آموزش ⭐نکات مهم در نویسندگی⭐

[Miss Nili]

یک روش دیالوگ‌نویسی: هر سوالی رو نباید جواب داد!✨

🌊|•• دیالوگ‌نویسی به روش سوال و جواب خیلی ساده‌ست. یکی این بگه، یکی اون بگه. همون سین جیم معروف.
🌿|•• اما تا حالا آدم‌هایی رو ندیدید که جواب سوال رو ندن؟! خیلی وقت‌ها، سوال‌ها بی جواب می‌مونن. یا کسی جواب نمی‌ده، یا از جواب دادن طفره می‌ره، موضوع رو عوض می‌کنه، برای خودش بهانه تراشی می‌کنه، سرش رو برمی‌گردونه.
🥀|•• مخصوصاً وقتی دوست نداشته باشه جواب بده. یا جواب ندادن براش منفعت داشته باشه!

 

[Miss Nili]

چطور شرورهای داستان را خوب شخصیت‌پردازی کنیم؟
📘•••1 آن‌ها را دارای ویژگی‌های انسانی کنید.
به شخصیت‌شان عمق دهید و بگذارید برای تمام کارهای بدی که انجام می‌دهند دلیل داشته باشند. این باعث می‌شود بیشتر شبیه یک شخص به نظر برسند تا یک هیولا. همچنین این واقع‌گرایانه‌تر از این است که کسی بی هیچ دلیل خاصی شرور باشد.

📒••• 2 به آنها هدف و دلیلی برای رسیدن به آن هدف بدهید.
به عنوان مثال، شرور می‌خواهد قهرمان داستان را بکشد چون پدر خودش در جنگ توسط پدر قهرمان کشته شده بود. این هدف و دلیلی صاف و ساده است. حتی با اینکه ممکن است خوانندگان با استدلال شرور موافق نباشند، باید روی این هدف و دلیل در طول داستان کار شود و توضیح داده شود.

📕••• 3 شخصیت‌شان را دقیق و زیرک و پیچیده کنید (نگذارید قهرمان به راحتی شکست‌شان دهد).
شرورها باید روی پای خود بایستند و باهوش و سریع باشند. اگر این‌طور نباشد، برای قهرمان زیادی آسان می‌شود که شکست‌شان دهد. کاری کنید شخصیت شرور پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی باشد. بگذارید نظر خود را عوض کند. این کار باعث می‌شود مانع‌های بیشتر و سخت‌تری سر راه قهرمان قرار بگیرند و داستان بهتر می‌شود.

 

[Miss Nili]

چطور شخصیت مونث قوی بنویسیم؟
•|🌿🦋|• 1- قوی به معنیِ عضله‌ای و نیرومند نیست.
دختری با دامن و کفش پاشنه بلند می‌تواند به اندازه‌ی دختری که شلوار و کفش اسپورت می‌پوشد قوی باشد.
«قوی» می‌تواند معنی‌های متفاوت و زیادی بدهد، صرفا سرسخت بودن و توانایی جنگیدن داشتن به معنی قوی بودن نیست.

•|☂☀️|• 2- یک «شخصیت» طراحی کنید.
همین. کمتر روی قوی کردن او تمرکز کنید و بیشتر سعی کنید او را شخصیتی رشدیافته با اخلاقی باجذبه به تصویر بکشید.
به او داستان پس‌زمینه، هدف و نقص بدهید. این کارها را برای بقیه‌ی شخصیت‌هایتان نیز بکنید.

•|🥥🔮|• 2- تمام شخصیت‌هایتان خوب و قوی باشند.
لازم نیست برای قوی جلوه دادن شخصیت مونث، بقیه‌ی شخصیت‌ها را ضعیف و نامرئی بکنید!
جنسیت شخصیت‌ها مهم نیست، در هر صورت باید اخلاق و رفتار خاص خود را داشته باشند و نقطه‌های قوت خود را نشان دهند.

•|🎀📪|• 4- از نوشتن جمله‌ی «او مانند بقیه دخترها نبود» پرهیز کنید.
قوی بودن به معنی متفاوت بودن نسبت به سایر دخترها نیست. بقیه‌ی دخترها هم قوی هستند. آنها هم منحصر به فرد هستند.
شخصیت داستان شما لازم نیست بقیه‌ی زنان را متلاشی کند که قوی به نظر برسد! دو دختر قوی می‌توانند با هم دوست باشند.

 

[Miss Nili]

سه قدم ساده برای تعریف یک داستان خوب✨

••|🔮🥀| 1- یک قهرمان لایق با هدفی بزرگ معرفی کنید.
قهرمان شخصیت اصلی داستان شماست. او باید دوست داشتنی باشد که خواننده یا شنونده‌هایتان با او هم‌ذات‌پنداری کرده و از درون درکش کنند.
توصیفِ یک هدف بزرگ مهم است. معمولا هرچه هدف بزرگ‌تر و مهم‌تر باشد بهتر است. قهرمان باید در حال رفتن به جایی باشد، یا انجام دادن کاری، و مهمتر از همه–باید چیزی را بخواهد.
مشکلات باید تا حد ممکن بزرگ باشند. قهرمان باید برای چیزهای غیرممکن تلاش کند، چیزهای به‌دست‌نیاوردنی را طلب کند و در برابر ممنوعه‌ها مقاومت کند و بر فاجعه‌ها چیره شود.
از خود بپرسید: «قهرمان من حقیقتاً چه می‌خواهد؟»
به کتاب‌ها و فیلم‌های موردعلاقه‌ی خود فکر کنید و همین سوال را درباره‌ی آن‌ها بپرسید.
برای مثال در فیلم Star Wars، قهرمان لوک اسکای‌واکر است. هدف والای او گرفتن انتقام مرگ پدرش است که با شکست دارث ویدر و نجات جهان از دارث استار ممکن می‌شود.

••|🌸🌈| 2- قهرمان را وارد آشوب کنید و وادارش کنید که آزادانه بجنگد.
قهرمان نمی‌تواند بنشیند و منتظر شود که خود به خود به هدفش برسد. داستان این‌طوری جذاب نمی‌شود. رسیدن به هدف قهرمان باید سخت باشد. او باید با ذکاوت، تفکر و عمل به مانع‌ها پیروز شود.
در این میان داستان باید تنش داشته باشد. خواننده‌ها باید دائما امید داشته باشند یا بترسند که چیزی حیاتی و لازم اتفاق می‌افتد یا نمی‌افتد.
از خود بپرسید: «قهرمان در راه رسیدن به هدفش با چه مانع‌هایی روبه رو می‌شود؟»
در کتاب The Road، پدر بی‌نام و پسر جوانش در جهان پساآخرالزمانی پرآشوب دنبال امنیت هستند. در این راه آنها باید با آدم‌خواران، گرسنگی و تشنگی خودشان، و غم از دست دادن خانواده خود مبارزه کنند.

••|🦋🕯| 3- نشان دهید چگونه قهرمان چیره می‌شود.
با رسیدن به پایان داستان، تنش باید آزاد شود. هدف قهرمان باید جلویش قرار بگیرد، شاید به شکلی غافلگیرکننده.
به طور عادی، مردم پایان خوش دوست دارند.
از خود بپرسید: «چگونه قهرمان به هدف خود می‌رسد؟»
‼️هشدار لو رفتن داستان برای کسانی که «باشگاه مشت‌زنی» را ندیده/نخوانده‌اند.👇
برای مثال در فیلم و کتاب Fight Club، کشف می‌شود که جوان بی‌نامی با بازیِ ادوارد نورتون همان تایلر دوردن است، شخصیت‌های جداگانه در یک بدن. در پایان، تایلر با شلیک گلوله‌ای در دهان نورتون کشته می‌شود. و حتی با اینکه شرکت‌های کارت اعتباری دارند منفجر می‌شوند احساس عجیبی از رفع مشکل وجود دارد، در زمانی که نورتون و عشقش مارلا دستان همدیگر را می‌گیرند.

- مارکوس بروترتون🌿

 

[Miss Nili]

تفاوت کشف و اختراع رو بدونید.😐💔

•|🌗|• چیزی که از قبل بوده کشف می‌شه. مثلا نفت، الکتریسیته، کائوچو، هندونه و... اینا «کشف» شدن.
•|🌓|• اما اونایی که ساخته شدن اختراع هستن؛ مثلا کولر، چراغ، دوچرخه، پفک و... اینا «اختراع» شدن.

 

[Miss Nili]

- انگیزه‌هایی که شخصیت‌ها می‌تونن داشته باشن:
‼️- هر شخصیتی به انگیزه نیاز داره.

🌊|•• انگیزه‌های اصلی و اساسی
زنده ماندن، تلاش برای شکست نخوردن، کنجکاوی، حس گناه، رسیدن به آرزو، رفع نقص

🍃|•• انگیزه‌های شرافتمندانه
عشق، وفاداری، شرافت، فرمان‌برداری، از بین بردن تبعیض، تکمیل کار

⭐️|•• انگیزه‌های شیطانی
نفرت، بی‌شرفی، غرور، طمع، انتقام، %%%%، حسادت، کینه‌جویی

☄|•• انگیزه‌های از روی ترس
مرگ، حقارت، درد، پس زده شدن، از دست دادن، پشیمانی، شرم

 

[Miss Nili]

همه‌ی شخصیت‌ها رشد مثبت ندارن.
شخصیت‌ها می‌تونن، و باید، در طول داستان هم ویژگی‌های مثبتی توی خودشون داشته باشن هم منفی.
همین طور که داستان پیش می‌ره، باید مراقب باشیم شخصیت‌ها بی‌نقص نباشن. اونا آدمن، نه اثر هنری.
شخصیت‌ها نباید به مقطعی برسن که هیچ ویژگی منفی نداشته باشن.

 

[Miss Nili]

×|⁉️|× کژتابی چیست؟
×|📪|× کژتابی ابهام و نابسامانی در معنای یک کلمه یا عبارت است. این «ابهام» با «ایهام» که پدیده‌ای مثبت است، فرق دارد.
×|📚|× ایهام بر اساس چندمعنایی بودن کلمه یا عبارت شکل می‌گیرد؛ اما ابهام ناشی از نابسامانی در معنای آن کلمه است.
×|📝|× اگر از عبارت‌ها دو یا چند برداشت شود، جمله دارای ابهام است. ابهام معمولا نتیجه‌ی نشاندن اجزا در جای نامناسب، آوردن چند اضافه دنبال هم، نامشخص بودن مرجع ضمیر، پیچیدگی کلام، درازیِ جمله‌های مرکب و... است.

 

[Miss Nili]

مثال‌ها:

📘|•• «نقدش کن.»
معنیِ اول: آن را تحلیل و بررسی کن.
معنیِ دوم: پول را نقد کن.

📗|•• «نمی‌دونم مشکلِ بی‌ثباتیِ منه یا اون!»
معنیِ اول: اون مشکل داره.
معنیِ دوم: اون بی‌ثباته.

📒|•• حسن خندید، علی متعجب به او خیره شده بود. او گفت:«جالبه.»
معنیِ اول: حسن گفت جالبه.
معنیِ دوم: علی گفت جالبه.

📕|•• عمو و خاله‌ی پولدارش زیادی لی‌لی به لالایش می‌گذاشتند.
معنیِ اول: عمو و خاله پولدارند.
معنیِ دوم: فقط خاله پولدار است.

📘|•• تولدت مبارک، رفیقِ بیست ساله‌ام.
معنیِ اول: دوست راوی بیست سال سن دارد.
معنیِ دوم: آن‌دو بیست سال است که با هم دوستند.

📗|•• «خوردنِ این مرغ‌ها تمومی نداره!»
معنیِ اول: مرغ‌ها زیاد می‌خورند.
معنیِ دوم: مرغ‌ها زیاد خورده می‌شوند.

📒|•• اونا روی لباسِ من و خواهرم رنگ پاشیدن.
معنیِ اول: روی لباسی که متعلق به راوی و خواهرش بود، رنگ پاشیده شده.
معنیِ دوم: روی لباس راوی و بدن خواهرش رنگ پاشیده شده.

📕|•• من فقط بر عکس تو عاشق شدم.
معنیِ اول: من عاشق عکس تو در قاب شدم.
معنیِ دوم: من بر خلاف تو که عاشق نیستی، عاشق شدم.

 

[Miss Nili]

تمرین!

📌|× بازیگران تئاتر هفته‌ها تلاش می‌کنن که نمایشی روی صحنه ببرن. با وجود این‌که تماشاچی‌ها تمرین‌هاشون رو نمی‌بینن، این تمرین‌ها در کیفیت اجرا نقش مهمی داره.
📒شما هم موقع نوشتن شاید بارها صحنه‌هایی اضافه و حذف کنید، بازنویسی‌ها و ویرایش‌های بسیار و تمرین‌های متعدد انجام بدید.
درسته که خواننده این‌ها رو نمی‌بینه، اما کیفیت اثر بدون این اقدامات به شدت پایین خواهد بود.