. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح مجموعه شعر سوفل قلبی| نادیا بیرامی

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1


نام اثر:سوفل قلبی
شاعر:نادیا بیرامی @YiL.diz.o.o
ژانر:عاشقانه،تراژدی
قالب:نیمایی(شعرنو)
مقدمه:
دیری‌ست که ناگه دلم،
آهسته می‌گیرد!
هان! به یکباره نه، آرام آرام می‌گیرد!
ضربان بمی سخت چو پیچک،
کز حصاری تنگ، پیوسته جانم می‌گیرد!
حیاتی‌ست کوته عمر،
کز آغاز، رنگ گیسوانم می‌گیرد!
شباهنگام رشته‌ی نظری پدیدار گردد
ز پیش چشم
که می‌ترکاند تنها رگِ خوابِ وجودت،
چو منِ بی‌خواب دیرینه، نم نمک خواب می‌گیرد!
آه دریغا باز هم طلوع فردا تو را ز من می‌گیرد!
می‌دهم غم به نوش خاطرم،
که گهی سیراب نشده چنگ نزند
حلقه‌ی اشک‌ مرا،
آه چه دردی‌ست که می‌ستاند
جان بی‌جان تن مجروح مرا،
دیری‌ست که ناگه دلم،
آهسته می‌گیرد!
هان! به یکباره نه، آرام آرام می‌گیرد!
ندانم چه زخمی و کجای است کز آن دردی عمیق، ناخواسته می‌گیرد!


لینک اثر:


منتقد: @ara.pr.o.o
تاریخ تحویل نقد: ۲۴ دی ماه ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۱ بهمن ماه ۱۴۰۰
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
راه‌حل
*نقد مجموعه شعر سوفل قلبی*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

خــــوب دالــی خواهری*-* بریم برای یه نقد از شاهکاری که نوشتی

💜نام شعر:
اول از همه، با اسم گوگولی شعرت شروع میکنیم. حقیقتاً، من برای لحظه اول که اسم شعرت رو دیدم، قطعا معنیش رو در لحظه نفهمیدم؛ اما این عنوان حتی برا کسی که معنی اصلی رو نمیدونه، خیلی قشنگ و جذاب به چشم میاد و در نگاه اول هم، خیلی دلنشینه. قطعاً، دلیلش اینه که تونستی در یک نگاه، عاشقانه ای رو به تصویر بکشی که کلیشه به نظر نیاد! بعد که معنی اسم رو سرچ زدم، متوجه شدم "سوفل قلب" به معنای "صداهای غیر معمولی گفته میشه که به علت گردش متلاطم خون در بدنه و از ایجاد گذرگاه های غیرعادی در قلب و یا نشت پیدا کردن دریچه‌‌های قلبه" به نظرم واقعا خیلی خوب تونستی یه دلیل علمی و پزشکی از یک بیماری قلبی، یک...

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
*نقد مجموعه شعر سوفل قلبی*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

