. . .

متروکه دلنوشته کالبد خسته| سحر تقی‌زاده

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. عاشقانه
  2. تراژدی
عنوان دلنوشته: کالبد خسته
نویسنده: سحر تقی‌زاده
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه: شده است تا حالا آنقدر به خاطر یکی خودتان را نابود کنید، همه که می‌گویند دیوانگی محض است؛ اما من هرشب که بی خواب می‌شوم، این دلِ بی‌قرار تو است. حالا که نیامدی این دلنوشته‌ای برایت فرستادم را بخوان! شاید بعد از مرگم که سراغم را گرفته‌ای، بدانی چه ها که کشیدم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
875
پسندها
7,360
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
screenshot-1266_eff3.png

به نام خداوند دل‌های پاک​

سلام خدمت شما دل‌نویس عزیز!​

متشکریم از شما برای انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار آثار ارزشمندتان.​
خواهشمندیم قبل از شروع کردن نگارش دلنوشته‌تان، قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه فرمایید!​

پس از ارسال حداقل ده پارت از دلنوشته خود، می‌توانید طبق قوانین تاپیک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.
[درخواست جلد برای دلنوشته]

پس از اتمام نگارش، برای درخواست نقد و تعیین سطح اثرتان، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست نقد و تعیین سطح دلنوشته]

پس از رفع ایرادات گفته شده توسط منتقد، جهت بررسی دوباره و تعیین سطح مجدد اثرتان از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[تعیین سطح مجدد دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، می‌توانید از طریق لینک زیر برای صوتی کردن دلنوشته خود اقدام کنید.
[درخواست صوتی شدن دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، در تاپیک زیر اعلام کنید.
[اعلام پایان نگارش دلنوشته]

شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنید.​

پس از اتمام رصد برای ویراستاری و ارسال اثر شما روی سایت، طبق موارد گفته شده در لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست ویراستاری دلنوشته]

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بیرون آوردن اثر از متروکه، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[انتقال و بیرون آوردن دلنوشته از متروکه]

متشکریم از حضور گرم و همکاری شما در انجمن رمانیک!​

| مدیریت تالار ادبیات انجمن رمانیک |​
 

_سحربانو_

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
2476
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-20
آخرین بازدید
موضوعات
3
نوشته‌ها
16
پسندها
91
امتیازها
128
محل سکونت
جایی میان نت های گیتار

  • #3
بخش‌اول:

بخش اول: (دچار)

من هر شب دچارم به سیاهی.

به این کالبد خسته که همه از او خسته شده‌اند.

من هر شب دچارم به چشمانی خیس.

من دچارم به گودی چشمانم و بی‌خوابی‌های هر شبم.

من بعد نرسیدن به تو...

دچار کالبدی پریشانی شده‌ام...

پریشانی افکارم...

قلبم...

مغزم..

زندگی‌ام...

اتاقم.. .

موهایم...

همه‌اش پریشان است.

بعد اینکه جان من شده‌ای...

کجا رفته‌ای‌ که پریشان حالم؟

ولی... با این کالبد پریشانم هم که دارم...

برگردی‌، دیگه نیستم.
 

_سحربانو_

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
2476
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-20
آخرین بازدید
موضوعات
3
نوشته‌ها
16
پسندها
91
امتیازها
128
محل سکونت
جایی میان نت های گیتار

  • #4
بخش دوم:
بخش دوم: (روانی)

با من خداحافظی نکن!

من خود دیوانه‌ام را می‌شناسم...

روانی می‌شود و شد بعد نبود تو...

اسمم و خاطراتم را چه زود خط زده‌ای!

من در این آخرین اتاق تيمارستان...

هر شب فریادم ساختمان را می‌لرزاند...

به خاطر تویی که روانی‌ام کرده‌ای...

هرشب با دست و پاهایی بسته شده به تخت...

با لباسی سفیدی که کفنم شده‌است انگاری...

با روحی که مرده...

به سقف سفید خیره می‌شوم...

خاطراتم را با تو مرور می‌کنم...

و هر بار باز دیوانه‌‌تر می‌شوم...

منِ دیوانه او در تیمارستانی گیر افتاده‌ام...

دور از او... .

 

_سحربانو_

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
2476
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-20
آخرین بازدید
موضوعات
3
نوشته‌ها
16
پسندها
91
امتیازها
128
محل سکونت
جایی میان نت های گیتار

  • #5
بخش سوم (تيمارستان)

تیمارستانی در سر دارم...

هشت اتاق دارد...

هرکدام یکی بدتر از دیگری...

هر کدام زجرآور تر از دیگری...

اتاق اول پریشانی است...

اتاق دوم جیغ‌های بلند...

اتاق سوم آرزوهای مرده‌...

اتاق چهارم ‌ روحی هزارساله...

اتاق پنجم کالبدی زخمی...

اتاق ششم اعصابی داغون...

اتاق هفتم دستانی لرزان...

اما اتاق هشتم... امان از اتاق هشتم که هر شب صدایم می‌زند...

با صدای گرفته و ترسناکش... برایم لالایی مرگ می‌گوید..

تیمارستانم... عجب داغون و دور افتاده است...

و منی که عجیب دوست دارم این تیمارستان را...
 

_سحربانو_

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
2476
تاریخ ثبت‌نام
2022-06-20
آخرین بازدید
موضوعات
3
نوشته‌ها
16
پسندها
91
امتیازها
128
محل سکونت
جایی میان نت های گیتار

  • #6
بخش چهارم (رانده شده‌ها)

من هنوز هم دارم به هوای آمدنت می‌سوزم.

این مردم مرا دیوانه می‌خوانند.

عاشقی را جرم می‌خوانند.

گویی قتل زنجیره‌وار کرده‌ای.

جوری من را از خود می‌رانند که انگار شیعی نجسی هستم.

می‌پرسی چرا؟

چون بعد ترک کردن من و رفتنت،

دیوانه شدم. پرسیدند تا حالا عاشق شده‌ای!

قهقه‌ای دیوانه وار زدم و گفتم:

- من! ز دوری او دیوانه‌تر از هر دیوانه‌ای شدم.

مرا در بیمارستانی محبوس کرده‌اید که

راه نجاتم

آویختن طناب مرگ بر گردنم است.

دیوانه شما هستید که می‌گویید حضرت هوا و آدم را حلال نمی‌کنید به خاطر رانده شدن از بهشت.

چه خوب است که رانده شده‌ایم،

لیاقت ماندن در بهشت را نداشتیم،

عشق و عاشقی مقدس است.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین