شعر [~ دل نـوشتـه هـای کوچـــه پـشـتـی ~]

[.Dadmehr.]

پشت پنجره تنهایی هایم را تماشا می کنم
روزهایی که بی تفاوت گذشتم
از کنار خاطراتت
حس نوشتن ندارم
فقط خواستم بگم
تنهایی هایت را مرور کن
شاید قلبی را جا گذاشته باشی

 

[.Dadmehr.]

هیچ چیز سـخت تر از این نیست
که منـطقـی فــکر کنــــی . . .
وقتــی احساسـاتت دارن خـــفــت میـکنـن

 

[.Dadmehr.]

برای کسی که اندیشه...
عدم خشونت را در خود پرورده است
تمام عالم یک خانواده است...
نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد

 

[.Dadmehr.]

آدمها فقط آدمند؛
نه بیشتر و نه کمتر…
اگر کمتر از آن چیزی که هستند
نگاهشان کنی؛
آنهارا شکسته ای.
واگر بیشتر از آن حسابشان کنی؛
تورا میشکنند…
بین این آدمها
ففط باید عاقلانه زندگی کرد؛
نه عاشقانه

 

[.Dadmehr.]

حمل تنهایی
از گدایی دوست داشتن آسان تر است
سهل است که انسان بمیرد
تاآنکه بخواهد به تکدی حیات برخیزد

 

[.Dadmehr.]

مهم این نیست که" زیبا" باشی
"زیبایی"
در اینه که مهم باشی
حتی برای یک نفر

 

[.Dadmehr.]

در پشت چارچرخه فرسوده اي
كسي خطي نوشته بود:
"من گشته ام نبود
تو ديگر نگرد
نيست!"
گر خسته اي بمان و اگر خواستي بدان:
ما را تمام لذ*ت هستي به جستجوست
پويندگي تمامي معناي زندگي ست
هرگز
"نگرد! نيست"
سزاوار مرد نيست

 

[.Dadmehr.]

زمانه
آنقدر ما را شکسته است
که دیگر از هیچ ارتفاعی نمیترسیم

 

[.Dadmehr.]

بـا تـو
می تــــــــوان آسود
در انتهـــــــــــای راهــــی که به بن بست رسیده است
و بــــــــــــــالا رفت
از دیـــــــــوار روزمرگی ها
و نتـــــــــــرسید
از آنچه پشت دیــــــــوار است

 

[.Dadmehr.]

باوَر کُن می شَود گریه کَرد بدون اینکه کَسی بفَهمَد
می شوَد دل شکَست بدون اینکه صدایی بیایَد
مَی شود خَندید ، وَقتی دَر غَمگین تَرین لحَظاتی
می شَود عاشق شُد ، حَتی وَقتی بچه ای بیش نیستی
وَ می شَود فَریاد زَد
حَتی وَقتی سُکوت کرده ای
سـُکـــوت