دلنوشته: دود سیگار
ژانر: تراژدی
دلنویس: آنالیS
مقدمه: خندهاش تلختر شد و صداش با درد بیشتری بلند شد:
- میگی نکشم چون دخترم؟ میدونی! خودمم یک روز به دخترهایی که میکشیدن میخندیدم و براشون تاسف میخوردم؛ میگفتم دختری که میکشه ذاتش خرابه و باید درمون بشه اما، میدونی وقتی خودمم دچارش شدم اون موقع بود که فهمیدم کام گرفتن از سیگار ذات آدمها رو خراب نمیکنه، ای کاش اونی که روزی تصمیم به زخم زدن از پشت داشت میفهمید که اندازهی همین سیگاری که الان بین انگشتهام جا شده با ارزش بود… ای کاش به اندازهی این سیگار میارزید!
ژانر: تراژدی
دلنویس: آنالیS
مقدمه: خندهاش تلختر شد و صداش با درد بیشتری بلند شد:
- میگی نکشم چون دخترم؟ میدونی! خودمم یک روز به دخترهایی که میکشیدن میخندیدم و براشون تاسف میخوردم؛ میگفتم دختری که میکشه ذاتش خرابه و باید درمون بشه اما، میدونی وقتی خودمم دچارش شدم اون موقع بود که فهمیدم کام گرفتن از سیگار ذات آدمها رو خراب نمیکنه، ای کاش اونی که روزی تصمیم به زخم زدن از پشت داشت میفهمید که اندازهی همین سیگاری که الان بین انگشتهام جا شده با ارزش بود… ای کاش به اندازهی این سیگار میارزید!
آخرین ویرایش: