*******. *******
نام رمان:گربه سیاه
نام نویسنده:laloush
ژانر:علمی-تخیلی، عاشقانه، تراژدی، ماجراجویی، جنایی، معمایی
خلاصه:
در دنیایی که جنسیت، ملیت، فرهنگ و اقلیتهای هر فرد و انسانها دیگه معنایی نداره مردم به دستههای منحصر به فردی تقسیم شدن.
در طول تاریخ بشریت در ابتدا انسانها به این نتیجه رسیده بودن که قوی برتر از ضعیف هست و مردم به واسطه زور و قدرت دسته بندی میشدند، در اواسط تاریخ چندین هزار سالهٔ بشر بشریت به سمت پایه گذاری فاصله اجتماعی بر حسب مقام جایگاه اجتماعی سوق پیدا کرد، این امر ادامه داشت تا سیستمی بنا شد و بشریت به درک واقفی از دسته بندی مردم رسید!
که نه تنها در این درک واقف خبری از زور آزمایی و جایگاه اجتماعی نبود؛ بلکه خبری از نژاد و قومیت های گوناگون هم نبود و همهچیز از دسته بندی منحصر به ژن و ژنتیک شروع میشد. این دسته بندی قانع کننده است اما منصفانه نیست!
ماجرایی از گرگهایی در لباس میش و برههایی در لباس گرگ
مقدمه:
به دیوارهای سرد و آجری تکیه زدم، روان از هم گسیختهام ارتباط مستقیمی با ضعف کهنه و قدیمیِ درون تار و پود وجودم داشت، ضعفی که بزرگترین دشمنم شده بود...
سرمایی مثل یخبندان و صدای جیغها و نالههای پیاپی، بوی اسکناسهای آغشته به خون و فساد، بوی امعإ و احشإ، صدای پارس طاقت فراسای سگها و در نهایت حس مسموم کالا بودن!
هیچوقت یادم نمیره همه اینها کیفرهی دستهبندی نحس منه...
آخرین ویرایش: