. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح مجموعه شعر سپیدی دگر| آلباتروس

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1


شعر: سپیدی دگر
شاعر: @آلباتروس
ژانر: عاشقانه، تراژدی
قالب: سنتی

مقدمه:

بیدارم کن از آغوشی که رفت از دست
از کابوس‌هایی که می‌ترسم
بیدارم کن از این غفلت
بیدارم کن.

لینک اثر:

تمام شده - مجموعه شعر سپیدی دگر | آلباتروس


منتقد: @ara.wr.o.o
تاریخ تحویل: ۱۹ بهمن ماه ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۰
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
راه‌حل
*نقد مجموعه شعر سپیدی دگر*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

دالــی آلبی0-0 چوطوری؟ بریم پای نقدت :icon_writing:

💜نام شعر:
*اول از همه، از اسم شروع میکنم. عا وایسا، قبلش بذار معنای "مجموعه شعر" رو یکم بهتر توضیح بدیم.
ببین جیگر، مجموعه شعر، همون معنای مجموعه داستان رو میده؛ مثلا اینکه یکی 5 یا 6 تا داستان متوسط یا حالا کوتاه (شایدم بلند0-0) جنایی داره، هرکدوم هم برای خودشون اسمی دارن، بعد از اون جایی که کمی هم بسیار به هم نزدیکن، همه رو باهم توی یه کتاب قرار میده و این میشه مجموعه داستان. برای شعر هم همینه، منظور از مجموعه شعر این نیست که تو یه شعر با یه هدف کاملا ثابت و معناهایی که کلا به هم دیگه ربط دارن رو تیکه تیکه کنی توی پارت های مختلف؛ این یه شعر برای خودشه، مجموعه نیست.
*حالا برگردیم به نقد اسم شعرت. اول اندازه‌‌اش...

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
*نقد مجموعه شعر سپیدی دگر*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

دالــی آلبی0-0 چوطوری؟ بریم پای نقدت :icon_writing:

💜نام شعر:
*اول از همه، از اسم شروع میکنم. عا وایسا، قبلش بذار معنای "مجموعه شعر" رو یکم بهتر توضیح بدیم.
ببین جیگر، مجموعه شعر، همون معنای مجموعه داستان رو میده؛ مثلا اینکه یکی 5 یا 6 تا داستان متوسط یا حالا کوتاه (شایدم بلند0-0) جنایی داره، هرکدوم هم برای خودشون اسمی دارن، بعد از اون جایی که کمی هم بسیار به هم نزدیکن، همه رو باهم توی یه کتاب قرار میده و این میشه مجموعه داستان. برای شعر هم همینه، منظور از مجموعه شعر این نیست که تو یه شعر با یه هدف کاملا ثابت و معناهایی که کلا به هم دیگه ربط دارن رو تیکه تیکه کنی توی پارت های مختلف؛ این یه شعر برای خودشه، مجموعه نیست.
*حالا برگردیم به نقد اسم شعرت. اول اندازه‌‌اش رو بررسی میکنم. خب، عنوان اثر تو از دو بخش تشکیل شده و به طور کلی، نهایتاً "چهار بخش" برای یک عنوان، کافیه و بیشتر از اون، زیادی طولانی میشه! بخش های عنوان اثرت رو باز میکنم. «سپیدی با نقش اسم و دگر هم با همین نقش» پس این عنوانی که گذاشتی، از نظر اندازه اوکیه و مشکل به خصوصی نداره، متوسطه دیگه در کلیت.
*حالا میریم سراغ جنبه بعدی؛ کلیشه ای بودن یا نبودن اسم! تقریباً میتونم بگم از جنبه کلیشه ای بودن یا نبودن، خب، کلیشه نبود. آثاری که کلمه "سپیدی" توی خودشون داشته باشن، توی سرچ گوگل خیلی گسترده هستن، اما این ترکیب اسمی جدید و خاصه. پس آفرین بر تو فرزندم.
*توی این بخش، مفهوم و معنای اسم اثرت رو نقد میکنم؛ بیا ببینیم اصلا این ترکیب اسمی چه معنایی میده؟ سپیدی که واضحه، دگر هم کوتاه و مخفف شده "دیگر" هست. بیا برام توضیح بده واقعا سپیدی دیگر چه معنایی داره؟ 0-0 روشنایی دیگر؟ یه روشنایی جدید؟ احساس میشه معناش یکم نامتعادله و سازگاری نداره، در نگاه اول هم برای مخاطبت معنا و مفهوم به خصوصی رو تداعی نمیکنه که بخواد روی جلب نظرش کار کنه، یه ذره گنگه! ژانرهای اثرت هم که مرتبط با عاشقانه ای تراژدی بودن و این اسم، انگار خیلی با این ژانرها نمیخونه! انتخاب خیلی بهتری میتونستی داشته باشی دلبندم*-*
*حالا بریم ارتباط عنوان رو با محتوا، بررسی کنیم. درمورد محتوای اثرت، میتونم فقط این رو بگم که عاشقانه و تراژدی توش ثابت بود، اما به طور کلی محتوات ثبات مفهومی نداشت! یعنی مخاطبت کلاً گیج میشه وقتی میخونه و نمیتونه دقیق بگه این متن داره از امید به عشق میگه؟ ناامید شده؟ درون عشق شکست خورده؟ تقلا میکنه برای دستیابی به عشق؟ یا چی؟ یعنی در کل، محتوات در رسوندن فهم، ناقص بود و این، ضعف بزرگی بود. حالا بر همین اساس هم اگه بخوام ارتباط عنوان با محتوا رو بررسی کنم، بازم هنوز عنوان برام گنگه، محتوا هم که بگی نگی درهم رفته و ناقص بود، پس در کل اصلا نمیتونم ارتباطشون رو بررسی کنم جیگر =-=

💜ژانر:
از عنوان که بگذریم، نوبت میرسه به ژانر. ژانرهای انتخابیت، عاشقانه و تراژدی بودن جیگر؛ توضیح خاصی توی این بخش ندارم، جز اینکه اولاً، از روی سیر و محتوات احساس میشه اجتماعی هم میتونست توی ژانرها باشه و مورد بعدی، اینه که محتوات تا حدودی توی عاشقانه بیشتر گیر کرده بود تا تراژدی و توازن بین "یک عاشقانه‌‌ی غم‌‌انگیز" به طور کلی، رعایت نشده بود (بر میگرده به همون متوازن نبودن محتوا و مفهوم)

💜قالب:
در مرحله بعدی از قالب میگم؛ وای آلبی، اینجا کلی حرف هستتت
دارم از خودم ناامید میشم بشر-_- فکر میکردم هنوز قالبت "سپید" باشه، اما دیدم عوضش کردی به سنتی و چه قدر به خودم لعنت فرستادم که دفعه قبلی، بیشتر برات توضیح واضح ندادم. ببین جیگر، اول بذار بهت بگم که "سنتی اصلا قالب نیست! به قالب های قدیمی شامل مثنوی، غطل، دو بیتی، قصیده و... کلاسیک یا سنتی گفته میشه. به قالب های امروز، سپید یا سبک نو نیمایی میگن!"
پس حالا چیشد؟ ای بابا، تو اصلا چیزی که توی قالب گذاشتی درست نیست! باور کن اگه یکی ببینه میره خودکشی کنه. یعنی اگه همون سپید میذاشتی بمونه کمتر جلب توجه میکرد جیگر. هرچند سپید هم درست نیست (چون در اصل اثر تو بین قالب های کلاسیک مثنوی و دوبیتی + سپید گیر کرده و از یه قالب مشخص پیروی نمیکنه)

توی نقد قبلی کامل از شعر سپید برات گفته بودم، پس تو حالا خیلی خوب میدونی شعر سپید چه جوریه. مطمئنا با قالب های ادبی هم آشنایی داری که اگه نداری، میتونی توی نت سرچ بزنی. در واقع اینجا حرف زیادی برای گفتن نیست جز اینکه یادآوری کنم اثرت قالب مشخص نداره. از این جنبه، بهتره بری یکم از قالب ها مطالعه کنی و سعی کنی در قالب هرکدوم، دو تا بیت شعر بگی تا ببینی دستت توی کدوم روون تره؟ بعدی یکی رو انتخاب کنی و هر سه تا شعرهات رو بیاری یه مجموعه شعر بکنی، با همون یه سبک و قالب پیش بری. در غیر این صورت، این سه تا اثرت جایگاهی توی شعر ندارن عزیزم و احتمالا به فی البداهه منتقل میشن :‌‌(((

💜مقدمه:
بزنیم تو کار مقدمه0-0
برای مقدمه ات، در دید اول باید همون موضوع نقد قبلی رو یادآوری کنم که ای بابا! حس نمیکنی یکم کوتاهه؟ برای شعر بهتره چند خط یا چند بیت شعر بگی تا بتونی خیلی خوب، احساسات کل سیر شعرت رو پوشش بدی.
مقدمه، دروازه‌‌ی ورود به اثر هست و باید با اثر، ارتباط مفهومی و البته حسی خیلی خوبی داشته باشه و همچنین، روی مخاطبش اثر بذاره تا با خودش بگه "نه بابا! این نویسنده وقتی مقدمه به این خوبی نوشته، پس اثر خوبی هم داره!" بعد شروع کنه به خوندن اصل متن!
*در کنار این، یه نکته دیگه هست که حس میکنم باید بیانش کنم. توی توضیحات مقدمه اومده که «یا برشی از خود اثر هست و یا یک متن با ارتباط احساسی و توصیفی با محتوا» کاری هم که تو کردی، برداشتن یه تیکه از متن دقیقا برای پارت اول و گذاشتنش توی، مقدمه بود. اینکار زمانی خوبه و جواب میده که اون تیکه، دقیقا بخش نقطه عطف اصل محتوا باشه تا بتونه مخاطبت رو جذب کنه، اما اگه اثرت اینطوریه که نقطه عطف خاصی نداره، بهتره خودت متن دیگه ای رو به شکلی نگارش کنی که هم خواننده رو جذب کنه، هم با مفهوم متنت ارتباط خیلی خوب و ناگسستنی داشته باشه0-0 درواقع، این تیکه از متنت که توی مقدمه گذاشتی، یه جورایی ارتباط مفهومی خوبی با متنت داشت، اما جلوه جذابیت و زیبایی درونش خیلی خوب رعایت نشده بود و اونقدر اثرگذار نبود که لایق قرار گرفتن جای مقدمه باشه.

💜جلد:
باز مثل نقد قبلی، این هم که جلد نداره! کارهای بد بد میکنیا جدیدا $_$

💜سیر:
سیر محتوا، پیشروی متن هست. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشد؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. نحوه بیان گیرا و اثرگذار، به توانمندی نویسنده در نگارش و بازی با کلمات داره
حالا بریم ببینیم سیر شعرت چه طور بود جیگر؟
*باز هم مثل قبل، من اون ضعف خیلی بزرگ رو توی شعرت میبینم، آشفتگی بیانی و مفهومی! میدونی، حس میکنم از اونجایی که با آگاهی خیلی خیلی کم دست به نوشتن شعر زدی، نتونستی به اون شکل خیلی قوی ای که توی رمان هات تونستی از پسش بر بیای، ثبات مفهومی توی متنت داشته باشی و همه ی اون اهدافی که توی ذهنت داشتی تا به مفاهیم شعری تبدیلش کنی، قر و قاطی شدن و تو کل شعرت پخش و پلا شدن. مخاطبت با دیدن این همه توصیفات بهم ریخته، قطعا عصبی میشه!
*سرعت سیرت خب، اوکی بود و تندی یا کندی نداشت، اما لحن بیانت، یکم ساده و ملایم و بی روح به نظر می اومده0-0 میتونستی خیلی بهتر و با هیجان بیشتری، طوری که خواننده واقعا باهات همراه بشه، سیرت رو پیش ببری. از احساس درونیت بیشتر مایه بذار عسلم.

💜توصیفات و معنای شعر:
در شعر و دلنوشته، از اونجایی که هیچ بُعد زمانی و مکانی‌‌ای اصولا نداریم (نه الزاماً همیشه! بلکه شعرهای داستانی از این قاعده مستثنی هستن) همونطور که گفتم، احساسات و معنای شعر خیلی خیلی اهمیت بیشتری نسبت به سایر ارکان شعر دارن. حالا احساسات و معنای شعر تو چه طور بود؟
بالاتر هم ریز اشاره کردم. از اونجایی که با اطلاعات کم اومدی شعر نوشتی، حتی خودت هم توی بیان انگار گیج بودی و بیشتر به جای اینکه روی مفهوم و معنا و احساسات کار کنی، داشتی روی اینکه قالب شعر رو حفظ کنی، تقلا میکردی، درحالی که بدتر زدی قالبش هم بهم ریختی:facepalm: برای همین که کل توجهت روی نظم قالب بود (در مسیر اشتباه) به معنا و مفهوم و احساسات اونقدر خوب توجه نکردی و این خودش، یه ضعف بزرگ شد توی شعرت که مخاطب میگه " این نویسنده از حس درونیش برای نوشتهمایه نذاشته! "
پس سعی کن یه استایل با معنا و احساسی خوب در کنار چینش درست واژه خلق کنی خوشگله*-*

💜آرایه های ادبی:
آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، این بخش یکی از بخش هایی بود که واقعا اهمیت دارن توی احساساتی کردن مخاطب و رُکن مهم شعر نویسی هستن تا باز هم اثر نبود وزن و آهنگ رو در شعر بپوشونن. اما جداً خودت حس نکردی یکم سطح آرایه های اثرت پایینه؟ مثل جنبه قبل، باز هم انقدر درگیر سبک و قالب بودی، از این جا موندی! آرایه های متنت رو خیلی پررنگ و اثرگذار ندیدم. شاید یه جاها آرایه داشتی، اما صرف خالی نبودن متن بوده و نه اینکه واقعا دنبال اثربخشی حسی باشن (متوجهی چی میگم جیگر؟)

💜لحن:
سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن شعرت بخش قوت متنت بود و من مشکلی ندیدم. توی تمام پارت ها با ثبات لحنی ادبی جلو رفته بودی.

💜تکرار و مشکلات نگارشی:
خب، مشکل نگارشی خاصی دیده نشد، جز اینکه یه جاهایی آخر جمله ها، علامت های نگارشی افتاده بودن. تکرار علامت و کشیدگی حروف هم نبود، تکرار مفهوم چی؟ اتفاقا با اینکه متنت ثبات مفهومی نداشت و همه ی اهداف متنت پخش و پلا شده بودن؛ ولی احساس میشد همه اش داری یه چیز ثابت رو توی قالب های مختلف میگی. یکم حس و حال بهتر و معنای جذاب تر لازم بود قاطیش کنی تا از یکنواختی در بیاد.

💜رعایت پارت نویسی:
تعداد پارت هات خب اوکی بود، اما با بررسی تک تک پارت ها حس میشه تو یه شعر رو تیکه تیکه و پخشش کردی (منظورم یه مفهوم واحده!) یعنی چی؟ ببین تو میتونی توی کل شعرت دنبال یه مفهوم باشی، اما تو چهره های مختلف. اینطوری هر مضمون رو که همه یه مفهوم ثابت دارن، توی شعرت پخش میکنی. ولی الان شعر تو اینجوریه که هدف همه ثابته، شکل بیانی یکسانه و تو اومدی این رو تیکه تیکه کردی که فقط باعث میشه به نظر بیاد هی خواستی مفهوم رو ناقص کنی!

💜سخن منتقد:
انگشتم به دیار باقی رفت براش طلب آمرزش کن:llorona:
در کل اول از همه میدونم یه جاهایی زیاد حرف زدم و شاید خسته شدی، ولی فقط خواستم متن رو بازتر کنم و به هرحال ببخش اگه زیاد شد D:
در مرحله بعدی باید بگم خودت هم میدونی ذهن قوی ای داری، اما تا درمورد چیزی مطالعه نکنی، با داشتن استعداد هم حتی به جایی نمیرسی. باید توانمندی رو در کنار اصولش به کار ببری.
به هرحال وی امیدواره دلخور نبوده باشی و منتظر پیشرفت های بیشتری برا هست!

قلمت مانا و ماندگار عسل من-*

سطح: برنزی


@مدیر نقد
@آلباتروس
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
*نقد مجموعه شعر سپیدی دگر*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

دالــی آلبی0-0 چوطوری؟ بریم پای نقدت :icon_writing:

💜نام شعر:
*اول از همه، از اسم شروع میکنم. عا وایسا، قبلش بذار معنای "مجموعه شعر" رو یکم بهتر توضیح بدیم.
ببین جیگر، مجموعه شعر، همون معنای مجموعه داستان رو میده؛ مثلا اینکه یکی 5 یا 6 تا داستان متوسط یا حالا کوتاه (شایدم بلند0-0) جنایی داره، هرکدوم هم برای خودشون اسمی دارن، بعد از اون جایی که کمی هم بسیار به هم نزدیکن، همه رو باهم توی یه کتاب قرار میده و این میشه مجموعه داستان. برای شعر هم همینه، منظور از مجموعه شعر این نیست که تو یه شعر با یه هدف کاملا ثابت و معناهایی که کلا به هم دیگه ربط دارن رو تیکه تیکه کنی توی پارت های مختلف؛ این یه شعر برای خودشه، مجموعه نیست.
*حالا برگردیم به نقد اسم شعرت. اول اندازه‌‌اش رو بررسی میکنم. خب، عنوان اثر تو از دو بخش تشکیل شده و به طور کلی، نهایتاً "چهار بخش" برای یک عنوان، کافیه و بیشتر از اون، زیادی طولانی میشه! بخش های عنوان اثرت رو باز میکنم. «سپیدی با نقش اسم و دگر هم با همین نقش» پس این عنوانی که گذاشتی، از نظر اندازه اوکیه و مشکل به خصوصی نداره، متوسطه دیگه در کلیت.
*حالا میریم سراغ جنبه بعدی؛ کلیشه ای بودن یا نبودن اسم! تقریباً میتونم بگم از جنبه کلیشه ای بودن یا نبودن، خب، کلیشه نبود. آثاری که کلمه "سپیدی" توی خودشون داشته باشن، توی سرچ گوگل خیلی گسترده هستن، اما این ترکیب اسمی جدید و خاصه. پس آفرین بر تو فرزندم.
*توی این بخش، مفهوم و معنای اسم اثرت رو نقد میکنم؛ بیا ببینیم اصلا این ترکیب اسمی چه معنایی میده؟ سپیدی که واضحه، دگر هم کوتاه و مخفف شده "دیگر" هست. بیا برام توضیح بده واقعا سپیدی دیگر چه معنایی داره؟ 0-0 روشنایی دیگر؟ یه روشنایی جدید؟ احساس میشه معناش یکم نامتعادله و سازگاری نداره، در نگاه اول هم برای مخاطبت معنا و مفهوم به خصوصی رو تداعی نمیکنه که بخواد روی جلب نظرش کار کنه، یه ذره گنگه! ژانرهای اثرت هم که مرتبط با عاشقانه ای تراژدی بودن و این اسم، انگار خیلی با این ژانرها نمیخونه! انتخاب خیلی بهتری میتونستی داشته باشی دلبندم*-*
*حالا بریم ارتباط عنوان رو با محتوا، بررسی کنیم. درمورد محتوای اثرت، میتونم فقط این رو بگم که عاشقانه و تراژدی توش ثابت بود، اما به طور کلی محتوات ثبات مفهومی نداشت! یعنی مخاطبت کلاً گیج میشه وقتی میخونه و نمیتونه دقیق بگه این متن داره از امید به عشق میگه؟ ناامید شده؟ درون عشق شکست خورده؟ تقلا میکنه برای دستیابی به عشق؟ یا چی؟ یعنی در کل، محتوات در رسوندن فهم، ناقص بود و این، ضعف بزرگی بود. حالا بر همین اساس هم اگه بخوام ارتباط عنوان با محتوا رو بررسی کنم، بازم هنوز عنوان برام گنگه، محتوا هم که بگی نگی درهم رفته و ناقص بود، پس در کل اصلا نمیتونم ارتباطشون رو بررسی کنم جیگر =-=

💜ژانر:
از عنوان که بگذریم، نوبت میرسه به ژانر. ژانرهای انتخابیت، عاشقانه و تراژدی بودن جیگر؛ توضیح خاصی توی این بخش ندارم، جز اینکه اولاً، از روی سیر و محتوات احساس میشه اجتماعی هم میتونست توی ژانرها باشه و مورد بعدی، اینه که محتوات تا حدودی توی عاشقانه بیشتر گیر کرده بود تا تراژدی و توازن بین "یک عاشقانه‌‌ی غم‌‌انگیز" به طور کلی، رعایت نشده بود (بر میگرده به همون متوازن نبودن محتوا و مفهوم)

💜قالب:
در مرحله بعدی از قالب میگم؛ وای آلبی، اینجا کلی حرف هستتت
دارم از خودم ناامید میشم بشر-_- فکر میکردم هنوز قالبت "سپید" باشه، اما دیدم عوضش کردی به سنتی و چه قدر به خودم ل*ع*ن*ت فرستادم که دفعه قبلی، بیشتر برات توضیح واضح ندادم. ببین جیگر، اول بذار بهت بگم که "سنتی اصلا قالب نیست! به قالب های قدیمی شامل مثنوی، غطل، دو بیتی، قصیده و... کلاسیک یا سنتی گفته میشه. به قالب های امروز، سپید یا سبک نو نیمایی میگن!"
پس حالا چیشد؟ ای بابا، تو اصلا چیزی که توی قالب گذاشتی درست نیست! باور کن اگه یکی ببینه میره خودکشی کنه. یعنی اگه همون سپید میذاشتی بمونه کمتر جلب توجه میکرد جیگر. هرچند سپید هم درست نیست (چون در اصل اثر تو بین قالب های کلاسیک مثنوی و دوبیتی + سپید گیر کرده و از یه قالب مشخص پیروی نمیکنه)

توی نقد قبلی کامل از شعر سپید برات گفته بودم، پس تو حالا خیلی خوب میدونی شعر سپید چه جوریه. مطمئنا با قالب های ادبی هم آشنایی داری که اگه نداری، میتونی توی نت سرچ بزنی. در واقع اینجا حرف زیادی برای گفتن نیست جز اینکه یادآوری کنم اثرت قالب مشخص نداره. از این جنبه، بهتره بری یکم از قالب ها مطالعه کنی و سعی کنی در قالب هرکدوم، دو تا بیت شعر بگی تا ببینی دستت توی کدوم روون تره؟ بعدی یکی رو انتخاب کنی و هر سه تا شعرهات رو بیاری یه مجموعه شعر بکنی، با همون یه سبک و قالب پیش بری. در غیر این صورت، این سه تا اثرت جایگاهی توی شعر ندارن عزیزم و احتمالا به فی البداهه منتقل میشن :‌‌(((

💜مقدمه:
بزنیم تو کار مقدمه0-0
برای مقدمه ات، در دید اول باید همون موضوع نقد قبلی رو یادآوری کنم که ای بابا! حس نمیکنی یکم کوتاهه؟ برای شعر بهتره چند خط یا چند بیت شعر بگی تا بتونی خیلی خوب، احساسات کل سیر شعرت رو پوشش بدی.
مقدمه، دروازه‌‌ی ورود به اثر هست و باید با اثر، ارتباط مفهومی و البته حسی خیلی خوبی داشته باشه و همچنین، روی مخاطبش اثر بذاره تا با خودش بگه "نه بابا! این نویسنده وقتی مقدمه به این خوبی نوشته، پس اثر خوبی هم داره!" بعد شروع کنه به خوندن اصل متن!
*در کنار این، یه نکته دیگه هست که حس میکنم باید بیانش کنم. توی توضیحات مقدمه اومده که «یا برشی از خود اثر هست و یا یک متن با ارتباط احساسی و توصیفی با محتوا» کاری هم که تو کردی، برداشتن یه تیکه از متن دقیقا برای پارت اول و گذاشتنش توی، مقدمه بود. اینکار زمانی خوبه و جواب میده که اون تیکه، دقیقا بخش نقطه عطف اصل محتوا باشه تا بتونه مخاطبت رو جذب کنه، اما اگه اثرت اینطوریه که نقطه عطف خاصی نداره، بهتره خودت متن دیگه ای رو به شکلی نگارش کنی که هم خواننده رو جذب کنه، هم با مفهوم متنت ارتباط خیلی خوب و ناگسستنی داشته باشه0-0 درواقع، این تیکه از متنت که توی مقدمه گذاشتی، یه جورایی ارتباط مفهومی خوبی با متنت داشت، اما جلوه جذابیت و زیبایی درونش خیلی خوب رعایت نشده بود و اونقدر اثرگذار نبود که لایق قرار گرفتن جای مقدمه باشه.

💜جلد:
باز مثل نقد قبلی، این هم که جلد نداره! کارهای بد بد میکنیا جدیدا $_$

💜سیر:
سیر محتوا، پیشروی متن هست. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشد؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. نحوه بیان گیرا و اثرگذار، به توانمندی نویسنده در نگارش و بازی با کلمات داره
حالا بریم ببینیم سیر شعرت چه طور بود جیگر؟
*باز هم مثل قبل، من اون ضعف خیلی بزرگ رو توی شعرت میبینم، آشفتگی بیانی و مفهومی! میدونی، حس میکنم از اونجایی که با آگاهی خیلی خیلی کم دست به نوشتن شعر زدی، نتونستی به اون شکل خیلی قوی ای که توی رمان هات تونستی از پسش بر بیای، ثبات مفهومی توی متنت داشته باشی و همه ی اون اهدافی که توی ذهنت داشتی تا به مفاهیم شعری تبدیلش کنی، قر و قاطی شدن و تو کل شعرت پخش و پلا شدن. مخاطبت با دیدن این همه توصیفات بهم ریخته، قطعا عصبی میشه!
*سرعت سیرت خب، اوکی بود و تندی یا کندی نداشت، اما لحن بیانت، یکم ساده و ملایم و بی روح به نظر می اومده0-0 میتونستی خیلی بهتر و با هیجان بیشتری، طوری که خواننده واقعا باهات همراه بشه، سیرت رو پیش ببری. از احساس درونیت بیشتر مایه بذار عسلم.

💜توصیفات و معنای شعر:
در شعر و دلنوشته، از اونجایی که هیچ بُعد زمانی و مکانی‌‌ای اصولا نداریم (نه الزاماً همیشه! بلکه شعرهای داستانی از این قاعده مستثنی هستن) همونطور که گفتم، احساسات و معنای شعر خیلی خیلی اهمیت بیشتری نسبت به سایر ارکان شعر دارن. حالا احساسات و معنای شعر تو چه طور بود؟
بالاتر هم ریز اشاره کردم. از اونجایی که با اطلاعات کم اومدی شعر نوشتی، حتی خودت هم توی بیان انگار گیج بودی و بیشتر به جای اینکه روی مفهوم و معنا و احساسات کار کنی، داشتی روی اینکه قالب شعر رو حفظ کنی، تقلا میکردی، درحالی که بدتر زدی قالبش هم بهم ریختی:facepalm: برای همین که کل توجهت روی نظم قالب بود (در مسیر اشتباه) به معنا و مفهوم و احساسات اونقدر خوب توجه نکردی و این خودش، یه ضعف بزرگ شد توی شعرت که مخاطب میگه " این نویسنده از حس درونیش برای نوشتهمایه نذاشته! "
پس سعی کن یه استایل با معنا و احساسی خوب در کنار چینش درست واژه خلق کنی خوشگله*-*

💜آرایه های ادبی:
آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، این بخش یکی از بخش هایی بود که واقعا اهمیت دارن توی احساساتی کردن مخاطب و رُکن مهم شعر نویسی هستن تا باز هم اثر نبود وزن و آهنگ رو در شعر بپوشونن. اما جداً خودت حس نکردی یکم سطح آرایه های اثرت پایینه؟ مثل جنبه قبل، باز هم انقدر درگیر سبک و قالب بودی، از این جا موندی! آرایه های متنت رو خیلی پررنگ و اثرگذار ندیدم. شاید یه جاها آرایه داشتی، اما صرف خالی نبودن متن بوده و نه اینکه واقعا دنبال اثربخشی حسی باشن (متوجهی چی میگم جیگر؟)

💜لحن:
سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن شعرت بخش قوت متنت بود و من مشکلی ندیدم. توی تمام پارت ها با ثبات لحنی ادبی جلو رفته بودی.

💜تکرار و مشکلات نگارشی:
خب، مشکل نگارشی خاصی دیده نشد، جز اینکه یه جاهایی آخر جمله ها، علامت های نگارشی افتاده بودن. تکرار علامت و کشیدگی حروف هم نبود، تکرار مفهوم چی؟ اتفاقا با اینکه متنت ثبات مفهومی نداشت و همه ی اهداف متنت پخش و پلا شده بودن؛ ولی احساس میشد همه اش داری یه چیز ثابت رو توی قالب های مختلف میگی. یکم حس و حال بهتر و معنای جذاب تر لازم بود قاطیش کنی تا از یکنواختی در بیاد.

💜رعایت پارت نویسی:
تعداد پارت هات خب اوکی بود، اما با بررسی تک تک پارت ها حس میشه تو یه شعر رو تیکه تیکه و پخشش کردی (منظورم یه مفهوم واحده!) یعنی چی؟ ببین تو میتونی توی کل شعرت دنبال یه مفهوم باشی، اما تو چهره های مختلف. اینطوری هر مضمون رو که همه یه مفهوم ثابت دارن، توی شعرت پخش میکنی. ولی الان شعر تو اینجوریه که هدف همه ثابته، شکل بیانی یکسانه و تو اومدی این رو تیکه تیکه کردی که فقط باعث میشه به نظر بیاد هی خواستی مفهوم رو ناقص کنی!

💜سخن منتقد:
انگشتم به دیار باقی رفت براش طلب آمرزش کن:llorona:
در کل اول از همه میدونم یه جاهایی زیاد حرف زدم و شاید خسته شدی، ولی فقط خواستم متن رو بازتر کنم و به هرحال ببخش اگه زیاد شد D:
در مرحله بعدی باید بگم خودت هم میدونی ذهن قوی ای داری، اما تا درمورد چیزی مطالعه نکنی، با داشتن استعداد هم حتی به جایی نمیرسی. باید توانمندی رو در کنار اصولش به کار ببری.
به هرحال وی امیدواره دلخور نبوده باشی و منتظر پیشرفت های بیشتری برا هست!

قلمت مانا و ماندگار عسل من-*

سطح: برنزی


@مدیر نقد
@آلباتروس

نویسنده: @آلباتروس
منتقد: @ara.wr.o.o

اختصاصی: است
سطح: برنزی

@Naninono
@مدیر تایپ
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین