. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته برهان محکمه | هستی همتی

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1


نام دلنوشته: برهان محکمه
نویسنده: آرا (هستی همتی) @ara.wr.o.o
ژانر: تراژدی، اجتماعی



*_مقدمه:
وای از آدمیان!
خود را اشرف مخلوقات می‌‌خوانند و حَیَوان را فاقد شعور دانسته،
خود را دانای غیب می‌‌دانند؛
حال آن‌‌که این بشر حتی با وزن کلماتی که می‌‌گوید، ناآشناست!
در عصر رو به صعود گذاشته‌‌ای زیستن دارد؛
اما کوته فکر گونه خدشه‌‌ها بر روان محصور ساده دلان می‌‌نشاند و چه قضاوات که نکرده است!
آن هم عملی که تنها کردگار جایگاهش را دارد.



لینک اثر:




منتقد: @Na.dya.o.o
تاریخ تحویل: 25 بهمن ماه ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۲۹ بهمن ماه ۱۴۰۰
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
راه‌حل
به نام حق


نقد دلنوشته‌ برهان محکمه

🌸✨🌸✨🌸✨🌸

نام اثر:
نام متشکل از دو واژه "برهان" و "محکمه" بود.
برهان به معنای دلیل و علت محکمه‌ی شخص درون اثر بود و نظم منحصر به فردی را در تمامی بعد اثر ایجاد کرده بود.
نام چنان می‌رساند که علت محکمه‌ی آدمیان از چه چیزی نشأت می‌گیرد و ریشه‌ی ان از کجا است.
برهان محکمه می‌تواند عنوانی بسیار پر محتوا و مفهوم از نظر باز بودن دست نویسنده در جمع‌آوری یک روایت خاص باشد.
بگذارید بهتر بگویم، نام منتخب، توانسته بود ادراک کلی و اصلی از معنای خود را، در محتوای اثر جا بدهد!
دلیل محاکمه‌ی قضاوات اشرف مخلوقات که تیشه بر روح افراد و هم‌نوع خود می‌زنند چه بود؟
برهان محکمه‌ی هزاران افراد دل‌مرده چیست؟
آیا علت معلومی وجود دارد که اجباری ضروری‌ست تا اهل‌نادان یکدگیر را آزار دهند؟
با ادراکی که از دلنوشته فهمیدم، متوجه...

Aiden

فرازین پرتلاش بازنشسته
دل‌نویس
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
395
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-04
آخرین بازدید
موضوعات
211
نوشته‌ها
2,105
راه‌حل‌ها
39
پسندها
14,820
امتیازها
516
سن
19
محل سکونت
متروکه‌‌ی احساس

  • #2
به نام حق


نقد دلنوشته‌ برهان محکمه

🌸✨🌸✨🌸✨🌸

نام اثر:
نام متشکل از دو واژه "برهان" و "محکمه" بود.
برهان به معنای دلیل و علت محکمه‌ی شخص درون اثر بود و نظم منحصر به فردی را در تمامی بعد اثر ایجاد کرده بود.
نام چنان می‌رساند که علت محکمه‌ی آدمیان از چه چیزی نشأت می‌گیرد و ریشه‌ی ان از کجا است.
برهان محکمه می‌تواند عنوانی بسیار پر محتوا و مفهوم از نظر باز بودن دست نویسنده در جمع‌آوری یک روایت خاص باشد.
بگذارید بهتر بگویم، نام منتخب، توانسته بود ادراک کلی و اصلی از معنای خود را، در محتوای اثر جا بدهد!
دلیل محاکمه‌ی قضاوات اشرف مخلوقات که تیشه بر روح افراد و هم‌نوع خود می‌زنند چه بود؟
برهان محکمه‌ی هزاران افراد دل‌مرده چیست؟
آیا علت معلومی وجود دارد که اجباری ضروری‌ست تا اهل‌نادان یکدگیر را آزار دهند؟
با ادراکی که از دلنوشته فهمیدم، متوجه این شدم که نویسنده به‌طور منظم تمام ابعاد ایجاد یک اثر را رعایت کرده و نامی مناسب که همانند ژانر عمل کرده و چهارچوبی برای شکل گرفتن اثر را خلق کرده است.
کلیشه: نام به دور از کلیشه بود و دارای خلاقیت ادبی بود!
اندازه و محتوا: اندازه‌ای مناسب و کل اجمع محتوا را می‌رساند!

✨🌸✨🌸✨🌸✨
ژانر اثر:
درست در ابتدا، پررنگ بودن اندوه دیده می‌شود و سپس درگیری گروهی جمعی که دچار حزن نگاشته شده هستند.
ژانرهای انتخابی، به ترتیب تراژدی و اجتماعی بودند.
که به خوبی در سیر، محتوا و مفهوم اثر رعایت شده بود و هیچ‌گونه انحرافی رؤیت نشد!

🌸✨🌸✨🌸✨
مقدمه:
به طور کلی، انتظار مخاطب از یک مقدمه، یک پیام کلی از خود اثر است.
مقدمه می‌بایست با نام، ژانر و خود اثر هم‌خوانی داشته باشد و همه‌ی این‌ها را در یک سطر جمع‌آوری کرده و روایت کند.
و مقدمه‌ی برهان محکمه، توانایی رساندن ادراک اصل ماجرا را در ابتدا به مخاطب داشت و همچنین از اندازه‌ی مناسبی نیز برخوردار بود.
مقدمه از افکار خلق می‌گوید که خود را اشرف مخلوقات می‌دانند و حیوان را فاقد شعور!
لیک خود با اعمالی که از آن آنان نیست خدشه بر روح دیگران می‌زنند، قضاوتی که تنها خالق قاضی آن است.
مقدمه پیامی کلی از اثر بود که مابقی پارت‌ها نیز می‌توانند این را اثبات کنند!
مثل:
" و این حال، تو همانی که باید بی‌‌اعتنایی کنی!
نه آن‌‌که به هر ساز یک روزه‌‌شان، خودت را برقصانی!
شاید هم ضعف اجتماعی باشد
یا فرهنگی
یا هرچیزی که نتوانسته به امثال این آدم‌‌ها،
یاد بدهد که واژگان تیز و برنده بر زبان بیاورند!
نباید به ناحق در جایگاه قضاوت بنشینند.
اصلاً چه کسی حق این را داده است؟"

یا
"هرگز هم نخواهی فهمید که این آدمیان،
این اشرف مخلوقات، این یک تکه گوشت زبان را،
از کجا آورده‌‌اند که چنین بُرّنده است؟
چنان است که وزن یک واژه‌‌ی چند حرفی‌‌شان
از فشار وزنه چند دَه کیلویی هم،
بر گلویت بیشتر می‌‌شود!"
🌸✨🌸✨🌸✨
جلد اثر:
ابتدا تصویر جلد، نشان‌دهنده‌ی صورت افسرده و درهمی از دختری‌ست که امواج موهای آشفته‌اش، بر روی صورتش نمودار شده است.
تصویر با محتوا هم‌خوانی دارد و این یک معیار اصلی در انتخاب جلد مناسب با اثر است.
نحوه‌ی نقش بستن کالیگرافی نیز، جلوه‌ی خوبی به تصویر داده و همچنین یک‌رنگی با استایل هم بی‌تأثیر نیست.
و خب بنظر لازم است که ارتباط مستقیمش را با خود اثر بازگو کنم؟
بنظر محتوای اصلی فراتر از ان‌چه که خود هست، نمایان شده!
🌸✨🌸✨🌸✨
سیر اثر:
سیر یک اثر، باید در حالت تعادل پیش برود.
نویسنده می‌بایست نهایت تلاش خود را کند تا هیچ انحرافی در سیر ایجاد نشود، چرا که اگر موردی پیش بیاید برای مثال، سیر تند شود مباحث به صورت تند و آنی روایت می‌شوند و خب مخاطب گیج می‌شود و ادراک اتفاقات و توصیفات رو نخواهد داشت.
یا اگر ان‌قدر کند شود که همه‌ی اثر به چشم مخاطب کسل‌کننده و خسته کننده بنظر بیاید.
پس سیر باید متعادل باشد، نه آن‌قدر تند و نه آن‌قدر کند.
سیر به خوبی رعایت شده بود.
همه‌ی توصیفات به اندازه ذکر شده بودند و مبحثی بیش‌از حد، بازگو و کمتر نشده بود!
حالت تعادل خود را داشت و در تمامی پارت‌ها این‌گونه بود!
🌸✨🌸✨🌸✨
توصیفات:
توصیفات می‌توانند بعد از نام، ژانر، مقدمه و سیر، یکی از مهم‌ترین اصل‌های جذابیت یک اثر باشند.
با خواندن توصیفات می‌توان قوت قلم نویسنده را فهمید.
و اجزای شکل دهنده‌ی یک اثر وابسته به توصیفات است، وقتی که رویدادها، حالات و احساسات با واژگان شکل می‌گیرند و درهم می‌پیچند و یک صفحه‌ی واقعی می‌سازند، به کل، همه چیز نزدیک به ادمی احساس می‌شود.
گاها همه این جمله را با خواندن یک کتاب یا مطلبی شنیدیم که گفته شده، "چقدر حرف دله!"
بله از نظر من، توصیفات باید نزدیک به دل روایت شوند.
نویسنده طوری توصیفات را، یکی پس از دیگری چیده بود که می‌شد حس کرد که چقدر جملات حرف دل خیلی‌ها هستند.
توصیفات جالبی رؤیت شد!
واژگانی که تمام روحیات یک فرد منزوی را به‌طور خاصی بیان می‌کردند!
و زاویه‌ی دیدی که، می‌تواند بسیاری از علل‌های نگون‌بختی را اشکار کند!
قسمت‌هایی واقعا حق بودند چون:
" ساده‌‌ترین مصداق بارز برای ابله بودن اشرف مخلوقات خداوند
که گفته‌‌اند خدای عز و جل به ایشان عقل داده
تا بیاندیشند، در همین است!
دقیقاً بایستی گفت که این رفتارهای ساده‌‌لوحانه،
از بُرّندگی زبان همین بشر نااهل بر می‌‌آید!
همین‌‌ها گذر عمر را بر ما زهر کردند که در پس تیک و تاک دقایق،
پیوسته از قضاوات‌‌شان زخم می‌‌خوریم
و هنوز یکی‌‌اش را درمان نکرده،
دیگری بر تن بی‌‌جان‌‌مان می‌‌نشیند"
*****
" هنگامی که زخم زبان‌‌ها روی تنت می‌‌نشینند،
باز هم نمی‌‌فهمی و عاجزانه، به شخصی دیگر و نادانی دیگر پناه می‌‌بری!
امید داری قضاوت نشوی؛ اما این شخص جدید،
نه تنها زخم زبان‌‌های پیش‌‌ترها را نمی‌‌بندد،
بلکه نمک می‎‎پاشد و آشوب‌‌ترت می‌‌کند.
عاصی می‌‌شوی.
چه دردناک گمان می‌‌بری که شاید، ایراد از توست!
حق داری.
با خود فکر می‌‌کنی دلیل این‌‌که این قشر تو را نمی‌‌پذیرند،
از تفاوت‌‌های نادرست توست.
آه که این اندیشه لایق صدها بار لعن و نفرین است!
چه کسی گفت متفاوت بودن عیب است؟"
و بسیاری از پارت‌هایی که واقعا زیبا بودند.
فقط در قسمتی:
" در مقابل این حجم از شعور ذاتی،
این بی‌‌شعوری از کجا منشا می‌‌گیرد؟"
بهتر بود به جای کلمه"منشا" از "نشأت" استفاده می‌شد!
چون کلمه‌ی منشأ به معنای مبدأ و منبع است و کلمه‌ی نشأت یعنی شکل میگیرد، ایجاد می‌شود!
✨🌸✨🌸✨🌸✨
لحن:
لحن اثر ادبی بود و هیچ‌گونه انحرافی از این مورد، دیده نشد!
✨🌸✨🌸✨🌸✨
تکرار و علائم نگارشی:
هیچ مورد جدی‌ دیده نشد!
✨🌸✨🌸✨🌸
اندازه پارت:
اندازه پارت مناسب بود، نه آن‌قدر طولانی که خسته‌کننده باشد و نه آن‌قدر کوتاه که پایانش برای مخاطب مجهول بماند!
🌸✨🌸✨🌸✨
ایده و پردازش:
می‌دانید ایده‌ها همیشه باید ناب باشند، که وقتی نوشته شدند و بر روی تصویر نمودار شدند از خواندن و مطالعه‌ی ان‌ها نهایت لذت را بشود برد و درس گرفت!
ایده‌ها باید تجربه را به ارمغان بیاورند چرا که گاهی آن‌ها نیز از تجربه نشأت گرفته‌اند!
ایده‌ی نویسنده عزیز، همانند دلنوشته‌ی قبلی خود"آماس مغز" جذابیت خاصی داشت!
مثل یک تلنگر بود!
به دور از کلیشه و حتی دید متفاوتی از "اماس مغز" بود!

سخن منتقد:
دلنوشته‌‌ای بسیار زیبا، تلگرانه و اندرزی بود!
موفق و موید باشید🌸

تگ اثر:
الماسی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
به نام حق


نقد دلنوشته‌ برهان محکمه

🌸✨🌸✨🌸✨🌸

نام اثر:
نام متشکل از دو واژه "برهان" و "محکمه" بود.
برهان به معنای دلیل و علت محکمه‌ی شخص درون اثر بود و نظم منحصر به فردی را در تمامی بعد اثر ایجاد کرده بود.
نام چنان می‌رساند که علت محکمه‌ی آدمیان از چه چیزی نشأت می‌گیرد و ریشه‌ی ان از کجا است.
برهان محکمه می‌تواند عنوانی بسیار پر محتوا و مفهوم از نظر باز بودن دست نویسنده در جمع‌آوری یک روایت خاص باشد.
بگذارید بهتر بگویم، نام منتخب، توانسته بود ادراک کلی و اصلی از معنای خود را، در محتوای اثر جا بدهد!
دلیل محاکمه‌ی قضاوات اشرف مخلوقات که تیشه بر روح افراد و هم‌نوع خود می‌زنند چه بود؟
برهان محکمه‌ی هزاران افراد دل‌مرده چیست؟
آیا علت معلومی وجود دارد که اجباری ضروری‌ست تا اهل‌نادان یکدگیر را آزار دهند؟
با ادراکی که از دلنوشته فهمیدم، متوجه این شدم که نویسنده به‌طور منظم تمام ابعاد ایجاد یک اثر را رعایت کرده و نامی مناسب که همانند ژانر عمل کرده و چهارچوبی برای شکل گرفتن اثر را خلق کرده است.
کلیشه: نام به دور از کلیشه بود و دارای خلاقیت ادبی بود!
اندازه و محتوا: اندازه‌ای مناسب و کل اجمع محتوا را می‌رساند!

✨🌸✨🌸✨🌸✨
ژانر اثر:
درست در ابتدا، پررنگ بودن اندوه دیده می‌شود و سپس درگیری گروهی جمعی که دچار حزن نگاشته شده هستند.
ژانرهای انتخابی، به ترتیب تراژدی و اجتماعی بودند.
که به خوبی در سیر، محتوا و مفهوم اثر رعایت شده بود و هیچ‌گونه انحرافی رؤیت نشد!

🌸✨🌸✨🌸✨
مقدمه:
به طور کلی، انتظار مخاطب از یک مقدمه، یک پیام کلی از خود اثر است.
مقدمه می‌بایست با نام، ژانر و خود اثر هم‌خوانی داشته باشد و همه‌ی این‌ها را در یک سطر جمع‌آوری کرده و روایت کند.
و مقدمه‌ی برهان محکمه، توانایی رساندن ادراک اصل ماجرا را در ابتدا به مخاطب داشت و همچنین از اندازه‌ی مناسبی نیز برخوردار بود.
مقدمه از افکار خلق می‌گوید که خود را اشرف مخلوقات می‌دانند و حیوان را فاقد شعور!
لیک خود با اعمالی که از آن آنان نیست خدشه بر روح دیگران می‌زنند، قضاوتی که تنها خالق قاضی آن است.
مقدمه پیامی کلی از اثر بود که مابقی پارت‌ها نیز می‌توانند این را اثبات کنند!
مثل:
" و این حال، تو همانی که باید بی‌‌اعتنایی کنی!
نه آن‌‌که به هر ساز یک روزه‌‌شان، خودت را برقصانی!
شاید هم ضعف اجتماعی باشد
یا فرهنگی
یا هرچیزی که نتوانسته به امثال این آدم‌‌ها،
یاد بدهد که واژگان تیز و برنده بر زبان بیاورند!
نباید به ناحق در جایگاه قضاوت بنشینند.
اصلاً چه کسی حق این را داده است؟"

یا
"هرگز هم نخواهی فهمید که این آدمیان،
این اشرف مخلوقات، این یک تکه گوشت زبان را،
از کجا آورده‌‌اند که چنین بُرّنده است؟
چنان است که وزن یک واژه‌‌ی چند حرفی‌‌شان
از فشار وزنه چند دَه کیلویی هم،
بر گلویت بیشتر می‌‌شود!"
🌸✨🌸✨🌸✨
جلد اثر:
ابتدا تصویر جلد، نشان‌دهنده‌ی صورت افسرده و درهمی از دختری‌ست که امواج موهای آشفته‌اش، بر روی صورتش نمودار شده است.
تصویر با محتوا هم‌خوانی دارد و این یک معیار اصلی در انتخاب جلد مناسب با اثر است.
نحوه‌ی نقش بستن کالیگرافی نیز، جلوه‌ی خوبی به تصویر داده و همچنین یک‌رنگی با استایل هم بی‌تأثیر نیست.
و خب بنظر لازم است که ارتباط مستقیمش را با خود اثر بازگو کنم؟
بنظر محتوای اصلی فراتر از ان‌چه که خود هست، نمایان شده!
🌸✨🌸✨🌸✨
سیر اثر:
سیر یک اثر، باید در حالت تعادل پیش برود.
نویسنده می‌بایست نهایت تلاش خود را کند تا هیچ انحرافی در سیر ایجاد نشود، چرا که اگر موردی پیش بیاید برای مثال، سیر تند شود مباحث به صورت تند و آنی روایت می‌شوند و خب مخاطب گیج می‌شود و ادراک اتفاقات و توصیفات رو نخواهد داشت.
یا اگر ان‌قدر کند شود که همه‌ی اثر به چشم مخاطب کسل‌کننده و خسته کننده بنظر بیاید.
پس سیر باید متعادل باشد، نه آن‌قدر تند و نه آن‌قدر کند.
سیر به خوبی رعایت شده بود.
همه‌ی توصیفات به اندازه ذکر شده بودند و مبحثی بیش‌از حد، بازگو و کمتر نشده بود!
حالت تعادل خود را داشت و در تمامی پارت‌ها این‌گونه بود!
🌸✨🌸✨🌸✨
توصیفات:
توصیفات می‌توانند بعد از نام، ژانر، مقدمه و سیر، یکی از مهم‌ترین اصل‌های جذابیت یک اثر باشند.
با خواندن توصیفات می‌توان قوت قلم نویسنده را فهمید.
و اجزای شکل دهنده‌ی یک اثر وابسته به توصیفات است، وقتی که رویدادها، حالات و احساسات با واژگان شکل می‌گیرند و درهم می‌پیچند و یک صفحه‌ی واقعی می‌سازند، به کل، همه چیز نزدیک به ادمی احساس می‌شود.
گاها همه این جمله را با خواندن یک کتاب یا مطلبی شنیدیم که گفته شده، "چقدر حرف دله!"
بله از نظر من، توصیفات باید نزدیک به دل روایت شوند.
نویسنده طوری توصیفات را، یکی پس از دیگری چیده بود که می‌شد حس کرد که چقدر جملات حرف دل خیلی‌ها هستند.
توصیفات جالبی رؤیت شد!
واژگانی که تمام روحیات یک فرد منزوی را به‌طور خاصی بیان می‌کردند!
و زاویه‌ی دیدی که، می‌تواند بسیاری از علل‌های نگون‌بختی را اشکار کند!
قسمت‌هایی واقعا حق بودند چون:
" ساده‌‌ترین مصداق بارز برای ابله بودن اشرف مخلوقات خداوند
که گفته‌‌اند خدای عز و جل به ایشان عقل داده
تا بیاندیشند، در همین است!
دقیقاً بایستی گفت که این رفتارهای ساده‌‌لوحانه،
از بُرّندگی زبان همین بشر نااهل بر می‌‌آید!
همین‌‌ها گذر عمر را بر ما زهر کردند که در پس تیک و تاک دقایق،
پیوسته از قضاوات‌‌شان زخم می‌‌خوریم
و هنوز یکی‌‌اش را درمان نکرده،
دیگری بر تن بی‌‌جان‌‌مان می‌‌نشیند"
*****
" هنگامی که زخم زبان‌‌ها روی تنت می‌‌نشینند،
باز هم نمی‌‌فهمی و عاجزانه، به شخصی دیگر و نادانی دیگر پناه می‌‌بری!
امید داری قضاوت نشوی؛ اما این شخص جدید،
نه تنها زخم زبان‌‌های پیش‌‌ترها را نمی‌‌بندد،
بلکه نمک می‎‎پاشد و آشوب‌‌ترت می‌‌کند.
عاصی می‌‌شوی.
چه دردناک گمان می‌‌بری که شاید، ایراد از توست!
حق داری.
با خود فکر می‌‌کنی دلیل این‌‌که این قشر تو را نمی‌‌پذیرند،
از تفاوت‌‌های نادرست توست.
آه که این اندیشه لایق صدها بار لعن و نفرین است!
چه کسی گفت متفاوت بودن عیب است؟"
و بسیاری از پارت‌هایی که واقعا زیبا بودند.
فقط در قسمتی:
" در مقابل این حجم از شعور ذاتی،
این بی‌‌شعوری از کجا منشا می‌‌گیرد؟"
بهتر بود به جای کلمه"منشا" از "نشأت" استفاده می‌شد!
چون کلمه‌ی منشأ به معنای مبدأ و منبع است و کلمه‌ی نشأت یعنی شکل میگیرد، ایجاد می‌شود!
✨🌸✨🌸✨🌸✨
لحن:
لحن اثر ادبی بود و هیچ‌گونه انحرافی از این مورد، دیده نشد!
✨🌸✨🌸✨🌸✨
تکرار و علائم نگارشی:
هیچ مورد جدی‌ دیده نشد!
✨🌸✨🌸✨🌸
اندازه پارت:
اندازه پارت مناسب بود، نه آن‌قدر طولانی که خسته‌کننده باشد و نه آن‌قدر کوتاه که پایانش برای مخاطب مجهول بماند!
🌸✨🌸✨🌸✨
ایده و پردازش:
می‌دانید ایده‌ها همیشه باید ناب باشند، که وقتی نوشته شدند و بر روی تصویر نمودار شدند از خواندن و مطالعه‌ی ان‌ها نهایت لذت را بشود برد و درس گرفت!
ایده‌ها باید تجربه را به ارمغان بیاورند چرا که گاهی آن‌ها نیز از تجربه نشأت گرفته‌اند!
ایده‌ی نویسنده عزیز، همانند دلنوشته‌ی قبلی خود"آماس مغز" جذابیت خاصی داشت!
مثل یک تلنگر بود!
به دور از کلیشه و حتی دید متفاوتی از "اماس مغز" بود!

سخن منتقد:
دلنوشته‌‌ای بسیار زیبا، تلگرانه و اندرزی بود!
موفق و موید باشید🌸

تگ اثر:
الماسی

نویسنده: @ara.wr
منتقد: @سیندرلای سفره

اختصاصی: است
سطح: الماسی

@Nilo.ofar
@مدیر تایپ
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر کل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,118
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
اعمال شد
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین