. . .

یک جرعه کتاب! | قسمتی از کتاب

تالار متفرقه ادبیات

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #551
عمیق ترین احساس تنهایی زمانی به انسان دست می دهد که هدف اصلی در زندگی، رسیدن به امنیت فردی باشد. بدون تردید بسیاری از ما در پشت چهره های شاد و بذله گویی هایمان، غرق در وحشتیم. می ترسیم مبادا شغل، پول یا زیبایی خود را از دست بدهیم. از پیر شدن میترسیم و از تنها ماندن و زندگی کردن و مردن و به این خاطر است که رفتارهایمان این چنین جنون آساست؛ و دوای دردمان چیست؟ محبت دیدن، دوست داشته شدن..

آخرین راز شاد زیستن | اندرو متیوس
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #552
کتاب خواندن در پاریس حسابی حرص آدم را درمی آورد. هرکس را می بینی، یک کتاب در دست دارد و تند تند مشغول مطالعه است. سن و سال هم نمی شناسد، سیاه و سفید و مرد و زن و بچه هم نمی شناسد. انگار همه در یک ماراتن عجیب گرفتار شده اند و زمان در حال گذر است. واگنهای مترو گاهی واقعا آدم را یاد قرائت خانه می اندازد، مخصوصا اینکه ناگهان در یک مقطع خاص کتابی گل میکند و همه مشغول خواندن آن می شوند.

فضای پاریس هیچ بهانه ای برای مطالعه نکردن باقی نمی گذارد. شاید برای همین است که پاریسی ها معنای انتظار را چندان نمی فهمند، آنها لحظه های انتظار را با کلمه ها پر میکنند.

مارک و پلو | منصور ضابطیان
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #553
زندگی ظرفی است که باید خوب پُرش کرد بدون اینکه لحظه ای را از دست بدهیم. حتی اگر وقتی پُرش می کنیم بشکند؟ و اگر بشکند..؟

فرقی نمی کند، صحنه ای را طی کرده ای، فقط کمی تندتر. مدت زمانی که تو برای این طی کردن صرف می کنیف مهم نیست. مهم شکلِ طی کردن تو است. مهم این است که آن را "خوب" طی کنی.

زندگی جنگ و دیگر هیچ | اوریانا فالاچی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #554
گفتم: عشق نمی دانم چیست، بی تجربه ام، تازه کارم، نمی دانم اینطور خواستن اسمش عشق است یا چیز دیگر، فقط سخت می خواهمش.

+ سخت خواستن، می تواند عشق باشد!

_ گفته اند به شرط آنکه سخت بماند و نرم.

+ اما اگر او تو را نخواهد؟

_ گریه کنان می روم پی کارم، دوست داشتن یک طرفه می شود اما به ضرب تهدید نمی شود! اگر نخواهد و بدانم که هرگز نخواهد خواست، گریه کنان کوله بارم را برمی دارم و می روم، فقط همین!

+ اگر گریه کنان بروی، تا کی گریه می کنی؟

_ نمی دانم آقا، پیشاپیش چطور بگویم؟ برای گریستن برنامه ریزی نکرده ام!

یک عاشقانه آرام | نادر ابراهیمی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #555
دنیا برای بچه دار شدن آمادگی نداره. من دوست ندارم آزارم به کسی برسد، آن وقت چطور بچه ی خودم رو اذیت کنم؟ امروز دیگه نمی شه بچه دار شد. فقط جمعیت دنیا رو زیاد میکنی. آمار بالا میره. حالا ساده است، بچه دار می شی؛ اما بعد یه روز بچه ات می آد راست تو چشمت نگاه میکنه. همین..

اون وقت چه کار میکنی؟ خودتو می اندازی روی پاش؟ یا چی؟ ما می تونیم با هم خوشبخت باشیم و یه طفل معصوم مجبور نباشه کفاره اش رو بده. این بچه وقتی بزرگ شد چه خاکی سر خودش بریزه؟ از کی کمک بخواد؟ از بیمه های اجتماعی؟ نه. بسه. قابل تحمل نیست.

خداحافظ گاری کوپر | رومن گاری
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #556
من که صد سال از عمرم گذشته می دانم چه می گویم، آدم هرچه پیرتر می شود باید ذوق بیشتری برای شناختن قدر زندگی نشان دهد، آدم باید قریحه ی ظریفی پیدا کند، باید هنرمند بشود.
در ده سالگی یا بیست سالگی هر احمقی از زندگی لذت می برد؛ اما در صد سالگی، وقتی آدم دیگر رمق جنبیدن ندارد باید مغزش را به کار بیندازد تا از زندگی کیف کند.

گل های معرفت | اریک امانوئل اشمیت
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #557
قرآن کتابیست که با نام خدا آغاز میشود و با نام مردم پایان می پذیرد. کتابی آسمانی است اما برخلاف آنچه مومنین امروزی می پندارند و بی ایمانان امروز قیاس می کنند بیشتر توجهش به طبیعت است و زندگی و آگاهی و عزت و قدرت و پیشرفت و کمال و جهاد!

کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز!

کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست.

کتابی است که نخستین پیامش خواندن است و افتخار خدایش به تعلیم انسان با قلم؛ آن هم در جامعه ای و قبایلی که کتاب و قلم و تعلیم و تربیت مطرح نیست.

این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را - که خواندنی نام دارد - دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی به کار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند و بالاخره اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد.

قرآن! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم می پرسند: چه کسی مرده است؟

چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است. من شرمنده توام اگر تو را از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.

یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که تو را فرش کرده، یکی ذوق میکند که تو را با طلا نوشته، یکی به خود می بالد که تو را در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و... آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم؟

من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند، آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند.

اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند: احسنت! گویی مسابقه نفس است.

من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه، خواندن تو از آخر به اول معرفت است یا یک رکوردگیری؟ ای کاش آنانکه تو را حفظ کرده اند دانا کنی، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند. خوشا به حال هرکسی که دلش رحلی است برای تو. آنان که وقتی تو را می خوانند چنان حظ میکنند، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است.

پدر، مادر، ما متهمیم! | دکتر علی شریعتی
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #558
گفت: دارم آخرین سیگار رو دود می کنم و نمی دونی چه لذتی داره. دلم می خواد ریزه ریزه تا آخرشو دود کنم.

گفتم: من هنوز یه بسته ده تایی دست نخورده دارم و بسته ی سیگار را از جیب فرنجم بیرون آوردم.

گفت: نمی گفتی بهتر بود. همیشه، دود کردن آخرین سیگار، خیلی لذت بخشه، ولی تو، خرابش کردی.

از مسافر تا تب خال | احمد محمود
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #559
وقتی کودکی برای اولین بار، بزرگ ترها را به همان شکلی که هستند می بیند، وقتی برای اولین بار به ذهنش خطور می کند که بزرگ ترها از ذکاوت خارق العاده ای برخوردار نیستند، قضاوت هایشان و جمله هایشان همیشه صحیح نیست، دنیای کودکانه اش فرو می ریزد و هرج و مرجی وحشتناک، جای آن را میگیرد. بت ها در هم می شکنند و امنیت از بین می رود.

موقعی که بتی فرو می افتد، نیمه شکسته نمی ماند، تماما خرد میشود و در بستری از ک*ث*افت فرو می رود.

شرق بهشت | جان اشتاین بک
 

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,234
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,228
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #560
برخی چنینند که بلندی خود را در پستی دیگری، دیگران می جویند. به هزاران زبان فریاد می زنند که تو نرو تا ایستاده ی من، بر تو پیشی داشته باشد! این گونه آدمها، از آن رو که در نقطه ای جامد شده و مانده اند؛ چشم دیدن هیچ رونده و هیچ راهی را ندارند.

کینه توزف کینه توز؛ مار سر راه!

ای بسا که راه، همان فرجامی را بیابد که ایشان پیشگویی کرده اند؛ اما نمی توان به گفت و نگاه ایشان خوشبین بود.

گفت شان از بخل شان برمی خیزد، گرچه برخوردار از پاره ای حقایق هم باشد. پس در همه حال کینه است که در دلهاشان سر می جنباند. هراس از دست دادن جای خود.

جای خالی سلوچ | محمود دولت آبادی
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
4
بازدیدها
477
پاسخ‌ها
1
بازدیدها
170
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
58

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 2, کاربران: 0, مهمان‌ها: 2)

بالا پایین