. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان گابلین | سحر صادقیان

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1

نام اثر: رمان گابلین
نویسنده: @سحرصادقیان

لینک ورد اثر:

منتقد: @ara.pr.o.o
تاریخ تحویل اثر: 18 مهر 1400
مهلت اتمام نقد: 4 آبان 1400
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
راه‌حل
«بــه نــام اولـیـن مـعـلـم هـسـتـی»

♡نقد رمان گابلین♡

سلام عزیزم، بریم برا نقدت 0-0


☆اسم رمان:

اسم رمان دریچه ی ورود به بطن کتاب تلقی میشه و از این جهت که در نگاه اول باعث جذب یا رد نظر خواننده ست، از اهمیتی بس بالا برخورداره. حداکثر میزان کلماتی هم که میشه درونش به کار بره، چهارتاست و اگر هم کلیشه ای باشه، در ذهن خواننده تداعی کننده ی موردی تکراری و منجر به رد نظر خواننده به گشودن کتاب میشه؛ کلمات تکراری شامل عشق، معشوق، دریا، قلب و... . همچنین اسم رمان باید با ژانرها و محتوا سازگاری داشته باشه.

عنوان رمان تو از تنها یک بخش تشکیل شده بود. پس کوتاه ترین اندازه ممکن رو داره و باید بگم واقعا، اینکه نویسنده بخواد اسمی انتخاب کنه که فقط حاوی یک کلمه باشه و احساس کنه قراره کل رمانش در تنها یک واژه معنا پیدا کنه، جسارت زیادی...

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
«بــه نــام اولـیـن مـعـلـم هـسـتـی»

♡نقد رمان گابلین♡

سلام عزیزم، بریم برا نقدت 0-0


☆اسم رمان:

اسم رمان دریچه ی ورود به بطن کتاب تلقی میشه و از این جهت که در نگاه اول باعث جذب یا رد نظر خواننده ست، از اهمیتی بس بالا برخورداره. حداکثر میزان کلماتی هم که میشه درونش به کار بره، چهارتاست و اگر هم کلیشه ای باشه، در ذهن خواننده تداعی کننده ی موردی تکراری و منجر به رد نظر خواننده به گشودن کتاب میشه؛ کلمات تکراری شامل عشق، معشوق، دریا، قلب و... . همچنین اسم رمان باید با ژانرها و محتوا سازگاری داشته باشه.

عنوان رمان تو از تنها یک بخش تشکیل شده بود. پس کوتاه ترین اندازه ممکن رو داره و باید بگم واقعا، اینکه نویسنده بخواد اسمی انتخاب کنه که فقط حاوی یک کلمه باشه و احساس کنه قراره کل رمانش در تنها یک واژه معنا پیدا کنه، جسارت زیادی میخواد که به خاطرش، بهت تبریک میگم. طبق چیزی که من فهمیدم، مفهوم رمانت به اجنه بر میگرده. خب، این مفهوم کاملاً توی متن رمانت تجلی داشت و میتونم بگم بر این اساس، مشکلی درسازگاری عنوان با سیر اثر نمیبینم. حالا بیا بگیم با ژانرها سازگار بود؟ خب، بذار یه توضیح از ژانر علمی تخیلی بدم. در بخش و محدوده تخیل، ما سه ژانر داریم که کاملا از هم مجزا هستن و شاید ارتباط نزدیکی باهم دارن، اصلا نمیتونن جایگزین هم بشن! علمی-تخیلی به روایاتی گفته میشه که در اون، تخیل با علم قاطی بشه! مثلا بخوایم از سال2077 و ربات ها و دنیای جدیدی بگیم که تا الان اصلا نبوده. خب، علم و پیشرفت علم، در اینجا با تخیل قاطی شده. خب سحر جانم، خودت بگو کجای رمانت اصلا علم رو با تخیل قاطی کرده بودی؟ تو رمانت فقط تخیلی بود. تخیلی هم یه ژانر دیگه ست که ژانر مادر دو ژانر علمی-تخیلی و فانتزی محسوب میشه. یعنی چیزی که واقعی نباشه. فانتزی هم خلق موجودات غیرواقعی مثل خون آشام و گرگینه و... هست. پس رمان تو، تخیلی و فانتزی بوده. نه علمی تخیلی! عنوانت هم با معنای اجنه، اصلا با علمی-تخیلی نمیخوند.

××××××××××××××××××××

☆ژانر رمان:

بعد از نام انتخابی کتاب، مورد دومی که در نظر خواننده قرار میگیره، ژانره! ژانر در کلیت چهارچوبیه که رمان و یا نوشته ی شما در غالبش به نگارش در میاد. ژانر از اهمیتی بالا برخورداره چون به محض مقابل چشم خواننده قرار گرفتن، ویژگی های نویسه ی کتاب رو برای خواننده تداعی میکنه و به نوع کشمکش ها و رخدادهای درون بطن ماجرا پی میبره تا به این نتیجه برسه که تمایل به شروع خوانش نویسه ی مقابلش داره یا نه.

بالاتر توضیح دادم دیگه، اینکه ژانرت چه مشکلی داره. توضیح اضافه تری اینجا نمیتونم بدم جز اینکه ترسناک رو هم میتونستی اضافه کنی.
براساس ترتیب که نشونه ی پررنگ بودن هست، بهتره اینطور بنویسی: تخیلی، فانتزی، ترسناک

××××××××××××××××××××

☆خلاصه و مقدمه رمان:


*خلاصه:

به استخراج کلیت سیر و روند یک ماجرا خواه رمان یا داستان، خلاصه گفته میشه. معمولا به شکلی ادبی به نگارش در میاد و علی رغم در اختیار خواننده قرار دادن کلیات، در پی سوالاتی شکی در خواننده ایجاد میکنه که ذهن درگیر بشه و با گنگ کردن جمله یا مبهم ساختنش منجر به جذب افکار خواننده میشه که علی رغم کلیات بیان شده، به جزئیات پی ببره. همچنین اندازه‌‌اش نه بایستی خیلی کوتاه و نه چندان طویل باشه که ذهن خواننده رو آشوب کنه.

بیا از خلاصه‌‌ات بگم، خب، مشخصا خیلی خوب نبود. هم کوتاه بود، هم خیلی بسته و مختصر انگار احساس اتفاقات رو توصیف کردی، درحالی که نیازه اصل اتفاقات رو با کمی ابهام توصیف کنی. اطلاعات کافی ندادی و ابهامت زیاده



*مقدمه:

مقدمه توضیحی از یک قسمت خاص نوشته و یا کلیت سیر رمان هست که ارتباط با موارد نگارش شده داره و چهارچوب و استایل روند رو با به تحریر در آوردن خطوطی از نوشته های احساسی مشخص میکنه که گاهاً به احساسات شخصیت ها پرداخته میشه و ذهن خواننده رو برای شروع خوانش آمده میکنه. محتوای مقدمه شعر یا متنی بس ادبیه که دریچه ی ارتباط رمان با خواننده به شمار میره که در وهله ی دوم پس از خلاصه اثر روی افکار خواننده برای ترغیب داره.

معمولا نمیشه نقد خاصی به مقدمه داشت، چون چیز اختیاری ای هست. اما خب، انتخاب خوبی داشتی، متن موزون و روونی نوشته بودی که خیلی خوب مخاطبت رو متوجه سیر می‌‌کرد، اما یکم طولانی نبود؟

××××××××××××××××××××

☆شروع رمان:

جملات نخست یک نگاشته دروازه ی ورود به دنیای خلق شده ی درون نوشته خونده میشه. اگه پاراگراف نخست رمان به گونه ای نوشته بشه که توانمندی جلب نظر خواننده رو داشته باشه، خواننده تا انتها رمان رو پیش خواهد برد و اگه در نقطه ی مقابل نتونه به تاثیر گذاری بر خواننده منجر بشه، خواننده اون اثر خلق شده رو کنار میذاره حتی اگه سیری بینظیر و شکوهمند داشته باشه. در حقیقت اگه شروع رمان کلیشه ای تلقی بشه، خواننده رو به یاد رمانی میندازه که گرچه هیچ تشابهی هم به رمان شما نداشته اما شروع یکسانی دارا بوده و عموما کنار میکشه... در واقع شروع رمان باید خواننده رو اسیر کنه و در عین حال هم نیازی نیست حقایق مهم روایت در ابتدا منفجر و آشکار بشن!

*خب، بیا از این بگم که شروعت کلیشه داشت؟ خب، همچین حسی ندارم. اتفاق هیجان انگقز اولت خوب بود و این اتفاق، کلیشه ای نبود‌ حالا بگیم جذب مخاطبش چطور بود؟
خب، باید بگم جذب مخاطب خوبی نداشت! درسته شروع اتفاق هیجان انگیز و دور از کلیشه داشت، اما توضیح زیاد از اتفاقات کلی و آشنایان طرف و این ها یکم حس و حال کنجکاو آدم رو یکنواخت میکنه ک جذابیت نداره.

××××××××××××××××××××

جلد رمان:
جلد باید حاوی طرحی باشه که با ایده سازگار باشه، حس ژانرها رو القا کنه و کیفیت خوبی داشته باشه.
خب، جلد اثر با ایده اجنه سازگاری خوبی داشت، وجهه تخیلی رو نشون میداد و ترکیب رنگیش هم خوب بود، استعداد طراح هم، همچنین. در کل جلد خوبی بود.

××××××××××××××××××××

☆توصیفات:


برای افزایش تاثیر گذاری یک نوشته، نویسنده باید از توصیفات مناسبی بهره بگیره تا هم ذهن خواننده رو خسته نکنه و هم به درگیری ذهنی بیشتر و هیجان خواننده اضافه کنه.

توصیف مکان و زمانت مشکلی نداشت؛ اماکن رو خوب توصیف میکردی. نه زیاد گیج کننده و نه کاملا گنگ. در حد متوسطی بود که مخاطب تصویر معمولی ای داشته باشه، زمان ها هم واضح بودن. شخصیت ها رو از نظر ظاهری خوب توضیح دادی، ولی باطنی و اخلاقیشون گیج کننده بود! توصیف احساسات و حالتت هم ضعیف بود عسلم، میتونستی خیلی بهتر و با به کار گیری کلمات بااحساس تر، موقعیت های مختلف رو خیلی اثرگذارتر توضیح بدی.

××××××××××××××××××××

☆سیر رمان:

سیر رمان باید سرعت و روند استاندارد داشته باشه؛ یعنی از روی رخداد و حوادث با توصیف مناسب عبور کرد. چون کندی سیر رمان خواننده رو خسته و سرعت زیاد روند توصیفات باعث گیجی میشه. توصیفات باید به گونه ای باشه که خواننده خودش رو در میان اون رخداد تصور کنه و با متن انس بگیره.
سیر رمانت، میانه و مناسب بود؛ نه توصیفی نداشتی که بگم تند رفتی، نه انقدر چیزی رو کش دادی که بگم کند بوده؛ اما واژگان یکمی زیادی بیش از حد ساده بودن. یه رمان عاشقانه به احساسات و بازی کلمات نیاز داره، ترسناک هم قطعه نیاز ب کلماتی داره که حس ترس رو خوب برسونن. ولی بااینکه رمانت قالب ترس توی خودش داشت، غافلگیری هاش ترس برانداز نبودن و این، ضعف واژه و توصیف بود.

××××××××××××××××××××

☆زاویه دید:

دریچه ای که نویسنده از اون به داستان نگرش داره؛ در واقع موقعیت راویه و اهمیت داره چون موضوعات از فیلتر ذهن اون عبور میکنن. پر کاربرد ترین زوایای دید، اول شخص و سوم شخص (اصطلاحا دانای کل) هستند. در زاویه ی دید اول شخص، روایت با ضمایر «من، ما» پیش میره و از نگاه شخصیتی به نگارش در میاد که درون فضای رمان حاضره. در زاویه ی دید سوم شخص، روایت با ضمایر «او، آنها» به نوشته کشیده میشه و گویا که راوی روایات همچون روحی نظاره گر صحنه های رمان هست.

زاویه دیدت، متغیر بود، به کل روی این مورد تمرکز کافی داشتی و مشکلی ندیدم.

××××××××××××××××××××

☆لحن:

لحن شیوه ی بیان و بینش و نوع گفتار هست که به سه صورت ادبی، معیار و محاوره ای وجود داره؛ اگه لحن انتخابی از ابتدا محاوره ست بایستی تا انتها بر پایه ی همون لحن جلو بره؛ نه اینکه در سیر رمان دچار تغییر لحن بشه! تنها در صورتی امکان تلفیق دو لحن وجود داره که مونولوگ ها ادبی یا معیار نوشته بشن و دیالوگ ها محاوره ای.

📚لحنت در همه‌‌ی قسمت‌‌ها محاوره‌‌ای بود که مشکلی در کاربرد این لحن ندیدم، جز شکسته نویسی! توی لحن محاوره شکسته نویسی زیاد دیده میشه که تو داشتیش! مثلا:
*چشمام✖
چشم‌‌هام✔
*موهاشو✖
موهاش رو✔

××××××××××××××××××××

☆کشمکش:

کشمکش در معنای تضاد و تقابل میان دو چیزه؛ این کشمکش و یا تضاد و تقابل مابین شخصیت و درونش، اطراف پیرامونش و یا حتی طبیعت حولش و جامعه ای که درون به زیستن میپردازه، پدید میاد.

کشمکش های متناسب با چهارچوب رمانت که قالباً احساسی و روانی و جسمی بودن، درون سیر دیده میشد و هرکدوم رو به حد کافی، بیان کرده بودی که بگم، نقصی نداشت. هم جدال فیزیکی دیده شد هم احساسی و روانی.

××××××××××××××××××××

دیالوگ و مونولوگ نویسی:
مونولوگ و دیالوگ باید از هم جداسازی بشن و درهم درآمیخته نباشند. حجم مونولوگ باید به نسبت دیالوگ بیشتر باشه و دیالوگ ها علاوه بر داشتن فضاسازی بین خودشون جهت جلوگیری از خستگی ذهن مخاطب، باید کیفیت خوبی داشته باشن!

خب، مونولوگ و دیالوگت که خوب جدا شده بودن، حجم شون هم که اوکی بود و تند نرفته بودی هیچ جا. دیالوگ بیهوده و چرت هم نداشتی، همه کیفیت خوبی داشتن و فضاسازی هم به خوبی رعایت شده بود و دیالوگ هات پشت هم چیده نشده بودن؛ اعمال کاراکترها رو میانشون بیان میکردی تا از یکنواختی در بیان.

××××××××××××××××××××

☆رعایت شرع و قوانین اسلام:

فحاشی ندیدم، ممنوعه هم تماس فیزیکی نامحرم نداشتی.

××××××××××××××××××××

☆سخن منتقد:

حاوی نظرات شخصی منتقد بر اساس مطالعه رمان و پیشنهادات یا توصیه هایی در زمینه ی بهبود جنبه های متفاوت اثر نگاشته شده.
خب گلم، حرف خاصی نمیمونه. خوب میتونم بگم که ایده پردازی قوی ای داری، اما نیازه روی قلمت، شروعت و کمی سنگین تر کردن نوع نوشته ات کار کنی تا به جذابیتای اثرت، اضافه کنی و ایده های عالیت رو به نمایش بکشی. موفق باشی، نظر و یا اعتراضی هست، نمایه و خصوصی در خدمتم.

سطح: نقره ای
*منتقد: آرا (هستی همتی)
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #3
«بــه نــام اولـیـن مـعـلـم هـسـتـی»

♡نقد رمان گابلین♡

سلام عزیزم، بریم برا نقدت 0-0


☆اسم رمان:

اسم رمان دریچه ی ورود به بطن کتاب تلقی میشه و از این جهت که در نگاه اول باعث جذب یا رد نظر خواننده ست، از اهمیتی بس بالا برخورداره. حداکثر میزان کلماتی هم که میشه درونش به کار بره، چهارتاست و اگر هم کلیشه ای باشه، در ذهن خواننده تداعی کننده ی موردی تکراری و منجر به رد نظر خواننده به گشودن کتاب میشه؛ کلمات تکراری شامل عشق، معشوق، دریا، قلب و... . همچنین اسم رمان باید با ژانرها و محتوا سازگاری داشته باشه.

عنوان رمان تو از تنها یک بخش تشکیل شده بود. پس کوتاه ترین اندازه ممکن رو داره و باید بگم واقعا، اینکه نویسنده بخواد اسمی انتخاب کنه که فقط حاوی یک کلمه باشه و احساس کنه قراره کل رمانش در تنها یک واژه معنا پیدا کنه، جسارت زیادی میخواد که به خاطرش، بهت تبریک میگم. طبق چیزی که من فهمیدم، مفهوم رمانت به اجنه بر میگرده. خب، این مفهوم کاملاً توی متن رمانت تجلی داشت و میتونم بگم بر این اساس، مشکلی درسازگاری عنوان با سیر اثر نمیبینم. حالا بیا بگیم با ژانرها سازگار بود؟ خب، بذار یه توضیح از ژانر علمی تخیلی بدم. در بخش و محدوده تخیل، ما سه ژانر داریم که کاملا از هم مجزا هستن و شاید ارتباط نزدیکی باهم دارن، اصلا نمیتونن جایگزین هم بشن! علمی-تخیلی به روایاتی گفته میشه که در اون، تخیل با علم قاطی بشه! مثلا بخوایم از سال2077 و ربات ها و دنیای جدیدی بگیم که تا الان اصلا نبوده. خب، علم و پیشرفت علم، در اینجا با تخیل قاطی شده. خب سحر جانم، خودت بگو کجای رمانت اصلا علم رو با تخیل قاطی کرده بودی؟ تو رمانت فقط تخیلی بود. تخیلی هم یه ژانر دیگه ست که ژانر مادر دو ژانر علمی-تخیلی و فانتزی محسوب میشه. یعنی چیزی که واقعی نباشه. فانتزی هم خلق موجودات غیرواقعی مثل خون آشام و گرگینه و... هست. پس رمان تو، تخیلی و فانتزی بوده. نه علمی تخیلی! عنوانت هم با معنای اجنه، اصلا با علمی-تخیلی نمیخوند.

××××××××××××××××××××

☆ژانر رمان:

بعد از نام انتخابی کتاب، مورد دومی که در نظر خواننده قرار میگیره، ژانره! ژانر در کلیت چهارچوبیه که رمان و یا نوشته ی شما در غالبش به نگارش در میاد. ژانر از اهمیتی بالا برخورداره چون به محض مقابل چشم خواننده قرار گرفتن، ویژگی های نویسه ی کتاب رو برای خواننده تداعی میکنه و به نوع کشمکش ها و رخدادهای درون بطن ماجرا پی میبره تا به این نتیجه برسه که تمایل به شروع خوانش نویسه ی مقابلش داره یا نه.

بالاتر توضیح دادم دیگه، اینکه ژانرت چه مشکلی داره. توضیح اضافه تری اینجا نمیتونم بدم جز اینکه ترسناک رو هم میتونستی اضافه کنی.
براساس ترتیب که نشونه ی پررنگ بودن هست، بهتره اینطور بنویسی: تخیلی، فانتزی، ترسناک

××××××××××××××××××××

☆خلاصه و مقدمه رمان:


*خلاصه:

به استخراج کلیت سیر و روند یک ماجرا خواه رمان یا داستان، خلاصه گفته میشه. معمولا به شکلی ادبی به نگارش در میاد و علی رغم در اختیار خواننده قرار دادن کلیات، در پی سوالاتی شکی در خواننده ایجاد میکنه که ذهن درگیر بشه و با گنگ کردن جمله یا مبهم ساختنش منجر به جذب افکار خواننده میشه که علی رغم کلیات بیان شده، به جزئیات پی ببره. همچنین اندازه‌‌اش نه بایستی خیلی کوتاه و نه چندان طویل باشه که ذهن خواننده رو آشوب کنه.

بیا از خلاصه‌‌ات بگم، خب، مشخصا خیلی خوب نبود. هم کوتاه بود، هم خیلی بسته و مختصر انگار احساس اتفاقات رو توصیف کردی، درحالی که نیازه اصل اتفاقات رو با کمی ابهام توصیف کنی. اطلاعات کافی ندادی و ابهامت زیاده



*مقدمه:

مقدمه توضیحی از یک قسمت خاص نوشته و یا کلیت سیر رمان هست که ارتباط با موارد نگارش شده داره و چهارچوب و استایل روند رو با به تحریر در آوردن خطوطی از نوشته های احساسی مشخص میکنه که گاهاً به احساسات شخصیت ها پرداخته میشه و ذهن خواننده رو برای شروع خوانش آمده میکنه. محتوای مقدمه شعر یا متنی بس ادبیه که دریچه ی ارتباط رمان با خواننده به شمار میره که در وهله ی دوم پس از خلاصه اثر روی افکار خواننده برای ترغیب داره.

معمولا نمیشه نقد خاصی به مقدمه داشت، چون چیز اختیاری ای هست. اما خب، انتخاب خوبی داشتی، متن موزون و روونی نوشته بودی که خیلی خوب مخاطبت رو متوجه سیر می‌‌کرد، اما یکم طولانی نبود؟

××××××××××××××××××××

☆شروع رمان:

جملات نخست یک نگاشته دروازه ی ورود به دنیای خلق شده ی درون نوشته خونده میشه. اگه پاراگراف نخست رمان به گونه ای نوشته بشه که توانمندی جلب نظر خواننده رو داشته باشه، خواننده تا انتها رمان رو پیش خواهد برد و اگه در نقطه ی مقابل نتونه به تاثیر گذاری بر خواننده منجر بشه، خواننده اون اثر خلق شده رو کنار میذاره حتی اگه سیری بینظیر و شکوهمند داشته باشه. در حقیقت اگه شروع رمان کلیشه ای تلقی بشه، خواننده رو به یاد رمانی میندازه که گرچه هیچ تشابهی هم به رمان شما نداشته اما شروع یکسانی دارا بوده و عموما کنار میکشه... در واقع شروع رمان باید خواننده رو اسیر کنه و در عین حال هم نیازی نیست حقایق مهم روایت در ابتدا منفجر و آشکار بشن!

*خب، بیا از این بگم که شروعت کلیشه داشت؟ خب، همچین حسی ندارم. اتفاق هیجان انگقز اولت خوب بود و این اتفاق، کلیشه ای نبود‌ حالا بگیم جذب مخاطبش چطور بود؟
خب، باید بگم جذب مخاطب خوبی نداشت! درسته شروع اتفاق هیجان انگیز و دور از کلیشه داشت، اما توضیح زیاد از اتفاقات کلی و آشنایان طرف و این ها یکم حس و حال کنجکاو آدم رو یکنواخت میکنه ک جذابیت نداره.

××××××××××××××××××××

جلد رمان:
جلد باید حاوی طرحی باشه که با ایده سازگار باشه، حس ژانرها رو القا کنه و کیفیت خوبی داشته باشه.
خب، جلد اثر با ایده اجنه سازگاری خوبی داشت، وجهه تخیلی رو نشون میداد و ترکیب رنگیش هم خوب بود، استعداد طراح هم، همچنین. در کل جلد خوبی بود.

××××××××××××××××××××

☆توصیفات:


برای افزایش تاثیر گذاری یک نوشته، نویسنده باید از توصیفات مناسبی بهره بگیره تا هم ذهن خواننده رو خسته نکنه و هم به درگیری ذهنی بیشتر و هیجان خواننده اضافه کنه.

توصیف مکان و زمانت مشکلی نداشت؛ اماکن رو خوب توصیف میکردی. نه زیاد گیج کننده و نه کاملا گنگ. در حد متوسطی بود که مخاطب تصویر معمولی ای داشته باشه، زمان ها هم واضح بودن. شخصیت ها رو از نظر ظاهری خوب توضیح دادی، ولی باطنی و اخلاقیشون گیج کننده بود! توصیف احساسات و حالتت هم ضعیف بود عسلم، میتونستی خیلی بهتر و با به کار گیری کلمات بااحساس تر، موقعیت های مختلف رو خیلی اثرگذارتر توضیح بدی.

××××××××××××××××××××

☆سیر رمان:

سیر رمان باید سرعت و روند استاندارد داشته باشه؛ یعنی از روی رخداد و حوادث با توصیف مناسب عبور کرد. چون کندی سیر رمان خواننده رو خسته و سرعت زیاد روند توصیفات باعث گیجی میشه. توصیفات باید به گونه ای باشه که خواننده خودش رو در میان اون رخداد تصور کنه و با متن انس بگیره.
سیر رمانت، میانه و مناسب بود؛ نه توصیفی نداشتی که بگم تند رفتی، نه انقدر چیزی رو کش دادی که بگم کند بوده؛ اما واژگان یکمی زیادی بیش از حد ساده بودن. یه رمان عاشقانه به احساسات و بازی کلمات نیاز داره، ترسناک هم قطعه نیاز ب کلماتی داره که حس ترس رو خوب برسونن. ولی بااینکه رمانت قالب ترس توی خودش داشت، غافلگیری هاش ترس برانداز نبودن و این، ضعف واژه و توصیف بود.

××××××××××××××××××××

☆زاویه دید:

دریچه ای که نویسنده از اون به داستان نگرش داره؛ در واقع موقعیت راویه و اهمیت داره چون موضوعات از فیلتر ذهن اون عبور میکنن. پر کاربرد ترین زوایای دید، اول شخص و سوم شخص (اصطلاحا دانای کل) هستند. در زاویه ی دید اول شخص، روایت با ضمایر «من، ما» پیش میره و از نگاه شخصیتی به نگارش در میاد که درون فضای رمان حاضره. در زاویه ی دید سوم شخص، روایت با ضمایر «او، آنها» به نوشته کشیده میشه و گویا که راوی روایات همچون روحی نظاره گر صحنه های رمان هست.

زاویه دیدت، متغیر بود، به کل روی این مورد تمرکز کافی داشتی و مشکلی ندیدم.

××××××××××××××××××××

☆لحن:

لحن شیوه ی بیان و بینش و نوع گفتار هست که به سه صورت ادبی، معیار و محاوره ای وجود داره؛ اگه لحن انتخابی از ابتدا محاوره ست بایستی تا انتها بر پایه ی همون لحن جلو بره؛ نه اینکه در سیر رمان دچار تغییر لحن بشه! تنها در صورتی امکان تلفیق دو لحن وجود داره که مونولوگ ها ادبی یا معیار نوشته بشن و دیالوگ ها محاوره ای.

📚لحنت در همه‌‌ی قسمت‌‌ها محاوره‌‌ای بود که مشکلی در کاربرد این لحن ندیدم، جز شکسته نویسی! توی لحن محاوره شکسته نویسی زیاد دیده میشه که تو داشتیش! مثلا:
*چشمام✖
چشم‌‌هام✔
*موهاشو✖
موهاش رو✔

××××××××××××××××××××

☆کشمکش:

کشمکش در معنای تضاد و تقابل میان دو چیزه؛ این کشمکش و یا تضاد و تقابل مابین شخصیت و درونش، اطراف پیرامونش و یا حتی طبیعت حولش و جامعه ای که درون به زیستن میپردازه، پدید میاد.

کشمکش های متناسب با چهارچوب رمانت که قالباً احساسی و روانی و جسمی بودن، درون سیر دیده میشد و هرکدوم رو به حد کافی، بیان کرده بودی که بگم، نقصی نداشت. هم جدال فیزیکی دیده شد هم احساسی و روانی.

××××××××××××××××××××

دیالوگ و مونولوگ نویسی:
مونولوگ و دیالوگ باید از هم جداسازی بشن و درهم درآمیخته نباشند. حجم مونولوگ باید به نسبت دیالوگ بیشتر باشه و دیالوگ ها علاوه بر داشتن فضاسازی بین خودشون جهت جلوگیری از خستگی ذهن مخاطب، باید کیفیت خوبی داشته باشن!

خب، مونولوگ و دیالوگت که خوب جدا شده بودن، حجم شون هم که اوکی بود و تند نرفته بودی هیچ جا. دیالوگ بیهوده و چرت هم نداشتی، همه کیفیت خوبی داشتن و فضاسازی هم به خوبی رعایت شده بود و دیالوگ هات پشت هم چیده نشده بودن؛ اعمال کاراکترها رو میانشون بیان میکردی تا از یکنواختی در بیان.

××××××××××××××××××××

☆رعایت شرع و قوانین اسلام:

فحاشی ندیدم، ممنوعه هم تماس فیزیکی نامحرم نداشتی.

××××××××××××××××××××

☆سخن منتقد:

حاوی نظرات شخصی منتقد بر اساس مطالعه رمان و پیشنهادات یا توصیه هایی در زمینه ی بهبود جنبه های متفاوت اثر نگاشته شده.
خب گلم، حرف خاصی نمیمونه. خوب میتونم بگم که ایده پردازی قوی ای داری، اما نیازه روی قلمت، شروعت و کمی سنگین تر کردن نوع نوشته ات کار کنی تا به جذابیتای اثرت، اضافه کنی و ایده های عالیت رو به نمایش بکشی. موفق باشی، نظر و یا اعتراضی هست، نمایه و خصوصی در خدمتم.

سطح: نقره ای
*منتقد: آرا (هستی همتی)
@NiloofarঌN
سطح: نقره ای

@سحرصادقیان
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین