تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته ملکه بهار| گلادیاتور پارسی

[مدیر نقد]

نام اثر : ملکه بهار

نویسنده : رضا سیاهپوشان (محمد امین) @گلادیاتور پارسی

ژانر : عاشقانه

مقدمه : فصل بهار ، فصل نو شدن زمین و
پوشیدن رخت زیبای سبز بر تن بی برگ درختان است ، فصل بیدار شدن ، فصل بهار هم مثل همه فصل ها ملکه ای دارد ، ملکه ای مثل تو ، ملکه ای فصل بهار

لینک اثر:

انتشاریافته - دلنوشته ملکه بهار | محمد امین سیاهپوشان

نام اثر: ملکه بهار نویسنده: رضا سیاهپوشان(محمد امین) ژانر: عاشقانه مقدمه‌: فصل بهار، فصل نو شدن زمین و پوشیدن رخت زیبای سبز بر تن بی‌برگ درختان است. فصل بهار هم مثل همه فصل‌ها ملکه‌ای دارد! ملکه‌ای مثل تو، ملکه‌ی فصل بهار! خلاصه: عشق یک ملکه بهاری با لباسی از جنس گل‌های سرخ، سپید و نباتیِ رز و...

romanik.ir

منتقد: @Na.dya.o.o
تاریخ تحویل نقد: ۲۳ بهمن ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۲۷ بهمن ۱۴۰۰

 

[Aiden]

به نام حق

نقد دلنوشته‌ "ملکه‌ی بهار"

نام اثر:
نام اثر متشکل از دو واژه "ملکه" و "بهار" بود.
نام با محتوا و مفهوم اثر هم‌خوانی داشت و یکپارچگی احساس می‌شد.
دلنوشته سخن از عشق جانگساری می‌گفت که لبریز از احساسات بود و متولد بهار معشوق پسری زاده‌ی تابستان بود.
ملکه‌ی بهار گاه شاهدخت می‌شد و اندکی اختلال ایجاد کرده بود؛ لیک نمی‌توان گفت یک ایراد جدی‌ای بود.
کلیشه:
در نظر، بهتر بود نویسنده از نام‌های فاخر و پربار معنایی بهتری استفاده کند،" ملکه‌ی بهار" نامی است که ترکیبی کلیشه‌ای ساخته که در نگاه اول متوجه تکرار پی‌یاپی این واژگان در کنار هم، در مابقی اثرات شده‌ایم!
و باید گفت که نام تناسب خوبی با مفهوم داشت و انحرافی در طول دلنوشته دیده نشد.
🌸✨🌸✨🌸✨
ژانر:
ژانر انتخابی عاشقانه بود.
ابتدا در تناسب و سنخیت با دلنوشته هیچ مورد تضادی در این نوع ژانر رؤیت نشد و کاملا ژانر عاشقانه حاکم بر تمامیه پارت‌ها بود!
اندکی یا شاید بیشتر از ان، تراژدیک نا محسوسی احساس می‌شد که از فراغ و حسرت و دلتنگی سخن می‌گفت دیده شد که بهتر می‌بود نویسنده ژانر تراژدی را نیز اضافه می‌کرد.
ولی با توجه به پر رنگ بودن ژانر عاشقانه، تراژدی اندک‌وار زیاد هم در چشم نبود!
و باید گفت که عاشقانه ژانری‌ست که همگان در وهله‌ی اول منتخب اثر خود می‌دارند و از عاشقانه‌ها می‌نویسند، به قولی دستشان باز است!
و خب پیشنهاد می‌شود که قلم خود را در انواع ژانرها پیش ببرند و سطح و وسعت ذهنشان را افزایش دهند.
🌸✨🌸✨🌸✨
مقدمه:

"فصل بهار ، فصل نو شدن زمین و پوشیدن رخت زیبای سبز بر تن بی برگ درختان است ، فصل بیدار شدن ، فصل بهار هم مثل همه فصل ها ملکه ای دارد ، ملکه ای مثل تو ، ملکه ای فصل بهار"
مقدمه‌ی اثر نشان از اثر بخشی فوق ترکیب ملکه‌ی بهار می‌دهد، این که در ادامه با عاشقانه‌ای از جنس بهار مواجه می‌شویم!
اما انتظار می‌رفت مثل توصیفات‌ پارت‌ها، مقدمه نیز جذابیت بهتری داشت!
به طوری که بیشتر تمرکز نویسنده بر روی "عشق" می‌بود!
گیرایی مقدمه باعث جذب و ایجاد حس کنجکاوی میان خوانندگان می‌شود و اگر نویسنده بتواند این احساسات را ایجاد کند نصف راه را رفته است.
مقدمه، جالب نبود اما زیبایی متوسطی داشت، بهتر بگویم هیچ حس خاص و ربویشی نداشت.
🌸✨🌸✨🌸✨
شروع اثر:
شروعی کلیشه‌وار که با "سلام" آغاز شده بود!
نکته‌ی قابل توجه در رابطه با این جمله:
"سلام بر ملکه سپید روی و زیبای فصل بهار"
تصور از ملکه‌ی بهار، ملکه‌ای سپید روی نیست!
ملکه‌ای مصور خاطر است که سر سبز باشد و حلقه‌های شکوفه‌‌مانند به دور گیسوانش آویزان باشد، نه سپید روی که همچون جرقه‌‌ای پا بر قبل بهار، زمستان را تداعی می‌کند!
نکته‌ی بعدی
گفته شده بود که منظومه‌ای عاشقانه تقدیم معشوق می‌کند به زیبایی منظومه شیرین و فرهاد!
ولی سپس نقض این رؤیت شد!
" ورود بی نظیر و شاهوارت به زندگیم دگرگون ساخت مرا و منظومه ای بی نظیر ساخت برایم نه همچون منظومه عاشقانه شیرین و فرهاد که معشوق مجبور به کوه کندن باشد"
ضد و نقیض‌ها می‌توانند بخش عظیمی از یک اثر رو تشکیل بدهند، که رعایت آن‌ها اجازه ورود هیچ‌گونه نقلی مبنی بر تضاد حسی و غیره را نمی‌دهد!
سماجت این ایراد بر اثر، مفهوم کلی و اصلی را از کانون موضوع دور می‌کند و منحرف می‌شود!
بهتر است بیشتر دقت شود در چینش مفهومی جملات!
نکته‌‌ی دیگر
"شاهوارت" نمی‌تواند با ملکه معرفتی آشنا بسازد! بهتر بود واژه‌ یا صفتی دیگر استفاده می‌شد!
✨🌸✨🌸✨🌸
جلد:
اثر فاقد جلد بود!
🌸✨🌸✨🌸✨
سیر:
سیر اثر حالت تعادل نداشت!
بسی کند و خسته کننده بود، مبحث عشق در هر زمینه‌ای خارج از استاندارد کش آمده بود!
وقتی نویسنده مدام حول محور یک موضوع بچرخد و از هر زاویه‌ای تعریفی از ان را بنویسد، خواننده دچار بی‌حوصلگی شده و سر سری می‌خواند!
توصیه می‌شود موضوع را بازتر از حد معمول نکنند و به اندازه توصیفات را بیان کنند!
✨🌸✨🌸✨🌸
اندازه پارت:
طولانی بود!
و باعث ایجاد خستگی می‌شد.
🌸✨🌸✨🌸✨

لحن:
لحن اثر ادبی بود و رعایت شده بود جز چند مورد که محاوره بودند، ما بین نوشته‌ها رؤیت شد:
" حتی فکر کردن بهش هم برام جذاب و دلرباست"
(صحیح:
حتی فکر کردن به او هم، برایم جذاب و دلربا است!)
بعدی
"درد رو از هر طرف بنویسی درده ، به جز درد عشق و دلدادگی که از هر طرف بنویسی خوشبختیه"
(صحیح:
درد را از هر طرف بنویسی درد است، به جز درد عشق و دلدادگی که از هر طرف بنویسی‌اش، خوشبختی است)
✨🌸✨🌸✨🌸
توصیفات:
توصیفات جذاب بودند.
از تشبیهات و استعاره، جان بخشی، حس آمیزی و قلب استفاده شده بود!
همچنین از واژگان عربی که همانند دیرین، اثر را ملموس‌تر و پربارتر می‌کرد استفاده شده بود!
اما توصیه می‌شود از کلمات عربی استفاده نشود، یک اثر ادبی بیشتر باید شبیه به ادبی‌وار بودن باشد نه نقطه‌هایی متفاوت که، خارج از استایل یک متن ادبی‌ست!
کلماتی چون:
"عشقی به بزرگی ارض و سما"
عرض: زمین
سما: آسمان
‌***
"که همچون خوشه های زرین عنب انگار سوغاتی بهشت هستند"
عنب: انگور
✨🌸✨🌸✨🌸✨
ایده و پردازش:
ایده‌ای کلیشه‌ای بود که در قالب عشق پدید آمده بود، اما نمی‌توان خلاقیت فانتزی‌وار رو در بعضی نقاط نادیده گرفت و همچنین تشبیه جالب "دختر بهاری و پسر تابستانی" که حول فصول و ویژگی‌های ماه‌ها نیز در گردش بود و بیان شده بود!
پردازش به اصول عاشقانه نویسی رعایت شده بود اما در حد کمال نرسیده بود"
✨🌸✨🌸✨🌸✨
تکرار و علائم نگارشی:
ایراد مشهودی دیده نشد جز تعداد بالای ویرگول که در بعضی‌ از قسمت‌ها لازم نبود!
نیم‌فاصله رعایت نشده بود.
واژه‌ی"بشدت"
صحیح "به شدت"
"یارا چگونه از چهره ناب و اساطیریت بگویم که هر چه بگویم باز هم کم است ای شهدخت شاه وار قلبم"
صحیح(با توجه به لحن ادبی اثر) "اساطیری‌ات"
و بیشتر کلمه‌ی ملکه بهار تکرار شده بود که برای اثر بخشی با وجود توصیفات نیازی نبود!

🌸✨🌸✨🌸✨
سخن منتقد:
دلنوشته زیبایی بود و توصیفات جالبی داشت.
ولی ایراداتی داشت مثل طولانی بودن پارت‌ها، کندی سیر و ایده پردازی که اگر رفع شوند توصیفات و نکات مثبت اثر، دیده می‌شوند!

موفق و مؤید باشید

تگ اثر: نقره‌ای

 

[مدیر نقد]

به نام حق

نقد دلنوشته‌ "ملکه‌ی بهار"

نام اثر:
نام اثر متشکل از دو واژه "ملکه" و "بهار" بود.
نام با محتوا و مفهوم اثر هم‌خوانی داشت و یکپارچگی احساس می‌شد.
دلنوشته سخن از عشق جانگساری می‌گفت که لبریز از احساسات بود و متولد بهار معشوق پسری زاده‌ی تابستان بود.
ملکه‌ی بهار گاه شاهدخت می‌شد و اندکی اختلال ایجاد کرده بود؛ لیک نمی‌توان گفت یک ایراد جدی‌ای بود.
کلیشه:
در نظر، بهتر بود نویسنده از نام‌های فاخر و پربار معنایی بهتری استفاده کند،" ملکه‌ی بهار" نامی است که ترکیبی کلیشه‌ای ساخته که در نگاه اول متوجه تکرار پی‌یاپی این واژگان در کنار هم، در مابقی اثرات شده‌ایم!
و باید گفت که نام تناسب خوبی با مفهوم داشت و انحرافی در طول دلنوشته دیده نشد.
🌸✨🌸✨🌸✨
ژانر:
ژانر انتخابی عاشقانه بود.
ابتدا در تناسب و سنخیت با دلنوشته هیچ مورد تضادی در این نوع ژانر رؤیت نشد و کاملا ژانر عاشقانه حاکم بر تمامیه پارت‌ها بود!
اندکی یا شاید بیشتر از ان، تراژدیک نا محسوسی احساس می‌شد که از فراغ و حسرت و دلتنگی سخن می‌گفت دیده شد که بهتر می‌بود نویسنده ژانر تراژدی را نیز اضافه می‌کرد.
ولی با توجه به پر رنگ بودن ژانر عاشقانه، تراژدی اندک‌وار زیاد هم در چشم نبود!
و باید گفت که عاشقانه ژانری‌ست که همگان در وهله‌ی اول منتخب اثر خود می‌دارند و از عاشقانه‌ها می‌نویسند، به قولی دستشان باز است!
و خب پیشنهاد می‌شود که قلم خود را در انواع ژانرها پیش ببرند و سطح و وسعت ذهنشان را افزایش دهند.
🌸✨🌸✨🌸✨
مقدمه:

"فصل بهار ، فصل نو شدن زمین و پوشیدن رخت زیبای سبز بر تن بی برگ درختان است ، فصل بیدار شدن ، فصل بهار هم مثل همه فصل ها ملکه ای دارد ، ملکه ای مثل تو ، ملکه ای فصل بهار"
مقدمه‌ی اثر نشان از اثر بخشی فوق ترکیب ملکه‌ی بهار می‌دهد، این که در ادامه با عاشقانه‌ای از جنس بهار مواجه می‌شویم!
اما انتظار می‌رفت مثل توصیفات‌ پارت‌ها، مقدمه نیز جذابیت بهتری داشت!
به طوری که بیشتر تمرکز نویسنده بر روی "عشق" می‌بود!
گیرایی مقدمه باعث جذب و ایجاد حس کنجکاوی میان خوانندگان می‌شود و اگر نویسنده بتواند این احساسات را ایجاد کند نصف راه را رفته است.
مقدمه، جالب نبود اما زیبایی متوسطی داشت، بهتر بگویم هیچ حس خاص و ربویشی نداشت.
🌸✨🌸✨🌸✨
شروع اثر:
شروعی کلیشه‌وار که با "سلام" آغاز شده بود!
نکته‌ی قابل توجه در رابطه با این جمله:
"سلام بر ملکه سپید روی و زیبای فصل بهار"
تصور از ملکه‌ی بهار، ملکه‌ای سپید روی نیست!
ملکه‌ای مصور خاطر است که سر سبز باشد و حلقه‌های شکوفه‌‌مانند به دور گیسوانش آویزان باشد، نه سپید روی که همچون جرقه‌‌ای پا بر قبل بهار، زمستان را تداعی می‌کند!
نکته‌ی بعدی
گفته شده بود که منظومه‌ای عاشقانه تقدیم معشوق می‌کند به زیبایی منظومه شیرین و فرهاد!
ولی سپس نقض این رؤیت شد!
" ورود بی نظیر و شاهوارت به زندگیم دگرگون ساخت مرا و منظومه ای بی نظیر ساخت برایم نه همچون منظومه عاشقانه شیرین و فرهاد که معشوق مجبور به کوه کندن باشد"
ضد و نقیض‌ها می‌توانند بخش عظیمی از یک اثر رو تشکیل بدهند، که رعایت آن‌ها اجازه ورود هیچ‌گونه نقلی مبنی بر تضاد حسی و غیره را نمی‌دهد!
سماجت این ایراد بر اثر، مفهوم کلی و اصلی را از کانون موضوع دور می‌کند و منحرف می‌شود!
بهتر است بیشتر دقت شود در چینش مفهومی جملات!
نکته‌‌ی دیگر
"شاهوارت" نمی‌تواند با ملکه معرفتی آشنا بسازد! بهتر بود واژه‌ یا صفتی دیگر استفاده می‌شد!
✨🌸✨🌸✨🌸
جلد:
اثر فاقد جلد بود!
🌸✨🌸✨🌸✨
سیر:
سیر اثر حالت تعادل نداشت!
بسی کند و خسته کننده بود، مبحث عشق در هر زمینه‌ای خارج از استاندارد کش آمده بود!
وقتی نویسنده مدام حول محور یک موضوع بچرخد و از هر زاویه‌ای تعریفی از ان را بنویسد، خواننده دچار بی‌حوصلگی شده و سر سری می‌خواند!
توصیه می‌شود موضوع را بازتر از حد معمول نکنند و به اندازه توصیفات را بیان کنند!
✨🌸✨🌸✨🌸
اندازه پارت:
طولانی بود!
و باعث ایجاد خستگی می‌شد.
🌸✨🌸✨🌸✨

لحن:
لحن اثر ادبی بود و رعایت شده بود جز چند مورد که محاوره بودند، ما بین نوشته‌ها رؤیت شد:
" حتی فکر کردن بهش هم برام جذاب و دلرباست"
(صحیح:
حتی فکر کردن به او هم، برایم جذاب و دلربا است!)
بعدی
"درد رو از هر طرف بنویسی درده ، به جز درد عشق و دلدادگی که از هر طرف بنویسی خوشبختیه"
(صحیح:
درد را از هر طرف بنویسی درد است، به جز درد عشق و دلدادگی که از هر طرف بنویسی‌اش، خوشبختی است)
✨🌸✨🌸✨🌸
توصیفات:
توصیفات جذاب بودند.
از تشبیهات و استعاره، جان بخشی، حس آمیزی و قلب استفاده شده بود!
همچنین از واژگان عربی که همانند دیرین، اثر را ملموس‌تر و پربارتر می‌کرد استفاده شده بود!
اما توصیه می‌شود از کلمات عربی استفاده نشود، یک اثر ادبی بیشتر باید شبیه به ادبی‌وار بودن باشد نه نقطه‌هایی متفاوت که، خارج از استایل یک متن ادبی‌ست!
کلماتی چون:
"عشقی به بزرگی ارض و سما"
عرض: زمین
سما: آسمان
‌***
"که همچون خوشه های زرین عنب انگار سوغاتی بهشت هستند"
عنب: انگور
✨🌸✨🌸✨🌸✨
ایده و پردازش:
ایده‌ای کلیشه‌ای بود که در قالب عشق پدید آمده بود، اما نمی‌توان خلاقیت فانتزی‌وار رو در بعضی نقاط نادیده گرفت و همچنین تشبیه جالب "دختر بهاری و پسر تابستانی" که حول فصول و ویژگی‌های ماه‌ها نیز در گردش بود و بیان شده بود!
پردازش به اصول عاشقانه نویسی رعایت شده بود اما در حد کمال نرسیده بود"
✨🌸✨🌸✨🌸✨
تکرار و علائم نگارشی:
ایراد مشهودی دیده نشد جز تعداد بالای ویرگول که در بعضی‌ از قسمت‌ها لازم نبود!
نیم‌فاصله رعایت نشده بود.
واژه‌ی"بشدت"
صحیح "به شدت"
"یارا چگونه از چهره ناب و اساطیریت بگویم که هر چه بگویم باز هم کم است ای شهدخت شاه وار قلبم"
صحیح(با توجه به لحن ادبی اثر) "اساطیری‌ات"
و بیشتر کلمه‌ی ملکه بهار تکرار شده بود که برای اثر بخشی با وجود توصیفات نیازی نبود!

🌸✨🌸✨🌸✨
سخن منتقد:
دلنوشته زیبایی بود و توصیفات جالبی داشت.
ولی ایراداتی داشت مثل طولانی بودن پارت‌ها، کندی سیر و ایده پردازی که اگر رفع شوند توصیفات و نکات مثبت اثر، دیده می‌شوند!

موفق و مؤید باشید

تگ اثر: نقره‌ای

نویسنده: @پادشاه گرگ های خاکستری
منتقد: @Na.dya.o.o

اختصاصی: است
سطح: نقره‌ای

@دختر پرتقالی
@مدیر تایپ

 

[S O-O M]

درود.
انجام شد.