نام اثر: استخوانهای شکسته شده
نویسنده: نگین حلاف
ژانر: ترسناک
خلاصه داستان: استخوانهای شکسته شده مجموعهای از پنج داستان ترسناک و بر اثر واقعیت است که هر کدام وحشت را به شیوهی خاص خودشان به خواننده داستان وارد میکنند. پنج داستانی که هر کدام دارای یک قصهی تلخ و یک پیشزمینهی تاریک هستند...
یک روز بچه فیل قصه ما در جنگل به راه افتاد تا برای خودش دوستی پیدا کند. اول از همه خانم میمون را روی درخت دید. ازش پرسید: «با من دوست میشی؟» میمون جواب داد: «من دنبال دوستی هستم که مثل من بتونه روی شاخهها تاب بازی کنه، تو خیلی بزرگی نمیتونی مثل من روی شاخه درختها تاب بخوری».
فیل قصه ما، چون...
یکی بود یکی نبود... در یک جنگل بزرگ، چند تا میمون وسط درختها زندگی می کردند. در بین آنها میمون کوچکی بود به نام قهوه ای که خیلی بی ادب بود. همیشه روی شاخه ای می نشست و به یک نفر اشاره می کرد و با خنده می گفت: اینو ببین چه دم درازی داره، اون یکی رو چه پشمالو و زشته و بعد قاه قاه میخندید. هر چه...
• داستان ترسناک دلقک رقصان🤡 •
•• سه تا پسر عاشق دیدن فیلمای ترسناک بودن، یه روز پستچی برای یکی از پسرا بسته ای آورد..
•• بسته مرموز هیچ نشانی و اسمی روش نبود و هیچ تمبری نداشت؛ پسر نمیدونست چه کسی اون رو فرستاده اما وقتی بسته رو باز کرد یک دی وی دی توی اون دید و دی وی دی هم هیچ اسم یا عنوانی...
• داستان ترسناک و واقعی پمپ بنزین حاشیه شهری کوچک در آمریکا •⛽🔪🩸
•• زمانی که 12 ساله بودم من و پدر و مادرم از شهربازی درحال برگشتن به خانه بودیم که پدرم با اشاره به میزان بنزین باقی مانده در ماشین گفت باید در نزدیک ترین پمپ بنزین صبر کنیم و بنزین بزنیم..
•• ما در ساعت 10 شب روز سه شنبه...
نام داستانک: اهواء
نام نویسنده: یسنا باقری
ژانر: تراژدی، تخیلی(روانشناختی)، جنایی
خلاصه کلی:
سایهها همیشه با من بودند، از همان بچگی.
یادم میآید دست هایم را توی دستهایشان میگرفتند و من را به دنبال خودشان میکشیدند.
اهواء قتل سایه ها نام کامل قصه من است، آخر هوس کردم قاتل سایه ها باشم.
نی نی قل قلی می خواست بخوابد. خوابش نمی برد. ناراحت بود. گریه می کرد. مامان قلی برایش قصه گفت، نخوابید. لالایی خواند، نخوابید. گفت: « آخه چرا نمی خوابی؟ » نی نی قلی گفت: « می ترسم. صدای گومب و گومب می آد. یکی می خواد بیاد منو بخوره! » مامان قلی این ور را گشت. آن ور را گشت هیچی نبود. اما گوش هایش...
مامان غوله، یک بچه داشت. یک بعد از ظهر، مامان غوله خوابیده بود. بچه غوله خوابش نمی آمد. یواشکی بلند شد و راه افتاد. رفت و رفت و رفت تا رسید به یک مزرعه. یک گاو توی مزرعه بود. بچه غوله شاخ گاو را دید. خوشش آمد. دست کشید روی سر خودش. خودش شاخ نداشت. گاو سرش را پاین برد تا علف بخورد. یک کفشدوزک روی...
مردی که یک روز راه رفته بود
مردی که یک روز راه رفته بود و خسته بود، به کنار جوی آبی رسید. جوراب هایش را در آورد و پاهایش را شست. بعد، جوراب هایش را هم شست و روی علف ها انداخت تا خشک شود. خودش هم خوابید. مرد که خوابش برد، جوراب ها بلند شدند و توی آب شیرجه زدند و شناکنان دور شدند.
