انتشاریافته دلنوشته آرامِ جانم | M.E کاربر انجمن رمانیک

به نام تک نوازنده گیتار عشق
دلنوشته: آرام جانم
نویسنده: M.E
مقدمه:

آرام دل؟
می‌دانی خط به خط، کلمه به کلمه، حرف به حرف و واو به واوِ نوشته‌هایم
از اعماق قلبم بیرون می‌آیند؟
آرامم!
می‌دانی می‌خواهم بگویم دوستت دارم اما...
زبانم ناتوان است از بروز آنچه که در دل من است.​

 

[im tomoon]

تو مرا بهتر از هر فرد دیگری می‌دانی!
برایم ثابت شده است.
تو مرا ناخوانده می‌خوانی!
تو حتی بدون گفتن حرفی از سوی من، می‌دانی چه می‌خواهم بگویم!
امان از تو!
چه کرده‌ای با مهاسایت؟​

 

[im tomoon]

امروز...
کم تر از روز های دیگر حرف زدیم؛
با اینکه حرف زده‌ایم اما دلِ من برایت تنگ شده است...!
می‌دانم خوب نیست حالت، اما چه کنم که این دلِ من فقط آرامِ جانش را می‌خواهد!​

 

[im tomoon]

هیچ کس... مانند تو نمی‌تواند
در حال و هوایم...
حالا فرقی نمی‌کند
چه طوفانی باشم
چه آرام، کنارم باشد!
و همین است که تو را برای من خاص کرده است!​

 

[im tomoon]

من به خودم هم حسودی می‌کنم!
اینکه تو قربان صدقه اش می‌روی و او چیزی جز جان ندارد که در اختیار تو بگذارد!
آرامِ جانم...
نمی‌شود کمی از دلبری هایت کم کنی؟​

 

[im tomoon]

می‌شود فدایت بشوم دلبر؟
دلبری می‌کنی با همان لایک هایی که خنده است!
دلبری می‌کنی با حسودی کردنات!
دلبری می‌کنی با غیرتی شدنات!
آرامِ جانم...
بی‌نهایت تر از بی‌نهایت دوستت دارم!​

 

[im tomoon]

امشب می‌خواهم...
بریم سراغِ قانون هایت!
قانون هایم در دنیای خودم و خودت!​

 

[im tomoon]

قانون شماره یک:
هیچ وقت...
نباید حتی یک تارِ مو از امواج خروشان موهایت کم بشود!​

 

[im tomoon]

قانون شماره دو:
نباید اخم، ابرو های خوش حالتت را در بر بگیرد!
تو باید همیشه لبخند داشته باشی بر روی ل**ب هایت!​

 

[im tomoon]

قانون شماره سه:
هیچ وقت ناراحت نشو!
چون در دنیای خودم و خودت، هیچ کَس حق ندارد تو را ناراحت کند خواهرکم!​

 

[im tomoon]

قانون شماره چهار:
باید در بیرون از دنیای من، مواظب خودت باشی!
هیچ وقت نباید مریض بشوی!​