. . .

متروکه دلنوشته وانیل | Methadone

تالار دلنوشته کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
نام دلنوشته: وانیل
دلنویس: Methadone
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
بهت گفتم تو از اون ته‌مه‌های باقی مونده احساسام رشد کردی و بزرگ شدی؟ ابرو بالا می‌ندازی؛ نمی‌دونی پس... بزار قصه‌شو برات بگم.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

Romanik Bot

رمانیک بات
کاربر VIP
شناسه کاربر
235
تاریخ ثبت‌نام
2020-12-27
آخرین بازدید
موضوعات
53
نوشته‌ها
875
پسندها
7,360
امتیازها
218
محل سکونت
romanik.ir
وب سایت
romanik.ir

  • #2
screenshot-1266_eff3.png

به نام خداوند دل‌های پاک​

سلام خدمت شما دل‌نویس عزیز!​

متشکریم از شما برای انتخاب انجمن رمانیک جهت انتشار آثار ارزشمندتان.​
خواهشمندیم قبل از شروع کردن نگارش دلنوشته‌تان، قوانین مذکور در تاپیک زیر را با دقت مطالعه فرمایید!​

پس از ارسال حداقل ده پارت از دلنوشته خود، می‌توانید طبق قوانین تاپیک زیر برای اثر خود درخواست جلد دهید.
[درخواست جلد برای دلنوشته]

پس از اتمام نگارش، برای درخواست نقد و تعیین سطح اثرتان، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست نقد و تعیین سطح دلنوشته]

پس از رفع ایرادات گفته شده توسط منتقد، جهت بررسی دوباره و تعیین سطح مجدد اثرتان از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[تعیین سطح مجدد دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، می‌توانید از طریق لینک زیر برای صوتی کردن دلنوشته خود اقدام کنید.
[درخواست صوتی شدن دلنوشته]

پس از اتمام نگارش دلنوشته، در تاپیک زیر اعلام کنید.
[اعلام پایان نگارش دلنوشته]

شما می‌بایست پس از اتمام اثرتون درخواست رصد اثرتان را دهید تا ممنوعات اثرتون بررسی بشه، برای درخواست از طریق لینک زیر اقدام کنید.​

پس از اتمام رصد برای ویراستاری و ارسال اثر شما روی سایت، طبق موارد گفته شده در لینک زیر اقدام کنید.
[درخواست ویراستاری دلنوشته]

جهت انتقال اثر به متروکه و یا بیرون آوردن اثر از متروکه، از طریق لینک زیر اقدام کنید.
[انتقال و بیرون آوردن دلنوشته از متروکه]

متشکریم از حضور گرم و همکاری شما در انجمن رمانیک!​

| مدیریت تالار ادبیات انجمن رمانیک |​
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

خَمود

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
717
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-08
موضوعات
3
نوشته‌ها
32
پسندها
256
امتیازها
118

  • #3
چی بود اولش؟ داشتیم به فلانی می‌خندیدیم که چقد رمانتیکه و زودرنج. انقد گفتیم و خندیدیم که دریای خنده‌هامون ته کشید و رسیدیم به خشکی دردامون؛ تو گفتی از اوج دردات و من شدم گوش شنوا... من گفتم از اوج دردام و تو شدی گوش شنوا.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

خَمود

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
717
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-08
موضوعات
3
نوشته‌ها
32
پسندها
256
امتیازها
118

  • #4
انقدر دریا شدیم و خشکی که انرژیمون ته کشید و رفتیم تو غار تنهایی‌هامون، درد رسیده بود به اوج خودش و گوش شنوا هم اثری نداشت؛ بغل‌های از راه دور؟ اثری نداشت... فقط نگاه می‌کردیم که بگذره، فقط بگذره... .
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

خَمود

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
717
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-08
موضوعات
3
نوشته‌ها
32
پسندها
256
امتیازها
118

  • #5
آدما می‌رفتن و ما ناتوان‌ترین بودیم برای جلوگیری از رفتنشون. خب که چی؟ اگه می‌رفتیم و جلوشون رو می‌گرفتیم که کنارمون میزدن و دوباره می‌رفتن! رفتن... رفتن و نموندن و شدیم تنهاترین.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

خَمود

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
717
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-08
موضوعات
3
نوشته‌ها
32
پسندها
256
امتیازها
118

  • #6
دستات خالی بودن، سرد بودن، سفید بودن، اما برام آهنگ پلی کردی؛ خوابیدیم زیر آسمون شهرِ پُرسروصدا و صدا رو تو گلوم شکستم که مبادا بلند بشه و فریاد "دوستت دارم" گوشتو کَر کنه.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

خَمود

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
717
تاریخ ثبت‌نام
2021-08-08
موضوعات
3
نوشته‌ها
32
پسندها
256
امتیازها
118

  • #7
من چمی‌دونستم منتظر همین جمله دو کلمه‌ای منی؟ که دنیارو برام بهشت کنی با بودنت؟ نه حرفی... نه کلامی... یادته گفتی خوشم نمیاد از این لوس بازیا؟ خب منم چشمم ترسیده بود دیگه؛ چطور رک و راست می‌اومدم بگم دوستت دارم؟
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین