. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان گربه سیاه | laloush

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie.jpg

نام رمان:گربه سیاه
نام نویسنده:laloush
ژانر: هیجانی، علمی-تخیلی، عاشقانه، جنایی، مافیایی، روان شناختی، طنز
ناظر: @لیانا مسیحا

خلاصه:در دنیایی که جنسیت دیگه معنایی ندارد مردم به دسته های منحصر به فردی تقسیم شده اند
در طول تاریخ بشریت در ابتدا بشریت به این نتیجه رسیده بود که قوی برتر از ضعیف است و مردم به واسطه زور و قدرت دسته بندی میشدند در اواسط تاریخ چندین هزار سالهٔ انسان ها بشریت به سمت پایه گذاری فاصله اجتماعی بر حسب مقام جایگاه اجتماعی سوق پیدا کرد این امر ادامه داشت تا سیستمی بنا شد و بشریت به درک واقفی از دسته بندی مردم رسید ..که نه تنها در این درک واقف خبری از زور آزمایی و جایگاه اجتماعی نبود بلکه خبری از جنسیت هم نبود دسته بندی ای منحصر به ژن و ژنتیک شروع شد.این دسته بندی قانع کننده است اما منصفانه نیست چی میشود کسی بخواهد در این دسته بندی ها لباس عدالت بپوشد!
مقدمه: به دیوار های سرد و آجری تکیه زدم چقدر رو اعصابم بود که ضعفی که داشتم بزرگترین دشمنم شده بود ...سرما،صدای جیغ های پیاپی..بوی اسکناس ..و بوی امعإ و احشإ ..صدای پارس سگ ها..و همین طور حس مسموم کالا بودن ..هیچ وقت یادم نمیره همه اینا تقصیر دسته بندی نحس منه!هرگز فراموش نمیکنم..

منتقد @لیانا مسیحا مهلت از 21 ابان تا 25 ابان
لینک اثر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
راه‌حل
به نام خدا
نقدی بر رمان گربه سیاه:
نام اثر:
اولین گام برای تبدیل کردن ایده به متن انتخاب کردن نامی است که به ایده بخورد و نشان دهنده‌ی محتوا و مفاهیمی که درون متن به کار رفته است باشد که اسم انتخابی شما این مورد را دار نیست.
شما می‌توانستید در این باره بهتر عمل می کردید، در ضمن این اسم تکراری است و نویسندگانی مانند ادگار آلن پو داستانی به این نام دارد و این ایده را به ذهن مخاطب القا می‌کند که شاید رمان شما هم تقلیدی از این داستان باشد.
خلاصه:
خلاصه این داستان نسبت به بقیه خلاصه هایی که تا اکنون خوانده‌ام متفاوت بود. واقع توضیح و تفسیر کوتاهی است از آنچه دنیای رمان اتفاق افتاده است. بیشتر شبیه نوعی پیش نمایش درباره اثر است. می توان گفت این تفاوت نکته خوبی است که آن را با محتوای داستان هماهنگ می‌سازد. این امر خلاصه جذاب کرده...

لیانا رادمهر

رمانیکی جذاب
کاربر ثابت
شناسه کاربر
786
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-18
آخرین بازدید
موضوعات
69
نوشته‌ها
447
راه‌حل‌ها
17
پسندها
1,715
امتیازها
248
محل سکونت
ایران

  • #2
به نام خدا
نقدی بر رمان گربه سیاه:
نام اثر:
اولین گام برای تبدیل کردن ایده به متن انتخاب کردن نامی است که به ایده بخورد و نشان دهنده‌ی محتوا و مفاهیمی که درون متن به کار رفته است باشد که اسم انتخابی شما این مورد را دار نیست.
شما می‌توانستید در این باره بهتر عمل می کردید، در ضمن این اسم تکراری است و نویسندگانی مانند ادگار آلن پو داستانی به این نام دارد و این ایده را به ذهن مخاطب القا می‌کند که شاید رمان شما هم تقلیدی از این داستان باشد.
خلاصه:
خلاصه این داستان نسبت به بقیه خلاصه هایی که تا اکنون خوانده‌ام متفاوت بود. واقع توضیح و تفسیر کوتاهی است از آنچه دنیای رمان اتفاق افتاده است. بیشتر شبیه نوعی پیش نمایش درباره اثر است. می توان گفت این تفاوت نکته خوبی است که آن را با محتوای داستان هماهنگ می‌سازد. این امر خلاصه جذاب کرده درعین حال که توضیحی درباره رمان می‌دهد محتوای داستان را لو نمی‌دهد.
مقدمه:
مقدمه در واقع برشی از داستان است که با اینکه با محتوا هماهنگ هست ولی نوع نثر محاوره‌ای آن از کیفیت متن می‌کاهد و حسی از تضاد را به مخاطب ارائه می‌سازد که او را سردرگم می‌کند.
مقدمه‌ای زیباست که در آن اندکی ذوق ادبی و کمی محتوای داستان به کار رفته باشد که مقدمه شما متاسفانه از این امر غافل مانده هست.
ولی باز تکرار می‌کنم که مقدمه فقط نیاز به تغییر اندک در کلمه ها دارد و با تغییر آن مقدمه زیباتر می‌گردد.
ژانر:
نویسنده از چند ژانر گوناگون ایجاد شده هست که تناسب بین آنها کمی ضعیف است، از آنجا که رمان هنوز ادامه دارد. می توان این مورد ندید گرفت که با ادامه اثر ژانرهای گفته شده هم مجال بیشتری برای حضور پیدا می‌کنند و بیشترین بار برعهده‌ی ژانر فانتزی علمی-تخیلی و جنایی و مافیایی است و سایر ژانرها مخصوصا ژانر طنز اثر کمرنگی دارد.
در ضمن ژانری به اسم روانشناختی نداریم بلکه داستان روانشناختی داریم که در آن معمولاً با استفاده از شیوه‌های روایت مانند جریان سیال ذهن و فلش‌بک، نویسنده سعی می‌کند تا حالات روانی شخصیت را کشف و توضیح دهد. این ژانر در ادبیات خارجی بیشتر کاربرد دارد و صاحبنظران ادبیات فارسی آن را جزو دسته‌بندی ژانرهای رمان های فارسی قرار نداده است
شروع رمان:
صحنه آغازین جایی است که شخصیت اصلی یعنی لنور به همراه دوستانش به خرید می‌رود که تا اینجا تکراری اما با ادامه و غافل‌گیری که نویسنده آن را نشان می‌دهد مخاطب و نظرش را جالب می‌کند رمان متفاوت از آن چیزی که است که تا اکنون نخوانده است و با شوق آن را ادامه می‌دهد.
رمان هنوز ادامه دارد و نمی‌توان پایان را دید و درباره آن نظری دید.
سیر داستان:
سر رمان در ابتدا آرام و منطقی است اما ادامه تند می‌شود و نویسنده به تندی از ماجراها می‌گذارد و مخاطب تا می‌خواهد با ماجرا خوبگیرید ولی داستان به پایان می‌رسید و لنگ در هوا می‌ماند.
سیر رمان باید نه خیلی تند باشد نه خیلی الکی ماجراها را کش بدهد و حوصله مخاطب را ازبین ببرد.
توصیفات اثر:
در توصیف حالات شخصیت هایی مثل رایلی خیلی کم عمل کردید و مخاطب آشنایی کمی با او دارد. ولی توصیفات شخصیت اصلی خوب است. اما ایحاد توازن بین توصیف حالات شخصیت ها یک عامل مهم برای برتری اثر است.
مکان ها و زمان هایی که اتفاقات روی می‌دهد تا حدودی عالی بودند مخصوصا ماجراهایی که درآن پارک اتفاق می‌افتد. بیشتر روی این مورد کارکنید!
توصیف خود کارکترم و چهره‌ شان عالی است و مخاطب به خوبی می‌تواند چهره فرد را تجسم کند.
کشمکش‌های اثر:
وقایعی که در داستان روی می‌دهد پر از پیچ و خم و غافلگیری های زیادی که رمان را تاحدودی از روند کلیشه‌ای رمان می‌کاهد. درگیری هایی که بین گروه های مختلف منطقه می‌افتد و وقایعی که نشان از ژانر جنایی باشد تا حدودی کمرنگ است.
شخصیت پردازی:
در داستان انوع مختلفی از شخصیت ها که در داستان ها وجود دارند مثل شخصیت های اصلی، شخصیت های مکمل، شخصیت های نمادین و....
در اثر شما شخصیت قهرمان به خوبی پرداخته شده است و سیاهی لشکر های زیادی رفت و آمد دارند. ولی توصیف شخصیت های مکمل یکم ضعیف است
شخصیت نمادین و مرشد لنور که آریا است قوی است و می‌تواند به نقطه قوت رمان تبدیل شود و برای شخصیت منفی از جمله رهبر والکری ها قطره چکانی اطلاعات می‌دهید
چون در ابتدای داستان است عالی است که یک دفعه‌گی همه چیز را لو نمی‌دهید.
لحن:
نحوه ی بیان اتفاقات شما کاملا محاوره‌ای و نکات مربوط به آن را به خوبی رعایت کرده‌اید
زاویه دید:
ماجرا از دیدگاه اول شخص یعنی قهرمان داستان بیان می‌شود که برای بعضی جاها می‌توان از روای استفاده کرد.
مونولوگ و دیالوگ:
توازن بین این این به خوبی رعایت شده است و بیشتر مونولوگ است تا دیالوگ که آن هم به دلیل زاویه دید داستان است
نگارش:
در اثر غلط های املایی دیده نمی‌شود.

اندازه پارت های اولی بسیار بلند و است ولی ادامه به حد استاندارد می‌رسد.
در رمان اثری از ممنوعات نیست به جز پریدن شخصیت اصلی روی کمر یکی از کارکترهای مرد برای فرار کردن از سایر دوستانش که نمی‌دانم جزوم ممنوعات هست یانه
رمان فاقد جلد است

بعد از دفع مشکلات گفته شده امکان تغییر سطح رمان هست!
سطح رمان شما: نقره ای

هر نقدی انجام می‌شود درنهایت دقت نوشته شده است و تمام جوانب آن بررسی گردیده هست
 

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #3
به نام خدا
نقدی بر رمان گربه سیاه:
نام اثر:
اولین گام برای تبدیل کردن ایده به متن انتخاب کردن نامی است که به ایده بخورد و نشان دهنده‌ی محتوا و مفاهیمی که درون متن به کار رفته است باشد که اسم انتخابی شما این مورد را دار نیست.
شما می‌توانستید در این باره بهتر عمل می کردید، در ضمن این اسم تکراری است و نویسندگانی مانند ادگار آلن پو داستانی به این نام دارد و این ایده را به ذهن مخاطب القا می‌کند که شاید رمان شما هم تقلیدی از این داستان باشد.
خلاصه:
خلاصه این داستان نسبت به بقیه خلاصه هایی که تا اکنون خوانده‌ام متفاوت بود. واقع توضیح و تفسیر کوتاهی است از آنچه دنیای رمان اتفاق افتاده است. بیشتر شبیه نوعی پیش نمایش درباره اثر است. می توان گفت این تفاوت نکته خوبی است که آن را با محتوای داستان هماهنگ می‌سازد. این امر خلاصه جذاب کرده درعین حال که توضیحی درباره رمان می‌دهد محتوای داستان را لو نمی‌دهد.
مقدمه:
مقدمه در واقع برشی از داستان است که با اینکه با محتوا هماهنگ هست ولی نوع نثر محاوره‌ای آن از کیفیت متن می‌کاهد و حسی از تضاد را به مخاطب ارائه می‌سازد که او را سردرگم می‌کند.
مقدمه‌ای زیباست که در آن اندکی ذوق ادبی و کمی محتوای داستان به کار رفته باشد که مقدمه شما متاسفانه از این امر غافل مانده هست.
ولی باز تکرار می‌کنم که مقدمه فقط نیاز به تغییر اندک در کلمه ها دارد و با تغییر آن مقدمه زیباتر می‌گردد.
ژانر:
نویسنده از چند ژانر گوناگون ایجاد شده هست که تناسب بین آنها کمی ضعیف است، از آنجا که رمان هنوز ادامه دارد. می توان این مورد ندید گرفت که با ادامه اثر ژانرهای گفته شده هم مجال بیشتری برای حضور پیدا می‌کنند و بیشترین بار برعهده‌ی ژانر فانتزی علمی-تخیلی و جنایی و مافیایی است و سایر ژانرها مخصوصا ژانر طنز اثر کمرنگی دارد.
در ضمن ژانری به اسم روانشناختی نداریم بلکه داستان روانشناختی داریم که در آن معمولاً با استفاده از شیوه‌های روایت مانند جریان سیال ذهن و فلش‌بک، نویسنده سعی می‌کند تا حالات روانی شخصیت را کشف و توضیح دهد. این ژانر در ادبیات خارجی بیشتر کاربرد دارد و صاحبنظران ادبیات فارسی آن را جزو دسته‌بندی ژانرهای رمان های فارسی قرار نداده است
شروع رمان:
صحنه آغازین جایی است که شخصیت اصلی یعنی لنور به همراه دوستانش به خرید می‌رود که تا اینجا تکراری اما با ادامه و غافل‌گیری که نویسنده آن را نشان می‌دهد مخاطب و نظرش را جالب می‌کند رمان متفاوت از آن چیزی که است که تا اکنون نخوانده است و با شوق آن را ادامه می‌دهد.
رمان هنوز ادامه دارد و نمی‌توان پایان را دید و درباره آن نظری دید.
سیر داستان:
سر رمان در ابتدا آرام و منطقی است اما ادامه تند می‌شود و نویسنده به تندی از ماجراها می‌گذارد و مخاطب تا می‌خواهد با ماجرا خوبگیرید ولی داستان به پایان می‌رسید و لنگ در هوا می‌ماند.
سیر رمان باید نه خیلی تند باشد نه خیلی الکی ماجراها را کش بدهد و حوصله مخاطب را ازبین ببرد.
توصیفات اثر:
در توصیف حالات شخصیت هایی مثل رایلی خیلی کم عمل کردید و مخاطب آشنایی کمی با او دارد. ولی توصیفات شخصیت اصلی خوب است. اما ایحاد توازن بین توصیف حالات شخصیت ها یک عامل مهم برای برتری اثر است.
مکان ها و زمان هایی که اتفاقات روی می‌دهد تا حدودی عالی بودند مخصوصا ماجراهایی که درآن پارک اتفاق می‌افتد. بیشتر روی این مورد کارکنید!
توصیف خود کارکترم و چهره‌ شان عالی است و مخاطب به خوبی می‌تواند چهره فرد را تجسم کند.
کشمکش‌های اثر:
وقایعی که در داستان روی می‌دهد پر از پیچ و خم و غافلگیری های زیادی که رمان را تاحدودی از روند کلیشه‌ای رمان می‌کاهد. درگیری هایی که بین گروه های مختلف منطقه می‌افتد و وقایعی که نشان از ژانر جنایی باشد تا حدودی کمرنگ است.
شخصیت پردازی:
در داستان انوع مختلفی از شخصیت ها که در داستان ها وجود دارند مثل شخصیت های اصلی، شخصیت های مکمل، شخصیت های نمادین و....
در اثر شما شخصیت قهرمان به خوبی پرداخته شده است و سیاهی لشکر های زیادی رفت و آمد دارند. ولی توصیف شخصیت های مکمل یکم ضعیف است
شخصیت نمادین و مرشد لنور که آریا است قوی است و می‌تواند به نقطه قوت رمان تبدیل شود و برای شخصیت منفی از جمله رهبر والکری ها قطره چکانی اطلاعات می‌دهید
چون در ابتدای داستان است عالی است که یک دفعه‌گی همه چیز را لو نمی‌دهید.
لحن:
نحوه ی بیان اتفاقات شما کاملا محاوره‌ای و نکات مربوط به آن را به خوبی رعایت کرده‌اید
زاویه دید:
ماجرا از دیدگاه اول شخص یعنی قهرمان داستان بیان می‌شود که برای بعضی جاها می‌توان از روای استفاده کرد.
مونولوگ و دیالوگ:
توازن بین این این به خوبی رعایت شده است و بیشتر مونولوگ است تا دیالوگ که آن هم به دلیل زاویه دید داستان است
نگارش:
در اثر غلط های املایی دیده نمی‌شود.

اندازه پارت های اولی بسیار بلند و است ولی ادامه به حد استاندارد می‌رسد.
در رمان اثری از ممنوعات نیست به جز پریدن شخصیت اصلی روی کمر یکی از کارکترهای مرد برای فرار کردن از سایر دوستانش که نمی‌دانم جزوم ممنوعات هست یانه
رمان فاقد جلد است

بعد از دفع مشکلات گفته شده امکان تغییر سطح رمان هست!
سطح رمان شما: نقره ای

هر نقدی انجام می‌شود درنهایت دقت نوشته شده است و تمام جوانب آن بررسی گردیده هست
@Niloofar°MC⁴
سطح: نقره ای
اختصاصی: هست


@Laluosh
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,755
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین