اسم کاملاً مرتبط بود با فلبداهه. اما به نظرم اشاره مستقیم نه توی نوشته و نه توی اسم، چندان زیبا و جالب نیست. به جای حالت دستوری طلوع کن . اسمهای(ذهن طلوع میکند)(طلوع شهر)(همقدم با طلوع)(لمس هر طلوع)و یک چنین اسمهایی بهترن تا اینکه مسقیم بگیم طلوع کن
ژانر:
فقط یک ژانر اجتماعی براش انتخاب شده و نوشتهها مضامینی اجتماعی دارن و برای اصلاح عقاید قدیمی و اشتباه اجتماعی نوشته شدن. یک نوع انتقاد و تصحیح به حساب میاد و ژانر انتخابی درست بود و نویسنده تلاش کرده اشتباهات رایج رو در فلبداهه طلوع کن به چالش بکشه.
مقدمه
نوشتههایی که دیدم بسیار جذاب بودن مخصوصا اینکه حرف مردم توی بازی اسم فامیل اشیاء تلقی شده. یک نواوری تو سبک خودش به شمار میاد اما تنها ایرادی که توی مقدمه مشاهده شد این بود(هه)پوزخند نویسنده که انگار حرص و خشمش رو نشون میداد و چهره مقدمه رو زشت کرده و اصلاً نیازی به اون نبود. با احساسات نوشته هم ارتباط نداشت.
شروع
برای هر پارت با الف ب پ یک شروع جالب نوشته شده بود. اما اولین پارت و اولین شروع باید خیلی جذابتر میشد اما اندازه برخی نوشتهها بیش از حد کوتاه بود و در کنار حرفهای مفید باید یک توصیف از حال و استفاده از برخی آرایهها هم دیده میشد تا حس اون نوشته بهتر درک بشه و خواننده حس نکنه صرفا نویسنده داره فقط باهاش حرف میزنه و جملاتی رو مستقیم بهش میگه.
توصیفات
خب فلبداهه بیشتر حالت صحبت کردن داشت و از آرایههای خاص و توصیفات متنوع که بتونه تو رو درون اون حس و حال قرار بده استفاده نشده بود. یک نویسنده باید درکنار اینکه حرفای مفیدش رو به گوش خوانندهها میرسونه، اونارو با شیوه زیبایی برسونه که در عین حال که از خوندن دارن لذت میبرن، از مطالب پشت پرده قضیه هم مطلع بشن و استفادش رو ببرن. اینکه خشک و خالی فقط کلماتی بیان بشه و تند تند چیزهایی رو به ذهن منتقل کنه درسته بار معنایی رو میبره بالا و نشون میده نویسنده فهمیده بود اما نشون دهنده مهارتش توی نویسندگی نیست. اگر حرفهای بررسی کنیم یک نوشته اصول و قوانین و قالبهای خودش رو داره و باید با رعایت اون اصول حرفاش هم زده بشه. چون توی نقد یک اثر فقط محتوا رو نمیبینن، شیوه گفتاریش، آرایههاش، ترکیب جمله، و همه اینها باهم مهمه. و اگر اثری توصیف جذاب نداشته باشه سطحش پایینتر میاد
آرایه ادبی
توی دلنوشته تشبیهات زیبایی به چشم میخورد از جمله
طاووس باش!
تواناییها و استعدادهات رو به قدری شکوفا کن که مثل بال و پر طاووس چشم نواز باشن. در عوض ضعفهات رو گنده نکن. بذار زیر بال و پرت گم بشن رفیق!
یا تشبیه در زمینه قند بودن یا کیک بودن. همین چندتا آرایه کوچیک تشبیهی هم کلی به متن زیبایی دادن و باعث شدن خواننده بهتر منظور نویسنده رو متوجه بشه و باعث بسط معنایی هم شده. برای همین میگم آرایه زیاد مهمه اما متاسفانه آرایه کمی دیده میشد و از چندتا توصیف بالاتر نرفت
بررسی بخشهای پارت
مشکل اساسی که حس کردم زیبایی رو کم میکنه صحبت مستقیم نویسنده با خواننده بود. اساسا مستقیم گویی و حضور راوی ممکنه نتونه خوب خواننده رو واسه ادامه خوندن ترغیب کنه. برای همین گفتن حرف اصلی توی یک قالب داستانی و ماجرایی مربوط به یک شخص خیلی جذابتر میشه.
(و)
وقتی بهم گفت تو مال منی، حس کردم دنیا مال منه.
یادم رفت مال تاریخ انقضا داره، یک روزی دور ریخته میشه.
ما اموال نیستیم!
یکی از نوشتههای بسیار زیبا و برجسته این فلبداهه بود که ازش لذت بردم
و
از الف تا ی رو هم بدویی، تا خودت نخوای، هیچ چیزی تغییر نمیکنه. تنها چیزی که تغییرناپذیره، تغییره! پس طلوع کن.
این بهترین پایان واسه فلبداهه میتونست باشه و حکم تیر آخر رو داشت
و یک طنز زیبای و دلنشین هم تو پارت پایین داریم
(ژ)
ژرفای زندگیت چهقدر عمیقه؟ میدونستی با فکر کردن به گذشتهات این چاه عمیقتر هم میشه؟
باید بگم خدا قوت دوست عزیز، قبر خوبی واسه خودت کندی. خوب بخوابی!
و اما یک نوشته زیبای دیگه
صحرای زندگیت رو با کاشتن گل به باغ برسونش.
آدمهایین که نقطه ضعفشون، گفتن نقطه ضعفه.
خب درسته نویسنده مستقیم صحبت کرده بود و زیبایی کم شده بود. آرایه و توصیف کمتری داشت. اما حرفهای در عین حال تازه و تاثیرگذار و نواوریهایی که دیده میشد نوشته رو با ارزش کرده بود. اگر همه چیز رعایت میشد صددرصد لایق سطح الماسی بود .
اما سطح طلایی بهش تعلق میگیره و با این حال حرفایی توی فلبداهه بود که اندازه مروارید درون صدف ارزش داشت. فقط باید اندازه مروارید درخشش و زیبایی خودش رو نشون میداد و بدون گِل و لای و بلکه تمیز و روشن در اختیار خواننده قرار میگرفت
با آرزوی موفقیت برای نویسنده عزیز
گروه سنی: مناسب برای گروه سنی نوجوان، جوان، بزرگسال و حتی پیر(فقط بچهها مغزشون قد نمیده بخوننش ولی برای همه مفیده خوندن این مطالب)