- نوع اثر
- دلنوشته
- نام اثر
- دلنوشته دختری که لبخندش را ربودند
- ژانر
- تراژدی, عاشقانه
- سطح
- نقرهای
- اثر اختصاصی
- بله
- نویسنده
- مهرانه بلوچ
- کپیست
- S O-O M
- ویراستار
- هانی.میم
- منتقد
- آرا (هستی همتی)
- طراح جلد
- naf.as.o.o
- منبع تایپ
- انجمن رمانیک
- تعداد صفحات
- 6
- حجم اثر (مگابایت)
- 0.5
نام اثر: دختری که لبخندش را ربودند
نویسنده: مهرانه بلوچ
لینک تاپیک اثر در انجمن: تمام شده – دلنوشته دختری که لبخندش را ربودند | مهرانه بلوچ
ژانر: عاشقانه، تراژدی
سطح: نقرهای
تعداد صفحات: 6
مقدمه:
لطفاً برایم یک خیابان عشق بیاور و یک دریا عطر یاس.
برایم اندازهی کوهها گل رز بخر، اندازهی ماسه بادیها شکلات و اندازهی تمام اشکهایی که در اتوبان ریختهام دوستم بدار.
بگو مِهرای من!
دیگر با شکوفهها حرف نزن.
بگو لازم نیست به نسیم بگویی موهایم را به جای تو نوازش کند یا سراغم را از قاصدکها بگیری.
بگو برگشتهام مِهرا و دیگر نمیروم.
دیگر هرگز نمیروم عشق اول و آخرم!
برشی از اثر:
من لبخندهایم را در ساحل، خیابان، کافه و در لابلای گلبرگهای گل سرخی که برایم نخریدی، جا نگذاشتهام.
لبخندهای مرا سالها پیش، دستهایی نامهربان ربودهاند و من همچنان دارم به چشمهای تو فکر میکنم وقتی خیس اشک میشدند و دستهایم فرسنگها از گونههایت دور بودند.
لطفاً دیگر هیچگاه سرت را به دیوار نکوب زندگی من.
اشکهای من حتی اگر تا آخر دنیا با هم گریه کنیم، تمام نمیشوند.
بیا و پایان کابوس لبخندهایم باش تا شعرهای تازه بگویم.
بیا و مرا بیشتر از تمام آدمهای این دیار دوست بدار.
من اینجا همچنان دارم به چشمهای تو فکر میکنم وقتی دریا، عشق بالا میآورد و از آسمان، شعر میبارید.
وقتی پاهای من میرفتند تا فراموش شوم.
پاهای من میرفتند تا پاهای تو ثابت قدم باقی بمانند.
مرگ شاید شبیه من باشد شبیه من که همهچیز جز دستهای تو فراموشم میشود.
نظر دادن