آموزش ⭐نکات مهم در نویسندگی⭐

[Miss Nili]

یک جا توصیف نکنید.🕸

نویسنده‌های بی‌تجربه فکر می‌کنن توصیف‌های یکجا تا آخر رمان تو ذهن خواننده می‌مونه.🍂

مثال:
مهران مردی تنومند با شانه‌هایی افتاده بود. سی سال داشت و موهای خاکستری‌اش کم‌کم روی موهای سیاه و فرفری‌اش سایه انداخته بود. طبق پرونده دبیرستانش بهره هوشی بالایی نداشت. از غذا خوردن در جمعیت هم بدش می‌آمد.❌

به جای این کار، جمله اول رو بنویسید و داستان رو تعریف کنید.〽️
یکم بعد، جمله بعدی رو بگید و تا آخر، به صورت تکه‌تکه این اطلاعات رو لابه‌لای داستان بذارید.🌀

 

[Miss Nili]

خواننده رو بترسونین.🌀
اگه فرصتی پیش اومد که خواننده رو بترسونین، از دست ندینش. تحریک احساسات خواننده هدف داستانه و صحنه‌ی ترسناک این کار رو خوب انجام می‌ده.🔅
اما خطر نباید چیزهای جزئی رو تهدید کنه.〽️
مثلا قطع شدن دست یک نفر زیر ماشین آهن‌بری وحشتناک‌تر کنده شدن ناخن کسی موقع نصب تابلوئه.📣
یا مثلا کشف جنازه‌ای مثله‌شده توی پزشکی قانونی، عادیه. شاید بهتر باشه همچین صحنه‌ای رو توی جشن دبیرستانی‌ها نشون بدین.✨

البته حواستون باشه این توصیه مخصوص همه داستانا نیست!🚫
معمولا توی داستان عاشقانه یا طنز همچین چیزایی نمی‌نویسن و لازم نیست برای نشون دادن هنر فاخرتون توی اینجور داستانا صحنه‌ی ترسناک بذارین:/

 

[Miss Nili]

دیگه مطلقا همه‌چیزِ دیالوگ‌هاتون هم لازم نیست مثل دنیای واقعی باشه!🦋
شما وقتی دوستتون ازتون چیزی می‌خواد، بهش می‌گین باشه و اون تشکری می‌کنه و گفت‌وگو تموم می‌شه.🌙
اما توی داستان این همه تشریفات و عبارت‌های کلیشه‌ای و عادی لازم نیست.🥀
مثال:
-سارا توی سینما می‌بینمت.
-باشه. خداحافظ.
-خداحافظ.
خب اینجا دو دیالوگ آخر لازم نبودن و می‌تونستن حذف بشن.✨

 

[Miss Nili]

می‌تونین از فنونی که توی سینما استفاده می‌شه استفاده کنین.💎
1)توی سینما، می‌شه از حرکت آهسته یا اسلوموشن استفاده کرد.🦇
مثلا به جای این‌که بنویسین فلانی از ساختمان افتاد، لحظه‌به‌‎لحظه توصیف کنین چطور افتاد و چه افکاری داشت و...💥
2)توی فیلم‌ها برای نشون دادن خاطرات یا اتفاقات قبلی، زمینه رو یکم عوض می‌کنن مثلا فیلم یکم محوتر می‌شه تا نشون بده این صحنه مربوط به قبلا هست، نه زمان حال.🦇
شما هم می‌تونین کاری کنین دنیای دور و بر شخصیت پیچ و تابی بخوره و حس کنه داره گذشته‌اش رو به شیوه‌ی جدیدی تجربه می‌کنه!💥
3)توی فیلم می‌تونن گذشته رو تکه‌تکه نشون بدن.🦇
مثلا شخصیتی که حافظه‌اش رو از دست داده، با هر حرکتش یه بخشی از اون رو به یاد می‌آره. توی داستان هم می‌شه این کار رو کرد.💥

 

[Miss Nili]

درصد بالایی از گفت‌وگوهای داستانتون بار حسی قوی داشته باشه.✨

این جمله‌ها رو ببینین:
-دیگه نمی‌خوام زنده باشم...
-ازت متنفرم!
-جرئت داری تکون بخور.
-باور کن من بی‌گناهم!

🦋|× این جمله‌ها از نظر احساسی قوی هستن.
🦋|× شما نمی‌تونین با نشون دادن قیافه‌ی شخصیتتون نشون بدین چقدر عصبانی یا چقدر خوشحاله. گفت‌وگو نویسی راه بهتریه.

مثلا این جمله رو بخونین: «گاهی وقتا حس می‌کنم نمی‌تونم این کار رو بکنم... خیلی سخت به نظر می‌رسه. زندگی کردن رو می‌گم.»❌
خب همون جمله‌ی «دیگه نمی‌خوام زنده باشم» بهتر نبود؟

 

[Miss Nili]

عربی و انگلیسی و ترکی و کره‌ای یا هر زبونی بلد هستین ننویسین. زبون شما فارسیه.📝

✨1)وقتی شخصیت داستان نکته‌ای رو توضیح می‌ده، نباید بگه:«اولا، ثانیا، ثالثا...» چون این‌ها عربی هستن.
✨2)جمع‌های مکسری که توی فارسی جا نیفتادن ننویسین. مثلا کلمه‌ی «تمارین» به نظرتون یکم مسخره نمی‌آد؟
✨3)کلمات انگلیسی‌ای مثل «های، بای، لاو، استارت، اوکی...» ننویسین.
✨4)اگه می‌خواین کلمه‌ی خارجی‌ای استفاده کنین که توی فارسی جا افتاده، یکم فکر کنین ببینین توی فارسی معادلش هست؟

 

[Miss Nili]

لازم نیست جذابیت های داستان رو اولش مثل بمب منفجر کنین.💥
چون انتظار خواننده از بقیه داستان بالا میره و وقتی میبینه کل داستان مثل اولش نیست، ناامید میشه.🥀
بجاش به جذابیت هایی ک تو راهه اشاره کنین.🌷

 

[Miss Nili]

خواننده ها دوست دارن با پایانی مواجه بشن ک انتظارشو نداشتن.✨
وقتی یه داستان عاشقانه می نویسین، دو احتمال براش هست: یا شخصیتا ب هم میرسن (پایان خوش) یا نمیرسن (پایان تلخ)🍃
شما میتونین کاری کنین پایان غیرقابل انتظار باشه.🕸
مثلا شخصیت اصلی بین عشق دو نفر گیر بیفته. اینجوری نمیشه پایانشو حدس زد.🍭
ولی حواستون باشه شخصیت اصلی برای عاشق دو نفر بودن دلایل کافی داشته باشه.

 

[Miss Nili]

خواننده نباید برای فهمیدن داستان نیازی به لغت نامه داشته باشه.🌈
این که شما زیاد کتاب می خونین و یا با کلمه ها سر و کار دارین دلیل نمیشه همه مثل شما باشن.🕸
خواننده ها، داستان رو نمی خونن که بفهمن شما چقدر باهوشین و چقدر از کلمات قلمبه استفاده می کنین:/⚔

 

[Miss Nili]

وقتی یه جمله رو میشه خیلی ساده گفت دیگه به جاش چرت و پرت نگین😐
مثال:
در یک طوفان کلامی روشنفکر نمایی که پرگویی ناضرور بسیاری را در پی داشت و تلاش های مفرط و واضحی که برای اعلام مانیفست به قصد ارائه نقطه نظرات روشنفکر مآبانه مردی که پیش تر در خصوص او کلام جاری شده بود به رغم جناح گرفتن مخاطبین، او زیاده گویی نمود، ولی نامربوط تشخیص داده شد.😐❌

نویسنده ی این متن قلنبه سلنبه اینو میخواسته بگه:
مردی برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان مجبور شد زیاد توضیح بدهد ولی هیچکس خوشش نیامد.😐