. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته افکار فرسوده | سوما غفاری

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg


نام دلنوشته: افکار فرسوده
نام نویسنده: سوما غفاری @*Zeck_eren*
ژانر: اجتماعی
خلاصه‌: وقتی به اطرافمان نگاه می‌اندازیم، خود را میان افکار فرسوده ای که در ذهن‌ها جا خوش کرده و نشسته است، می‌یابیم. افکاری که روز به روز به جای کمتر شدن، بیشتر می‌شوند. باید از خود بپرسیم؛ این افکار تا کی ادامه خواهند یافت؟ چقدر باید میان این افکار فرسوده زندانی باشیم و خود را در چارچوبی به اسم حد و مرزهای بیهوده محدود کنیم؟ چقدر دیگر باید این قضاوت‌ها را تحمل کنیم.
لینک اثر:


منتقد: @ara.wr.o.o
تاریخ تحویل: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
 
  • گل رز
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
راه‌حل
*نقد دلنوشته افکار فرسوده*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

به به یک سوما می‌بینم که دلنوشته خفنش افتاده دست ما تا نقدش کنیم😁 دیگه شرمنده یکم متمایل به زیاد طول کشیده:grazy:

💜نام دلنوشته:
خوب فرزندکم، نقد رو با اسم انتخاب می‌‌کنیم. خیلی روی توضیح این‌ها مانور نمی‌‌دم چون خودت منتقدی و بسا واقف تر از من، اما گذری یه توضیح کوتاه از هر چارت میدم. عنوان، بر سه اساس کلی نقد میشه. حالا می‌خوایم اینجا به یکی یکی بپردازیم.

  1. اول از همه، بیا اندازه‌اش رو یه نگاه بندازیم. اندازه عنوان، قطعاً مهمه؛ اصلاً خود عنوان هم خیلی مهمه! چرا؟ خوب چون اولین چیزیه که میاد جلوی چشم مخاطب. حالا اندازه عنوان باید چه جوری باشه تا تو ای هستی، به من بگی اندازه‌‌اش مناسبه؟ ما محدودیت برای انتخاب اندازه اسم نداریم، ولی خوب، حدودهای اوکی برای عنوان، چهار...

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
*نقد دلنوشته افکار فرسوده*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

به به یک سوما می‌بینم که دلنوشته خفنش افتاده دست ما تا نقدش کنیم😁 دیگه شرمنده یکم متمایل به زیاد طول کشیده:grazy:

💜نام دلنوشته:
خوب فرزندکم، نقد رو با اسم انتخاب می‌‌کنیم. خیلی روی توضیح این‌ها مانور نمی‌‌دم چون خودت منتقدی و بسا واقف تر از من، اما گذری یه توضیح کوتاه از هر چارت میدم. عنوان، بر سه اساس کلی نقد میشه. حالا می‌خوایم اینجا به یکی یکی بپردازیم.

  1. اول از همه، بیا اندازه‌اش رو یه نگاه بندازیم. اندازه عنوان، قطعاً مهمه؛ اصلاً خود عنوان هم خیلی مهمه! چرا؟ خوب چون اولین چیزیه که میاد جلوی چشم مخاطب. حالا اندازه عنوان باید چه جوری باشه تا تو ای هستی، به من بگی اندازه‌‌اش مناسبه؟ ما محدودیت برای انتخاب اندازه اسم نداریم، ولی خوب، حدودهای اوکی برای عنوان، چهار بخشه. چون بیشتر از این دیگه انقدر طولانی میشه که خواننده دیگه جلبش نمیشه. مثلا بیا یکی دوتا مثال از اسم طولانی بزنیم.
    *اربابی برای تاوان یک تشابه (شده 5 بخش)
    *از یکنواختی تا خلافی برای عاشق شدن (شده 7 بخش. چه خبره حاجییییییی:watchout:)
    حالا از اسمی که متوسط و خوشگل موشگله یه مثال بزنیم؟
    *نفرین موروثی (همون لبخند خبیثی که روی لبته دقیقا رو لب منم هست، افرین که میدونی چیو میگم😈)
    خوب دیگه برگردیم به چهارچوب اثر خوشگلت ببینیم عنوان تو اندازه‌‌اش چطور بوده؟ عنوان دلنوشته تو، از دو بخش تشکیل شده بود؛ «افکار» در نقش موصوف و «فرسوده» در نقش صفت. پس اندازه متوسط و میانه بود و بی نقص!
  2. خوب، بیا واسه دست گرمی یه لیوان اب انار بزنیم بالا بعد بریم سراغ بقیه نقد:angel2: توی بخش دوم، میخوایم مفهوم عنوانت رو بررسی کنیم که اصلاً به طور واحد برای خودش چه معنایی داره؟ بعد هم ببینیم حالا این معنا و مفهوم به محتوای دلنوشته‌‌ات میومده؟ افکار فرسوده چه مفهومی رو القا می‌‌کنه؟ در همون دید اول من به خودم میگم آقا این صد در صد تراژدی رو دیگه هست! یه جوری به نظر میاد که تو با خودت میگی قطعاً از یه ذهن آشفته و درگیر به کلی فکر درهم میخواد بگه دیگه! حالا شاید یه نمه آدم رو یاد عشق تراژدی هم بندازه؛ ولی تراژدی قشنگ توش مشهوده و داره میگه آقا منو دیدی؟ قراره برات از کلی درگیری ذهنی و فشار روانی بگم! حالا بگو ببینم، به نظر خودت این عنوان، چقدر به محتوات میاد؟ بذار ببینم... گزینه 150 درصد داریم یا نه؟:goofy: خیلی خوب سازگار بود دیگه حرفی در این زمینه ندارم بزنم حقیقتاً، جز اینکه آ باریکلا بیا بهت از این کارتای صد آفرین بدم ذوق کنی😁
  3. خوب، بریم آیتم بعدی رو چک کنیم که آخریه. اگه گفتی چیه؟ صدات نمیادااا؟ آفرین کلیشه ست! کلیشه چی بود؟ کلیشه میگه ببین، من وقتی به نظر میام که تو بیای توی عنوانت از کلمات یا ترکیب کلماتی استفاده کنی که توی یه عالمه آثار دیگه هم استفاده شده باشن. حالا چرا من بد محسوب میشم؟ (از زبون کلیشه میگمااا فک نکنی من بدممم:grazy:) چون اگه هی از کلمات تکراری استفاده کنی و این داستانا، دیگه عنوان اثرت تکراری محسوب میشه و خواننده ها با دیدن یه چیز تکراری، جذب اثرت نمیشن. حالا عنوان تو چطور بود دخترکم؟ در کمال تعجب با اینکه فکر میکردم هردوتا کلمه‌‌ی عنوانت باید بارها تکرارشده باشن، ولی اینطور نبود و عنوان اثرت خوب کلیشه رو دور زده

💜ژانر:
  • از عنوان بیایم بیرون، بیایم تو ژانر ببینیم چه خبره؟ خوب، ژانر چهارچوب اثر رو مشخص میکنه و اینکه قراره با چه سبک اثری مواجه بشیم. خیلی مهمه توی بخش ژانر، تمام سبک‌‌هایی که «به تکرر در صحنات و اتفاقات اثر هستن» رو ذکر کنیم. (دقیقا باید حواسمون باشه که نیایم ده تا ژانر بریزیم توی اثر بگیم همه توش بودن، نه! فقط اونایی که خیلی پررنگ هستن، اینجوری که فقط یه دونه بنویسیم بگیم همین معلومه دیگه هم خوب نیست) حالا چرا مهمه که حتما سبک های پر تکرار اثر رو ذکر کنیم؟ چون خواننده همون اول براش روشن بشه با چه سبک نوشته‌‌ای رو به رو هست، اگه به هوای مثلا تخیلی بیاد و ببینه اصلاً تخیلی نداشت و وقتش بیخود پای اثری که فِیوِریتش نبوده تلف شده، از نویسنده حسابی کفری میشه و دیگه سراغ آثار اون نویسنده نمیره.
    برای ژانرهای تو این وضع چه‌‌طور بود؟ باید بگم من همون اول وقتی یهو دیدم فقط نوشته اجتماعی، جا خوردم. واقعا انتظار تراژدی به شکل خیلی پررنگی میرفت. بعد گفتم حالا شاید عنوان ظاهرش تراژدیه، ولی وقتی رفتم تو محتوا متوجه شدم نه، محتوا هم تراژدیه! پس اینجا نتیجه میگیریم سوما خانوم از دستش در رفته توی ژانر بنویسه تراژدی و بعدش اجتماعی:103:چون تراژدی خیلی پررنگ تر از اجتماعی بود و این ذکر نشدنه، با اینکه به نظر خیلی مهم نمیاد؛ اما ممکنه اثر منفی زیادی روی نظر خواننده بذاره:llorona:

💜مقدمه:
  • خوب به بخش مقدمه خوش اومدید، کمربند مبارک رو بی زحمت یکم محکم تر ببندید تا ته نقد مسیر طولانیه:loko2: اول بیا ببینیم مقدمه چی بود؟ پرداختن به احساسات موجود در بطن متن با به کار گیری متن ادبی بخشی از خود محتوا یا سروده های اشخاص برجسته یا نویسه خود نویسنده. در واقع به زبون ساده، مقدمه کیلیتی از احساسات حاکم بر فضا رو در یک نگاه، برای ما باز گو میکنه.
  • حالا همین توضیحی که بالا دادم رو بیاریم توی مقدمه تو؛ مقدمه‌‌ات یه متن نوشته شده از خودت بود به گمونم جیگر. حالا خود محتواش رو بررسی کنم، میتونم بگم خیلی خوب بعد از عنوان قرار گرفته و دقیقا اومده محتوایی که مخاطب حس میکرده قراره باهاشون مواجه بشه رو، بازتاب داده. کاملاً همه‌‌ی احساسات درون محتوای اصلی رو پوشش داده و همون اول تیر خلاص رو زد و گفت آقا جان، تو با یه متن تراژدی سر و کار داری که میخواد بهت از افکار درهم بگه!
  • حالا میخوام جمله بندی و ترکیب کلمات رو بررسی کنم. یعنی دخترکم، من بذار بت بگم که به نظر من تو یه رمان و داستان نویس بی نظیریییی جوری که با کلمات و توصیفات بازی میکنی آدم قشنگ محو بیانت میشه؛ اما توی دلنوشته نویسی هنوز اون قوه بینظیر توصیفات احساساتش شکوفا نشده. یعنی مخاطبت که الان منِ حقیرم یه کوچولو هم خیلی فقیرم (ببخشید وارد فاز قافیه شدیم👀) اون حس نابی که از رمانای خوشگلت میگیرم رو اینجا خیلی ضعیف حس میکنم. هنوز جا داره انقدر دلنوشته بنویسی تا دستت بیاد حالا اینجا باید چه طوری جوری با کلمات بازی کنی که مخاطبت دیگه اشکش در بیاد! خلاصه که برای جمع بندی مقدمه‌‌ات دوست داشتنی بود-*

💜جلد:
  • به بخش مربوط به جلد خوش اومدید:loko2: من این بخش رو دوست دارم دیگه حالا چون دوست دارم0-0 بیا ببینیم جلد چرا مهمه و باید نقد بشه؟ معلومه دیگه! جلد یه اثر بعد از عنوان، اولین چیزیه که مخاطب میبینه و از اونجایی که مخاطبای ما یکم وقتشون پره و باید زود آثار دلخواهشون رو انتخاب کنن، سعی میکنن از روی عنوان و جلد و ژانر جمع بندی نهایی کنن و نتیجه بگیرن این اثر رو میخوان بخونن یا نه؟ پس چیشد؟ آره! جلد باید خیلی به محتوا و عنوان نزدیک باشه و همچنین ظاهر قشنگی داشته باشه تا بتونه دیگه تیر خلاص رو بزنه و به مخاطب بگه: ببین من بی نقصم! پس منو بخون!
    *حالا چرا باید به محتوا نزدیک باشه؟ چون مخاطب از روی جلد محتوا رو حدس میزنه و اگه یه وقت جلد پر زرق و برق داشته باشی که اصلاً ربطی به محتوا نداشته باشه، مخاطب خوشش میاد از جلد و میاد میبینه این گردوی خوشگل، از داخل پوسیده ست! حالا دیگه هیچوقت سمت آثار اون نویسنده نمیره.
    *چرا باید به عنوان نزدیک باشه حالا خاله؟ چون اگه مخاطب بیاد ببینه نویسنده نتونسته بین جلد و عنوانش ارتباط کافی ایجاد کنه، دلسرد میشه و با خودش میگه این نویسنده که نتونسته یه جلد و عنوان رو مچ کنه، معلوم نیست محتواش چیه!
    *حالا دیگه چرا باید خوشگل باشه؟ معلومه دیگ، مخاطب خوشش بیاد!
    از بخش مقدمه جلد که بگذریم، کلا جلد از سه جنبه نقد میشه. سازگاریش با محتوا و عنوان، ترکیب رنگیش و نهایتاً جذابیت و کیفیتش! بریم یکی یکی بررسی کنیم.
  • ببینیم جلدت با عنوان و محتوا سازگار بود؟ آره تقریباً و من تراژدی حس عنوان و محتوا رو خیلی خوب، توی تصویر و جلد و طرح شیشه‌‌ای فونت حتی، دیدم.
  • ترکیب رنگیش چطور بود؟ اولش بگیم ترکیب رنگی منظور چیه، قشنگی جلد؟ نه، منظور از ترکیب رنگی اینه که ترکیب رنگی به سبک نوشته بیاد. مثلا ما مطلقاً برای آثار عاشقانه از رنگ های سرخ و روشن استفاده میکنیم، آثار تراژدی غالباً طرح و رنگ تیره دارن و جنایی، با رنگ‌‌های شدیداً دارک! حالا جلد تو ترکیب رنگیش جوریه بود که به تراژدی و اجتماعی بیاد؟ آره، رنگ‌‌های تیره ای که به کار برده بودی، این تراژدیک رو خوب نشون دادن.
  • دیگه بریم این آخریه رو هم چک کنیم و از بخش جلد بزنیم بیرون:jump1: جلدت به تنهایی، قشنگ بود؟ این بر میگرده به سلیقه طراح و خوب، آره! خصوصا استایل شیشه ای رو من شخصا خیلییی زیاد میپسندم که به فرسودگی افکار خیلی میاد. طوری که انگار کلمه فرسوده شده و رنگش رفته، خلاقیت جالبی به کار برده طراحت. (بگو ببینم، کی بوده؟ برم خفتش کنم:roto2qtemeto:)

💜سیر:
آخ کمرم شکست زیر بار پیچیدگی سیرتتتت باید یه دو لیتر آب بخورم بعد بیام نقدش کنممم:stick:

  • خوب، آب رو خوردم الان بشکه شدم، بپریم اینو هم چک کنیم. اول سیر رو یه اشاره ریز بزنیم که اصلاً چی بود؟ سیر محتوا، پیشروی متن هست و اینکه نویسنده چه جوری هدف اصل محتوا رو جلو برده. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشه؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. باید پرداخت عالی باشه و درکنار ایده اصلی، از موارد حاشیه ای در حد کافی استفاده بشه تا کاملا اون اثر، تاثیرش رو روی مخاطب بذاره! معمولا همه ی آثار قابل تحسین و مطرح، اینطور بودن که در کنار اصل محتواشون، به حاشیه میرفتن، به چیزهایی می پرداختن که از اصل ایده جدا بود، اما بهش هم پیوند خورده بود و جذابیتش رو دو چندان میکرد! نه خیلی بی ربط، نه خیلی پرداخت اضافی. میدونی که چی میگم، نه خشک و خالی و نه خیلی شلوغ!
  • توضیحات بالا رو بیاریم توی سیر تو. سرعتش چه طور بود؟ مگه میتونم بگم بد بود اصلااا؟ نوچ، متعادل و عالی شبیه گل قالی:sisi1 حالا وارد اون بخش مهم تره میشیم، شیوایی و گیرایی بیان. اون بالا بالاها ریز توضیح داده بودم دخترک گوگولی من (ولی طبق محاسباتم تو از من بزرگتری، نمیتونی دخترم باشی:rolling_eyes:) گفته بودم که انگاری این حس میشه هنوز دستت نیومده با بیانت توی دلنوشته چیکار کنی. میدونم که میدونی و همه میدونیم (میدونیا قاطی شدن0-0) که خلاصه، زیبایی و گیرایی بیان و توصیفاتش هستن که فوت و فن آخر محسوب میشن و کل قشنگی دلنوشته رو توی خودشون دارن، اگه نویسنده در این یه مورد یکم نوشته‌‌اش ضعف داشته باشه، خیلی حیف میشه:llorona: یعنی من قشنگ اون ذهنیت خاص تو رو میدیدم، ولی روی بیان کردنشون هنوز ضعفای ریزی داشتی دردونه‌ی مامانی :‌‌( راه حلش چیه؟ آفرین، دلنوشته های قوی زیاد بخون که میتونم مثلا به کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اشاره کنم. دلنوشته هم زیاد بنویس، هی نگو من نمیتونم که مامانی خشمگین میشه وردنه میاره. یه چندتا دلنوشته بنویسی رکورد بهترینامونم میزنی:icon_popcorn:

💜توصیفات:
  • خوب مامانی، رک و پوست کنده بگم هرچند خودتم خوب میدونی، توصیفات بخش خیلی خیلی مهمی از دلنوشته هستن. حالا چرا؟ چون دلنوشته بُعد زمانی و مکانی نداره (نهایتاً به شکل غیرمستقیم میتونه داشته باشه، وگرنه از سبک دلنوشته خارج میشه) پس ما فقط توصیف احساسات رو داریم و دیگه باید حسابی روش کار کنیم تا اثرمون به چشم بیاد! یه نقطه قوت داریم، اگه اون رو هم خراب کنیم، دیگه اثر مطلوب نمیشه. مثل رمان نیست که توصیف مکانت اگه خوب نبود ولی ایده ات ناب بود و توصیفاتت از وقایع خوب بود بگیم حالا اشکال نداره، اون یکی رو نادیده میگیرم؛ نه! دلنوشته همین یه موضع توصیف احساس رو برای خودش داره و باید هرچی میتونی رو بکشی بیاری بریزی توی توصیف احساسات (ببین اگه با این جمله‌‌ام فکر بدی به سرت زد، تو جهنم میبینمت:kheyli-khandidim:) مشخصا توصیفاتت رو دوست داشتم و به دلم نشستن، اما این رو اضافه میکنم توصیفاتت مثل سیرت اینجوری نبود که من رو قشنگ به عمق دردی که ازش حرف میزدی، ببره دخترکم. حسی رو که پای نوشتن واقعاً به متنت داری، با توصیفاتت به نمایش بذار قشنگ برو روی مخ خواننده! معمولا سعی کن وقتی دلنوشته بنویسی که حس و حال موضوعی که قصد داری ازش بنویسی رو داری. تراژدیه، وقتی بنویس که ناراحتی و این داستانا0-0

💜آرایه های ادبی:
  • خوب دخترکم، حس میکنم دیگه فقط منتظری این پرحرفاییای من تموم شه، ولی نه! هرگز:505:الان میخوام از آرایه بگم که این هم از ارکان مهم دلنوشته ست و یه جورهایی روی همون انتقال درست احساسات، خیلی تاثیر داره. مهم ترین آرایه هایی هم که میشه ازشون اسم برد، پاردوکس، تشبیه، استعاره، کنایه و حس آمیزیه. حالا من از این دید دلنوشته ات رو چطور دیدم؟ میدونی دخترکم، حس میکنم وقتی داشتی دلنوشته مینوشتی یه جورایی تمرکزت پاش نبود یا انگار یه حالت سردرگمی داشتی و از چیزی که میخواستی بنویسی، مطمئن نبودی. انگار ذهنت درگیر این بود چطوری باید یه چیز ناب بنویسی و تمرکزت کلا پخش و پلا شده بود و اینا رو از چینش جملاتت حس میکنم0-0 مثلا آرایه ها خیلی پراکندگی عجیبی داشتن، دیده میشدن اما باز هم طوری به کار برده نشدن که اثر مطلق بذارن. خلاصه که اون نویسندگی بینظیرت توی دلنوشته هنوز شکوفا نشده ممنی:icon_popcorn:

💜رعایت پارت نویسی:
  • فکر کنم قوانین پارت نویسی رو بسی بهتر از من میدونی0-0 خلاصه که پارت هات همون حدودهای 10 خط کامل توی موبایل یا 4 خط کامل توی سیستم رو حفظ کردن و من که با سیستم دارم میبینم حتی خیلیم پر و پیمون ترن، بیا بهت شوکولات بدم که اولین دلنوشته نویسی بودی که رعایتش کردی😁
  • از لحاظ مفهوم هم، باز برام جالب بود با اینکه توی بیانت گیج بودی؛ اما حواست بود پارت هات هدف دار باشن و مثل بعضیا که منو کلافه کردن :grazy: قر و قاطی ننوشته بودی دخترک ماماننننن بخورتت:Licking-candy:

💜سخن منتقد:
  • رسیدیم به تهششششششش برو یه نفس بگیر حس میکنم بیشتر از من خسته شدی:hanged: میخوام یه جمع بندی ریز برم. میدونی سوما، عسلم، من جدا استعداد بینظیر نویسندی رو درونت میبینم، برام واضحه تو قبل نوشتن با خودت روی اینکه هدفت از نوشتن این اصلا چیه، فکر میکنی و این یعنی نویسندگی قابل احترام! من از بیانت، انتخاب های درستت برای عنوان و چینش مناسب پارت هات، میخوام بهت بگم ذهن خلاق و رفتار حساب شده ای توی نویسندگی داری، اینطوری نیست فقط بنویسی! تو با ارزش مینویسی و این اولین باره من توی سخن منتقد دارم این رو به یکی از نویسنده هام میگم^^ دلم میخواد دلنوشته های بیشتری ازت ببینم و برای تک تک شون رشد صعودیت رو تماشا کنم، موفق باشی دخترک مهربون من^^

قلمت مانا و ماندگار خوشرنگ من-*

سطح: طلایی

@مدیر نقد
 
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
*نقد دلنوشته افکار فرسوده*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

به به یک سوما می‌بینم که دلنوشته خفنش افتاده دست ما تا نقدش کنیم😁 دیگه شرمنده یکم متمایل به زیاد طول کشیده:grazy:

💜نام دلنوشته:
خوب فرزندکم، نقد رو با اسم انتخاب می‌‌کنیم. خیلی روی توضیح این‌ها مانور نمی‌‌دم چون خودت منتقدی و بسا واقف تر از من، اما گذری یه توضیح کوتاه از هر چارت میدم. عنوان، بر سه اساس کلی نقد میشه. حالا می‌خوایم اینجا به یکی یکی بپردازیم.

  1. اول از همه، بیا اندازه‌اش رو یه نگاه بندازیم. اندازه عنوان، قطعاً مهمه؛ اصلاً خود عنوان هم خیلی مهمه! چرا؟ خوب چون اولین چیزیه که میاد جلوی چشم مخاطب. حالا اندازه عنوان باید چه جوری باشه تا تو ای هستی، به من بگی اندازه‌‌اش مناسبه؟ ما محدودیت برای انتخاب اندازه اسم نداریم، ولی خوب، حدودهای اوکی برای عنوان، چهار بخشه. چون بیشتر از این دیگه انقدر طولانی میشه که خواننده دیگه جلبش نمیشه. مثلا بیا یکی دوتا مثال از اسم طولانی بزنیم.
    *اربابی برای تاوان یک تشابه (شده 5 بخش)
    *از یکنواختی تا خلافی برای عاشق شدن (شده 7 بخش. چه خبره حاجییییییی:watchout:)
    حالا از اسمی که متوسط و خوشگل موشگله یه مثال بزنیم؟
    *نفرین موروثی (همون لبخند خبیثی که روی لبته دقیقا رو لـ*ـب منم هست، افرین که میدونی چیو میگم😈)
    خوب دیگه برگردیم به چهارچوب اثر خوشگلت ببینیم عنوان تو اندازه‌‌اش چطور بوده؟ عنوان دلنوشته تو، از دو بخش تشکیل شده بود؛ «افکار» در نقش موصوف و «فرسوده» در نقش صفت. پس اندازه متوسط و میانه بود و بی نقص!
  2. خوب، بیا واسه دست گرمی یه لیوان اب انار بزنیم بالا بعد بریم سراغ بقیه نقد:angel2: توی بخش دوم، میخوایم مفهوم عنوانت رو بررسی کنیم که اصلاً به طور واحد برای خودش چه معنایی داره؟ بعد هم ببینیم حالا این معنا و مفهوم به محتوای دلنوشته‌‌ات میومده؟ افکار فرسوده چه مفهومی رو القا می‌‌کنه؟ در همون دید اول من به خودم میگم آقا این صد در صد تراژدی رو دیگه هست! یه جوری به نظر میاد که تو با خودت میگی قطعاً از یه ذهن آشفته و درگیر به کلی فکر درهم میخواد بگه دیگه! حالا شاید یه نمه آدم رو یاد عشق تراژدی هم بندازه؛ ولی تراژدی قشنگ توش مشهوده و داره میگه آقا منو دیدی؟ قراره برات از کلی درگیری ذهنی و فشار روانی بگم! حالا بگو ببینم، به نظر خودت این عنوان، چقدر به محتوات میاد؟ بذار ببینم... گزینه 150 درصد داریم یا نه؟:goofy: خیلی خوب سازگار بود دیگه حرفی در این زمینه ندارم بزنم حقیقتاً، جز اینکه آ باریکلا بیا بهت از این کارتای صد آفرین بدم ذوق کنی😁
  3. خوب، بریم آیتم بعدی رو چک کنیم که آخریه. اگه گفتی چیه؟ صدات نمیادااا؟ آفرین کلیشه ست! کلیشه چی بود؟ کلیشه میگه ببین، من وقتی به نظر میام که تو بیای توی عنوانت از کلمات یا ترکیب کلماتی استفاده کنی که توی یه عالمه آثار دیگه هم استفاده شده باشن. حالا چرا من بد محسوب میشم؟ (از زبون کلیشه میگمااا فک نکنی من بدممم:grazy:) چون اگه هی از کلمات تکراری استفاده کنی و این داستانا، دیگه عنوان اثرت تکراری محسوب میشه و خواننده ها با دیدن یه چیز تکراری، جذب اثرت نمیشن. حالا عنوان تو چطور بود دخترکم؟ در کمال تعجب با اینکه فکر میکردم هردوتا کلمه‌‌ی عنوانت باید بارها تکرارشده باشن، ولی اینطور نبود و عنوان اثرت خوب کلیشه رو دور زده

💜ژانر:
  • از عنوان بیایم بیرون، بیایم تو ژانر ببینیم چه خبره؟ خوب، ژانر چهارچوب اثر رو مشخص میکنه و اینکه قراره با چه سبک اثری مواجه بشیم. خیلی مهمه توی بخش ژانر، تمام سبک‌‌هایی که «به تکرر در صحنات و اتفاقات اثر هستن» رو ذکر کنیم. (دقیقا باید حواسمون باشه که نیایم ده تا ژانر بریزیم توی اثر بگیم همه توش بودن، نه! فقط اونایی که خیلی پررنگ هستن، اینجوری که فقط یه دونه بنویسیم بگیم همین معلومه دیگه هم خوب نیست) حالا چرا مهمه که حتما سبک های پر تکرار اثر رو ذکر کنیم؟ چون خواننده همون اول براش روشن بشه با چه سبک نوشته‌‌ای رو به رو هست، اگه به هوای مثلا تخیلی بیاد و ببینه اصلاً تخیلی نداشت و وقتش بیخود پای اثری که فِیوِریتش نبوده تلف شده، از نویسنده حسابی کفری میشه و دیگه سراغ آثار اون نویسنده نمیره.
    برای ژانرهای تو این وضع چه‌‌طور بود؟ باید بگم من همون اول وقتی یهو دیدم فقط نوشته اجتماعی، جا خوردم. واقعا انتظار تراژدی به شکل خیلی پررنگی میرفت. بعد گفتم حالا شاید عنوان ظاهرش تراژدیه، ولی وقتی رفتم تو محتوا متوجه شدم نه، محتوا هم تراژدیه! پس اینجا نتیجه میگیریم سوما خانوم از دستش در رفته توی ژانر بنویسه تراژدی و بعدش اجتماعی:103:چون تراژدی خیلی پررنگ تر از اجتماعی بود و این ذکر نشدنه، با اینکه به نظر خیلی مهم نمیاد؛ اما ممکنه اثر منفی زیادی روی نظر خواننده بذاره:llorona:

💜مقدمه:
  • خوب به بخش مقدمه خوش اومدید، کمربند مبارک رو بی زحمت یکم محکم تر ببندید تا ته نقد مسیر طولانیه:loko2: اول بیا ببینیم مقدمه چی بود؟ پرداختن به احساسات موجود در بطن متن با به کار گیری متن ادبی بخشی از خود محتوا یا سروده های اشخاص برجسته یا نویسه خود نویسنده. در واقع به زبون ساده، مقدمه کیلیتی از احساسات حاکم بر فضا رو در یک نگاه، برای ما باز گو میکنه.
  • حالا همین توضیحی که بالا دادم رو بیاریم توی مقدمه تو؛ مقدمه‌‌ات یه متن نوشته شده از خودت بود به گمونم جیگر. حالا خود محتواش رو بررسی کنم، میتونم بگم خیلی خوب بعد از عنوان قرار گرفته و دقیقا اومده محتوایی که مخاطب حس میکرده قراره باهاشون مواجه بشه رو، بازتاب داده. کاملاً همه‌‌ی احساسات درون محتوای اصلی رو پوشش داده و همون اول تیر خلاص رو زد و گفت آقا جان، تو با یه متن تراژدی سر و کار داری که میخواد بهت از افکار درهم بگه!
  • حالا میخوام جمله بندی و ترکیب کلمات رو بررسی کنم. یعنی دخترکم، من بذار بت بگم که به نظر من تو یه رمان و داستان نویس بی نظیریییی جوری که با کلمات و توصیفات بازی میکنی آدم قشنگ محو بیانت میشه؛ اما توی دلنوشته نویسی هنوز اون قوه بینظیر توصیفات احساساتش شکوفا نشده. یعنی مخاطبت که الان منِ حقیرم یه کوچولو هم خیلی فقیرم (ببخشید وارد فاز قافیه شدیم👀) اون حس نابی که از رمانای خوشگلت میگیرم رو اینجا خیلی ضعیف حس میکنم. هنوز جا داره انقدر دلنوشته بنویسی تا دستت بیاد حالا اینجا باید چه طوری جوری با کلمات بازی کنی که مخاطبت دیگه اشکش در بیاد! خلاصه که برای جمع بندی مقدمه‌‌ات دوست داشتنی بود-*

💜جلد:
  • به بخش مربوط به جلد خوش اومدید:loko2: من این بخش رو دوست دارم دیگه حالا چون دوست دارم0-0 بیا ببینیم جلد چرا مهمه و باید نقد بشه؟ معلومه دیگه! جلد یه اثر بعد از عنوان، اولین چیزیه که مخاطب میبینه و از اونجایی که مخاطبای ما یکم وقتشون پره و باید زود آثار دلخواهشون رو انتخاب کنن، سعی میکنن از روی عنوان و جلد و ژانر جمع بندی نهایی کنن و نتیجه بگیرن این اثر رو میخوان بخونن یا نه؟ پس چیشد؟ آره! جلد باید خیلی به محتوا و عنوان نزدیک باشه و همچنین ظاهر قشنگی داشته باشه تا بتونه دیگه تیر خلاص رو بزنه و به مخاطب بگه: ببین من بی نقصم! پس منو بخون!
    *حالا چرا باید به محتوا نزدیک باشه؟ چون مخاطب از روی جلد محتوا رو حدس میزنه و اگه یه وقت جلد پر زرق و برق داشته باشی که اصلاً ربطی به محتوا نداشته باشه، مخاطب خوشش میاد از جلد و میاد میبینه این گردوی خوشگل، از داخل پوسیده ست! حالا دیگه هیچوقت سمت آثار اون نویسنده نمیره.
    *چرا باید به عنوان نزدیک باشه حالا خاله؟ چون اگه مخاطب بیاد ببینه نویسنده نتونسته بین جلد و عنوانش ارتباط کافی ایجاد کنه، دلسرد میشه و با خودش میگه این نویسنده که نتونسته یه جلد و عنوان رو مچ کنه، معلوم نیست محتواش چیه!
    *حالا دیگه چرا باید خوشگل باشه؟ معلومه دیگ، مخاطب خوشش بیاد!
    از بخش مقدمه جلد که بگذریم، کلا جلد از سه جنبه نقد میشه. سازگاریش با محتوا و عنوان، ترکیب رنگیش و نهایتاً جذابیت و کیفیتش! بریم یکی یکی بررسی کنیم.
  • ببینیم جلدت با عنوان و محتوا سازگار بود؟ آره تقریباً و من تراژدی حس عنوان و محتوا رو خیلی خوب، توی تصویر و جلد و طرح شیشه‌‌ای فونت حتی، دیدم.
  • ترکیب رنگیش چطور بود؟ اولش بگیم ترکیب رنگی منظور چیه، قشنگی جلد؟ نه، منظور از ترکیب رنگی اینه که ترکیب رنگی به سبک نوشته بیاد. مثلا ما مطلقاً برای آثار عاشقانه از رنگ های سرخ و روشن استفاده میکنیم، آثار تراژدی غالباً طرح و رنگ تیره دارن و جنایی، با رنگ‌‌های شدیداً دارک! حالا جلد تو ترکیب رنگیش جوریه بود که به تراژدی و اجتماعی بیاد؟ آره، رنگ‌‌های تیره ای که به کار برده بودی، این تراژدیک رو خوب نشون دادن.
  • دیگه بریم این آخریه رو هم چک کنیم و از بخش جلد بزنیم بیرون:jump1: جلدت به تنهایی، قشنگ بود؟ این بر میگرده به سلیقه طراح و خوب، آره! خصوصا استایل شیشه ای رو من شخصا خیلییی زیاد میپسندم که به فرسودگی افکار خیلی میاد. طوری که انگار کلمه فرسوده شده و رنگش رفته، خلاقیت جالبی به کار برده طراحت. (بگو ببینم، کی بوده؟ برم خفتش کنم:roto2qtemeto:)

💜سیر:
آخ کمرم شکست زیر بار پیچیدگی سیرتتتت باید یه دو لیتر آب بخورم بعد بیام نقدش کنممم:stick:

  • خوب، آب رو خوردم الان بشکه شدم، بپریم اینو هم چک کنیم. اول سیر رو یه اشاره ریز بزنیم که اصلاً چی بود؟ سیر محتوا، پیشروی متن هست و اینکه نویسنده چه جوری هدف اصل محتوا رو جلو برده. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشه؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. باید پرداخت عالی باشه و درکنار ایده اصلی، از موارد حاشیه ای در حد کافی استفاده بشه تا کاملا اون اثر، تاثیرش رو روی مخاطب بذاره! معمولا همه ی آثار قابل تحسین و مطرح، اینطور بودن که در کنار اصل محتواشون، به حاشیه میرفتن، به چیزهایی می پرداختن که از اصل ایده جدا بود، اما بهش هم پیوند خورده بود و جذابیتش رو دو چندان میکرد! نه خیلی بی ربط، نه خیلی پرداخت اضافی. میدونی که چی میگم، نه خشک و خالی و نه خیلی شلوغ!
  • توضیحات بالا رو بیاریم توی سیر تو. سرعتش چه طور بود؟ مگه میتونم بگم بد بود اصلااا؟ نوچ، متعادل و عالی شبیه گل قالی:sisi1 حالا وارد اون بخش مهم تره میشیم، شیوایی و گیرایی بیان. اون بالا بالاها ریز توضیح داده بودم دخترک گوگولی من (ولی طبق محاسباتم تو از من بزرگتری، نمیتونی دخترم باشی:rolling_eyes:) گفته بودم که انگاری این حس میشه هنوز دستت نیومده با بیانت توی دلنوشته چیکار کنی. میدونم که میدونی و همه میدونیم (میدونیا قاطی شدن0-0) که خلاصه، زیبایی و گیرایی بیان و توصیفاتش هستن که فوت و فن آخر محسوب میشن و کل قشنگی دلنوشته رو توی خودشون دارن، اگه نویسنده در این یه مورد یکم نوشته‌‌اش ضعف داشته باشه، خیلی حیف میشه:llorona: یعنی من قشنگ اون ذهنیت خاص تو رو میدیدم، ولی روی بیان کردنشون هنوز ضعفای ریزی داشتی دردونه‌ی مامانی :‌‌( راه حلش چیه؟ آفرین، دلنوشته های قوی زیاد بخون که میتونم مثلا به کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اشاره کنم. دلنوشته هم زیاد بنویس، هی نگو من نمیتونم که مامانی خشمگین میشه وردنه میاره. یه چندتا دلنوشته بنویسی رکورد بهترینامونم میزنی:icon_popcorn:

💜توصیفات:
  • خوب مامانی، رک و پوست کنده بگم هرچند خودتم خوب میدونی، توصیفات بخش خیلی خیلی مهمی از دلنوشته هستن. حالا چرا؟ چون دلنوشته بُعد زمانی و مکانی نداره (نهایتاً به شکل غیرمستقیم میتونه داشته باشه، وگرنه از سبک دلنوشته خارج میشه) پس ما فقط توصیف احساسات رو داریم و دیگه باید حسابی روش کار کنیم تا اثرمون به چشم بیاد! یه نقطه قوت داریم، اگه اون رو هم خراب کنیم، دیگه اثر مطلوب نمیشه. مثل رمان نیست که توصیف مکانت اگه خوب نبود ولی ایده ات ناب بود و توصیفاتت از وقایع خوب بود بگیم حالا اشکال نداره، اون یکی رو نادیده میگیرم؛ نه! دلنوشته همین یه موضع توصیف احساس رو برای خودش داره و باید هرچی میتونی رو بکشی بیاری بریزی توی توصیف احساسات (ببین اگه با این جمله‌‌ام فکر بدی به سرت زد، تو جهنم میبینمت:kheyli-khandidim:) مشخصا توصیفاتت رو دوست داشتم و به دلم نشستن، اما این رو اضافه میکنم توصیفاتت مثل سیرت اینجوری نبود که من رو قشنگ به عمق دردی که ازش حرف میزدی، ببره دخترکم. حسی رو که پای نوشتن واقعاً به متنت داری، با توصیفاتت به نمایش بذار قشنگ برو روی مخ خواننده! معمولا سعی کن وقتی دلنوشته بنویسی که حس و حال موضوعی که قصد داری ازش بنویسی رو داری. تراژدیه، وقتی بنویس که ناراحتی و این داستانا0-0

💜آرایه های ادبی:
  • خوب دخترکم، حس میکنم دیگه فقط منتظری این پرحرفاییای من تموم شه، ولی نه! هرگز:505:الان میخوام از آرایه بگم که این هم از ارکان مهم دلنوشته ست و یه جورهایی روی همون انتقال درست احساسات، خیلی تاثیر داره. مهم ترین آرایه هایی هم که میشه ازشون اسم برد، پاردوکس، تشبیه، استعاره، کنایه و حس آمیزیه. حالا من از این دید دلنوشته ات رو چطور دیدم؟ میدونی دخترکم، حس میکنم وقتی داشتی دلنوشته مینوشتی یه جورایی تمرکزت پاش نبود یا انگار یه حالت سردرگمی داشتی و از چیزی که میخواستی بنویسی، مطمئن نبودی. انگار ذهنت درگیر این بود چطوری باید یه چیز ناب بنویسی و تمرکزت کلا پخش و پلا شده بود و اینا رو از چینش جملاتت حس میکنم0-0 مثلا آرایه ها خیلی پراکندگی عجیبی داشتن، دیده میشدن اما باز هم طوری به کار برده نشدن که اثر مطلق بذارن. خلاصه که اون نویسندگی بینظیرت توی دلنوشته هنوز شکوفا نشده ممنی:icon_popcorn:

💜رعایت پارت نویسی:
  • فکر کنم قوانین پارت نویسی رو بسی بهتر از من میدونی0-0 خلاصه که پارت هات همون حدودهای 10 خط کامل توی موبایل یا 4 خط کامل توی سیستم رو حفظ کردن و من که با سیستم دارم میبینم حتی خیلیم پر و پیمون ترن، بیا بهت شوکولات بدم که اولین دلنوشته نویسی بودی که رعایتش کردی😁
  • از لحاظ مفهوم هم، باز برام جالب بود با اینکه توی بیانت گیج بودی؛ اما حواست بود پارت هات هدف دار باشن و مثل بعضیا که منو کلافه کردن :grazy: قر و قاطی ننوشته بودی دخترک ماماننننن بخورتت:Licking-candy:

💜سخن منتقد:
  • رسیدیم به تهششششششش برو یه نفس بگیر حس میکنم بیشتر از من خسته شدی:hanged: میخوام یه جمع بندی ریز برم. میدونی سوما، عسلم، من جدا استعداد بینظیر نویسندی رو درونت میبینم، برام واضحه تو قبل نوشتن با خودت روی اینکه هدفت از نوشتن این اصلا چیه، فکر میکنی و این یعنی نویسندگی قابل احترام! من از بیانت، انتخاب های درستت برای عنوان و چینش مناسب پارت هات، میخوام بهت بگم ذهن خلاق و رفتار حساب شده ای توی نویسندگی داری، اینطوری نیست فقط بنویسی! تو با ارزش مینویسی و این اولین باره من توی سخن منتقد دارم این رو به یکی از نویسنده هام میگم^^ دلم میخواد دلنوشته های بیشتری ازت ببینم و برای تک تک شون رشد صعودیت رو تماشا کنم، موفق باشی دخترک مهربون من^^

قلمت مانا و ماندگار خوشرنگ من-*

سطح: طلایی

@مدیر نقد

نویسنده: سوما غفاری @*Zeck_eren*
منتقد: @ara.wr.o.o

سطح: طلایی
اختصاصی: است


@Nil֎֎far
@مدیر تایپ
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر کل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,102
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین