خلاصه: سلمان یک آدمِ بیرحمی هست که یک سری افراد ضعیف را گیر میاندازد که کمی خودش را سرگرم بکند. و اینبار شاهان را هدف قرار میدهد. بازی اینطور است که شاهان برای نجات دخترش مجبور است پنج قتل انجام بدهد که قتلها را...
خلاصه: اتفاقاتی که آیسان رو در محاصره خودشون قرار داده بودن، اون رو وادار میکنن تا بیشتر راجعبه دنیایی که جز گذشت شب و روز، چیز دیگهای از اون ندیده بود، تحقیق کنه. جهانی که متوجه شده بود، هیچ شباهتی به اون تصویری که...
خلاصه: محمدحسین نمیدونست سربازی براش میتونه چطور باشه؛ ولی پوتینش رو محکم بست و رهسپار شد، رهسپار سفری بیبازگشت! سفری که ایکاش هیچگاه برای هیچ پسری رخ نمیداد. محمدحسین رازی درسینه دارد که اگر فاش کند نفس نخواهد...
خلاصه: عشق که بیاید شخص نمیشناسد. عشق که بیایید چه مزدور باشی، چه قاتل و چه ملکهای مثلاً دربند. کاخ آرزوهایت را میسازد و بالا میبرد و تو میمانی و حسی شاید بسان طوفان نوح ویرانگر. مقدمه: داستان ما داستانی...
خلاصه:
پدر و پسر مکالمهای را با هم شروع میکنند. ناگهان پسر تصمیم میگیرد همه چیز را به پدرش بگوید. همهی حقیقت را راجب خودش.
حقیقتی که ابرازش برابر با اعتراف به تسلیم شدن بود.