. . .

در دست اقدام مجموعه شعر فروهر | مرضیه کاویانی پویا

تالار اشعار کاربران
ژانر اثر
  1. تراژدی
مجموعه شعر: خاکستر فروهر
شاعر :مرضیه کاویانی پویا
ژانر :تراژدی

مقدمه: حال که رفتی و مرا کردی فراموش، چه کنم؟
دلِ تنگم بهانه‌ات را دارد، تو بگو، چه کنم؟
منِ تنها، در دلِ این تنهایی بی‌انتها، چه کنم؟
تو بگو… من چه کنم؟
شده‌ام تنها، میانِ جهانی که رنگِ خدا را از یاد برده؛
تو بگو با این دلِ بی‌تاب چه کنم؟
شده‌ام سرگردانِ تو…
من بگویم؟
یا باز هم… تو بگو، چه کنم؟
 
آخرین ویرایش:

زاده آتش

رمانیکی تلاشگر
تدوینگر
شناسه کاربر
8193
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-27
آخرین بازدید
موضوعات
7
نوشته‌ها
352
راه‌حل‌ها
1
پسندها
1,391
امتیازها
133

  • #11
این جان من برای تو،
عشق من، از آنِ تو.
گر تو روی زین دیار،
من چه کنم بی‌یار؟

سر دهم برای تو،
دل کنم فدای تو.
گر نبینی، چه کنم؟
گر نمانی، چه کنم؟
گر بروی... من
چه کنم؟
 
آخرین ویرایش:

زاده آتش

رمانیکی تلاشگر
تدوینگر
شناسه کاربر
8193
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-27
آخرین بازدید
موضوعات
7
نوشته‌ها
352
راه‌حل‌ها
1
پسندها
1,391
امتیازها
133

  • #12
آب دیدی، نچشیدی، ماه من...
تو چه دیدی ز حسین، ای جان من؟
تو که هستی؟ تو که هستی؟
که تمام پهلوانان،
درس مردانگی گیرند ز تو
...
 
آخرین ویرایش:

زاده آتش

رمانیکی تلاشگر
تدوینگر
شناسه کاربر
8193
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-27
آخرین بازدید
موضوعات
7
نوشته‌ها
352
راه‌حل‌ها
1
پسندها
1,391
امتیازها
133

  • #13
آغوش مادرم، امن‌ترین جای دنیاست.
صدایش، صلح‌آمیزترین آوای جهان است.
نگاهش، زیباترین فصل سال برای من است.
لبخندش، آرزوی همیشگی‌ من است.
مادر یعنی باران در دلِ خشکسالی.
مادر یعنی محبتی بی‌کران و بی‌
منت.
 
آخرین ویرایش:

زاده آتش

رمانیکی تلاشگر
تدوینگر
شناسه کاربر
8193
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-27
آخرین بازدید
موضوعات
7
نوشته‌ها
352
راه‌حل‌ها
1
پسندها
1,391
امتیازها
133

  • #14
نگاهت را پس نگیر از منِ دیوانه،
عشقَت را نگیراز منِ شیدا و تنها.
دل من جز تو، به کسی دل نسپرده،
حال من بی‌تو خراب است، پریشان و بی‌پناه.
تو که خوب می‌دانی...
اما نمی‌دانی دلم خوابی ندارد،
نمی‌دانی دلِ من، تاب ندارد،
نمی‌دانی شبم بی‌تو، تیره‌ و تار
است...
 
آخرین ویرایش:

زاده آتش

رمانیکی تلاشگر
تدوینگر
شناسه کاربر
8193
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-27
آخرین بازدید
موضوعات
7
نوشته‌ها
352
راه‌حل‌ها
1
پسندها
1,391
امتیازها
133

  • #15
دلم هوایِ دوست‌داشتنت کرده،
اما چه کنم، وقتی تو مرا نمی‌خواهی...
دلِ من با تو، آرام می‌گیرد،
دلِ تو اما، با او آرام است.
من بی‌تو، شوقی ندارم،
و تو با او، به پرواز می‌رسی.
من دلم، تنها مرگ می‌خواهد...
و دلِ تو، تنها او را..
. گلم.
 
آخرین ویرایش:

زاده آتش

رمانیکی تلاشگر
تدوینگر
شناسه کاربر
8193
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-27
آخرین بازدید
موضوعات
7
نوشته‌ها
352
راه‌حل‌ها
1
پسندها
1,391
امتیازها
133

  • #16
تو گویی که م×س×تِ دیوانه‌ای،
تو گویی عاشقِ افسانه‌ای،
تو گویی وفاداری به عشق...
خنده‌دار است، آری!

من چه گویم به تو، ای بی‌وفا؟
با چشمِ خود دیدمت با رقیب،
دیدم لبخندت را با آن غریبه...

نکند چشمانم خطا دیده‌اند؟
کاش کابوس بودی، نه
واقعیت...
 
آخرین ویرایش:

زاده آتش

رمانیکی تلاشگر
تدوینگر
شناسه کاربر
8193
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-27
آخرین بازدید
موضوعات
7
نوشته‌ها
352
راه‌حل‌ها
1
پسندها
1,391
امتیازها
133

  • #17
دلم را نذر چشمانت کنم،
جـانـم را به قربانت کنم.
این دل را فدایِ تو کنم،
عشق را به نامت کنم.
نفسم را تقدیمِ نگاهت،
جانم را به پایِ تو
کنم.
 
آخرین ویرایش:

زاده آتش

رمانیکی تلاشگر
تدوینگر
شناسه کاربر
8193
تاریخ ثبت‌نام
2024-04-27
آخرین بازدید
موضوعات
7
نوشته‌ها
352
راه‌حل‌ها
1
پسندها
1,391
امتیازها
133

  • #18
فکر من درگیر توست ‌
فکر تو درگیر اوست .
چه کنم با تو غریبه ام
چه کنم با من به جنگی .
چشم بستی به تمامم.
خنجر زدی به قلبم .
تو گذشتی زاین جانم .
آخر تو بگو بامن به چه کردی ؟
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
23
بازدیدها
818
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
284
پاسخ‌ها
17
بازدیدها
942

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 2, کاربران: 0, مهمان‌ها: 2)

بالا پایین