تمام شده نقد مجدد دلنوشته دم مسیحا | گلادیاتور بختیاری، parand

[Nil@85]

نام اثر: دم مسیحا( مهربان یارا )
نویسندگان: محمد امین سیاهپوشان: @گلادیاتور بختیاری
پرند یادگاریان: @Parand
ژانر : عاشقانه

مقدمه:
به نام آنکه هر چه هستم و نیستم؛ ساخته و پرداخته دستان اویم
اوست که عشق را در زمین دلم کاشت و نهالش را پرورش داد
عشق از آن راه مه آلودی می آید ، که همیشه منتظر سواری با جامه و دستاری سیاه هستی ،سواری سوار بر اسب آتشین نا امیدی ها و سر زنش ها ، عشق می تواند ، فرشته ای با چشمان آبی و لباسی سرتا سر سفید باشد ، با دو بال گسترده از شرق به غرب عالم ، یا می تواند فرشته ای زمینی باشد،با چشمانی به رنگ قهوه ای ، که تمام جان و جهان تو شود ، آن هنگام که وارد زندگیت می شود ،فرشته ای انسان نما باشد وقتی چشم در چشمش می دوزی ، تمام دین و ایمانت را به بازی میگیرد،تمام دین و ایمانت را می بازی برای بدست آوردنش.

لینک اثر:

تمام شده - دلنوشته دم مسیحا | گلادیاتور بختیاری- Parand

منتقد: @ara.pr.o.o
تاریخ تحویل نقد: ۱۳ دی ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۱۸ دی ۱۴۰۰

 

[ARA.O.O]

*نقد دلنوشته دم مسیحا*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

💜نام دلنوشته:
نام دلنوشته شما دارای دو واژه بود و از این نظر، اندازه میانه تلقی میشه. از جنبه مفهوم واژه، دم به معنای لحظه و مسیحا که معناهای متعددی در لفتنامه های مختلف داره، پیش بینی میشه معنای مدهون و شیفته رو بده! بنابراین، لحظه‌‌ی شیدایی تعبیرش می‌‌کنیم. سیر دلنوشته، عاشقانه بود، همونظور که از ژانر انتظار می‌‌رفت، پس سازگاری خوبی بین عنوان و ژانر و محتوا، دیده میشه! مفهومی هم که این عنوان میتونه در نگاه اول در ذهن خواننده ایجاد کنه، بیان عاشق شدن در دم هست.

💜ژانر:
ژانر انتخابی شما در دلنوشته، عاشقانه بود. این ژانر، به خوبی در سیر مشهود و ملموس بود. به بیان عاشق پیشگی پرداخته بودید که کاربرد ژانرتون رو توجیه میکنه.

💜مقدمه:
بذار توصیف کنم؛ مقدمه توصیف کلی از لحظه عاشق شدن بود و بخشی از پارت یک. اولا، شاید با مفهوم اصلی متن هماهنگ بوده، اما میشد خیلی بهتر و جذاب تر، کلیت سیر رو توی مقدمه بیان کرد. میشد به جای بیان لحظه عاشقی، بهتر خود عشق رو توضیف کرد تا خواننده ترغیب به ادامه مطالعه بشه و چه بهتر میشد اگه بخشی از خود دلنوشته نباشه! درسته که گفته میشه مقدمه میتونه بخشی از خود اثر باشه، اما برای آثار کوتاه خیلی جذاب به نظر نمیاد و بهتره به بیان حس و حال کل دلنوشته بپردازه.

💜جلد: اثر فاقد جلد بود.

💜سیر:
سیر یک اثر باید دارای تعادل باشد؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده کند. سیر دلنوشته شما، دارای روند ملایمی بود و شیب مناسب داشت، اما لازم به ذکره که جمله بندی ها، نحوه بیان و چینش لغات به شدت دارای مشکل بودن! جملات، در یک قسمت ها ادبی و برخی جاها عامیانه به نظر می رسیدند، توازن میان جملات دیده نمیشد و احساس خالصانه ای که باید از لحن ادبی اثر دریافت می‌‌شد، مورد درک قرار نمی گرفت. در واقع، شما از واژگان ادبی و سنگین بهره بردید، اما این بهره گیری به همراه چینش درست نبود و به انگار بیشتر تمرکزتون رو ادبی به نظر اومدن متن بود، نه القای یک حس خوب! همیشه لحن ادبی اثر رو جذاب نمیکنه، مهم جذابیت بیان هست و توانمندی در ایجاد احساس در خواننده.

💜توصیفات:
توصیفات در دلنوشته، تنها بُعد توصیف احساسات رو شامل میشه، چرا که دلنوشته بُعد زمان و مکان نداره و فاقد کاراکتر هست. در جنبه توصیف احساس، باید بگم که خیلی خوب کار نکردین! همونطور که کمی بالاتر گفتم، سعی داشتین با جملات ادبی متن رو شیوا جلوه بدید، اما فقط مخاطب رو با مفاهیم نصفه و نیمه گیج میکردید. توصیف احساستون به شدت ضعف داشت و لازمه بیشتر سعی کنید روون بنویسید و دلتون رو اصطلاحا، با قلمتون همراه کنید.

💜آرایه های ادبی:
آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، پرکاربردترین آرایه در متن شما، تشبیه بود. تشبیهاتی که میتونستن قشنگ تر بشن و چقدر خوب میشد اگه کاربرد آرایه هایی مثل حس آمیزی، پارادوکس و... هم بیشتر به چشم می اومد، چون آرایه های خالص و کم کاربردی هستن و متن رو میتونن اثرگذارتر کنن.

💜لحن:
سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن شما واقعا معلوم نبود چیه! یه جا ادبی، یه جا محاوره؟ تعادل نداشت واقعا و همین موضوع خیلی مخاطب رو گیج و ذهنش رو اذیت میکنه! این تعادل نداشتن بزرگترین ضعف این اثر بود که در اکثر بخش ها نظیر لغات ادبی و غیر ادبی، آرایه داشتن و نداشتن، بودن و نبودن توصیف و... دیده میشد!

💜تکرار و مشکلات نگارشی:
این اثر تقریبا پر از مشکلات نگارشی بود که بارزترینش، فاصله قبل و بعد و علائم نگارشی بود! قبل علائم فاصله نمیخواد. کشیدگی حروف و تکرار علائم نبود، اما تکرار مفهوم زیاد بود! درسته کل نوشته از لحظه عاشق شدن میگه، اما شما سعی نکردین حتی یه قدم فراتر برید یا توصیفات حاشیه ای به کار ببرین که توصیفات یکنواخت نشن و همه اش عشق.. عشق... عشق! هر عنصری در کنار خودش به حواشی نیاز داره تا جالب توجه بشه. بهتر بود کمی فراتر از توصیف "عشق در لحظه" میرفتین!

💜رعایت پارت نویسی:
اندازه پارت ها، ناهماهنگ بودن. غالبا پارت دلنوشته باید بین 4 الی 8 خط کامل در سیستم باشه و بعضی پارت های بیش از حد طولانی و برخی متوسط و برخی کوتاه بودن! هماهنگی توصیفی بین پارت ها هم یه جاهایی توی ذوق میزد؛ مثلا هرچند کل سیر از داشتن یار و عاشق بودن میگفت، اما یه جاهایی از یه پارت به بعد پرش میزدی روی بیان چیزی دیگه و انگار بیان احساس قبلی نصفه و نیمه رها میشد!

💜سخن منتقد:
دلنوشته، واژگان خوبی داشت و احساس خالصانه نویسنده جالب توجه بود، اما نبود هماهنگی بین ارکان مختلف، کمی جلوه رو زشت میکنه و میزان درک خواننده از پارت ها کم میشه! بنابراین دلیل در تغییر تگ مشاهده نمیکنم.

قلمتون مانا و ماندگار-*

سطح: طلایی

@Nil@85

 

[Nil@85]

*نقد دلنوشته دم مسیحا*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

💜نام دلنوشته:
نام دلنوشته شما دارای دو واژه بود و از این نظر، اندازه میانه تلقی میشه. از جنبه مفهوم واژه، دم به معنای لحظه و مسیحا که معناهای متعددی در لفتنامه های مختلف داره، پیش بینی میشه معنای مدهون و شیفته رو بده! بنابراین، لحظه‌‌ی شیدایی تعبیرش می‌‌کنیم. سیر دلنوشته، عاشقانه بود، همونظور که از ژانر انتظار می‌‌رفت، پس سازگاری خوبی بین عنوان و ژانر و محتوا، دیده میشه! مفهومی هم که این عنوان میتونه در نگاه اول در ذهن خواننده ایجاد کنه، بیان عاشق شدن در دم هست.

💜ژانر:
ژانر انتخابی شما در دلنوشته، عاشقانه بود. این ژانر، به خوبی در سیر مشهود و ملموس بود. به بیان عاشق پیشگی پرداخته بودید که کاربرد ژانرتون رو توجیه میکنه.

💜مقدمه:
بذار توصیف کنم؛ مقدمه توصیف کلی از لحظه عاشق شدن بود و بخشی از پارت یک. اولا، شاید با مفهوم اصلی متن هماهنگ بوده، اما میشد خیلی بهتر و جذاب تر، کلیت سیر رو توی مقدمه بیان کرد. میشد به جای بیان لحظه عاشقی، بهتر خود عشق رو توضیف کرد تا خواننده ترغیب به ادامه مطالعه بشه و چه بهتر میشد اگه بخشی از خود دلنوشته نباشه! درسته که گفته میشه مقدمه میتونه بخشی از خود اثر باشه، اما برای آثار کوتاه خیلی جذاب به نظر نمیاد و بهتره به بیان حس و حال کل دلنوشته بپردازه.

💜جلد: اثر فاقد جلد بود.

💜سیر:
سیر یک اثر باید دارای تعادل باشد؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده کند. سیر دلنوشته شما، دارای روند ملایمی بود و شیب مناسب داشت، اما لازم به ذکره که جمله بندی ها، نحوه بیان و چینش لغات به شدت دارای مشکل بودن! جملات، در یک قسمت ها ادبی و برخی جاها عامیانه به نظر می رسیدند، توازن میان جملات دیده نمیشد و احساس خالصانه ای که باید از لحن ادبی اثر دریافت می‌‌شد، مورد درک قرار نمی گرفت. در واقع، شما از واژگان ادبی و سنگین بهره بردید، اما این بهره گیری به همراه چینش درست نبود و به انگار بیشتر تمرکزتون رو ادبی به نظر اومدن متن بود، نه القای یک حس خوب! همیشه لحن ادبی اثر رو جذاب نمیکنه، مهم جذابیت بیان هست و توانمندی در ایجاد احساس در خواننده.

💜توصیفات:
توصیفات در دلنوشته، تنها بُعد توصیف احساسات رو شامل میشه، چرا که دلنوشته بُعد زمان و مکان نداره و فاقد کاراکتر هست. در جنبه توصیف احساس، باید بگم که خیلی خوب کار نکردین! همونطور که کمی بالاتر گفتم، سعی داشتین با جملات ادبی متن رو شیوا جلوه بدید، اما فقط مخاطب رو با مفاهیم نصفه و نیمه گیج میکردید. توصیف احساستون به شدت ضعف داشت و لازمه بیشتر سعی کنید روون بنویسید و دلتون رو اصطلاحا، با قلمتون همراه کنید.

💜آرایه های ادبی:
آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، پرکاربردترین آرایه در متن شما، تشبیه بود. تشبیهاتی که میتونستن قشنگ تر بشن و چقدر خوب میشد اگه کاربرد آرایه هایی مثل حس آمیزی، پارادوکس و... هم بیشتر به چشم می اومد، چون آرایه های خالص و کم کاربردی هستن و متن رو میتونن اثرگذارتر کنن.

💜لحن:
سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن شما واقعا معلوم نبود چیه! یه جا ادبی، یه جا محاوره؟ تعادل نداشت واقعا و همین موضوع خیلی مخاطب رو گیج و ذهنش رو اذیت میکنه! این تعادل نداشتن بزرگترین ضعف این اثر بود که در اکثر بخش ها نظیر لغات ادبی و غیر ادبی، آرایه داشتن و نداشتن، بودن و نبودن توصیف و... دیده میشد!

💜تکرار و مشکلات نگارشی:
این اثر تقریبا پر از مشکلات نگارشی بود که بارزترینش، فاصله قبل و بعد و علائم نگارشی بود! قبل علائم فاصله نمیخواد. کشیدگی حروف و تکرار علائم نبود، اما تکرار مفهوم زیاد بود! درسته کل نوشته از لحظه عاشق شدن میگه، اما شما سعی نکردین حتی یه قدم فراتر برید یا توصیفات حاشیه ای به کار ببرین که توصیفات یکنواخت نشن و همه اش عشق.. عشق... عشق! هر عنصری در کنار خودش به حواشی نیاز داره تا جالب توجه بشه. بهتر بود کمی فراتر از توصیف "عشق در لحظه" میرفتین!

💜رعایت پارت نویسی:
اندازه پارت ها، ناهماهنگ بودن. غالبا پارت دلنوشته باید بین 4 الی 8 خط کامل در سیستم باشه و بعضی پارت های بیش از حد طولانی و برخی متوسط و برخی کوتاه بودن! هماهنگی توصیفی بین پارت ها هم یه جاهایی توی ذوق میزد؛ مثلا هرچند کل سیر از داشتن یار و عاشق بودن میگفت، اما یه جاهایی از یه پارت به بعد پرش میزدی روی بیان چیزی دیگه و انگار بیان احساس قبلی نصفه و نیمه رها میشد!

💜سخن منتقد:
دلنوشته، واژگان خوبی داشت و احساس خالصانه نویسنده جالب توجه بود، اما نبود هماهنگی بین ارکان مختلف، کمی جلوه رو زشت میکنه و میزان درک خواننده از پارت ها کم میشه! بنابراین دلیل در تغییر تگ مشاهده نمیکنم.

قلمتون مانا و ماندگار-*

سطح: طلایی

@Nil@85

نقد دلنوشته دم مسیحا
نویسندگان: محمد امین سیاهپوشان: @گلادیاتور بختیاری
پرند یادگاریان: @Parand

منتقد: @ara.pr.o.o
اختصاصی: هست
سطح: طلایی

@Niloofar°MC⁴