آموزش ⭐نکات مهم در نویسندگی⭐

[Miss Nili]

اگه قهرمان قراره شخصیت پلید رو شکست بده، شخصیت پلید باید قدرت و قد و قامت زیادی داشته باشه.🐚
وگرنه اسم اون قهرمان دیگه قهرمان نیست.🥀
در ضمن شخصیت پلید لازم نیست حتما یه انسان باشه.⭐️
می تونه حتی یه بیماری باشه. کشنده و غیرقابل درمان، مثل سرطان.🍁
یه مثال خوب کتاب "خانه خودمان" هست که دوتا شخصیت پلیدش بیماری و بی پولی هستن.🌪
و همین دوتا تونستن یه داستان جذاب رو بسازن.🦋

 

[Miss Nili]

برای انگیزه گرفتن هر کسی رو الگو نگیرین.🔥
به حرف شصت ساله هایی که بدون هیچ آموزش و تمرینی یه کتاب پرفروش نوشتن گوش نکنین.
شما مثل اونا نیستین و نباید خودتون رو با هیچ کس مقایسه کنین.❄️

 

[Miss Nili]

هر جمله‌ی گفت‌وگو دارای کشمکش یا دادن اطلاعات باشه.🌜
کسی از گفت‌وگوهای عادی و بی‌هدف خوشش نمیاد.🍂

مثال:
- چطوری؟
- خوبم. ❌

- چطوری؟
- چی شده حال منو می‌پرسی؟ باز پول می‌خوای؟✅

- چطوری؟
- مگه برات مهمه؟✅

شخصیت‌ها باید همدیگه رو وادار به کنش و واکنش کنن.

 

[Miss Nili]

وقت هایی که ایده به ذهنمون نمی رسه چیکار کنیم؟💫
منتظر ایده نمونین. برین بگیرینشون.🐚
ایده مثل پروانه ست. پروانه نمیاد رو دستتون بشینه، خودتون باید برین دنبالش.🦋
نویسنده های حرفه ای منتظر ایده نمی مونن. چون خود نوشتن رو الهام بخش می دونن.💥
به قول نویسنده ای: فقط بنویس، حتی اگر مجبور شوی یک صفحه را با اسم خودت پر کنی. رفته رفته چیزهایی در مغزت جرقه می زند.🌓

 

[Miss Nili]

اگه احساس کردیم داستان واقعا به توصیف نیاز داره ولی نمی‌دونستیم چی بنویسیم، چی‌کار کنیم؟🍃

•[❄️]• تمام حواس‌تون رو به کار بندازید.
•[❄️]• بویایی، لامسه، چشایی، شنوایی، بینایی. توصیف که فقط حس بینایی نیاز نداره.

این‌جوری جزئیات صحنه واقعی‌تر و کامل‌تر نشون داده می‌شن.🌿

 

[Miss Nili]

از فعل های تکراری استفاده نکنین.✨

🌀| گاهی می بینین کلی فعل یکسان توی یه بند نوشتین و نمی تونین عوضش کنین.

🌀| مثلا وقتایی که دارین کسی رو توصیف می کنین:
او خیلی زیبا بود، لپ هایش قرمز و پوستش سفید بود، به قدری که فلانی فکر کرده بود او شمالی است...❌
اینجا فعل "بود" بیش از حد تکرار شده و این آزاردهنده ست.

او خیلی زیبا بود، لپ هایی قرمز و پوستی سفید داشت، به قدری که وقتی فلانی او را دید فکر کرد شاید شمالی است.✅

 

[Miss Nili]

تغییر شخصیت ها رو توضیح بدین.✨
قبلا گفتیم که بهتره وقتی یه شخصیت غیبت طولانی داره، تو اون مدت عوض بشه.🌩
مثلا پسری پدرش رو ترک کنه. خب وقتی پسر بر می گرده، دیگه اون آدم سابق نیست.☂
ولی اگه شما توضیح ندین چرا تغییر کرده، غیرمنطقیه.💥
مثال:
پسری پدرش را ترک می کند، چون پدرش به او گفته به درد نخور است.🥀
ده سال بعد بر می گردد و می گوید می خواهد کارخانه ای بزند و سی مروارید کمیاب در می آورد.🌙
دلیل: پسر سوار کشتی بوده که طوفان شده و امواج او را به سرزمینی بومی برده که کارشان صید مروارید است.🐚

 

[Miss Nili]

شغل شخصیت ها هم مهمه.✨
بیشتر مردم زمان زیادی سر کار هستن مگه اینکه بیکار باشن، که در اون صورت هم زمان زیادی دنبال کار می گردن.🌪
یادتون باشه ما خودمون دوستامون رو انتخاب می کنیم، اما قدرتی در انتخاب همکاران نداریم.🥀
بنابراین یکی دوتا دشمن تو محل کار شخصیت باشه. شاید همین شخصیت ها مشکلات جدید داستان بشن.💧
از طرز رفتار شخصیت با رییس و همکارانش هم میشه چیزای زیادی دربارش فهمید.🌈

 

[Miss Nili]

چه موقعی باید وضعیت رو شرح بدیم؟☄
نویسنده نباید مثل شیرینی پز های که کشمش رو توی کیک می ریزن، همینجوری تصادفی وضعیت رو توی صحنه ای شرح بدن.🐚
شرح وضعیت (صحنه پردازی، تشریح عقاید و سوابق، ایجاد حال و هوا و...) باید با حادثه ای که باعث به وجود اومدنش شده ارتباط مستقیم داشته باشه.🎋
مثال:
شخصی می خواد از کانالی بگذره. مردم اون رو می بینن که قدم زنان توی اسکله به سمت محل شیرجه میره.💧
اینجاست که نویسنده میتونه وضعیت رو شرح بده.☂
اون می تونه درباره کسانی که برای گذشتن از این کانال مردن بنویسه.
درباره حیوونای زیر آب، جریان آب خطرناک، آمارهای شناگری و... بنویسه.❄️
یا غیر از دادن اطلاعات، صحنه حادثه هم بنویسه: مدیر جشنواره دریایی به سمت شخص بدوئه که بگه کوسه ای که از باغ وحش فرار کرده توی کاناله.🦈
(ویییی😬🤯)
وقتی شرح وضعیت تموم شد نویسنده برمیگرده به اسکله و شخص رو تصویر میکنه.⚡️

 

[Miss Nili]

خواننده رو زیاد غافلگیر نکنین.🌟
اگه تو کل رمان همش در حال غافلگیر کردن خواننده باشین، دیگه کم کم برا خواننده عادی میشن و تاثیرشون از بین میره.🥀
مخصوصا غافلگیری هایی که جون شخصیت اصلی رو تهدید کنه زیاد ننویسین.🔥
چون خواننده می دونه شخصیت اصلی به هیچ وجه نمی میره وگرنه داستان رو کی تعریف میکرد؟ (فقط تو زاویه دید اول شخص اینجوره)⚡️