در دست اقدام مجموعه شعر فروهر | مرضیه کاویانی پویا

مجموعه شعر: فروهر
شاعر :مرضیه کاویانی
ژانر :تراژدی

مقدمه: حال که رفتی مرا کردی فراموش چه کنم
این دل تنگ است تو بگو من چه کنم
این من تنهایی تنها چه کنم
تو بگو من چه کنم
شدم تنها میان این جهان شده خالی از رنگ خدا
تو بگو با دل بی تاب چه کنم شده ام سرگردان تو من چه کنم

 

[Romanik Bot]

سلام خدمت شاعر گرامی، بابت انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار قافیه و ردیف‌های شعرتان سپاس گزاریم

لطفا قبل از تایپ اشعارتان قوانین زیر را با دقت مطالعه بفرمایید.
قوانین ایجاد تاپیک

پس ارسال ده پارت، می‌توانید از طریق لینک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.
درخواست جلد

پس از ارسال حداقل دوازده پارت، برای نقد و تعیین سطح شعرتان، از طریق لینم زیر اقدام نمایید.
درخواست نقد و بررسی

پس از اتمام مجموعه شعرتان، پایان اثر را در تاپیک زیر اعلام کنید.
اعلام پایان تایپ

شما می‌بایست بعد از تموم شدن اثرتان برای بررسی ممنوعات، درخواست رصد دهید.
درخواست رصد

در صورت علاقمندی، برای صوتی شدن اثرتان در لینک زیر درخواست صوتی شدن بدهید.
درخواست صوتی شدن

برای انتقال و یا خروج اثرتان، به لینک زیر مراجعه کرده و درخواست خودتان را ذکر نمایید.
درخواست خروج و یا انتقال به متروکه

|متشکریم بابت همکاری با انجمن رمانیک|
با آرزوی موفقیت‌های روز افزون

|کادر مدیریت ارشد رمانیک|​

 

[merzih]

دلم بی قرار است تاب ندارد .
بی تو این دل مهتاب ندارد .
بی تو من منی غریبه ام
بی تو من جانی ندارم .
بی تو این دل چه دارد .
بی تو من خوابی ندارم .
دلم من سرگردانه است
دل من بی تو‌
بی تاب غریبه است.

 

[merzih]

حال من را تو میدانی فقط .
این من را تو می خواهی فقط .
تو میدانی که این دل گیر توست.
تومیدانی دلم حیران توست .
تو می خواهی من دیوانه را .
تو می خوانی من مجنون را .
خودت میدانی که اینها قصه است .

 

[merzih]

نگاهت را پس نگیر از من دیوانه
عشقت رانگیراز من دیوانه .
دل من جز تو ندارد کسی .
حال من جز تو خراب است .
توکه خوب میدانی .
تو نمی دانی دلم خواب ندارد .
تو نمی دانی دلم تاب ندارد؟
تو نمی دانی شب من بی تو تیرتاره
است .

 

[merzih]

دل بسته ای یارمو تاب ندارم .
دل من بی تو نوایی ندارد .
سمت تو را کنم کج .
تا کنم باز نگاهی .
که تو اخم کنی دوباره
باز برنجانی دل مارا .
اشک راه باز کند دوباره .
تا بشورد غم مارا.

 

[merzih]

همان لحظه که رفتی دل جانم باهم رفت.
نمی دانی چه کردی ‌.؟
نمی دانی نمی دانی ‌.؟
نگویم از برایت از این زخم زبان ها
نگویم از غم شب های تنهایی
نگویم از دل بی کس
نگویم از رسوایی
گرچه خود تو میدانی.

 

[merzih]

زخم نزن ای بی وفایی من.
تو چه می خواهی از جان من .
می خواهی مرا درقفسم کنی .
به هوایی وابستگی .دربندام کنی .
تو چه می دانی از این حال من .
تو چه می خواهی از این جان من .
من که خود سالهاست در بند توام .
من که خود سالهاست زخم خورده ام .

 

[merzih]

هی طعنه زدن طعنه زدن .
بردلم زخم زدن زخم زدن .
گشت بیمار دل غم دیده ام .
گشت بیدار دل زخم دیدم .
گشت حیران این دل رسوایم .

 

[merzih]

این دل هوایی تو دارد ای یار من .
این من برایی تو ای جان من .
دلم نذر چشمانت .
دل که چیزی نیست .
جان دهم برایت.