نام اثر: دلنوشته و از خدایی که غافل بودم | هدیه کاربر انجمن رمانیک
نویسنده: هدیه قلی زاده امیری (@هدیه زندگی )
لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده-دلنوشته و از خدایی که غافل بودم | هدیه کاربر انجمن رمانیک
ژانر: تراژدی، عاشقانه
سطح: ارزشمند
مقدمه:
در جهانی پا نهادم و قدم برداشتم که ميلياردها انسان در آن قبل و بعد از من اقامت داشتهاند. جهانی که وسعت و بزرگی زيادی دارد. جهانی که از وسعت خودش هيچگاه مغرور نشد و با استقبال گرمی، همهی ما را در آغوشش پذيرفت، آغوشی گرمتر از آفتاب سوزان! اما چرا تعدادی از ما، گرمی آن را احساس نکرديم؟ آيا گرمی جهان همان خوشبختی ما در دنياست؟ نمیدانم! سرگردانم! به راستی دنيا و جهان عجيبی است. آری! گاهی جهان کوچک است و ما گاهی آنقدر در نزديک هم هستيم که وسعت و بزرگی خدا، مهمتر از آن جهان را به سادگی زير سوال میبريم. هزاران بار پشت سر هم نفرت ديديم؛ عشق ديديم؛ خيانت ديديم؛ اعتماد واقعی ديديم و صدها هزار بار هم درد کشيديم؛ تحقير شدیم اما به دليل آنکه…
برشی از اثر:
با نگاهی سرد به صبحها که ظهر به ظهرها که شب و به شبها که صبح میشدند، مینگريستم و بلند شدم روزهايم را بی تو شروع کردم و پشت سر گذاشتهام. میگفتند بچههای
کوچک، روح پاک دارند و همچنين به خدا نيز نزديکتر هستند؛ حال به اين حرف پی بردم و توانستم آن را درک کنم. به راستی من در کوچيکی اندازهای دلم پاک و صاف بود که تو را هميشه همراه خود میديدم؛ تو را عشقم میخواندم و هر روز با عشق تو از خواب برمیخواستم و…
دانلود فایل PDF: دلنوشته و از خدایی که غافل بودم
عالی بود هدیه عزیزم.
خداقوت و قلمت مانا♥
سلام مهشید جانم….
بابت اینکه بزرگواری کردی و خوندی خیلی خیلی ممنونتم
لطف داری گلم♡