تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته ما خانواده نیستیم| A.R.S

[مدیر نقد]

نام دلنوشته: ما خانواده نیستیم
نویسنده: @نا امیدی در میان امید
ژانر: اجتماعی
مقدمه: زمانی که از خواب بیدار گشتم خودم را در دنیایی دیدم که آدم‌هایش توان ادراک نداشتند. درک آن‌چه که بایستی پیش از من دریافت می‌کردند. و این جهل و نادانی‌شان مرا به قدری رنجاند که توصیفش فراتر از زبان و حتی، درک است. و آن‌ گاه بود که کودک درونم صدایم زد و پند و اندرزهایش را روانه‌ام‌ ساخت. لحنش هر چند بچگانه اما، بازگوی سخنانش کار معقولانه‌ای‌ست. لذا به من فهماند که ما .خانواده نیستیم!


سخن‌ نویسنده: با قلمی ساده‌ که گاه جایگاهش را در دست کودکی می‌سپارد رو به روییم.
لینک اثر:

تمام شده - دلنوشته ما خانواده نیستیم | A.R.S

نام دلنوشته: ما خانواده نیستیم نویسنده: A.R.S ژانر: اجتماعی مقدمه: زمانی که از خواب بیدار گشتم خودم را در دنیایی دیدم که آدم‌هایش توان ادراک آن‌چه را که بایستی پیش از من دریافت می‌کردند، نداشتند و این جهل و نادانیشان مرا به قدری رنجاند که توصیفش فراتر از زبان و حتی درک است! آن‌ گاه بود که کودک...

romanik.ir

منتقد: @*Zeck_eren*
تاریخ تحویل: ۱۶ تیر۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۲۱ تیر۱۴۰۱

 

[*dream_writer*]

نقد دلنوشته ی ما خانواده نیستیم

اسم اثر: اسم دلنوشته با عنوان "ما خانواده نیستیم"، خیلی قشنگ و برازنده ی محتواست. این اسم، از سه بخش تشکیل شده و یعنی اندازه‌ی مناسب داره، چون حداکثر بخش های کاربردی برای عنوان، چهارتاست. اما منظور از ما خانواده نیستیم، چیه؟ نویسنده در دلنوشته‌ش، خانواده رو استعاره‌ای برای جامعه قرار داده. جامعه‌ای که با کنار هم موندن، میتونن خانواده ی بزرگی برای شهرشون باشن و یا به معنای دیگه میشه همچنین خانواده رو در معنای این به کار برد که نویسنده به کل مردمان دنیا اشاره میکنه،گ که همشون مثل خانواده باید کنار هم بمونن. بنابراین میشه گفت عنوان کاملا مناسب دلنوشته‌ست و اسم خیلی زیباییه.

🌸🌸🌸

ژانر: ژانرهای اصلی ما، کلا به چند ژانر عاشقانه، ترسناک، تراژدی، اجتماعی، فانتزی و... تقسیم میشن. شما ژانر اجتماعی رو انتخاب کردید، که ژانر درستی بود. محتوای دلنوشته داشت به جامعه، مردم دنیا و با توجه به برداشت من، به ناپاکی و آلودگی دنیای ما اشاره می‌کرد که متاسفانه نمیشه خوبی داخلش پیدا کرد و از زبان شخصی بود که میخواد دنیا به جای بهتری تبدیل بشه. این یه موضوع اجتماعی رو به تصویر میکشه و لذا میشه گفت اشکالی در انتخاب ژانر نبود.

🌸🌸🌸

مقدمه: وظیفه مقدمه اینه که احساسات درون اثر رو با یه متن ادبی مثل شعر، دلنوشته و... نشون بده. همچنین مقدمه باید حاوی جملات ادبی و با کیفیتی باشه، چون یه مقدمه ساده معمولا نمیتونه خواننده رو جذب کنه. مقدمه شما، قشنگه. هماهنگی لازم با محتوا رو داره و خلاصه و مقدمه ای از یه دنیای ناخوشایند رو نشون میده، دنیایی که توی پارت های دلنوشته بیشتر راجع بهش توضيح داده شد. جملات ادبی و قشنگی هم داخلش به کار رفته شده؛ ولی از نظر جمله بندی به نظرم جلوه ی قشنگ تری میگیره اگه این دو تیکه رو جور دیگه بنویسید:
"زمانی که از خواب بیدار گشتم خودم را در دنیایی دیدم که آدم‌هایش توان ادراک نداشتند. درک آن‌چه که بایستی پیش از من دریافت می‌کردند"
اینطوری نوشتنش میتونه روونترش کنه:
"زمانی که از خواب بیدار گشتم خودم را در دنیایی دیدم که آدم‌هایش توان ادراک آن‌چه را که بایستی پیش از من دریافت می‌کردند، نداشتند."
این جمله‌:
" لحنش هر چند بچگانه اما، بازگوی سخنانش کار معقولانه‌ای‌ست. لذا به من فهماند که ما خانواده نیستیم!"
به این جمله: چون وجود لذا هم اونجا اضافیه
" به من فهماند که ما خانواده نیستیم! لحنش هر چند بچگانه اما، بازگوی سخنانش کار معقولانه‌ای‌ست."
و جز این دو، اشکالی نبود. چون مقدمه خیلی زیبا و جذاب نوشته شده.

🌸🌸🌸

جلد: جلد اثر به عنوان تصویری از یه اثر عمل میکنه و باید قدری جذاب طرح بشه که در یک نگاه بتونه توجه خواننده رو جلب کنه. چون اولین چیزی که خواننده از یک اثر میبینه، عکس جلدشه. همچنین طرح جلد و رنگ بندی اون هم باید با توجه به ژانر و محتوای اثر انتخاب بشه. مثلا ما نمیتونیم برای یه رمان ترسناک، عکسی با ترکیب رنگ شاد رو انتخاب کنیم. و یا برای یه دلنوشته ی عاشقانه، باید یه عکس عاشقانه انتخاب بشه. جلد شما، تمامی موارد فوق رو به طور زیبایی رعایت کرده. عکس جلد، یه ویرانی رو نشون میده، انگار که مثلا خونه ها ریخته خراب شده و آوار همه جا رو گرفته. بین این خرابی، یه پسر بچه آب پاش دستش گرفته و تا جایی که دیدم، انگار داره به یه چیزی آب میده، حرکتش درست مثل اینه که بین انبوهی از ناامیدی و زشتی، سعی کنه امید و زیبایی ایجاد کنه.که این رفتار رو ما توی پارت های دلنوشته هم دیدیم! چون دلنوشته از زبان کسی بیان میشد که خسته از دنیای واقعی ما، دم از یه دنیای شکلاتی خیلی بهتر میزنه. عکس خیلی قشنگه و این توصیفاتی که ازش نوشتم، به خوبی نشون میده که توی چنین دنیای ویرونی، ما نمیتونیم خانواده باشیم! همچنین رنگ بندی تیره‌ش، برازنده‌ی غم انگیز بودنشه. عکس خیلی زیباییه و در انتخاب جلد، خیلی قشنگ عمل کردید.

🌸🌸🌸

توصیفات: توی دلنوشته، توصیفات از نظر توصیف احساسات بررسی میشه. که یعنی آیا نویسنده به خوبی تونسته با جملات زیبا، احساسات دلنوشتش رو و اون فضای دلنوشته رو به خواننده منتقل کنه یا نه؟ تونسته حس لازم رو توی دل خواننده بیدار کنه یا نه؟ توصیف احساسات خیلی قشنگ بود واقعا. توی هر پارت، میشد غم نشسته به دنیای ما و اینکه دیگه قشنگیی بین مردم دیده نمیشه رو احساس کرد. دلنوشته از زبان کسی بیان میشد و امیدی که اون شخص، برای بهتر شدن دنیا داشت، توی تک تک جملات احساس می‌شد. قدری زیبا دنیای شکلاتی رو توصیف کرده بودید که آدم دلش می‌خواست توی دنیای زیبایی مثل اون زندگی کنه. توصیف احساسات خیلی خوب بودن و ما میتونستیم تمامی احساساتی که باید دلنوشته انتقال بده رو حس کنیم.

🌸🌸🌸

آرایه‌های ادبی: استفاده کردن از آرایه های ادبی توی نوشته و متن، موجب ارتقای سطح نوشته میشن و جلوه‌ی زیبایی به نوشته منتقل میکنن. به نحوی، متن رو از سادگی درمیارن. اساس نوشتن هم از مهارت توی استفاده از آرایه میاد، چون کسی دلش نمیخواد یه متن ساده که هیچ جذابیتی نداره، بخونه، مگه نه؟ بهره گیری از آرایه توی پارت‌های دلنوشته شما دیده می‌شد. جملاتی بودن که خیلی قشنگ نوشته شده بودن و آرایه های خیلی خوبی داشتن. مثلا بعضی از جملاتی که توی دلنوشته من ازشون خیلی خوشم اومد، اینان:
"مثلا از پرتگاه ساحلی شهرمان خود را رها سازم
که آب‌هایش به رنگ نیلی‌اند
درست به‌سان پروانه‌هایی که بال‌های‌شان در رویاهایم به این رنگ‌اند"
‌"همان‌هایی که با بال‌های زمخت در توفان می‌رقصند"

🌸🌸🌸

نثر و تکرار: ما سه نثر محاوره، ادبی و معیاری داریم. نثر قالب به دلنوشته ی شما، ادبی بود و این مورد رو توی تمامی پارت ها رعایت کرده بودین. علائم تکرار هم مثل تکرار حرف (چراااااا)، یا تکرار علامت (چی؟؟!!!!) دیده نمیشد.

🌸🌸🌸

پارت نویسی: پارت های دلنوشته باید مرتبط به هم و در اندازه‌ی مناسب باشن. نمیشه یه پارت خیلی طولانی و اون یکی خیلی کوتاه باشه. یا هر پارت موضوع متفاوتی داشته باشه. که پارت های دلنوشته شما، هدفمند و مرتبط به هم نوشته شده بودن و اشکال زیادی توی این مورد دیده نمیشد.

🌸🌸🌸

غلط املایی: هیچ غلط املایی یا تایپی ای دیده نمیشد. ولی چند جا اشکال نگارشی و نوشتاری هست که باید تصحیح بشه. مثلا:
"مگر تقصیر من است آهان؟"
اینجا درستش اینه که بنویسید "مگر تقصیر من است، هان؟"
چرا که آهان معنای درستی نمیده و همه جاهایی که نوشته شده آهان، نیز باید به هان؟ تغییر پیدا کنه.
"هم‌آنسان که من قادر به تحملش نیستم"
درستش: همانسان
در پارت 22 این اشکال دیده میشه:
" و در سرما مرا در آغوش خود گرم نگه می‌دارند
اندوهگین می‌شوند
لذا هرگز به من یاد نداده‌اند بی‌احترامی را"
لذا اینجا کلمه ی درست نیست و معنا نمیده. باید بنویسید "چرا که هرگز به من یاد نداده‌اند بی احترامی را"
یا "زیرا هرگز به من یاد نداده‌اند بی احترامی را"


...................................
تگ تعلق گرفته:
الماسی


با آرزوی موفقیت برای نویسنده گرامی 🌹🌸🌷

@نا امیدی در میان امید
@مدیر نقد

 

[مدیر نقد]

نقد دلنوشته ی ما خانواده نیستیم

اسم اثر: اسم دلنوشته با عنوان "ما خانواده نیستیم"، خیلی قشنگ و برازنده ی محتواست. این اسم، از سه بخش تشکیل شده و یعنی اندازه‌ی مناسب داره، چون حداکثر بخش های کاربردی برای عنوان، چهارتاست. اما منظور از ما خانواده نیستیم، چیه؟ نویسنده در دلنوشته‌ش، خانواده رو استعاره‌ای برای جامعه قرار داده. جامعه‌ای که با کنار هم موندن، میتونن خانواده ی بزرگی برای شهرشون باشن و یا به معنای دیگه میشه همچنین خانواده رو در معنای این به کار برد که نویسنده به کل مردمان دنیا اشاره میکنه،گ که همشون مثل خانواده باید کنار هم بمونن. بنابراین میشه گفت عنوان کاملا مناسب دلنوشته‌ست و اسم خیلی زیباییه.

🌸🌸🌸

ژانر: ژانرهای اصلی ما، کلا به چند ژانر عاشقانه، ترسناک، تراژدی، اجتماعی، فانتزی و... تقسیم میشن. شما ژانر اجتماعی رو انتخاب کردید، که ژانر درستی بود. محتوای دلنوشته داشت به جامعه، مردم دنیا و با توجه به برداشت من، به ناپاکی و آلودگی دنیای ما اشاره می‌کرد که متاسفانه نمیشه خوبی داخلش پیدا کرد و از زبان شخصی بود که میخواد دنیا به جای بهتری تبدیل بشه. این یه موضوع اجتماعی رو به تصویر میکشه و لذا میشه گفت اشکالی در انتخاب ژانر نبود.

🌸🌸🌸

مقدمه: وظیفه مقدمه اینه که احساسات درون اثر رو با یه متن ادبی مثل شعر، دلنوشته و... نشون بده. همچنین مقدمه باید حاوی جملات ادبی و با کیفیتی باشه، چون یه مقدمه ساده معمولا نمیتونه خواننده رو جذب کنه. مقدمه شما، قشنگه. هماهنگی لازم با محتوا رو داره و خلاصه و مقدمه ای از یه دنیای ناخوشایند رو نشون میده، دنیایی که توی پارت های دلنوشته بیشتر راجع بهش توضيح داده شد. جملات ادبی و قشنگی هم داخلش به کار رفته شده؛ ولی از نظر جمله بندی به نظرم جلوه ی قشنگ تری میگیره اگه این دو تیکه رو جور دیگه بنویسید:
"زمانی که از خواب بیدار گشتم خودم را در دنیایی دیدم که آدم‌هایش توان ادراک نداشتند. درک آن‌چه که بایستی پیش از من دریافت می‌کردند"
اینطوری نوشتنش میتونه روونترش کنه:
"زمانی که از خواب بیدار گشتم خودم را در دنیایی دیدم که آدم‌هایش توان ادراک آن‌چه را که بایستی پیش از من دریافت می‌کردند، نداشتند."
این جمله‌:
" لحنش هر چند بچگانه اما، بازگوی سخنانش کار معقولانه‌ای‌ست. لذا به من فهماند که ما خانواده نیستیم!"
به این جمله: چون وجود لذا هم اونجا اضافیه
" به من فهماند که ما خانواده نیستیم! لحنش هر چند بچگانه اما، بازگوی سخنانش کار معقولانه‌ای‌ست."
و جز این دو، اشکالی نبود. چون مقدمه خیلی زیبا و جذاب نوشته شده.

🌸🌸🌸

جلد: جلد اثر به عنوان تصویری از یه اثر عمل میکنه و باید قدری جذاب طرح بشه که در یک نگاه بتونه توجه خواننده رو جلب کنه. چون اولین چیزی که خواننده از یک اثر میبینه، عکس جلدشه. همچنین طرح جلد و رنگ بندی اون هم باید با توجه به ژانر و محتوای اثر انتخاب بشه. مثلا ما نمیتونیم برای یه رمان ترسناک، عکسی با ترکیب رنگ شاد رو انتخاب کنیم. و یا برای یه دلنوشته ی عاشقانه، باید یه عکس عاشقانه انتخاب بشه. جلد شما، تمامی موارد فوق رو به طور زیبایی رعایت کرده. عکس جلد، یه ویرانی رو نشون میده، انگار که مثلا خونه ها ریخته خراب شده و آوار همه جا رو گرفته. بین این خرابی، یه پسر بچه آب پاش دستش گرفته و تا جایی که دیدم، انگار داره به یه چیزی آب میده، حرکتش درست مثل اینه که بین انبوهی از ناامیدی و زشتی، سعی کنه امید و زیبایی ایجاد کنه.که این رفتار رو ما توی پارت های دلنوشته هم دیدیم! چون دلنوشته از زبان کسی بیان میشد که خسته از دنیای واقعی ما، دم از یه دنیای شکلاتی خیلی بهتر میزنه. عکس خیلی قشنگه و این توصیفاتی که ازش نوشتم، به خوبی نشون میده که توی چنین دنیای ویرونی، ما نمیتونیم خانواده باشیم! همچنین رنگ بندی تیره‌ش، برازنده‌ی غم انگیز بودنشه. عکس خیلی زیباییه و در انتخاب جلد، خیلی قشنگ عمل کردید.

🌸🌸🌸

توصیفات: توی دلنوشته، توصیفات از نظر توصیف احساسات بررسی میشه. که یعنی آیا نویسنده به خوبی تونسته با جملات زیبا، احساسات دلنوشتش رو و اون فضای دلنوشته رو به خواننده منتقل کنه یا نه؟ تونسته حس لازم رو توی دل خواننده بیدار کنه یا نه؟ توصیف احساسات خیلی قشنگ بود واقعا. توی هر پارت، میشد غم نشسته به دنیای ما و اینکه دیگه قشنگیی بین مردم دیده نمیشه رو احساس کرد. دلنوشته از زبان کسی بیان میشد و امیدی که اون شخص، برای بهتر شدن دنیا داشت، توی تک تک جملات احساس می‌شد. قدری زیبا دنیای شکلاتی رو توصیف کرده بودید که آدم دلش می‌خواست توی دنیای زیبایی مثل اون زندگی کنه. توصیف احساسات خیلی خوب بودن و ما میتونستیم تمامی احساساتی که باید دلنوشته انتقال بده رو حس کنیم.

🌸🌸🌸

آرایه‌های ادبی: استفاده کردن از آرایه های ادبی توی نوشته و متن، موجب ارتقای سطح نوشته میشن و جلوه‌ی زیبایی به نوشته منتقل میکنن. به نحوی، متن رو از سادگی درمیارن. اساس نوشتن هم از مهارت توی استفاده از آرایه میاد، چون کسی دلش نمیخواد یه متن ساده که هیچ جذابیتی نداره، بخونه، مگه نه؟ بهره گیری از آرایه توی پارت‌های دلنوشته شما دیده می‌شد. جملاتی بودن که خیلی قشنگ نوشته شده بودن و آرایه های خیلی خوبی داشتن. مثلا بعضی از جملاتی که توی دلنوشته من ازشون خیلی خوشم اومد، اینان:
"مثلا از پرتگاه ساحلی شهرمان خود را رها سازم
که آب‌هایش به رنگ نیلی‌اند
درست به‌سان پروانه‌هایی که بال‌های‌شان در رویاهایم به این رنگ‌اند"
‌"همان‌هایی که با بال‌های زمخت در توفان می‌رقصند"

🌸🌸🌸

نثر و تکرار: ما سه نثر محاوره، ادبی و معیاری داریم. نثر قالب به دلنوشته ی شما، ادبی بود و این مورد رو توی تمامی پارت ها رعایت کرده بودین. علائم تکرار هم مثل تکرار حرف (چراااااا)، یا تکرار علامت (چی؟؟!!!!) دیده نمیشد.

🌸🌸🌸

پارت نویسی: پارت های دلنوشته باید مرتبط به هم و در اندازه‌ی مناسب باشن. نمیشه یه پارت خیلی طولانی و اون یکی خیلی کوتاه باشه. یا هر پارت موضوع متفاوتی داشته باشه. که پارت های دلنوشته شما، هدفمند و مرتبط به هم نوشته شده بودن و اشکال زیادی توی این مورد دیده نمیشد.

🌸🌸🌸

غلط املایی: هیچ غلط املایی یا تایپی ای دیده نمیشد. ولی چند جا اشکال نگارشی و نوشتاری هست که باید تصحیح بشه. مثلا:
"مگر تقصیر من است آهان؟"
اینجا درستش اینه که بنویسید "مگر تقصیر من است، هان؟"
چرا که آهان معنای درستی نمیده و همه جاهایی که نوشته شده آهان، نیز باید به هان؟ تغییر پیدا کنه.
"هم‌آنسان که من قادر به تحملش نیستم"
درستش: همانسان
در پارت 22 این اشکال دیده میشه:
" و در سرما مرا در آغوش خود گرم نگه می‌دارند
اندوهگین می‌شوند
لذا هرگز به من یاد نداده‌اند بی‌احترامی را"
لذا اینجا کلمه ی درست نیست و معنا نمیده. باید بنویسید "چرا که هرگز به من یاد نداده‌اند بی احترامی را"
یا "زیرا هرگز به من یاد نداده‌اند بی احترامی را"


...................................
تگ تعلق گرفته:
الماسی


با آرزوی موفقیت برای نویسنده گرامی 🌹🌸🌷

@نا امیدی در میان امید
@مدیر نقد

نویسنده: @نا امیدی در میان امید
منتقد: @*Zeck_eren*

اختصاصی: است
سطح: الماسی

@N O.o R
@مدیر تایپ

 

[Miss Nili]

تگ اعمال شد ✅
مبارکه