تمام شده نقد و تعیین سطح رمان دل تو را تمنا می کند | م.ماه

[ARA.O.O]

​

نام اثر: رمان دل تو را تمنا می‌‌کند
نویسنده: م.ماه @m.mah
ژانر: پلیسی، عاشقانه، انتقامی
خلاصه:
زندگی را برایش ناجوان‌مردانه معنا کرد. زندگی شیرینی که به تلخی زهر تبدیل شده و با حضور کثیف او معنایش در ذهن آن دختر بچه‌ی ناز پروده‌ی شر و شیطون تغییر کرد. اما حالا دیگر آن دختر بچه، دختر بچه‌ی چند سال قبل نبود. بزرگ شده، سخت شده، قلبش از سنگ شده و تنها زندگی برایش یک معنا داشت
"انتقام"
خیلی‌وقت بود که با این کلمه روزش را شب می‌کرد و فقط منتظر بود تا سرِ وقت مثل گرگی زخمی طمع خود را بدرد...

مقدمه:
مثلِ یه کوه پر درد و
دلم سرشار از آتیش بود
نمی‌دونم تو این قصه
چه چیزی قسمتم می‌بود
همه روزهای عمرم رو
با این تنهایی سر کردم
هزاران بار زمین خوردم
ولی باز زندگی کردم
یه سیلی مملو از نفرت
من رو برد سمت بیراهه
شبیه غربتِ اون‌جا
ازش دلتنگی می‌باره
تو این غربت بی‌معنا
دلم عاشقی رو حس کرد
من رو همرنگ یک عاشق
من رو درگیر مونس کرد
همه گذشته‌ام رو دادم
که باز خوشحالی بیدار شه
و اما عاشقی رویایی
می‌تونه مرحمم باشه

لینک:

متروکه - رمان دل تو را تمنا می کند | م.ماه

نام رمان: دل تو را تمنا می‌کند نویسنده: م.ماه ژانر: پلیسی، عاشقانه،انتقامی ناظر: @AYSA_H ویراستار: @ترشکʕ⁰̈●̫⁰̈ʔ خلاصه: زندگی را برایش ناجوان‌مردانه معنا کرد. زندگی شیرینی که به تلخی زهر تبدیل شده و با حضور کثیف او معنایش در ذهن آن دختر بچه‌ی ناز پروده‌ی شر و شیطون تغییر کرد. اما حالا دیگر آن...

romanik.ir

منتقد:
@Mabuchi__Kou
تاریخ شروع نقد: سه شنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۰
مهلت اتمام: جمعه ۱۰ مهر ۱۴۰۰

 

[*dream_writer*]

"نقد رمان دل تو را تمنا می‌کند"​

عنوان: عنوان و اسم رمان، دل تو را تمنا می‌کند بود. اسم رمان اولین چیزی هستش که باید جذاب باشه تا خواننده رو به سوی رمان شما جذب کنه. عنوان رمان شما یکم طولانیه، اما جذابیت و زیبایی هم داره و یکم اون حس لازمه از یک اسم عاشقانه و زیباییش رو القا میکنه. اسم مناسب و زیبایی برای رمان دارید

ژانر: ژانر رمان شما پلیسی و عاشقانه و انتقامی بود. ژانر پلیسی کاملا مناسب و هماهنگ با رمان بودش، هر چند تا به اینجای رمان ژانر عاشقانه دخالتی در رمان نداشت، اما انتظار میره پارت های بعدی عاشقانه تر باشه. و ژانر انتقامی، باید بگم که این ژانر از ژانرهای رمان حساب نمیشه و چنین ژانری نداریم، پس باید این ژانر رو پاک کنید.

خلاصه‌: خلاصه ی رمان شما جذاب بود و توصیف خوبی از احساسات ماهور و خواسته اش برای انتقام نوشته بودید، اما خلاصه یکم ساده بود! دقیقا اون چیزی نیست که میتونست باشه، خلاصه شما میتونه بهتر باشه. پیشنهاد میکنم یه خلاصه ی دیگه بنویسید و به جای فقط توصیف کردن عطش ماهور به انتقام، یکم به طور سر بسته اتفاقات دیگه ی رمان رو هم وارد خلاصه کنید
من چون ایده ی رمان شما رو کامل نمیدونم، نمیتونم خلاصه ی کاملی پیشنهاد بدم، اما تا به اینجای داستان مثلا:
او هنوز خیلی کوچک بود! برای این‌که در سن ده سالگی بزرگترین درد زندگی‌اش را تجربه کند، خیلی کوچک بود! او درد را چشید و با حس دلتنگی اش بزرگ شد! قسم به انتقام خورد و به امید روزی که انتقام بدبختی‌هایش را از آن مرد منفور بگیرد، نفس کشید و زندگی کرد! اما آن‌گاه که وارد بازی انتقام شد و.....

من با توجه به چیزایی که از رمان فهمیدم، تا به این‌جا تونستم چنین خلاصه ای بنویسم. هر چند که این خلاصه نصفه هستش و یه خلاصه ی کامل نیست. میتونید چنین خلاصه ای بنویسید و یکم از اتفاقات دیگه ی رمان رو دخیل خلاصه کنید. خلاصه باید در عین مبهم بودنش، سرنخ هایی از اتفاقات رو هم نشون بده که خواننده بفهمه اصلا دلش میخواد این رمان رو بخونه یا نه.

مقدمه: مقدمه رمان شما خیلی جذاب بود و نوشتن مقدمه به حالت یک شعر و با ریتم و قافیه برای هر بیتش، واقعا اون رو جذاب می‌کرد. مقدمه ی زیبا و مرتبطی با رمان داشتید و من خیلی پسندیدمش.

جلد: نداشت.

شروع رمان: رمان با ماهور شروع میشه توی یک ماموریت و تیر اندازی و چنین چیزایی! شروع رمان باید اولین تاثیر رو روی خواننده بذاره و به قدری جذاب یا تاثیر گذار باشه که خواننده بخواد ادامه رو بخونه و از همون اولش حوصلش سر نره. باید بگم شروع جذاب و هیجانی ای داشتید. شروع خیلی زیبایی نوشته بودید که میتونه خواننده رو کنجکاو و ترغیب کنه برای خوندن ادامه ی رمان.

سیر رمان: سیر رمانتون باید بگم بعضی جاها خوب و مناسب بود، اما بعضی جاها حالت تندی گرفته بود. مثلا وقتی ماهور سر قبر مامانش بود، یهو نوشتید وارد پارکینگ شد و برای من یکم طول کشید بفهمم اومده به خونه. میتونید اونجا سه ستاره بزنید تا خواننده متوجه پرش زمانی بشه، اما خب این همچنان یکم سیر رو تند خواهد کرد. بهتره حداقل خروج ماهور از قبرستون و سوار ماشین شدنش رو بنویسید و یکم توصیفش کنید، تا سیر تند نشه. و بعد سه ستاره بزنید تا خواننده رو متوجه پرش زمانی بکنید و بعدش پارت مربوط به پارکینگ و دعوای ماهور با سرایدار همونطوری بمونه. و مثلا جایی که روشنک اومده بود خونه ماهور و بعد اینکه ماهور رفت اتاقش، نوشتید حاضر شد و رفت بیرون و وقتی خونه رو خالی دید، گفت خدا رو شکر روشنک رفته. اینجا رو بهتره یکم تغییراتی بدید تا سیر تند نشه؛ مثلا روشنک بیاد تو اتاق ماهور یکم باش حرف بزنه و بعد که روشنک میخواد بره، ماهور هم همراهش از خونه خارج شه.

توصیفات: ما توی نوشتن یک رمان، باید به چند نوع توصیفات دقت کنیم. اولش، توصیف حالات و احساسات کاراکترها که شما به خوبی از پس این بر اومدید و توصیف حالات و احساسات کاراکترهاتون خیلی قشنگ انجام شده بود و به رخ کشیده بودید. توی توصیف مکان و فضای رمان، ناقص عمل کرده بودید. توصیف کوچیکی از خونه ی سرهنگ نوشته بودید و همچنین از کافی شاپی که ماهور رفت. اما مثلا خونه ی خود ماهور رو بهتره یکم توصیف مکان خونه رو بیشتر کنید. توصیفات کافی شاپ رو هم.
مورد بعدی توصیف چهره‌ ی کاراکترها بود که در این مورد میشه گفت موفق عمل کرده بودید. توصیف چهره برای اینکه خواننده با شخصیت های رمان آشنا بشه لازمه، شما توصیف چهره ی ماهور، روشنک، ماهان و بقیه رو تا حدی انجام داده بودید و بهتره در پارت های بعدی، یکم بیشتر به توصیف چهره‌ی کاراکترهای دیگه بپردازید. با این حال تا اینجا توصیفات خوبی داشتید و احسنت میگم.

دیالوگ و مونولوگ: رمان شما دیالوگ های خیلی زیبایی داشت و خیلی از دیالوگ هاتون خوشم اومد. اما مونولوگ های رمانتون یکم ساده بودش و میتونه بهتر باشه. بهتره توی نوشتن مونولوگ از آرايه های ادبی، تشبیه، جان بخشی و چنین چیزایی استفاده کنید، چون زیبایی مونولوگ رو بیشتر میکنه.

ایده پردازی: تا اینجا، ماهور پلیسی بودش که مامانش رو در بچگی از دست داده و میخواد از قاتل مامانش انتقام بگیره. اوم نمیدونم قراره عاشق کی بشه اما حدس می‌زنم شاید یه پلیسی که توی ماموریت باهاش آشنا میشه یا یکی از افراد خلافکاری که دنبالشه. ایده ی خوبیه اما یکم ساده است، ولی این اصلا اشکالی نداره چون حتی ساده ترین ایده ها هم میتونن جذاب ترین باشن. شما اگه بتونید فرایند اتفاقات رمان رو به طور خیلی خوب و دور از کلیشه پیش ببرید، ایده پردازی رمانتون جذابیت لازم رو خواهد داشت. میتونید ایده های جذاب تری به رمانتون اضافه کنید که دور از کلیشه باشه و تازگی داشته باشه برای خواننده. پس موفق باشی میگم که بتونی رمان رو خیلی عالی پیش ببری.

اشکالات نگارشی: در این مورد رمانتون یکم ضعیف بودش و اشکالات نگارشی ریز و بسیاری درش دیده می‌شد، از جمله غلط های تایپی و جای اشتباه ویرگول و نقطه و چنین مورداتی که با ویراستاری نهاییش رفع میشه. نثر رمان در تمام جاها محاوره ای بود و در طول پارت ها رعایت شده بود.

ممنوعات: موردی نبود

حالت کلی: در حالت کلی، نقاط قوت قلم و رمان شما، مقدمه و شروع جذاب بود. توصیفات حالات و احساساتتون خیلی خوب بود و من تونستم همراه با ماهور احساسات خشم و ناراحتیش رو حس کنم. توصیفات چهره و فضاسازی خوبی هم داشتید، اما باید بیشتر روش کار بشه. دیالوگ های جذابی داشت رمانتون و به همین شکل بهتره ادامه بدید. برای جذابیت مونولوگ میتونید از جملات بهتر و آرايه استفاده کنید. نقاط ضعفتون، ساده بودن خلاصه بود که بهتره تغییرش بدید. و ایده پردازی رمان که میتونید بیشتر روش کار کنید تا ایده های بهتری برای بعد از این پیدا کنید
در کل، لذت بردم از خوندن رمانتون.

............

تگ تعلق گرفته:
نقره ای


با آرزوی موفقیت برای نویسنده ی گرامی 🌹

قلمتان مانا

@m.mah

 

[ARA.O.O]

@Nilo.ofar_ N
تگ: نقره‌‌ای

 

[ARA.O.O]

@m.mah
عزیزم، میتونی نقدت رو اینجا مشاهده کنی و هر اعتراضی هم داری ب نمایه من بیا

 

[Miss Nili]

@Nilo.ofar_ N
تگ: نقره‌‌ای

اعمال شد 🌹