کمی که رفتند، یک...
الان اسم تاپیک رو میخونین، با خودتون میگین: این چی میگه 😂
چون نمیدونستم اسم رو چی بذارم، یه اسم معمایی و باحال گذاشتم
اینجا، یسری چیزهایی که بنظرم، باید ادم های بیشتری درموردش بخونن و بدونن رو بیان میکنیم
میتونین کمکم کنین و خودتون هم بفرستین
من سعی میکنم از توییتر استفاده کنم اما شما میتونین...
نام داستان: تکامل ناخواسته
نویسنده: سوما غفاری
ژانر: فانتزی، عاشقانه، تراژدی
خلاصه: فقط یک توقف سر راهی بود! یک توقف شبانه تا رسیدن به مقصد، و جاهلی شش فرد جوان که منجر به آغاز حبس یک سالهی او شد! آن شب، پس از ریخته شدن خون و فرار نجات یافتگان، او در جایی میان مرگ و نجات اسیر ماند! نه نجات...
اسم داستان:دراگون
نویسنده: Mhya
ناظر: @mahi1390
ژانر:ترسناک، علمی تخیلی
خلاصه: سرنوشت هفت دختر، یک دنیای غریب، وحشت، تشویش، ترس و در آخر مرگ! آره مرگ؛ بخون تا بفهمی درد یعنی چی؟! بخون تا بفهمی چی به سر اون دخترها اومده!
نام داستان: سِحر بیگانه
نویسنده: سوما غفاری
ژانر: فانتزی
خلاصه: بیگانهها همیشه بیگانه میمانند! این رسمی بود که اکثریت به آن باور داشتند، و فرقی نداشت چه تعداد آن را انکار میکردند! زیرا چه خواسته، چه ناخواسته، بالأخره تاریکی از بین رفت و پلیدی را در ملا عام قرار داد. همه چیز در مورد...
نام نویسنده: آرمیتا حسینی به قلم سرخ
ژانر: فانتزی، ترسناک.
خلاصه: همه چیز به شکل عادی میگذشت تا اینکه وارد دنیای مجازی شد و به پیام ناشناسی پاسخ داد. از اینجا به بعد، همه چیزهای غیرعادی، ظاهراً عادی دیده میشدند. اولین پیام مقدمه پیامهای بعدی شد و او فهمید، مخاطبی که پیام میدهد، حتی از افکار...
نام اثر: داستان از علی تا حسین(ع)
ژانر: تاریخی ، مذهبی
نویسنده : محمد امین (رضا) سیاهپوشان
خلاصه : مقام و بزرگی ائمه اطهار آنقدر بلند است که ارادت همه موجودات چه انسان ، چه حیوان و چه جن به ایشان زیاد است
'به نام خالق قلم'
داستان اَحلام دلِستان
نویسنده: هانیه رمضانی
🎭 ژانر: عاشقانه_اجتماعی_معمایی
خلاصه:
حقیقتی در میان رویا، تعشقی پنهان در پس دلش و بخت و اقبالی که با او سازگار نمیزند.
اطرافیانی که مر به جنگ بستند و زندگیاش را با عقاید خودشان همچون آوردگاهی کردهاند. میدان جنگی که راهی...
**توجه: دور اول مسابقات، به آثار رمان و داستان تعلق دارد**
خوب، سلام سلام به نویسندگان رمانیکی و جذابمون.:jump1:
شما رو دعوت میکنم به بمب مسابقات نویسندگی مون که به صورت هفتگی برگذار خواهند شد!
این تاپیک، مسابقهای بین پارتهایی که شماها، در طول هر هفته میگذارید.:Laie_22mini:
شرایط...
نام اثر : حرمت نمک (آرامش لیلا۲)
نویسنده : محمد امین (رضا)سیاهپوشان
ژانر :ترسناک و دلهره آور
خلاصه : شاید در جایی از زندگی مان همان جایی که فکر می کنیم بهترین شب زندگیمان است ، مرگبار ترین اشتباه زندگیمان را انجام دهیم ، راحیل هم همین کار را انجام داد ، شاید بعضی ها بگویند همه این ها خرافات...