دلنوشته: همچون شعلهای در باد
(من گریان و فریاد تو ۲)
نویسنده: ناامیدی در میان امید
ژانر: تراژدی، اجتماعی
مقدمه: آری! من گناهکارم، چون بلد نبودم برایش مادری کنم.
نه این نمیتواند حقیقت داشته باشد! من تمام تلاشم را به کار بردم. او بود که از حرفهایم سر در نمیآورد. او بود که درس زندگانی را خوب نیاموخته بود. سم برای من پسری بود که او را تمام داراییام میدانستم؛ اما حیف که نمیدانست. من، یعنی مادرش نمیخواهم او را در آغوش بکشم، چون برای این آغوش نکشیدن، دلیل محکمی داشتم و اما فرزندم، سم از آن آگاه نبود.
آخرین ویرایش توسط مدیر: