نام دلنوشته : ماهی حوض نقاشی
نام نویسنده: پانیک۳۱۵
ژانر: تراژدی
ناظر: @CANDY
مقدمه:
گاه گاهی قفسی میسازم با رنگ، میفروشم به شما
تا به آواز شقایق كه در آن زندانی است دل تنهایی تان تازه شود .
چه خیالی، چه خیالی، … میدانم پرده ام بی جان است .
خوب میدانم، حوض نقاشی من بی ماهی است
شاعر -سهراب سپهری
نام دلنوشته : آفتاب پرست چشمانم
ژانر: فلسفی، روانشناسی، تراژدی
دلنویس: آرمیتا حسینی (دمیورژ) به قلم سرخ
مقدمه
دست لایه شیرینی خامهای میچرخد
چرخش شیرین سوال زیر زمزمه تلخ جواب
دست را پس میکشد
دست دیگر تنها دست نیست بلکه جنونیست که در مغز فرو رفته
و خامه از رگهای مغز پایین میچکد
من میدانم...
نام دلنوشته: ژیپسوفیلیا
نویسنده: Delvinak
ژانر: عاشقانه
مقدمه : ژیپسوفیلیا یا گلصدفی، نام یک نوع گل زیباست، که به صورت یکساله یا دائمی زنده میماند.
تو دقیقا به اندازهی این گل زیبا هستی و مانند این گل ابدی؛ تا ابد برایم خواهی ماند ژیپسوفیلیای من!
عنوان دلنوشته: قسمت چیه؟
نویسنده: molavi
ژانر: اجتماعی
ناظر: @ستاره سودا
مقدمه: اگه چیزی برای رشدت لازم باشه، خدا سر راهت قرار میده.
اگه نیست یا هنوز توی مرحله قبل موندی یا هنوز به توانایی های لازم برای درک و تحمل مرحله جدید نرسیدی. در هر حال راه حلش فقط صبر همراه ساختن جسم و روحته!
دلنوشته:دردهای بیصدا
نویسنده :Leila.kh
ژانر: تراژدی
ناظر: @لبخند زمستان
مقدمه:
آدمها میتوانند چشمهایشان را روی حقایق ببندند؛ اما روی خاطرات نه، خاطرههایی که شاید کم رنگ شوند، دور شوند؛ اما محو نه!
چه شبهایی که وسط بیحوصلگیهایم غرق در خاطرات بودهام.
چرا واژهها هیچ وقت برای بیان...
نام دلنوشته: بابا
نام نویسنده: رها:)
ناظر: @CANDY
ژانر: تراژدی
مقدمه:
نیمه شبها مغزم دیوانه میشود. خاطرههایی به من نشان میدهد که باعث میشود جیغهایم را در بالشت خفه کنم و به یاد همان خاطرات خوب و بد، گریه کنم. بابا، هر شب مغزم خاطراتمان را به من نشان میدهد و من، قلبم و مغزم با یکدیگر...
عنوان دلنوشته: رقص مردگان شخصیتی
نویسنده: کلاغ سفید
ژانر: اجتماعی، روانشناختی
ناظر: @Carmen Sandiego
مقدمه: این دلنوشته، مقدمهای ندارد. چون به شخصه به مقدمه توجه نمیکنم . اگر چیزی جذاب باشه اگر وسط کتاب رو باز کنی در همون یه صفحه باید خودشو نشون بده .
نام اثر: جینسینگ سیاه_Black ginseng
نویسنده: Hadis_E
ناظر: @~مَهوا ~
مقدمه: منطقه ای ممنوعه بود که عهد کرده بودم بعد از تو میزبان کسی نباشد،احساسم را به زنجیر کشیدم، مهر خاموشی بر لبانم زدم،پرده ای سیاه بر روی چشمانم کشیدم تا پنهان کنم رویاهایی را که بعد از تو هیچ امیدی به تحقق یافتنش...
دلنوشته:از اعماق شهر خونین
نویسنده:فاطمه
ناظر: @لبخند زمستان
ژانر:تراژدی،ترسناک،فانتزی(بار اولمه ترسناک مینویسم،خوشحال میم اگه ایرادی داشت بهم بگین!)
مقدمه: قدم زدن در شهری که آدمها بوی مرگ و هراس میدهند،در کنار ترس شاید حسهای دیگر تو را هوشیار کند تا کنجکاویات در این شهر را ادامه دهید...
نام دلنوشته:سکوی مرگ
نام دلنویس:دلارام
ژانر:تراژدی، عاشقانه
مقدمه:
وای از لحظه ای که زبانم به گفتن باز شد؛ اما
دلت از من دور بود که بشنوی مرا
نبودی تا از چشمانم بخوانی بغض روحم را
انتهای نبودنت نا پیداست،
از بلندای سکوی مرگ سقوط خاطره ها دلگیرست،
جای خالی ات در قلبم غمگینم میکند؛ اما
رنگ...
نام دلنوشته: من،او و دیگری
نام دلنویس: لیلا پارسا
ژانردلنوشته: عاشقانه، غمگین،تراژدیک
مقدمه:
من بودم در ابتدا تنها، از ازل بی انتها!
او آمد با سازی افسونگر و زیبا
مرا شیدای خویش گرداند،بانغمه اش
من شدم فرهاد و او شد شیرینش.
امان،امان از روزی که شد دیگری پیدا
من شدم دوباره تنها!
عنوان اثر: دلنوشته من کچم
نویسنده: مهدیس امیرخانی
ژانر: تراژدی، اجتماعی
مقدمه:
در دامن آسمان پر از ستاره،
بیمهابا بدوم و هراس نکنم از نگاههای ناپاک!
پیش روی بشر قهقهه سر دهم و خندهام نمیرد!
طناب زلفهایم را بر دست باد بسپارم، بیآنکه دستی طناب گیسوهایم را بچیند!
به راستی که جهان آرزوهای من...
دلنوشته:پشت خط عاشقی
نویسنده: فاطمه فرخی
ژانر:تراژدی؛عاشقانه
خلاصه:
میبینی!درست در اعماق وجود من ریشه کردی،و هر لحظه بزرگ و بزرگ تر میشوی و همهی مرا فتح میکنی.
مقدمه:
مینویسم از تو،از صدای بم و مردانهات که چگونه دل بیچاره مرا لرزانده،میخوانمت پشت خط عاشقی و بارها نامت را صدا میزنم تا بلکه...
نام اثر: دلقکها نمیخندند
نویسنده: lucifer
ژانر: تراژدی
مقدمه:
دلقکهای عزیز! واقعاً برای تخریب حرفهی شما؛ متاسفم!
دلقک خوبی بودن، سخت است...! از همانها که ساعتها بدون زله شدن، نقشبازی میکنند...!
با اینحال؛ حسی در قعر وجودم میگفت من دلقک خوبی نیستم؛ تمام پیکرم به هوای لبخند مردم تخریب...
به نام خدایی که در این جهان، تنها امیدم اوست!
نام اثر: آفریدهای مهجور
نویسنده: فاطمه قاسمی(چهرزاد)
ژانر : تراژدی، اجتماعی
مقدمه:
دیدم که بینما خطی کشیده شد. خطی ظریف اما، کشنده و طولانی!
گفتند این خط تنها دارایی فقیر است. ماهم که وارثان اجباری!
به نام خداوندی که، عشقی گمشده را، در دلم نهاد!
نام اثر: گمشده جان
نویسنده:فاطمهقاسمی(چهرزاد)
ژانر: عاشقانه
مقدمه:
گمشده جان!
مروری کن به خاطرهای کهنه،که وادارات میدارد به تنهایی!
زمزمه کن، حرف به حرف نامههایم را، شاید مرا شبی به یاد آری!
نگاهم کن که آمادهام، اظهار کنم به پشیمانی!
آمادهام...
«به نام تک پروردگار قلبهای مستعمره»
نام اثر: مستعمره
نویسنده: فاطمه قاسمی(چهرزاد)
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
آه از کشتار فجیع حس من میان دستهای مردانهی تو!
داد از فریادهای خفهام، پشت لبخندهای مصنوعی تو!
آه از قلب مستعمرهای که شده چنگ در چنگ استعمار تو!
بینوا اشک چشم من که غلتیده، افتاده...
به نام خالق قلم!
نام اثر: سلسلهی ناکامی
به قلم: رُمَیصا.پَکس
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
مقدمه:
ما به خطا دل دادیم، ولی عشق هنوز هم زیباست!
لبریز ز تویی شدهام که تهی از احساسی،
امر بفرما چه کنیم با دل و جانی که تو جانش شدهای؟
درد عشق تو ز مادر مهربانتر است برایم،
هیچگاه تنهایم نمیگذارد!
هیس...
بسم رب القلم
نامِ اثر: قلمِ بارانزده ام
نویسنده: MAHDIEH.A
ژانر: تراژدی، اجتماعی
تاریخ: دوازدهمِ آبانِ سالِ یک هزار و چهارصد و یک.
شاید از همان روز که میان صخرههای سختِ جادهی تفکراتم، غنچهای را کاشتم؛ ازهمان روز که روی گلبرگهای تازهاش دست کشیدم؛ او میدانست که عاقبتش چیده شدن خواهد...