خــــوب دالــی خواهری*-* بریم برای یه نقد از شاهکاری که نوشتی

💜نام شعر:
اول از همه، با اسم گوگولی شعرت شروع میکنیم. حقیقتاً، من برای لحظه اول که اسم شعرت رو دیدم، قطعا معنیش رو در لحظه نفهمیدم؛ اما این عنوان حتی برا کسی که معنی اصلی رو نمیدونه، خیلی قشنگ و جذاب به چشم میاد و در نگاه اول هم، خیلی دلنشینه. قطعاً، دلیلش اینه که تونستی در یک نگاه، عاشقانه ای رو به تصویر بکشی که کلیشه به نظر نیاد! بعد که معنی اسم رو سرچ زدم، متوجه شدم "سوفل قلب" به معنای "صداهای غیر معمولی گفته میشه که به علت گردش متلاطم خون در بدنه و از ایجاد گذرگاه های غیرعادی در قلب و یا نشت پیدا کردن دریچه‌‌های قلبه" به نظرم واقعا خیلی خوب تونستی یه دلیل علمی و پزشکی از یک بیماری قلبی، یک عنوان عاشقانه‌‌ی مخلوط با احساس تراژدی، ایجاد کنی!
از این‌‌ها که بگذریم، باید اندازه‌‌ی عنوان شعرت رو بسنجیم. اندازه‌‌ی عنوان، میانه بود. این اسم از دو بخش تشکیل شده که شامل یه "مضاف" و یک "مضاف الیه" میشه و به طور کلی، عنوانیه که اندازه‌‌اش کاملاً مناسبه.
در گام بعدی، باید هماهنگی بین محتوا و ژانرها، با عنوان رو بررسی کنیم. همونجوری که چندخط بالاتر خیلی ریز اشاره کردم، به نظرم ترفند قابل تحسینی بود که خواستی با یک اتفاق با دلیل علمی، اینطوری غم عاشقانه‌‌ی یک قلب رو نشون بدی و چنین انتخابی، خیلی خوب با محتوات سازگار بود؛ در حقیقت بی نظیر بود! برای ژانرها هم حتی در معنای خود عنوان، میشه عاشقانه‌‌ای غم انگیز رو پیش بینی کرد.

💜ژانر:
از عنوان که بگذریم، نوبت میرسه به ژانر. ژانرهای انتخابیت، عاشقانه و تراژدی بودن جیگر؛ توضیح خاصی در زمینه ژانر، لازم نمیدونم چرا که هم ارتباط معنایی و مفهومی بین ژانر با عنوان و محتوا دیده میشه، هم کاملاً انتخاب‌‌های صحیحی داشتی. تنها نکته‌‌ای که حس میکنم باید اینجا بهش یه گذر ریز داشته باشم، اینه که عموماً غالب نویسنده‌‌ها این موضوع رو یا نمیدونن یا فراموش میکنن. ترتیب قرارگیری ژانر نشون دهنده‌‌ی میزان پررنگ بودنشون توی محتواست. مثلا اگه من قراره یه رمانی با محتوای پلیسی بنویسم که وسطاش عاشقانه میبینیم و در یه قسمت‌‌های محدودی هم غم، ترتیب اینطوری میشه: پلیسی، عاشقانه، تراژدی
حالا این شعر گوگولی تو که کاش میشد بغلش کنم از بس به دلم نشست، قطعا تراژدیش پررنگ تر بود (و اشک من هم در آورد:llorona:) و بعد عاشقانه‌‌اش. پس بهتر میشه که جای ژانرهاتو جا به جا کنی ژیگرم*-*

💜قالب:
در مرحله بعدی از قالب میگم؛ قالبت شعر نو نیمایی بود که این قسمت بحث برای بیان زیاد داره. اول از همه، باید گفت این قالب شکل اصلاح شده‌‌ی قالب های سنتی هستن و گاها قافیه و هم آوا بودن و وزین بودن ابیات حذف میشه و متن، فقط دو عنصر خودش رو حفظ میکنه؛ توصیفات و معنا. پس اینجا کار حتی برای شاعر سخت تر از شاعرانی میشه که سنتی نویس هستن! چون با نبود وزن و آهنگ، تنها نقطه‌‌ی جذاب شعر، همون نحوه بیان و شیوایی متن و مفهومی هست که باخودش به همراه داره و اگه نویسنده انقدر توانمند نباشه که با بیان خودش مخاطب رو بازی بده، نمیتونه هیچ اثر خوب و مثبتی روی خواننده اش بذاره!
حالا، این رو بیاریم توی متن تو، باید بگم شکل قالبیش که رعایت شده بود. هرچند تو سعی میکردی با هر جمله یه اینتر بزنی که خب، در قالب شعر نو، اصولا ترتیب اینتر زدن اینطوریه:
* وقتی ترتیب خاصی از کلمات رو طوری پشت هم آوردی که معنای واحدی داشتن و دسته بندی بعدی واژگان هیچ ارتباطی با پیشین خودش نداشت، اینتر لازمه. منظور اینه که لازم نیست حتما یک جمله کامل شده باشه، بلکه حتی دسته ای از کلمات که معنای مورد نظری رو برسونن و وقتی به سطر پایین برن، هیچ ارتباط معنایی با قبلی احساس نکنن، اینتر زده میشه. به این دلیل این اینترها در این قسمت زده میشه تا مخاطب کامل مفهوم یک سطر رو بگیره و وقتی بره سطر بعد که هیچ کسره ارتباطی و بیان مرتبطی با قبلی نباشه؛ تاکید میکنم، منظور ارتباط خوانشی با سطر قبل هست، نه اینکه سطر بعد اصلا ربطی به قبلی نداشته باشه یا حتی توضیح اضافه تری ازش نباشه؛ بلکه فقط به نظر نیاد سطر بعد باید حتما در راستای سطر قبل باش (میدونم یکم پیچیده ست0-0)
در جنبه های بعدی از لحاظ معنایی، خیلی خوب تونستی مخاطب رو مسحور شیوه بیان خودت کنی تا وزن نداشتن شعر به چشم نیاد و این، خیلی من رو به وجد آورد!

💜مقدمه:
خب جیگرم؛ برای مقدمه ات توی یه کلمه میتونم بگم محشر بود! از همون خط اول، خیلی گنگ و جلب کننده، از احساس گرفتگی قلبت و غمی گفتی که باعث همه‌‌ی این‌‌ها هست و طوری آروم آروم پیش رفتی که مخاطب واقعا ترغیب بشه وارد بطن شعر بشه تا ببینه جداً داستان از چه قراره و این غم قلبی از کجا نشئت میگیره، برای چیه و آخرش چی میشه؟ خصوصا غم رو میشه توی اون چند خط آخر مقدمه‌‌ات، خیلی خوب درک کرد!

💜جلد:
رسیدیم به جلد*-* خب، در مورد جلد باید بگم از هر سه جنبه‌‌ی، کیفیت تصویر، سازگاری با محتوا و ترکیب رنگی، مشکلی ندیدم. عکس کیفیت بالایی داشت و طراح، سلیقه خوبی به خرج داده بود.
بر این اساس که از عکسی با در اختیار داشتن "قلب انسان" استفاده کردی که تا حدودی خون از اطرافش چکه میکنه، میتونم بگم با عنوان هماهنگی خیلی جالبی داره و همین نماد قلب، میتونه احساس عاشقانه‌‌ی درون شعرت رو منعکس کنه. در مورد تراژدی‌‌های محتوا و ارتباطش با جلد، باید بگم خیلی سربسته به نظر میاد، اما ترکیب رنگی تیره‌‌ای که طراح به کار برد، گریز خیلی خوبی برای تجلی این موضوع بود.
در زمینه ترکیب رنگی هم، این رنگ‌‌های قرمز و تیره، با یک محتوای عاشقانه تراژدی واقعا سازگاری عالی‌‌ای دارن که جای بحث نمیذاره! در کل، جلدی که مجموعه شعرت داشت، یه انتخاب دقیق و هوشمندانه بود*-*

💜سیر:
سیر محتوا، پیشروی متن هست. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشد؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. حالا بیایم و سیر شعر محشرت رو بررسی کنیم؛ باید بگم سیرت خیلی آروم و ملایم و متعادل بود؛ طوری به نظر میرسید که خواننده خیلی آهسته و با جذب شدگی خاصی، با تک تک کلمات به سمت جلو پیش میره و این، خیلی خیلی قابل تحسینه!
نحوه بیانت هم، چنان گیرایی مجذوب کننده‌‌ای داشت که به متعادل بودن سیرت اضافه میکرد و به نظر میومد هرچی بیشتر توصیف یه موضوعی رو میکشی، خیلی تاثیرگذار میتونی مخاطبت رو هم با لغاتت همراه کنی و خیلی کم پیش میاد یه نویسنده بتونه انقدر عالی بنویسه، طوری که مخاطبش کاملاً جذب بشه تا آخر پیش بره؛ معمولاً داستان و رمان با داشتن بُعد زمان و مکان، این حس کنجکاوی رو در خواننده ایجاد میکنن، اما شعر و دلنوشته اینطورن که نویسنده باید نحوه بیان فوق العاده‌‌ای در زمینه مفاهیم و احساسات و بازی کردن با افکار خواننده داشته باشه تا اون رو با خودش همراه کنه و تو، در این زمینه خیلی عالی عمل کرده بودی D:

💜توصیفات و معنای شعر:
در شعر و دلنوشته، از اونجایی که هیچ بُعد زمانی و مکانی‌‌ای اصولا نداریم (نه الزاماً همیشه! چون گاهاً در شعرها خصوصاً، نظیر اشعار فردوسی که روایت داستانی دارن، بُعد زمانی و مکانی دیده میشه، اما در اشعار با قالب نیمایی و سپید و در دلنوشته ها، غالباً احساسات قابل رویته) همونطور که گفتم، احساست و معنای شعر خیلی خیلی اهمیت بیشتری نسبت به سایر ارکان شعر دارن. هرچند یکم عقب ترها هم گریزی به این بخش زدم، ولی مجدد میگم در این زمینه حرفی برای نقد کردن در زمینه منفی نمیبینم و فقط میتونم بگم بیان خاصت توصیفاتت رو خیلی خوب به رخ میکشید و از لحاظ معنایی هم، با اینکه عاشقانه ی تراژدی بحث فوق کلیشه ایی محسوب میشه، اما تو چنان از ادبیات بی نظیرت در بیانت استفاده کردی که خواننده به کل این بحث کلیشه رو فراموش میکرد؛ چرا که تونسته بودی غم رو در میان واژه هات بگنجونی تا مخاطبت باهات همراه بشه.

💜آرایه های ادبی:
آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، این بخش یکی از بخش هایی بود که واقعا اهمیت دارن توی احساساتی کردن مخاطب و رُکن مهم شعر نویسی هستن تا باز هم اثر نبود وزن و آهنگ رو در شعر بپوشونن که آیا اصلا لازمه بگم چقدر خوب پررنگ بودن؟ توی هر جمله ات من میتونستم چندین نوع آرایه، خصوصا حس آمیزی، تشبیه و استعاره و جان بخشی رو ببینم. یعنی میشه گفت تو با همین پراکندگی خیلی زیاد آرایه ها، توصیفاتت رو قوی کردی و روی خواننده اثر مثبت خوبی گذاشتی.

💜لحن:
سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن شعرت ادبی بود و من در هیچ قسمتی از شعر، بهم ریختگی لحن، درهم آمیختگی و یا شکسته نویسی لحنی رو ندیدم. در کل بی مشکل بود0-0

💜تکرار و مشکلات نگارشی:

مشکل نگارشی به خصوصی ندیدم، عالییی بود. حالا بذار یه بررسی روی تکرار مفهوم داشته باشیم؛ تکرار مفهوم چیزیه که غالبا توی شعر و دلنوشته ها رخ میده؛ تکرار مفهوم یعنی یک مفهوم ثابت رو بارها و بارها تکرار کنیم، بدون اینکه هیچ شکافی وسطش ایجاد بشه یا از توصیفات و شیوه بیانی استفاده کنیم که این تکرار مفهوم رو کمرنگ کنه و چون دلنوشته و شعرها غالباً جز بخش احساسات بُعد دیگه ای ندارن، مفهوم عشق و تراژدی یا هر بحث دیگه ای که دارن بهش میپردازن، مدام تکرار و دچار یکنواختی میشه. اما خیلی برام جالب بود که شعر تو، جزو اولین اثرهایی بود که با وجود داشتن ژانر عاشقانه، درونش خبری از ثبات مفهوم و تکرار شدنش به طور مداوم نبود! این نشون میده چقدر توانمندیت در زمینه توصیف احساسات و پرداخت به آرایه ها و گیرایی بیانت بالا بوده که اصلا موضوع تکرار مفهوم، احساس نشه

💜رعایت پارت نویسی:
اینجا هم حرفی برای گفتن نیست0-0 پارت های شعر برای اتمام باید بین 17 تا 20 باشه و پارت های تو جدای از اینکه اندازه کاملا مناسبی داشتن، تعدادشون هم از این حداقل بیشتر بود و این عالیه*-*

💜سخن منتقد:
آه انقد نوشتم انگشتانم خشکید×-×

در کل اول از همه میدونم یه جاهایی زیاد به موضوع پرداختم شاد خسته ات کنه، ولی فقط خواستم متن رو بازتر کنم و به هرحال پوزش میطلبم اگه زیاد شده😁
در مرحله بعدی هم جز اینکه بگم قلمت قابل تحسینه چیزی ندارم؛ چون نویسنده ای که واقعا بتونه از عاشقانه و تراژدی کلیشه ای اون هم توی اثری که جز بُعد احساسات، معنای دیگه ای نداره، اثر جذب کننده ای خلق کنه، باید بهش بگن شاهکار!

به هرحال، قدر ذهن خلاقت رو بدون*-*

قلمت مانا و ماندگار عسل من-*

سطح: الماسی

@مدیر نقد
@YiL.diz.o.o
 
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
*نقد مجموعه شعر سوفل قلبی*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

خــــوب دالــی خواهری*-* بریم برای یه نقد از شاهکاری که نوشتی

💜نام شعر:
اول از همه، با اسم گوگولی شعرت شروع میکنیم. حقیقتاً، من برای لحظه اول که اسم شعرت رو دیدم، قطعا معنیش رو در لحظه نفهمیدم؛ اما این عنوان حتی برا کسی که معنی اصلی رو نمیدونه، خیلی قشنگ و جذاب به چشم میاد و در نگاه اول هم، خیلی دلنشینه. قطعاً، دلیلش اینه که تونستی در یک نگاه، عاشقانه ای رو به تصویر بکشی که کلیشه به نظر نیاد! بعد که معنی اسم رو سرچ زدم، متوجه شدم "سوفل قلب" به معنای "صداهای غیر معمولی گفته میشه که به علت گردش متلاطم خون در بدنه و از ایجاد گذرگاه های غیرعادی در قلب و یا نشت پیدا کردن دریچه‌‌های قلبه" به نظرم واقعا خیلی خوب تونستی یه دلیل علمی و پزشکی از یک بیماری قلبی، یک عنوان عاشقانه‌‌ی مخلوط با احساس تراژدی، ایجاد کنی!
از این‌‌ها که بگذریم، باید اندازه‌‌ی عنوان شعرت رو بسنجیم. اندازه‌‌ی عنوان، میانه بود. این اسم از دو بخش تشکیل شده که شامل یه "مضاف" و یک "مضاف الیه" میشه و به طور کلی، عنوانیه که اندازه‌‌اش کاملاً مناسبه.
در گام بعدی، باید هماهنگی بین محتوا و ژانرها، با عنوان رو بررسی کنیم. همونجوری که چندخط بالاتر خیلی ریز اشاره کردم، به نظرم ترفند قابل تحسینی بود که خواستی با یک اتفاق با دلیل علمی، اینطوری غم عاشقانه‌‌ی یک قلب رو نشون بدی و چنین انتخابی، خیلی خوب با محتوات سازگار بود؛ در حقیقت بی نظیر بود! برای ژانرها هم حتی در معنای خود عنوان، میشه عاشقانه‌‌ای غم انگیز رو پیش بینی کرد.

💜ژانر:
از عنوان که بگذریم، نوبت میرسه به ژانر. ژانرهای انتخابیت، عاشقانه و تراژدی بودن جیگر؛ توضیح خاصی در زمینه ژانر، لازم نمیدونم چرا که هم ارتباط معنایی و مفهومی بین ژانر با عنوان و محتوا دیده میشه، هم کاملاً انتخاب‌‌های صحیحی داشتی. تنها نکته‌‌ای که حس میکنم باید اینجا بهش یه گذر ریز داشته باشم، اینه که عموماً غالب نویسنده‌‌ها این موضوع رو یا نمیدونن یا فراموش میکنن. ترتیب قرارگیری ژانر نشون دهنده‌‌ی میزان پررنگ بودنشون توی محتواست. مثلا اگه من قراره یه رمانی با محتوای پلیسی بنویسم که وسطاش عاشقانه میبینیم و در یه قسمت‌‌های محدودی هم غم، ترتیب اینطوری میشه: پلیسی، عاشقانه، تراژدی
حالا این شعر گوگولی تو که کاش میشد بغلش کنم از بس به دلم نشست، قطعا تراژدیش پررنگ تر بود (و اشک من هم در آورد:llorona:) و بعد عاشقانه‌‌اش. پس بهتر میشه که جای ژانرهاتو جا به جا کنی ژیگرم*-*

💜قالب:
در مرحله بعدی از قالب میگم؛ قالبت شعر نو نیمایی بود که این قسمت بحث برای بیان زیاد داره. اول از همه، باید گفت این قالب شکل اصلاح شده‌‌ی قالب های سنتی هستن و گاها قافیه و هم آوا بودن و وزین بودن ابیات حذف میشه و متن، فقط دو عنصر خودش رو حفظ میکنه؛ توصیفات و معنا. پس اینجا کار حتی برای شاعر سخت تر از شاعرانی میشه که سنتی نویس هستن! چون با نبود وزن و آهنگ، تنها نقطه‌‌ی جذاب شعر، همون نحوه بیان و شیوایی متن و مفهومی هست که باخودش به همراه داره و اگه نویسنده انقدر توانمند نباشه که با بیان خودش مخاطب رو بازی بده، نمیتونه هیچ اثر خوب و مثبتی روی خواننده اش بذاره!
حالا، این رو بیاریم توی متن تو، باید بگم شکل قالبیش که رعایت شده بود. هرچند تو سعی میکردی با هر جمله یه اینتر بزنی که خب، در قالب شعر نو، اصولا ترتیب اینتر زدن اینطوریه:
* وقتی ترتیب خاصی از کلمات رو طوری پشت هم آوردی که معنای واحدی داشتن و دسته بندی بعدی واژگان هیچ ارتباطی با پیشین خودش نداشت، اینتر لازمه. منظور اینه که لازم نیست حتما یک جمله کامل شده باشه، بلکه حتی دسته ای از کلمات که معنای مورد نظری رو برسونن و وقتی به سطر پایین برن، هیچ ارتباط معنایی با قبلی احساس نکنن، اینتر زده میشه. به این دلیل این اینترها در این قسمت زده میشه تا مخاطب کامل مفهوم یک سطر رو بگیره و وقتی بره سطر بعد که هیچ کسره ارتباطی و بیان مرتبطی با قبلی نباشه؛ تاکید میکنم، منظور ارتباط خوانشی با سطر قبل هست، نه اینکه سطر بعد اصلا ربطی به قبلی نداشته باشه یا حتی توضیح اضافه تری ازش نباشه؛ بلکه فقط به نظر نیاد سطر بعد باید حتما در راستای سطر قبل باش (میدونم یکم پیچیده ست0-0)
در جنبه های بعدی از لحاظ معنایی، خیلی خوب تونستی مخاطب رو مسحور شیوه بیان خودت کنی تا وزن نداشتن شعر به چشم نیاد و این، خیلی من رو به وجد آورد!

💜مقدمه:
خب جیگرم؛ برای مقدمه ات توی یه کلمه میتونم بگم محشر بود! از همون خط اول، خیلی گنگ و جلب کننده، از احساس گرفتگی قلبت و غمی گفتی که باعث همه‌‌ی این‌‌ها هست و طوری آروم آروم پیش رفتی که مخاطب واقعا ترغیب بشه وارد بطن شعر بشه تا ببینه جداً داستان از چه قراره و این غم قلبی از کجا نشئت میگیره، برای چیه و آخرش چی میشه؟ خصوصا غم رو میشه توی اون چند خط آخر مقدمه‌‌ات، خیلی خوب درک کرد!

💜جلد:
رسیدیم به جلد*-* خب، در مورد جلد باید بگم از هر سه جنبه‌‌ی، کیفیت تصویر، سازگاری با محتوا و ترکیب رنگی، مشکلی ندیدم. عکس کیفیت بالایی داشت و طراح، سلیقه خوبی به خرج داده بود.
بر این اساس که از عکسی با در اختیار داشتن "قلب انسان" استفاده کردی که تا حدودی خون از اطرافش چکه میکنه، میتونم بگم با عنوان هماهنگی خیلی جالبی داره و همین نماد قلب، میتونه احساس عاشقانه‌‌ی درون شعرت رو منعکس کنه. در مورد تراژدی‌‌های محتوا و ارتباطش با جلد، باید بگم خیلی سربسته به نظر میاد، اما ترکیب رنگی تیره‌‌ای که طراح به کار برد، گریز خیلی خوبی برای تجلی این موضوع بود.
در زمینه ترکیب رنگی هم، این رنگ‌‌های قرمز و تیره، با یک محتوای عاشقانه تراژدی واقعا سازگاری عالی‌‌ای دارن که جای بحث نمیذاره! در کل، جلدی که مجموعه شعرت داشت، یه انتخاب دقیق و هوشمندانه بود*-*

💜سیر:
سیر محتوا، پیشروی متن هست. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشد؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. حالا بیایم و سیر شعر محشرت رو بررسی کنیم؛ باید بگم سیرت خیلی آروم و ملایم و متعادل بود؛ طوری به نظر میرسید که خواننده خیلی آهسته و با جذب شدگی خاصی، با تک تک کلمات به سمت جلو پیش میره و این، خیلی خیلی قابل تحسینه!
نحوه بیانت هم، چنان گیرایی مجذوب کننده‌‌ای داشت که به متعادل بودن سیرت اضافه میکرد و به نظر میومد هرچی بیشتر توصیف یه موضوعی رو میکشی، خیلی تاثیرگذار میتونی مخاطبت رو هم با لغاتت همراه کنی و خیلی کم پیش میاد یه نویسنده بتونه انقدر عالی بنویسه، طوری که مخاطبش کاملاً جذب بشه تا آخر پیش بره؛ معمولاً داستان و رمان با داشتن بُعد زمان و مکان، این حس کنجکاوی رو در خواننده ایجاد میکنن، اما شعر و دلنوشته اینطورن که نویسنده باید نحوه بیان فوق العاده‌‌ای در زمینه مفاهیم و احساسات و بازی کردن با افکار خواننده داشته باشه تا اون رو با خودش همراه کنه و تو، در این زمینه خیلی عالی عمل کرده بودی D:

💜توصیفات و معنای شعر:
در شعر و دلنوشته، از اونجایی که هیچ بُعد زمانی و مکانی‌‌ای اصولا نداریم (نه الزاماً همیشه! چون گاهاً در شعرها خصوصاً، نظیر اشعار فردوسی که روایت داستانی دارن، بُعد زمانی و مکانی دیده میشه، اما در اشعار با قالب نیمایی و سپید و در دلنوشته ها، غالباً احساسات قابل رویته) همونطور که گفتم، احساست و معنای شعر خیلی خیلی اهمیت بیشتری نسبت به سایر ارکان شعر دارن. هرچند یکم عقب ترها هم گریزی به این بخش زدم، ولی مجدد میگم در این زمینه حرفی برای نقد کردن در زمینه منفی نمیبینم و فقط میتونم بگم بیان خاصت توصیفاتت رو خیلی خوب به رخ میکشید و از لحاظ معنایی هم، با اینکه عاشقانه ی تراژدی بحث فوق کلیشه ایی محسوب میشه، اما تو چنان از ادبیات بی نظیرت در بیانت استفاده کردی که خواننده به کل این بحث کلیشه رو فراموش میکرد؛ چرا که تونسته بودی غم رو در میان واژه هات بگنجونی تا مخاطبت باهات همراه بشه.

💜آرایه های ادبی:
آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، این بخش یکی از بخش هایی بود که واقعا اهمیت دارن توی احساساتی کردن مخاطب و رُکن مهم شعر نویسی هستن تا باز هم اثر نبود وزن و آهنگ رو در شعر بپوشونن که آیا اصلا لازمه بگم چقدر خوب پررنگ بودن؟ توی هر جمله ات من میتونستم چندین نوع آرایه، خصوصا حس آمیزی، تشبیه و استعاره و جان بخشی رو ببینم. یعنی میشه گفت تو با همین پراکندگی خیلی زیاد آرایه ها، توصیفاتت رو قوی کردی و روی خواننده اثر مثبت خوبی گذاشتی.

💜لحن:
سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن شعرت ادبی بود و من در هیچ قسمتی از شعر، بهم ریختگی لحن، درهم آمیختگی و یا شکسته نویسی لحنی رو ندیدم. در کل بی مشکل بود0-0

💜تکرار و مشکلات نگارشی:
مشکل نگارشی به خصوصی ندیدم، عالییی بود. حالا بذار یه بررسی روی تکرار مفهوم داشته باشیم؛ تکرار مفهوم چیزیه که غالبا توی شعر و دلنوشته ها رخ میده؛ تکرار مفهوم یعنی یک مفهوم ثابت رو بارها و بارها تکرار کنیم، بدون اینکه هیچ شکافی وسطش ایجاد بشه یا از توصیفات و شیوه بیانی استفاده کنیم که این تکرار مفهوم رو کمرنگ کنه و چون دلنوشته و شعرها غالباً جز بخش احساسات بُعد دیگه ای ندارن، مفهوم عشق و تراژدی یا هر بحث دیگه ای که دارن بهش میپردازن، مدام تکرار و دچار یکنواختی میشه. اما خیلی برام جالب بود که شعر تو، جزو اولین اثرهایی بود که با وجود داشتن ژانر عاشقانه، درونش خبری از ثبات مفهوم و تکرار شدنش به طور مداوم نبود! این نشون میده چقدر توانمندیت در زمینه توصیف احساسات و پرداخت به آرایه ها و گیرایی بیانت بالا بوده که اصلا موضوع تکرار مفهوم، احساس نشه

💜رعایت پارت نویسی:
اینجا هم حرفی برای گفتن نیست0-0 پارت های شعر برای اتمام باید بین 17 تا 20 باشه و پارت های تو جدای از اینکه اندازه کاملا مناسبی داشتن، تعدادشون هم از این حداقل بیشتر بود و این عالیه*-*

💜سخن منتقد:
آه انقد نوشتم انگشتانم خشکید×-×

در کل اول از همه میدونم یه جاهایی زیاد به موضوع پرداختم شاد خسته ات کنه، ولی فقط خواستم متن رو بازتر کنم و به هرحال پوزش میطلبم اگه زیاد شده😁
در مرحله بعدی هم جز اینکه بگم قلمت قابل تحسینه چیزی ندارم؛ چون نویسنده ای که واقعا بتونه از عاشقانه و تراژدی کلیشه ای اون هم توی اثری که جز بُعد احساسات، معنای دیگه ای نداره، اثر جذب کننده ای خلق کنه، باید بهش بگن شاهکار!

به هرحال، قدر ذهن خلاقت رو بدون*-*

قلمت مانا و ماندگار عسل من-*

سطح: الماسی

@مدیر نقد
@YiL.diz.o.o

نویسنده: نادیا بیرامی @YiL.diz.o.o
منتقد: @ara.pr.o.o
اختصاصی: است
سطح: الماسی

@Niloofar°MC⁴
@مدیر تایپ
 
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین