. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان طعمه توهم| هستی همتی

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1



نام رمان: طعمه توهم

به قلم: آرا (هستی همتی) @ara.wr.o.o

ژانر: تخیلی، معمایی، ترسناک

خلاصه:
هنگامی که درخشندگی‌‌اش به خاموشی می‌‌گراید و گرفتاری بُعد دومش را در انبوهی از سایه‌‌ها رقم می‌‌زند، گمراهی احاطه‌‌اش می‌‌کند و توهماتِ تاریکش در پس باریکه

راهی، هدایتش را به سوی غایت پیچ و واپیچ خورده‌‌اش، عهده دار می‌‌شوند! نهایت، نجات است یا خفگی؟

لینک اثر:


منتقد: @Mabuchi__Kou
تاریخ تحویل اثر: ۲۰ بهمن ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۲۷ بهمن ۱۴۰۰
 
  • گل رز
  • جذاب
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users
راه‌حل
نقد رمان طعمه توهم


خب خب، نقد رو اول با بررسی اسمش شروع میکنیم. اسم رمان یکی از مهم ترین چیزها در هر رمانه، چون یه چکیده ی کلی از رمان و محتوا رو در قالب تیتر بهمون نشون میده. این اسمی که واسه رمانمون انتخاب میکنیم، نه تنها باید مناسب ژانر و محتوا باشه، بلکه باید جذاب و دور از کليشه هم باشه.
اسم طعمه توهم، یه اسم خیلی جذابیه که در وهله اول من خیلی ازش خوشم اومد. به دور از کليشه است، اما مهم ترینش اینه که کنجکاو و معماییه. فقط با یک نگاه به اسم، اصلا نمیشه محتوای رمانت رو حدس زد و فقط میشه به معماهایی که اسم رمانت توی ذهن درست میکنه، فکر کرد. این کنجکاو کننده بودن اسم، موجب میشه خواننده کنجکاو بشه که منظورت از طعمه توهم چی بوده و بیاد رمان رو بخونه. در مورد هماهنگ بودن اسم با محتوا و ژانر،...

*dream_writer*

رفیق رمانیکی
نویسنده
شناسه کاربر
22
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
35
نوشته‌ها
1,029
راه‌حل‌ها
27
پسندها
8,956
امتیازها
411

  • #2
نقد رمان طعمه توهم


خب خب، نقد رو اول با بررسی اسمش شروع میکنیم. اسم رمان یکی از مهم ترین چیزها در هر رمانه، چون یه چکیده ی کلی از رمان و محتوا رو در قالب تیتر بهمون نشون میده. این اسمی که واسه رمانمون انتخاب میکنیم، نه تنها باید مناسب ژانر و محتوا باشه، بلکه باید جذاب و دور از کليشه هم باشه.
اسم طعمه توهم، یه اسم خیلی جذابیه که در وهله اول من خیلی ازش خوشم اومد. به دور از کليشه است، اما مهم ترینش اینه که کنجکاو و معماییه. فقط با یک نگاه به اسم، اصلا نمیشه محتوای رمانت رو حدس زد و فقط میشه به معماهایی که اسم رمانت توی ذهن درست میکنه، فکر کرد. این کنجکاو کننده بودن اسم، موجب میشه خواننده کنجکاو بشه که منظورت از طعمه توهم چی بوده و بیاد رمان رو بخونه. در مورد هماهنگ بودن اسم با محتوا و ژانر، میتونم بگم خیلی خوب عمل کردی. کلمه ی طعمه، ژانر معمایی رو پوشش میده و توهم هم کم و بیش ژانر ترسناک رو.


می‌رسیم به انتخاب ژانرها. انتخاب درست ژانر و نوشتن اون ها بر اساس ترتیبی که توی محتوا دارن، خیلی مهمه. ژانرهای رمانت "تخیلی، معمایی، ترسناک" بودن. انتخاب و ترتیب ژانرها درسته. ما توی رمان با دیدن اتفاقی که برای ایوان افتاد و اون حالات عجیب غریبش، اول با تخیلی روبه رو شدیم. بعد با دنبال علت اون ماجرا گشتن و پرس و جو کردن آرا، با ژانر معمایی روبه رو شدیم. تا به اینجا ژانر ترسناک دخالتی توی رمان نداشته، ولی انتظار میره در پارت های جلوتر دیده بشه، در غیر این صورت باید حذف بشه.
حالا می‌رسیم به خلاصه و مقدمه. خلاصه چکیده ای از اتفاقات رمان رو در اختیار خواننده قرار میده تا خواننده یکم بیشتر به ماهیت رمان پی ببره و تصمیم بگیره میخواد چنین چیزی رو بخونه یا نه. از این رو جذاب و مورد پسند نوشته شدنش خیلی مهمه.
معمولا خلاصه باید یکم اتفاقاتی از رمان رو به خواننده نشون بده و اون رو کنجکاو کنه، ولی تو سبک خاص خودت رو توی نوشتن خلاصه داری. اتفاقات رو غیر مستقیم بیان میکنی و از رمانت یک معمای مربوط به محتوا میسازی و اون رو وارد خلاصه میکنی. با تکیه به این موضوع، میتونم بگم خلاصه جذابی داری. کنجکاو کننده است و اونقدری هیجان انگیز و معمایی که قطعا میتونه خواننده رو وادار به خوندن رمانت بکنه. با ژانر ترسناک و معمایی رمان همخونی داره. و اگه بخوایم یکم رمز گشاییش کنیم، بنا به برداشت من، (گرفتاری بُعد دومش را در انبوهی از سایه‌‌ها رقم می‌‌زند) این جمله به ایوان و مشکلی که داره، با گاهی از دست دادن کنترلش اشاره میکنه. این جمله هم (نهایت، نجات است یا خفگی؟) به پایان معمایی و مرموز رمان که هنوز معلوم نیست چه اتفاقی می افته، اشاره میکنه. به اینکه ایوان مشکلش رو حل میکنه و معماها حل میشن، یا نه. بنابراین میتونم بگم بله، خلاصه با محتوای رمان هم هماهنگه و به طور جذابی نوشته شده. جملات ادبی و زیبایی درش به کار بردی که خلاصه رو جذاب تر میکنه.

مقدمه که بعد خلاصه میاد، یکم جزئی تر میشه و هدفش بیان یک سر آغاز از رمانه. اما به اندازه ی خلاصه باید جذاب نوشته بشه.

مقدمه ات خیلی قشنگه و جملات خیلی قشنگ تری داره. گویا از زبان آرا نوشته شده و به اینکه آرا وارد زندگی ایوان شد و خواست معماها رو حل کنه، اشاره میکنه. در ادامه بهمون سر نخ این رو میده که آرا خودش هم ممکنه درگیر این مسئله بشه. به ژانر ترسناک و معمایی میخوره و با محتوا هماهنگه. اندازه ی مناسبی هم داره و در کل زیباست.

می‌رسیم به بررسی جلد رمان. جلد رمان از نظر عکس و ترکیب رنگ بندی باید به زمان بخوره. مثلا نمیتونیم برای یک رمان ترسناک، یک عکس عاشقانه با رنگ بندی های روشن و شاد رو انتخاب کنیم. نگاه دختری که توی جلده، انگار اصن از ترس و معما بیرون پریده. حالت مرموز و اسرار آمیزی داره و رنگ های تیره ی داخلش، این فضا و حس و حال رو بیشتر میکنن. عکس خیلی قشنگی انتخاب شده و هیچ موردی توی جلد نیست.

وقتی به شروع رمان می‌رسیم، با پسری به اسم هوگو مواجه میشیم. شروع خیلی خوب و هیجانی ای بودش. فضای خیلی خوبی داشت و توصیفات خیلی قشنگی نوشته شده بود. با هوگو که خودش رو پسر بدی میدونه و مدعی اینه که در آلودگی غرق شده، آشنا میشیم و بعدش برمیگردیم به آرا. شروع خیلی خوبی بود، ولی باید ببینیم ارتباطش با رمان چیه.

توصیفات بخش بعدی مورد بررسی هستن. توصیفات توی نوشته خیلی مهمن و یه جلوه ی زیبایی براش ایجاد میکنن. غالباً نوشتن توصیفات با جملات ادبی و آرایه ها، موجب میشه توصیفات خیلی زیباتر بشه. ما توصیفات مکان و زمان، حالات و حرکات، احساسات و شخصیت داریم.

توی توصیف مکان و زمان خیلی خوب عمل کرده بودی. میتونستیم موقعیت رو احساس کنیم و مکان ها رو تشخیص بدیم. که هدف توصیف مکان هم همینه تا یه فضا سازی ای از رمان رو در ذهن خواننده ایجاد کنه. مثلا دفتر کار آرا، خونه ی ایوان، مکان های دیگه با جملات خیلی قشنگی توصیف شدن. منتهی یکی دو جایی بودش، مثل خونه ی ایوان و خوابی که آرا دید (هر چند این مربوط به توصیف مکان نمیشه آنچنان)، توصیفات پشت سر هم اومده بودن. و قبل از ورود به مکان نوشته شده بودن. بهتر می‌بود یکم پراکندگی بینشون باشه و جدا جدا به توصیف مکان ها و همچنین توصیفات دیگه پرداخته بشه، تا همه ی اطلاعات رو یه جا به سمت ذهن خواننده سوق ندیم.
می‌رسیم به توصیف احساسات و حالات. توصیفی که میتونه به ما احساسات شخصیت ها رو نشون بده تا بفهمیم چه حسی دارن و حرکاتشون رو لحظه لحظه توی ذهنمون بسپریم. نبود توصیف احساس و حالات خیلی جلوه ی خشکی به رمان میده و لازمه که بیان بشه.
توی رمان طعمه توهم، ما برخی جاهایی داشتیم که شخصیت ها ترسیده بودن، نگران بودن، ناراحت بودن (ایوانی که از دست اتفاقاتی که براش افتاده بود، ناراحت بود). توی این موارد و نظیرش با توصیفات زیبایی که نوشته بودی، می‌شد تک تک این احساسات رو حس کرد و پا به پای کاراکترها ناراحت شد و ترسید. توی توصیف احساسات موفق عمل کرده بودی و مثلا حس ترسی که آرا موقع کابوس دیدنش و حمله کردن ایوان بهش داشت، به خوبی نشون داده شده بود. حرکات و طرز بیان درستی هم تو این پارت ها شده بود، که احساسات رو بهتر منتقل می‌کرد. توی توصیف حالات و حرکات شخصیت ها هم موردی دیده نمیشد. به اینکه کاراکترها چی کار کردن، چه حالتی داشتن (مثلا اخم کردن، لبخند زدن)، به خوبی پرداخته شده بود. مثلا تو این قسمت ها:
"بدنش کمی سرد شده بود و صدایش، لرزان‌‌تر از هر لحظه‌‌ی دیگر"
"لبم را به دندان گرفتم و سرم را پایین انداختم که دندان قروچه کرد"

می‌رسیم به توصیف شخصیت ها و ظاهر و رفتارشون. این توصیفات به خواننده توانایی شناختن کاراکتر و ایجاد ارتباطی بین خواننده و شخصیت ها میده. موجب میشه تجسمی از شخصیت ها توی ذهنمون شکل بگیره. ما تا اینجا مثلا آرا رو شناختیم، دختری کنجکاو و شجاع و مهربان به نظر میرسه. کاراکتر ایوان برای من یکم مبهم باقی موند، چون فعلا درگیر بر اومدن از پس مشکلیه که براش افتاده، اما یه فرد شوخ طبع و باحال میشه گفت هستش. ظاهر شخصیت ها هم به خوبی در جای جایِ رمان بیان شده. فعلا فقط بیشتر تمرکزمون روی دو شخصیت اصلی ایوان و آرا هستش، ولی بهتر میشه کاراکترهای دیگه ای هم نقش پر رنگ تری توی رمان بگیرن.

در مورد کشمکش های موجود توی رمان، ما چند نوع کشمکش داریم. جسمی، ذهنی، اخلاقی، احساسی و جوامع. با توجه به ژانر ترسناک و معمایی، باید کشمکش ذهنی و جسمی رو داشته باشیم. کشمکش ذهنی رو تونستیم توی بخش هایی که آرا و ایوان سعی میکردن علت اتفاقات رو پیدا کنن ببینیم. اینکه چطور بین افکار و نظراتشون سردرگم بودن و نمیتونستن یه جواب قطعی پیدا کنن. کشمکش جسمی، توی بخش هایی که مثلا ایوان سعی کرد به آرا حمله کنه دیده می‌شد و توی جایی که ایوان با چندتا پسر خیابون دعوا می‌کرد.

سیر نوشته ی یک نویسنده باید در حالت تعادل باشه. یعنی نه اونقدری تند باشه که اصلا خواننده تو هپروت بمونه و نویسنده خیلی سرسری اتفاقات رو توضیح داده باشه، و نه اینکه خیلی کند باشه و حوصله سر بر بشه. باید به هر نکته ی اوج و سقوط داستان و محتوا به اندازه ی مناسب پرداخته‌ بشه و اتفاقات مهم یکم کش داده باشن. سیر رمانت در حد مناسب بود و قدم به قدم همه‌ی اتفاقات رو پیش بردی. وقت کافی و توضیحات کافی روی ماجرا گذاشته شده بود و سیر اشکالی نداشت.

توی دیالوگ و مونولوگ نویسی، چیزی که باید بهش دقت کنیم اینه که سطح دیالوگ و مونولوگ هامون در چه حد باشن. مونولوگ ها به طور عمده شامل توصیفات میشن و اغلب با به کار بردن جملات ادبی درونشون، میشه زیباترشون کرد. همچنین بودن مونولوگ های جذاب و تاثیر گذار هم به اندازه دیالوگ های جذاب مهمه. مونولوگ های رمانت خیلی خوشگل نوشته شده بودن و این نشون میده نویسنده ی خیلی خوبی هستی.

اما دیالوگ ها، دیالوگ ها عادی و حوصله سر بر نیستن. دیالوگ های خوبی مناسب هر پارت نوشته شده. دیالوگ ها میتونن بهتر باشن. البته هر موقعیتی دیالوگ مخصوص خودش رو داره و نمیشه یه دیالوگ عالی صرفا جهت بالا بردن سطح دیالوگ، چپوند توی رمان. اما از نویسنده ای مثل تو انتظار میره در پارت های آینده که اتفاقات بیشتری قراره بیفته و رمان هیجانی تر بشه، دیالوگ های بهترتری هم ببینیم.

زاویه دید از زبان اول شخص نوشته شده بود و به همین شکل ادامه داشت. از بین سه لحن ادبی، محاوره و معیار، لحن انتخاب شده برای رمان طعمه توهم لحن معیاری هستش که در تمام پارت ها رعایت شده.
تکرار کلمه و حروف، یا درآمیختگی واژه ها وجود نداشت. اندازه ی پارت ها مناسب بود و از نظر نگارشی هم رمان موردی نداشت.


حرف آخر: رمانت خیلی قشنگه. معماهای زیادی قطعا داره که رمان رو هیجان انگیزتر میکنه و خواننده رو به خوندنش وا میداره. آرزوی موفقیت میکنم تا با قوا و بهترین شکل ممکن ادامه بدی. قلمت مانا عزیز ♥️🌹

همچنین از نویسنده ی عزیز بابت تاخیری که در نقد رمانش وجود داشت عذرخواهی و بابت صبری که نشون داد، تشکر میکنم 🌷🌻

...........................

تگ تعلق گرفته:
الماسی

@شوکولات دزد اعظم0-0
@مدیر نقد
 
آخرین ویرایش:
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
نقد رمان طعمه توهم


خب خب، نقد رو اول با بررسی اسمش شروع میکنیم. اسم رمان یکی از مهم ترین چیزها در هر رمانه، چون یه چکیده ی کلی از رمان و محتوا رو در قالب تیتر بهمون نشون میده. این اسمی که واسه رمانمون انتخاب میکنیم، نه تنها باید مناسب ژانر و محتوا باشه، بلکه باید جذاب و دور از کليشه هم باشه.
اسم طعمه توهم، یه اسم خیلی جذابیه که در وهله اول من خیلی ازش خوشم اومد. به دور از کليشه است، اما مهم ترینش اینه که کنجکاو و معماییه. فقط با یک نگاه به اسم، اصلا نمیشه محتوای رمانت رو حدس زد و فقط میشه به معماهایی که اسم رمانت توی ذهن درست میکنه، فکر کرد. این کنجکاو کننده بودن اسم، موجب میشه خواننده کنجکاو بشه که منظورت از طعمه توهم چی بوده و بیاد رمان رو بخونه. در مورد هماهنگ بودن اسم با محتوا و ژانر، میتونم بگم خیلی خوب عمل کردی. کلمه ی طعمه، ژانر معمایی رو پوشش میده و توهم هم کم و بیش ژانر ترسناک رو.


می‌رسیم به انتخاب ژانرها. انتخاب درست ژانر و نوشتن اون ها بر اساس ترتیبی که توی محتوا دارن، خیلی مهمه. ژانرهای رمانت "تخیلی، معمایی، ترسناک" بودن. انتخاب و ترتیب ژانرها درسته. ما توی رمان با دیدن اتفاقی که برای ایوان افتاد و اون حالات عجیب غریبش، اول با تخیلی روبه رو شدیم. بعد با دنبال علت اون ماجرا گشتن و پرس و جو کردن آرا، با ژانر معمایی روبه رو شدیم. تا به اینجا ژانر ترسناک دخالتی توی رمان نداشته، ولی انتظار میره در پارت های جلوتر دیده بشه، در غیر این صورت باید حذف بشه.
حالا می‌رسیم به خلاصه و مقدمه. خلاصه چکیده ای از اتفاقات رمان رو در اختیار خواننده قرار میده تا خواننده یکم بیشتر به ماهیت رمان پی ببره و تصمیم بگیره میخواد چنین چیزی رو بخونه یا نه. از این رو جذاب و مورد پسند نوشته شدنش خیلی مهمه.
معمولا خلاصه باید یکم اتفاقاتی از رمان رو به خواننده نشون بده و اون رو کنجکاو کنه، ولی تو سبک خاص خودت رو توی نوشتن خلاصه داری. اتفاقات رو غیر مستقیم بیان میکنی و از رمانت یک معمای مربوط به محتوا میسازی و اون رو وارد خلاصه میکنی. با تکیه به این موضوع، میتونم بگم خلاصه جذابی داری. کنجکاو کننده است و اونقدری هیجان انگیز و معمایی که قطعا میتونه خواننده رو وادار به خوندن رمانت بکنه. با ژانر ترسناک و معمایی رمان همخونی داره. و اگه بخوایم یکم رمز گشاییش کنیم، بنا به برداشت من، (گرفتاری بُعد دومش را در انبوهی از سایه‌‌ها رقم می‌‌زند) این جمله به ایوان و مشکلی که داره، با گاهی از دست دادن کنترلش اشاره میکنه. این جمله هم (نهایت، نجات است یا خفگی؟) به پایان معمایی و مرموز رمان که هنوز معلوم نیست چه اتفاقی می افته، اشاره میکنه. به اینکه ایوان مشکلش رو حل میکنه و معماها حل میشن، یا نه. بنابراین میتونم بگم بله، خلاصه با محتوای رمان هم هماهنگه و به طور جذابی نوشته شده. جملات ادبی و زیبایی درش به کار بردی که خلاصه رو جذاب تر میکنه.

مقدمه که بعد خلاصه میاد، یکم جزئی تر میشه و هدفش بیان یک سر آغاز از رمانه. اما به اندازه ی خلاصه باید جذاب نوشته بشه.

مقدمه ات خیلی قشنگه و جملات خیلی قشنگ تری داره. گویا از زبان آرا نوشته شده و به اینکه آرا وارد زندگی ایوان شد و خواست معماها رو حل کنه، اشاره میکنه. در ادامه بهمون سر نخ این رو میده که آرا خودش هم ممکنه درگیر این مسئله بشه. به ژانر ترسناک و معمایی میخوره و با محتوا هماهنگه. اندازه ی مناسبی هم داره و در کل زیباست.

می‌رسیم به بررسی جلد رمان. جلد رمان از نظر عکس و ترکیب رنگ بندی باید به زمان بخوره. مثلا نمیتونیم برای یک رمان ترسناک، یک عکس عاشقانه با رنگ بندی های روشن و شاد رو انتخاب کنیم. نگاه دختری که توی جلده، انگار اصن از ترس و معما بیرون پریده. حالت مرموز و اسرار آمیزی داره و رنگ های تیره ی داخلش، این فضا و حس و حال رو بیشتر میکنن. عکس خیلی قشنگی انتخاب شده و هیچ موردی توی جلد نیست.

وقتی به شروع رمان می‌رسیم، با پسری به اسم هوگو مواجه میشیم. شروع خیلی خوب و هیجانی ای بودش. فضای خیلی خوبی داشت و توصیفات خیلی قشنگی نوشته شده بود. با هوگو که خودش رو پسر بدی میدونه و مدعی اینه که در آلودگی غرق شده، آشنا میشیم و بعدش برمیگردیم به آرا. شروع خیلی خوبی بود، ولی باید ببینیم ارتباطش با رمان چیه.

توصیفات بخش بعدی مورد بررسی هستن. توصیفات توی نوشته خیلی مهمن و یه جلوه ی زیبایی براش ایجاد میکنن. غالباً نوشتن توصیفات با جملات ادبی و آرایه ها، موجب میشه توصیفات خیلی زیباتر بشه. ما توصیفات مکان و زمان، حالات و حرکات، احساسات و شخصیت داریم.

توی توصیف مکان و زمان خیلی خوب عمل کرده بودی. میتونستیم موقعیت رو احساس کنیم و مکان ها رو تشخیص بدیم. که هدف توصیف مکان هم همینه تا یه فضا سازی ای از رمان رو در ذهن خواننده ایجاد کنه. مثلا دفتر کار آرا، خونه ی ایوان، مکان های دیگه با جملات خیلی قشنگی توصیف شدن. منتهی یکی دو جایی بودش، مثل خونه ی ایوان و خوابی که آرا دید (هر چند این مربوط به توصیف مکان نمیشه آنچنان)، توصیفات پشت سر هم اومده بودن. و قبل از ورود به مکان نوشته شده بودن. بهتر می‌بود یکم پراکندگی بینشون باشه و جدا جدا به توصیف مکان ها و همچنین توصیفات دیگه پرداخته بشه، تا همه ی اطلاعات رو یه جا به سمت ذهن خواننده سوق ندیم.
می‌رسیم به توصیف احساسات و حالات. توصیفی که میتونه به ما احساسات شخصیت ها رو نشون بده تا بفهمیم چه حسی دارن و حرکاتشون رو لحظه لحظه توی ذهنمون بسپریم. نبود توصیف احساس و حالات خیلی جلوه ی خشکی به رمان میده و لازمه که بیان بشه.
توی رمان طعمه توهم، ما برخی جاهایی داشتیم که شخصیت ها ترسیده بودن، نگران بودن، ناراحت بودن (ایوانی که از دست اتفاقاتی که براش افتاده بود، ناراحت بود). توی این موارد و نظیرش با توصیفات زیبایی که نوشته بودی، می‌شد تک تک این احساسات رو حس کرد و پا به پای کاراکترها ناراحت شد و ترسید. توی توصیف احساسات موفق عمل کرده بودی و مثلا حس ترسی که آرا موقع کابوس دیدنش و حمله کردن ایوان بهش داشت، به خوبی نشون داده شده بود. حرکات و طرز بیان درستی هم تو این پارت ها شده بود، که احساسات رو بهتر منتقل می‌کرد. توی توصیف حالات و حرکات شخصیت ها هم موردی دیده نمیشد. به اینکه کاراکترها چی کار کردن، چه حالتی داشتن (مثلا اخم کردن، لبخند زدن)، به خوبی پرداخته شده بود. مثلا تو این قسمت ها:
"بدنش کمی سرد شده بود و صدایش، لرزان‌‌تر از هر لحظه‌‌ی دیگر"
"لبم را به دندان گرفتم و سرم را پایین انداختم که دندان قروچه کرد"

می‌رسیم به توصیف شخصیت ها و ظاهر و رفتارشون. این توصیفات به خواننده توانایی شناختن کاراکتر و ایجاد ارتباطی بین خواننده و شخصیت ها میده. موجب میشه تجسمی از شخصیت ها توی ذهنمون شکل بگیره. ما تا اینجا مثلا آرا رو شناختیم، دختری کنجکاو و شجاع و مهربان به نظر میرسه. کاراکتر ایوان برای من یکم مبهم باقی موند، چون فعلا درگیر بر اومدن از پس مشکلیه که براش افتاده، اما یه فرد شوخ طبع و باحال میشه گفت هستش. ظاهر شخصیت ها هم به خوبی در جای جایِ رمان بیان شده. فعلا فقط بیشتر تمرکزمون روی دو شخصیت اصلی ایوان و آرا هستش، ولی بهتر میشه کاراکترهای دیگه ای هم نقش پر رنگ تری توی رمان بگیرن.

در مورد کشمکش های موجود توی رمان، ما چند نوع کشمکش داریم. جسمی، ذهنی، اخلاقی، احساسی و جوامع. با توجه به ژانر ترسناک و معمایی، باید کشمکش ذهنی و جسمی رو داشته باشیم. کشمکش ذهنی رو تونستیم توی بخش هایی که آرا و ایوان سعی میکردن علت اتفاقات رو پیدا کنن ببینیم. اینکه چطور بین افکار و نظراتشون سردرگم بودن و نمیتونستن یه جواب قطعی پیدا کنن. کشمکش جسمی، توی بخش هایی که مثلا ایوان سعی کرد به آرا حمله کنه دیده می‌شد و توی جایی که ایوان با چندتا پسر خیابون دعوا می‌کرد.

سیر نوشته ی یک نویسنده باید در حالت تعادل باشه. یعنی نه اونقدری تند باشه که اصلا خواننده تو هپروت بمونه و نویسنده خیلی سرسری اتفاقات رو توضیح داده باشه، و نه اینکه خیلی کند باشه و حوصله سر بر بشه. باید به هر نکته ی اوج و سقوط داستان و محتوا به اندازه ی مناسب پرداخته‌ بشه و اتفاقات مهم یکم کش داده باشن. سیر رمانت در حد مناسب بود و قدم به قدم همه‌ی اتفاقات رو پیش بردی. وقت کافی و توضیحات کافی روی ماجرا گذاشته شده بود و سیر اشکالی نداشت.

توی دیالوگ و مونولوگ نویسی، چیزی که باید بهش دقت کنیم اینه که سطح دیالوگ و مونولوگ هامون در چه حد باشن. مونولوگ ها به طور عمده شامل توصیفات میشن و اغلب با به کار بردن جملات ادبی درونشون، میشه زیباترشون کرد. همچنین بودن مونولوگ های جذاب و تاثیر گذار هم به اندازه دیالوگ های جذاب مهمه. مونولوگ های رمانت خیلی خوشگل نوشته شده بودن و این نشون میده نویسنده ی خیلی خوبی هستی.

اما دیالوگ ها، دیالوگ ها عادی و حوصله سر بر نیستن. دیالوگ های خوبی مناسب هر پارت نوشته شده. دیالوگ ها میتونن بهتر باشن. البته هر موقعیتی دیالوگ مخصوص خودش رو داره و نمیشه یه دیالوگ عالی صرفا جهت بالا بردن سطح دیالوگ، چپوند توی رمان. اما از نویسنده ای مثل تو انتظار میره در پارت های آینده که اتفاقات بیشتری قراره بیفته و رمان هیجانی تر بشه، دیالوگ های بهترتری هم ببینیم.

زاویه دید از زبان اول شخص نوشته شده بود و به همین شکل ادامه داشت. از بین سه لحن ادبی، محاوره و معیار، لحن انتخاب شده برای رمان طعمه توهم لحن معیاری هستش که در تمام پارت ها رعایت شده.
تکرار کلمه و حروف، یا درآمیختگی واژه ها وجود نداشت. اندازه ی پارت ها مناسب بود و از نظر نگارشی هم رمان موردی نداشت.


حرف آخر: رمانت خیلی قشنگه. معماهای زیادی قطعا داره که رمان رو هیجان انگیزتر میکنه و خواننده رو به خوندنش وا میداره. آرزوی موفقیت میکنم تا با قوا و بهترین شکل ممکن ادامه بدی. قلمت مانا عزیز ♥️🌹

همچنین از نویسنده ی عزیز بابت تاخیری که در نقد رمانش وجود داشت عذرخواهی و بابت صبری که نشون داد، تشکر میکنم 🌷🌻

...........................

تگ تعلق گرفته:
الماسی

@شوکولات دزد اعظم0-0
@مدیر نقد

نویسنده: هستی همتی @شوکولات دزد اعظم0-0
منتقد: سوما غفاری @ژله آبی *_*

اختصاصی: است
سطح: الماسی

@دختر پرتقالی
@مدیر تایپ
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین