. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان خفاش خوناشام | آلباتروس

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1


نام اثر: خفاش خوناشام
نویسنده: @آلباتروس
ژانر: عاشقانه، علمی- تخیلی، ماجراجویی

خلاصه:
پس از یافتن کد ویژه! دوباره به عمارت برگشتند؛ ولی با حضور نفوذی که در دل گروه آراز قرار داشت و ماجراهایی را برای‌شان رقم میزد. در این بین کیارا بود که ویژگی‌های جدیدی در او شکوفا میشد و خوی دیگرش درحال نمایان بود.

مقدمه

ابرهای کبود بر دل آسمان چنگ می‌زنند.کافی‌ست کمی بیش‌تر دقت کنی تا متوجه شوی، چیزی که باعث تاریکی جهان شده، حضور طوفانی ابرها نیست. بلکه آن‌ها بیدار شده بودند! مرده‌های خفته؛ اما زنده!
وحشت همچو سایه‌ای در شب حرکت می‌کند. آن‌ها بیدار شده بودند. خفاش‌هایی از جنس خوناشام!

لینک اثر:

منتقد: @ara.pr.o.o
 
راه‌حل
«بــه نــام اولـیـن مـعـلـم هـسـتـی»

نقد رمان ژرفای خفاش خوناشام♡

سلام عزیزم، ببخش برای تاخیر.


☆اسم رمان:

اسم رمان دریچه ی ورود به بطن کتاب تلقی میشه و از این جهت که در نگاه اول باعث جذب یا رد نظر خواننده ست، از اهمیتی بس بالا برخورداره. حداکثر میزان کلماتی هم که میشه درونش به کار بره، چهارتاست و اگر هم کلیشه ای باشه، در ذهن خواننده تداعی کننده ی موردی تکراری و منجر به رد نظر خواننده به گشودن کتاب میشه؛ کلمات تکراری شامل عشق، معشوق، دریا، قلب و... . همچنین اسم رمان باید با ژانرها و محتوا سازگاری داشته باشه.

عنوان رمان تو از دو بخش "خفاش" و "خوناشام" تشکیل شده بود، پس اندازه اش متوسطه و میانه ست. از جنبه کلیشه، باید بگم شاید ترکیب اسمیت چیز جالبیه، اما لفظ خوناشام در عنوان اونقدر تکراری...

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
«بــه نــام اولـیـن مـعـلـم هـسـتـی»

نقد رمان ژرفای خفاش خوناشام♡

سلام عزیزم، ببخش برای تاخیر.


☆اسم رمان:

اسم رمان دریچه ی ورود به بطن کتاب تلقی میشه و از این جهت که در نگاه اول باعث جذب یا رد نظر خواننده ست، از اهمیتی بس بالا برخورداره. حداکثر میزان کلماتی هم که میشه درونش به کار بره، چهارتاست و اگر هم کلیشه ای باشه، در ذهن خواننده تداعی کننده ی موردی تکراری و منجر به رد نظر خواننده به گشودن کتاب میشه؛ کلمات تکراری شامل عشق، معشوق، دریا، قلب و... . همچنین اسم رمان باید با ژانرها و محتوا سازگاری داشته باشه.

عنوان رمان تو از دو بخش "خفاش" و "خوناشام" تشکیل شده بود، پس اندازه اش متوسطه و میانه ست. از جنبه کلیشه، باید بگم شاید ترکیب اسمیت چیز جالبیه، اما لفظ خوناشام در عنوان اونقدر تکراری شده که ناخودآگاه کلیشه رو تداعی میکنه و ممکنه باعث جذب رمانت نشه!ا ز جهت سازگاری با ژانرها، با تخیلی میخوند و با محتوا هم، همچنین.

××××××××××××××××××××

☆ژانر رمان:

بعد از نام انتخابی کتاب، مورد دومی که در نظر خواننده قرار میگیره، ژانره! ژانر در کلیت چهارچوبیه که رمان و یا نوشته ی شما در غالبش به نگارش در میاد. ژانر از اهمیتی بالا برخورداره چون به محض مقابل چشم خواننده قرار گرفتن، ویژگی های نویسه ی کتاب رو برای خواننده تداعی میکنه و به نوع کشمکش ها و رخدادهای درون بطن ماجرا پی میبره تا به این نتیجه برسه که تمایل به شروع خوانش نویسه ی مقابلش داره یا نه.

از جهت صحیح بودن ژانر انتخابی، باید بگم اشتباهاتی کردی. اولا، علمی تخیلی به چنین رمانی نمیگن! در رده تخیلات ما سه ژانر داریم؛ علمی-تخیلی، تخیلی، فانتزی. بخش اول یعنی "علمی-تخیلی" به رمان ها و آثاری میگن که تخیلات رو وارد علم کنن. مثلا، تخیلاتی از یک دستگاه یا فناوری های سال 2071 که هنوز نیومده! تخیلی خالی، فرضا به نوشتن آثار روح و اتفاقات ترسناک غیرواقعی میگن. فانتزی در واقع زیرمجموعه ای از تخیلی میشه و اگه رمانی فانتزی باشه، صد در صد تخیلی هم هست. فانتزی به خلق دنیا و موجودات جدید مثل گرگینه، خوناشام و... میگن. یعنی رمان تو، تخیلی و فانتزی هست. همچنین ماجراجویی ژانر کامل و صحیحی برای رمان نیست.
سازگاری ژانرها با محتوا، همه رو توی سیر میشه دید.
مورد بعدی، ترتیب قرارگیری ژانره که به ترتیب، نشونه‌‌ی پررنگ بودن درون سیر هست. به نظرم بهتر ه تخیلی و فانتزی رو اول بذاری، بعد عاشقانه چون اصل رمان بر پایه تخیلات فانتزی بود.

××××××××××××××××××××

☆خلاصه و مقدمه رمان:


*خلاصه:

به استخراج کلیت سیر و روند یک ماجرا خواه رمان یا داستان، خلاصه گفته میشه. معمولا به شکلی ادبی به نگارش در میاد و علی رغم در اختیار خواننده قرار دادن کلیات، در پی سوالاتی شکی در خواننده ایجاد میکنه که ذهن درگیر بشه و با گنگ کردن جمله یا مبهم ساختنش منجر به جذب افکار خواننده میشه که علی رغم کلیات بیان شده، به جزئیات پی ببره. همچنین اندازه‌‌اش نه بایستی خیلی کوتاه و نه چندان طویل باشه که ذهن خواننده رو آشوب کنه.

خب، از محتوای خلاصه شروع کنیم. محتوای خوبی داشتی، یعنی از واژه های خوب و متوسطی بهره برده بودی، پس خیلی ساده و بچه گانه نبود. از میزان اطلاعات دادنت بگم، خب اوکی و کافی بود یعنی اصل اطلاعاتت رو رسوندی. جذابیت و ابهامش چی؟ خب، ابهام و هیجان خلاصه ات کم بود. یه خلاصه لازمه هیجان احساسی، معمایی، جنایی، تخیلی و هرچی لازم سیر هست رو داشته باشه حداقل تا بتونه مخاطب رو جذب خودش بکنه که این مورد، با گنگ کردن و خلق ابهام پدید میاد و متاسفانه تو خیلی خوب نداشتیش
ی نکته ای، من خیلی توی آثارت دیدم که وسط جمله ! میذاری. این اشتباه رو من سال 98 وقتی تازه نویسندگی رو شروع کرده بودم، زیاد انجام میدادم اما غلطه! علامت تعجب جلوی کلماتی که نقش مهمی توی محتوا دارن قرار نمیگیرن، بلکه آخر جمله میان فقط، پس لطفا این رو رعایت کن چون وقتی وسط جمله ! میذاری مخاطب فکر میکنه جمله تموم شده و بعد میبینه ای بابا، ادامه داره ک!
*پس از یافتن کد ویژه! دوباره به عمارت برگشتند.✖
پس از یافتن کد ویژه، دوباره به عمارت برگشتند!✔



*مقدمه:

مقدمه توضیحی از یک قسمت خاص نوشته و یا کلیت سیر رمان هست که ارتباط با موارد نگارش شده داره و چهارچوب و استایل روند رو با به تحریر در آوردن خطوطی از نوشته های احساسی مشخص میکنه که گاهاً به احساسات شخصیت ها پرداخته میشه و ذهن خواننده رو برای شروع خوانش آمده میکنه. محتوای مقدمه شعر یا متنی بس ادبیه که دریچه ی ارتباط رمان با خواننده به شمار میره که در وهله ی دوم پس از خلاصه اثر روی افکار خواننده برای ترغیب داره.

معمولا نمیشه نقد خاصی به مقدمه داشت، چون چیز اختیاری ای هست. اما خب، انتخاب خوبی داشتی، متن موزون و روونی نوشته بودی که خوب ابهام و احساسا ترس و تخیل درونش دیده میشد تا مخاطبت رو ب سمت خودش بکشونه. اندازه اش هم که اوکی بود.

××××××××××××××××××××

☆شروع رمان:

جملات نخست یک نگاشته دروازه ی ورود به دنیای خلق شده ی درون نوشته خونده میشه. اگه پاراگراف نخست رمان به گونه ای نوشته بشه که توانمندی جلب نظر خواننده رو داشته باشه، خواننده تا انتها رمان رو پیش خواهد برد و اگه در نقطه ی مقابل نتونه به تاثیر گذاری بر خواننده منجر بشه، خواننده اون اثر خلق شده رو کنار میذاره حتی اگه سیری بینظیر و شکوهمند داشته باشه. در حقیقت اگه شروع رمان کلیشه ای تلقی بشه، خواننده رو به یاد رمانی میندازه که گرچه هیچ تشابهی هم به رمان شما نداشته اما شروع یکسانی دارا بوده و عموما کنار میکشه... در واقع شروع رمان باید خواننده رو اسیر کنه و در عین حال هم نیازی نیست حقایق مهم روایت در ابتدا منفجر و آشکار بشن!

بیا اول از این جنبه بررسی کنیم که کلیشه داشت یا نه؟! خب، کلیشه شاید نه خیلی چون وقایع رو خلاصه وار گفتی، اما بذار بگم که این تندگویی خلاصه وار در شروع رمان، اصلا خوب نیست و نمیتونه مخاطب جذب کنه، یعنی مخاطب رو گیج و کلافه میکنه. همیشه بهتره یه اتفاق اول شروع باشه و بعد اگه خواستی، خلاصه ی کلیات رو بگی!

××××××××××××××××××××

جلد رمان:
جلد باید حاوی طرحی باشه که با ایده سازگار باشه، حس ژانرها رو القا کنه و کیفیت خوبی داشته باشه

خب، جلد برای رمانت طراحی شده و من باز هم ب علت توی تیم طراحی بودن، دیدمش! وگرنه متوجهش نمیشدم پس لطفا جلدت رو پست اول رمانت بذار! عکس جلد کیفیت داشت، فونت و سلیقه طراح هم قشنگ بود اما زیادی همه چیز مشکی شده بود، بهتر نبود یکم مخلوط رنگ های دیگه هم توش باشه؟

××××××××××××××××××××

☆توصیفات:


برای افزایش تاثیر گذاری یک نوشته، نویسنده باید از توصیفات مناسبی بهره بگیره تا هم ذهن خواننده رو خسته نکنه و هم به درگیری ذهنی بیشتر و هیجان خواننده اضافه کنه.

توصیف مکان و زمانت مشکلی نداشت؛ اماکن رو خوب توصیف میکردی. نه زیاد گیج کننده و نه کاملا گنگ. در حد متوسطی بود که مخاطب تصویر معمولی ای داشته باشه، زمان ها هم واضح بودن. اما توصیف کاراکتر، شاید که از جنبه ظاهری خوب توصیف کرده بودی، اما روانیشون واقعا میتونست اونقدری بهتر بشه ک مخاطب خودش رو حای شخصیتت احساس کنه. توصیفات روانی و احساسی کاراکترهات با پیچش کلمات و گسترده تر شدن، میتونه جذاب تر هم بشه.

××××××××××××××××××××

☆سیر رمان:

سیر رمان باید سرعت و روند استاندارد داشته باشه؛ یعنی از روی رخداد و حوادث با توصیف مناسب عبور کرد. چون کندی سیر رمان خواننده رو خسته و سرعت زیاد روند توصیفات باعث گیجی میشه. توصیفات باید به گونه ای باشه که خواننده خودش رو در میان اون رخداد تصور کنه و با متن انس بگیره.

سیر رمانت، میانه و مناسب بود؛ نه توصیفی نداشتی که بگم تند رفتی، نه انقدر چیزی رو کش دادی که بگم کند بوده؛ اما توی سیرت یکسری اتفاقات کلیشه ای عاشقانه و ضعف لغات دیده میشه؛ توصیفاتت معمولی بودن و این نشات گرفته از لغات معمولی هست. قلمت مطمئنا ب این علت که جزو نخستین رمان هات بود، کمی ضعیف و حاوی خامی مغز بوده که با ویرایش میتونه عالی بشه.

××××××××××××××××××××

☆زاویه دید:

دریچه ای که نویسنده از اون به داستان نگرش داره؛ در واقع موقعیت راویه و اهمیت داره چون موضوعات از فیلتر ذهن اون عبور میکنن. پر کاربرد ترین زوایای دید، اول شخص و سوم شخص (اصطلاحا دانای کل) هستند. در زاویه ی دید اول شخص، روایت با ضمایر «من، ما» پیش میره و از نگاه شخصیتی به نگارش در میاد که درون فضای رمان حاضره. در زاویه ی دید سوم شخص، روایت با ضمایر «او، آنها» به نوشته کشیده میشه و گویا که راوی روایات همچون روحی نظاره گر صحنه های رمان هست.

زاویه دیدت، متغیر بود و جایی ندیدم اشتباهی در زمینه دیدها داشته باشی.

××××××××××××××××××××

☆لحن:

لحن شیوه ی بیان و بینش و نوع گفتار هست که به سه صورت ادبی، معیار و محاوره ای وجود داره؛ اگه لحن انتخابی از ابتدا محاوره ست بایستی تا انتها بر پایه ی همون لحن جلو بره؛ نه اینکه در سیر رمان دچار تغییر لحن بشه! تنها در صورتی امکان تلفیق دو لحن وجود داره که مونولوگ ها ادبی یا معیار نوشته بشن و دیالوگ ها محاوره ای.

لحنت کلا محاوره ای بود و مشکلی در کاربرد این لحن نداشتی.

××××××××××××××××××××

☆کشمکش:

کشمکش در معنای تضاد و تقابل میان دو چیزه؛ این کشمکش و یا تضاد و تقابل مابین شخصیت و درونش، اطراف پیرامونش و یا حتی طبیعت حولش و جامعه ای که درون به زیستن میپردازه، پدید میاد.

کشمکش های متناسب با چهارچوب رمانت که قالباً احساسی و روانی و جسمی بودن، درون سیر دیده میشد، اما در توصیف کشمکش کم کاری کردی خصوصا احساسی ها رو میتونستی بیشتر کش بدی و هیجان ایجاد کنی.

××××××××××××××××××××

دیالوگ و مونولوگ نویسی:
مونولوگ و دیالوگ باید از هم جداسازی بشن و درهم درآمیخته نباشند. حجم مونولوگ باید به نسبت دیالوگ بیشتر باشه و دیالوگ ها علاوه بر داشتن فضاسازی بین خودشون جهت جلوگیری از خستگی ذهن مخاطب، باید کیفیت خوبی داشته باشن!

خب، مونولوگ و دیالوگت که خوب جدا شده بودن، حجم شون هم که اوکی بود و تند نرفته بودی هیچ جا. دیالوگ بیهوده و چرت هم نداشتی، همه کیفیت خوبی داشتن و فضاسازی هم به خوبی رعایت شده بود و دیالوگ هات پشت هم چیده نشده بودن.

××××××××××××××××××××

☆رعایت شرع و قوانین اسلام:

اثر رصد شده و ممنوعه و فحاشی ندیدم.

××××××××××××××××××××

☆سخن منتقد:

حاوی نظرات شخصی منتقد بر اساس مطالعه رمان و پیشنهادات یا توصیه هایی در زمینه ی بهبود جنبه های متفاوت اثر نگاشته شده.
خب گلم، ایده پردازیت خوبه مشخصه اما این رمانت چون از دسته ی اون اولیا بوده، توی نگارش و توصیف یکم ضعف داشتی که مشخص بوده، به هرحال طبیعیه! موفق باشی و قلمت مانا-* اگه حرفی چیزی هست خصوصی یا نمایه بپر.

سطح:برنزی
*منتقد: آرا (هستی همتی)
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #3
«بــه نــام اولـیـن مـعـلـم هـسـتـی»

نقد رمان ژرفای خفاش خوناشام♡

سلام عزیزم، ببخش برای تاخیر.


☆اسم رمان:

اسم رمان دریچه ی ورود به بطن کتاب تلقی میشه و از این جهت که در نگاه اول باعث جذب یا رد نظر خواننده ست، از اهمیتی بس بالا برخورداره. حداکثر میزان کلماتی هم که میشه درونش به کار بره، چهارتاست و اگر هم کلیشه ای باشه، در ذهن خواننده تداعی کننده ی موردی تکراری و منجر به رد نظر خواننده به گشودن کتاب میشه؛ کلمات تکراری شامل عشق، معشوق، دریا، قلب و... . همچنین اسم رمان باید با ژانرها و محتوا سازگاری داشته باشه.

عنوان رمان تو از دو بخش "خفاش" و "خوناشام" تشکیل شده بود، پس اندازه اش متوسطه و میانه ست. از جنبه کلیشه، باید بگم شاید ترکیب اسمیت چیز جالبیه، اما لفظ خوناشام در عنوان اونقدر تکراری شده که ناخودآگاه کلیشه رو تداعی میکنه و ممکنه باعث جذب رمانت نشه!ا ز جهت سازگاری با ژانرها، با تخیلی میخوند و با محتوا هم، همچنین.

××××××××××××××××××××

☆ژانر رمان:

بعد از نام انتخابی کتاب، مورد دومی که در نظر خواننده قرار میگیره، ژانره! ژانر در کلیت چهارچوبیه که رمان و یا نوشته ی شما در غالبش به نگارش در میاد. ژانر از اهمیتی بالا برخورداره چون به محض مقابل چشم خواننده قرار گرفتن، ویژگی های نویسه ی کتاب رو برای خواننده تداعی میکنه و به نوع کشمکش ها و رخدادهای درون بطن ماجرا پی میبره تا به این نتیجه برسه که تمایل به شروع خوانش نویسه ی مقابلش داره یا نه.

از جهت صحیح بودن ژانر انتخابی، باید بگم اشتباهاتی کردی. اولا، علمی تخیلی به چنین رمانی نمیگن! در رده تخیلات ما سه ژانر داریم؛ علمی-تخیلی، تخیلی، فانتزی. بخش اول یعنی "علمی-تخیلی" به رمان ها و آثاری میگن که تخیلات رو وارد علم کنن. مثلا، تخیلاتی از یک دستگاه یا فناوری های سال 2071 که هنوز نیومده! تخیلی خالی، فرضا به نوشتن آثار روح و اتفاقات ترسناک غیرواقعی میگن. فانتزی در واقع زیرمجموعه ای از تخیلی میشه و اگه رمانی فانتزی باشه، صد در صد تخیلی هم هست. فانتزی به خلق دنیا و موجودات جدید مثل گرگینه، خوناشام و... میگن. یعنی رمان تو، تخیلی و فانتزی هست. همچنین ماجراجویی ژانر کامل و صحیحی برای رمان نیست.
سازگاری ژانرها با محتوا، همه رو توی سیر میشه دید.
مورد بعدی، ترتیب قرارگیری ژانره که به ترتیب، نشونه‌‌ی پررنگ بودن درون سیر هست. به نظرم بهتر ه تخیلی و فانتزی رو اول بذاری، بعد عاشقانه چون اصل رمان بر پایه تخیلات فانتزی بود.

××××××××××××××××××××

☆خلاصه و مقدمه رمان:


*خلاصه:

به استخراج کلیت سیر و روند یک ماجرا خواه رمان یا داستان، خلاصه گفته میشه. معمولا به شکلی ادبی به نگارش در میاد و علی رغم در اختیار خواننده قرار دادن کلیات، در پی سوالاتی شکی در خواننده ایجاد میکنه که ذهن درگیر بشه و با گنگ کردن جمله یا مبهم ساختنش منجر به جذب افکار خواننده میشه که علی رغم کلیات بیان شده، به جزئیات پی ببره. همچنین اندازه‌‌اش نه بایستی خیلی کوتاه و نه چندان طویل باشه که ذهن خواننده رو آشوب کنه.

خب، از محتوای خلاصه شروع کنیم. محتوای خوبی داشتی، یعنی از واژه های خوب و متوسطی بهره برده بودی، پس خیلی ساده و بچه گانه نبود. از میزان اطلاعات دادنت بگم، خب اوکی و کافی بود یعنی اصل اطلاعاتت رو رسوندی. جذابیت و ابهامش چی؟ خب، ابهام و هیجان خلاصه ات کم بود. یه خلاصه لازمه هیجان احساسی، معمایی، جنایی، تخیلی و هرچی لازم سیر هست رو داشته باشه حداقل تا بتونه مخاطب رو جذب خودش بکنه که این مورد، با گنگ کردن و خلق ابهام پدید میاد و متاسفانه تو خیلی خوب نداشتیش
ی نکته ای، من خیلی توی آثارت دیدم که وسط جمله ! میذاری. این اشتباه رو من سال 98 وقتی تازه نویسندگی رو شروع کرده بودم، زیاد انجام میدادم اما غلطه! علامت تعجب جلوی کلماتی که نقش مهمی توی محتوا دارن قرار نمیگیرن، بلکه آخر جمله میان فقط، پس لطفا این رو رعایت کن چون وقتی وسط جمله ! میذاری مخاطب فکر میکنه جمله تموم شده و بعد میبینه ای بابا، ادامه داره ک!
*پس از یافتن کد ویژه! دوباره به عمارت برگشتند.✖
پس از یافتن کد ویژه، دوباره به عمارت برگشتند!✔



*مقدمه:

مقدمه توضیحی از یک قسمت خاص نوشته و یا کلیت سیر رمان هست که ارتباط با موارد نگارش شده داره و چهارچوب و استایل روند رو با به تحریر در آوردن خطوطی از نوشته های احساسی مشخص میکنه که گاهاً به احساسات شخصیت ها پرداخته میشه و ذهن خواننده رو برای شروع خوانش آمده میکنه. محتوای مقدمه شعر یا متنی بس ادبیه که دریچه ی ارتباط رمان با خواننده به شمار میره که در وهله ی دوم پس از خلاصه اثر روی افکار خواننده برای ترغیب داره.

معمولا نمیشه نقد خاصی به مقدمه داشت، چون چیز اختیاری ای هست. اما خب، انتخاب خوبی داشتی، متن موزون و روونی نوشته بودی که خوب ابهام و احساسا ترس و تخیل درونش دیده میشد تا مخاطبت رو ب سمت خودش بکشونه. اندازه اش هم که اوکی بود.

××××××××××××××××××××

☆شروع رمان:

جملات نخست یک نگاشته دروازه ی ورود به دنیای خلق شده ی درون نوشته خونده میشه. اگه پاراگراف نخست رمان به گونه ای نوشته بشه که توانمندی جلب نظر خواننده رو داشته باشه، خواننده تا انتها رمان رو پیش خواهد برد و اگه در نقطه ی مقابل نتونه به تاثیر گذاری بر خواننده منجر بشه، خواننده اون اثر خلق شده رو کنار میذاره حتی اگه سیری بینظیر و شکوهمند داشته باشه. در حقیقت اگه شروع رمان کلیشه ای تلقی بشه، خواننده رو به یاد رمانی میندازه که گرچه هیچ تشابهی هم به رمان شما نداشته اما شروع یکسانی دارا بوده و عموما کنار میکشه... در واقع شروع رمان باید خواننده رو اسیر کنه و در عین حال هم نیازی نیست حقایق مهم روایت در ابتدا منفجر و آشکار بشن!

بیا اول از این جنبه بررسی کنیم که کلیشه داشت یا نه؟! خب، کلیشه شاید نه خیلی چون وقایع رو خلاصه وار گفتی، اما بذار بگم که این تندگویی خلاصه وار در شروع رمان، اصلا خوب نیست و نمیتونه مخاطب جذب کنه، یعنی مخاطب رو گیج و کلافه میکنه. همیشه بهتره یه اتفاق اول شروع باشه و بعد اگه خواستی، خلاصه ی کلیات رو بگی!

××××××××××××××××××××

جلد رمان:
جلد باید حاوی طرحی باشه که با ایده سازگار باشه، حس ژانرها رو القا کنه و کیفیت خوبی داشته باشه

خب، جلد برای رمانت طراحی شده و من باز هم ب علت توی تیم طراحی بودن، دیدمش! وگرنه متوجهش نمیشدم پس لطفا جلدت رو پست اول رمانت بذار! عکس جلد کیفیت داشت، فونت و سلیقه طراح هم قشنگ بود اما زیادی همه چیز مشکی شده بود، بهتر نبود یکم مخلوط رنگ های دیگه هم توش باشه؟

××××××××××××××××××××

☆توصیفات:


برای افزایش تاثیر گذاری یک نوشته، نویسنده باید از توصیفات مناسبی بهره بگیره تا هم ذهن خواننده رو خسته نکنه و هم به درگیری ذهنی بیشتر و هیجان خواننده اضافه کنه.

توصیف مکان و زمانت مشکلی نداشت؛ اماکن رو خوب توصیف میکردی. نه زیاد گیج کننده و نه کاملا گنگ. در حد متوسطی بود که مخاطب تصویر معمولی ای داشته باشه، زمان ها هم واضح بودن. اما توصیف کاراکتر، شاید که از جنبه ظاهری خوب توصیف کرده بودی، اما روانیشون واقعا میتونست اونقدری بهتر بشه ک مخاطب خودش رو حای شخصیتت احساس کنه. توصیفات روانی و احساسی کاراکترهات با پیچش کلمات و گسترده تر شدن، میتونه جذاب تر هم بشه.

××××××××××××××××××××

☆سیر رمان:

سیر رمان باید سرعت و روند استاندارد داشته باشه؛ یعنی از روی رخداد و حوادث با توصیف مناسب عبور کرد. چون کندی سیر رمان خواننده رو خسته و سرعت زیاد روند توصیفات باعث گیجی میشه. توصیفات باید به گونه ای باشه که خواننده خودش رو در میان اون رخداد تصور کنه و با متن انس بگیره.

سیر رمانت، میانه و مناسب بود؛ نه توصیفی نداشتی که بگم تند رفتی، نه انقدر چیزی رو کش دادی که بگم کند بوده؛ اما توی سیرت یکسری اتفاقات کلیشه ای عاشقانه و ضعف لغات دیده میشه؛ توصیفاتت معمولی بودن و این نشات گرفته از لغات معمولی هست. قلمت مطمئنا ب این علت که جزو نخستین رمان هات بود، کمی ضعیف و حاوی خامی مغز بوده که با ویرایش میتونه عالی بشه.

××××××××××××××××××××

☆زاویه دید:

دریچه ای که نویسنده از اون به داستان نگرش داره؛ در واقع موقعیت راویه و اهمیت داره چون موضوعات از فیلتر ذهن اون عبور میکنن. پر کاربرد ترین زوایای دید، اول شخص و سوم شخص (اصطلاحا دانای کل) هستند. در زاویه ی دید اول شخص، روایت با ضمایر «من، ما» پیش میره و از نگاه شخصیتی به نگارش در میاد که درون فضای رمان حاضره. در زاویه ی دید سوم شخص، روایت با ضمایر «او، آنها» به نوشته کشیده میشه و گویا که راوی روایات همچون روحی نظاره گر صحنه های رمان هست.

زاویه دیدت، متغیر بود و جایی ندیدم اشتباهی در زمینه دیدها داشته باشی.

××××××××××××××××××××

☆لحن:

لحن شیوه ی بیان و بینش و نوع گفتار هست که به سه صورت ادبی، معیار و محاوره ای وجود داره؛ اگه لحن انتخابی از ابتدا محاوره ست بایستی تا انتها بر پایه ی همون لحن جلو بره؛ نه اینکه در سیر رمان دچار تغییر لحن بشه! تنها در صورتی امکان تلفیق دو لحن وجود داره که مونولوگ ها ادبی یا معیار نوشته بشن و دیالوگ ها محاوره ای.

لحنت کلا محاوره ای بود و مشکلی در کاربرد این لحن نداشتی.

××××××××××××××××××××

☆کشمکش:

کشمکش در معنای تضاد و تقابل میان دو چیزه؛ این کشمکش و یا تضاد و تقابل مابین شخصیت و درونش، اطراف پیرامونش و یا حتی طبیعت حولش و جامعه ای که درون به زیستن میپردازه، پدید میاد.

کشمکش های متناسب با چهارچوب رمانت که قالباً احساسی و روانی و جسمی بودن، درون سیر دیده میشد، اما در توصیف کشمکش کم کاری کردی خصوصا احساسی ها رو میتونستی بیشتر کش بدی و هیجان ایجاد کنی.

××××××××××××××××××××

دیالوگ و مونولوگ نویسی:
مونولوگ و دیالوگ باید از هم جداسازی بشن و درهم درآمیخته نباشند. حجم مونولوگ باید به نسبت دیالوگ بیشتر باشه و دیالوگ ها علاوه بر داشتن فضاسازی بین خودشون جهت جلوگیری از خستگی ذهن مخاطب، باید کیفیت خوبی داشته باشن!

خب، مونولوگ و دیالوگت که خوب جدا شده بودن، حجم شون هم که اوکی بود و تند نرفته بودی هیچ جا. دیالوگ بیهوده و چرت هم نداشتی، همه کیفیت خوبی داشتن و فضاسازی هم به خوبی رعایت شده بود و دیالوگ هات پشت هم چیده نشده بودن.

××××××××××××××××××××

☆رعایت شرع و قوانین اسلام:

اثر رصد شده و ممنوعه و فحاشی ندیدم.

××××××××××××××××××××

☆سخن منتقد:

حاوی نظرات شخصی منتقد بر اساس مطالعه رمان و پیشنهادات یا توصیه هایی در زمینه ی بهبود جنبه های متفاوت اثر نگاشته شده.
خب گلم، ایده پردازیت خوبه مشخصه اما این رمانت چون از دسته ی اون اولیا بوده، توی نگارش و توصیف یکم ضعف داشتی که مشخص بوده، به هرحال طبیعیه! موفق باشی و قلمت مانا-* اگه حرفی چیزی هست خصوصی یا نمایه بپر.

سطح:برنزی
*منتقد: آرا (هستی همتی)
@NiloofarঌN
سطح: برنزی
اختصاصی: هست


@آلباتروس
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
تگ اعمال شد.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین