عنوان دلنوشته: مسافرکوچولو
نام نویسنده: مهدیه سادات شهیدی
ژانر: تراژدی
مقدمه:
بعضی اتفاقات
زخم ایجاد میکنند
زخمی درون قلب
بسیارعمیق
زخمی جانسوز
غیر قابل بهبود
گذر زمان
فقط مسکن است
نه فراتر از آن.
نام عنوان : نجوای دلم
ژانر: عاشقانه ، تراژدی
مقدمه :
می گویم که ز دل، عاشق شُدُ و رفت
این بار دگر عشق
همهمه شد
در نجوای دلم
که گویم چه نامرد
زدی دل بردی
که شدم انگشت همه شاه غرور!
عنوان: به سوی آسمان
نویسنده: مرضیه کاویانی
ژانر: تراژدی
مقدمه:
به سال های دورفکر می کنم وبا فکر به آنها هم می خندم وهم گریه می کنم .خنده ام از سر شوق خوشی
هایی بوده که باتو داشتم وگریه ام از رفتن تلخ توست هرگاه که فکر می کنم حسرت می خورم .که چرا بیشتر باتو نخندیدم و بیشتر سخن نگفتم اما چه می...
دلنوشته: اقیانوسغم
نویسنده: میناجرجندی
ژانر: تراژدی
مقدمه:
چه کسی منظر کرد این غم بیانتها را؟
روزگاری میشود! میرسد که مرا رها کند؟ که شوم به دور از این غم.
میچکد اشک، میشود جواهری دیگر برای اقیانوس غم!
در این ژرفای غم، به کدام سو روم؟ تا که پیدا کنم رد پای از امید... .
نام دلنوشته: قوانین زیست
نام نویسند: سحر منصور جوزان
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
“ قانون اول:
انگشت به انگشت گره میزنم و مشتی در دهان احساسم میکوبم!
تراشه های قلبم میگیرد.
منطقم قهر میکند
و ..
آسمان میبارد!
کماکان گهی…
دلنوشته: دریای اوهام
نویسنده: مینا جرجندی
ژانر: تراژدی
مقدمه:
در پی پایان دادن به این اسارت و خسته از این زندانبان بیرحم، تبر به دست گرفتند و تکهای از وجودم را قطع کردند! خندهام پژمرده شد و ریشهی خوشبختیام خشکید؛ او بر من حکومت میکرد و من چارهای جز اطاعت از خواستههایش نداشتم.
موضوع:دلنوشته
سال نشر: 1403
منتشر شده در: انجمن رمانیک
نام اثر:
نام نویسنده:شبنم بهرامی فرد
ژانر /سبک: اجتماعی_تراژدی
چکیده:
به هر سو می نگرم جز درد و غم و خون چیزی نمی بینم، گوش هایم از صدای وحشت برانگیز بمباران صوت می کشند و استخوان هایم از درد جیغ میزنند، ناله هایم در میان ناقوس مرگ بار آتش...
دلنوشته: غبار غم
نویسنده: مینا جرجندی
ژانر: تراژدی
مقدمه:
من زادهی دردم!
دردی از جنس تمام نشدنها و رفتنها.
من زادهی حسرتم!
حسرتی از جنس تمام محالات.
من زادهی تنهاییام!
تنهایی از جنس نداشتنها و نبودنها.
من آنم که عزیزانم تک به تک رفتند،
آتش گرفتم؛ امّا تنفسم قطع نشد،
قلبم به درد آمد و...
عنوان دلنوشته: رنگین کمان دلنوشته ها
نویسنده: مهرداد معتمدالسادات
ژانر: چند گونه (هزارچهره)
مقدمه:
در دنیایی که هر لحظه با رنگهای تازهای از تجربیات انسانی نقاشی میشود، رنگین کمان دلنوشتهها مجموعهای است که هر رنگش بیانگر داستانی است، داستانهایی که از عمق جان یک نویسنده برخاسته و به دست قلمی...
موضوع:دلنوشته
سال نشر: ۱۴۰۲
منتشر شده در: انجمن رمانیک
نام اثر: دلباخته در شهر
نام نویسنده:شبنم بهرامی فرد
ژانر /سبک: عاشقانه_تراژدی
سطح اثر: نقره ای
چکیده:
می نویسم از
لذت
آرامش
غم
دلتنگی
انتظار
خاطرات
حسرت
خیال
و تویی که رنگ دادی به تمام آنچه گفتهام؛ عشق را به سلول سلول بدنم تزریق کردی و...
عنوان دلنوشته: ظهور مهدی
نویسنده: ققنوس
ژانر: اجتماعی
مقدمه:
گوش فرا ده.
میشنوی؟
صدای نالهای به گوش میرسد.
صدایی که تمنای وصالی را میکند.
چشمانی که پشت پنجرهی دلتنگی،
چه غریبانه در پی او میگردند.
جهانی که آکنده از ظلمات است و
زیر زشتیها و پلیدیها مدفون گشته.
آقای من!
عمریست که...
•° دلنوشته : حالِ پریشان
•° نویسنده: شکوفه فدیعمی
•° ژانر: اجتماعی
•° مقدمه:
حال درون اگر پریشان بشود، به کجا باید رفت؟
به درو دشت و چمن یا گل و گلزارو دمن؟!
اصلاً این حال پریشان را به که باید گفت؟
به آدمکهای دَغل باز... .
همان آدمکهایی که برای پریشانی غمت حتّی تر هم خورد نمیکنند؟!
یا به...
به نام خدا
نام اثر: پیله
نویسنده: مریم عباسی(دختر ابری)
ژانر: اجتماعی
خلاصه:
کتابی راجع به دردهایی که انسان در طول زندگی با آنها دست و پنجه نرم میکند و در طی مسیر رشد میکند و میشکند؛ اما در نهایت گفته میشود که ما چارهای جز پذیرفتن دردهایی که به ما پیله کردهاند نداریم.
اندکی از...
دلــ ـــــم کــه میگیرد…
به خودم وعــــــده های روز خوب را میدهـــــم
از همــــان وعده های خوبــی که:
سالهــــــاست به امیـــــد رسیدنشان
تقویــ ــم را خط خطی میکنم
:
نام دلنوشته: من زندهام
نام نویسنده: لیلا پارسا
ژانر: ندارد
ناظر: @فاطره
مقدمه:
من زندهام، هنوز نفس میکشم با ریههای نیمه سوختهام!
من ماندهام در مرداب سرابگونهای که انسانیت نام دارد.
من هنوز خس_خس آواهای تاول زده آدم بودن را میشنوم.
من همچنان آخرین رمقهای بشریت را حس میکنم، که می گوید...
عنوان:کاش قصه بود
ژانر: اجتماعی
نویسنده: مولوی
ناظر: @ایرما
مقدمه:اگه تو قصه ها زندگی میکردم ، مثلا یه شخصیت اصلی بودم توی قصه های خوب برای بچه های خوب.اونجا که همیشه آخر کار آدم بدا بازنده و پشیمون میشن و آدم خوبا برنده بازی میشن و قهرمانهای داستان شناخته میشن.اونجا دیگه آدم خوب یا بد تعریف...
نام اثر: وجع باطن
نویسنده: @Maedeh
ناظر: @لبخند زمستان
ژانر: تراژدی، اجتماعی
خلاصه: همه رازهایی زیر آن نقاب پنهان کرده اند... نقابی که میتوان گفت بیشتر اوقات بر چهره دارند. رازهایی شامل عواطف و افکار واقعی آن شخص! یعنی شما تا بحال آرزوی آن قدرت فضایی که باعث شود فکر بقیه را بخوانیم، نداشته اید؟...