. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان کیارا | آلباتروس

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,410
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,136
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1


نام اثر: رمان کیارا
نویسنده: @آلباتروس
ژانر: عاشقانه، تخیلی، ماجراجویی
خلاصه:
رمان درمورد دختری دورگه به اسم کیاراست. دورگه‌ی آدم و خوناشام که خودش خبر نداره؛ اما بعد ربودن پدر و مادربزرگش مجبور می‌شه بره دنبال‌شون و طی اتفاقاتی، متوجه‌ دورگه بودن خودش و خیلی از مسائل هیجانی دیگه می‌شه.

مقدمه:
...

لینک اثر:

منتقد:
@-Hadiseh-
 
راه‌حل
"بسم تعالی"
"نقد و بررسی رمان کیارا"

ضمن سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده ی گرامی انجمن رمانیک؛ نقد زیرین صرفا جهت کمک به بهبود قلم و سطح کیفی رمان شماست.

🔹نام رمان🔹

در وهله ی اول باید بگم که استفاده از اسم کارکتر اصلی رمان برای مدت خیلی زیادی هستش که تکراری و کلیشه ای شده! یک زمان بیشتر نویسنده ها با تصور اینکه با هماهنگ شدن اسم رمان و اسم شخصیت اصلی میتونن جلوه ی ماندگارتری به رمان بدن، از این شیوه استفاده میکردن اما حقیقت اینه که این شیوه دیگه کاربرد مثبتی نداره.
اسم رمان شما باید همراه با گوشنواز بودن خودش، هماهنگ با ژانر، داستان رمان و جذاب باشه. متاسفانه " کیارا " چیزی نبود که من از یک رمان تخیلی و...

-Hadiseh-

رمانیکی تازه وارد
رمانیکی
شناسه کاربر
876
تاریخ ثبت‌نام
2021-09-03
موضوعات
0
نوشته‌ها
3
راه‌حل‌ها
1
پسندها
23
امتیازها
58
محل سکونت
Tehran

  • #2
"بسم تعالی"
"نقد و بررسی رمان کیارا"

ضمن سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده ی گرامی انجمن رمانیک؛ نقد زیرین صرفا جهت کمک به بهبود قلم و سطح کیفی رمان شماست.

🔹نام رمان🔹

در وهله ی اول باید بگم که استفاده از اسم کارکتر اصلی رمان برای مدت خیلی زیادی هستش که تکراری و کلیشه ای شده! یک زمان بیشتر نویسنده ها با تصور اینکه با هماهنگ شدن اسم رمان و اسم شخصیت اصلی میتونن جلوه ی ماندگارتری به رمان بدن، از این شیوه استفاده میکردن اما حقیقت اینه که این شیوه دیگه کاربرد مثبتی نداره.
اسم رمان شما باید همراه با گوشنواز بودن خودش، هماهنگ با ژانر، داستان رمان و جذاب باشه. متاسفانه " کیارا " چیزی نبود که من از یک رمان تخیلی و ماجراجویی انتظار داشتم.
حقیقتا تا وقتی که کسی از ژانر شما خبر نداشته باشه، عمرا بتونه حدس بزنه رمان تخیلی و خون آشامیه!
برای این سبک رمان ها، هیجان و رعب آور بودن سیر داستان خیلی بهتره که از اسم رمان مشخص باشه.

🔹خلاصه رمان🔹
چه بهتر بود که با گنگ تر نوشتن خلاصه، در ذهن خواننده نسب به سیر داستان چالش ایجاد میکردید.
خلاصه ی شما با اینکه نثر ساده و روانی داره اما کاملا از اتفاقات اصلی رمان خبر داده و هیچ سوالی توی ذهن مخاطب ایجاد نکرده.
شاید رمان های اجتماعی یا حتی تراژدی با این ترفند خلاصه نویسی بهتر از آب در بیان اما ما اینجا با یه داستان تخیلی طرف هستیم! اصلا جالب نیست که تمام گره های افکار نویسنده از دو خط خلاصه معلوم باشه.
علت اینکه احساس میکنم خلاصه ی قوی ای نداشتید اینه که اولا شروعش کاملا کلیشه ایه.
" رمان در مورد دختری به اسم..."
این جمله رو توی بیشتر خلاصه های رمان میشه خوند. نویسنده ای کارش خوب نتیجه میده که بتونه از کلیشه ها به دور باشه.
مشکل بعدی اینه که خب شما اومدی گفتی کیارا دورگه خون آشام و آدمه؛ میتونیم تا حدودی بگیم که اوکی این گره ی اول به مخاطبه تا بفهمه با چه سبک رمان تخیلی طرفه؛ اما اشتباه بعدی شما توی گفتن جمله ی " اما بعد ربودن پدر و مادربزرگش مجبور می‌شه بره دنبال‌شون و طی اتفاقاتی، متوجه‌ دورگه بودن خودش و خیلی از مسائل هیجانی دیگه می‌شه. " هستش!
لزومی نداشت شما خط اتفاقات داستان رو تا این حد مخصوصا برای رمان تخیلی برای خواننده باز کنی؛ پس کنجکاوی و ایجاد سوال در ذهن خواننده چی میشه؟
باید توجه داشته باشید که هرچی یک خواننده کنجکاو تر بشه، برای خوندن رمان بیشتر ترغیب میشه و سطح رضایتش بیشتره.
برای این خلاصه پیشنهاد میکنم حد و مرز کلمات ساده رو بشکنید و از دنیای تخیلتون استفاده کنید. لازم نیست تمام مسیر داستان رو لو بدید اما جوری هم ننویسد که خواننده چیزی متوجه نشه و ندونه با چی طرفه؟! تعادل حتما رعایت بشه.

🔹مقدمه رمان🔹
متاسفانه هیچ مقدمه ای رو ندیدم که بتونه ذهنیت اولیه ای از رمان توی ذهنم ایجاد کنه. مقدمه ی یک رمان خیلی اهمیت ویژه ای برای شروع و آماده کردن مغز مخاطب برای خوندن قلم شماست! هدف هر نویسنده از نوشتن مقدمه هم دقیقا همینه؛ اگر شما خواستار یک رمان حرفه ای با قاعده های نویسندگان بزرگ هستید، داشتن مقدمه اولین قدم شما برای این پیشرفته.
مقدمه باید هماهنگ با خطداستانی باشه؛ نیازی نیست داستان رو لو بده؛ در گاهی موارد میتونه حتی درباره ی احساسات کارکتر اصلیتون باشه؛ میتونه روایت گر داستان از دیدگاه ادبی باشه. نکته ی مهم مقدمه نویسی برعکس خلاصه اینه که بهتره از حالت نثر فوق ساده و عامیانه خارج بشه و از آرایه ها و بازی با کلمات استفاده کنید.

🔹شروع رمان🔹
به نظر میومد که خیلی سعی بر این شده بود که شروع رمان، یک شروع هیجانی باشه؛ تا حدودی میشد گفت که آغاز هیجان انگیزی بود اما به همون سرعتی که این هیجان کلید خورد، به همون شکل از بین رفت!
بهتر بود که با استفاده از توصیفات بیشتر، تمام صحنه رو با جزئیات وسیع تری بیان میکردید. مثلا برای صحنه ی ورود کیارا به سالن، گفتن "گویا زلزله شده بود که تمام دکوری‌ها و تابلوهای نصب شده به دیوار پخش زمین شده بودن و به ذرات ریز و درشت شباهت داشتن" کافی نیست. باید خیلی صحنه پردازی دقیق تری انجام میشد تا اون میزان هیجان و اضطرابی که کارکتر متحمل شده به خواننده القا بشه.
میتونست شروع هدفمندتر و اصولی تری باشه ضمن اینکه من حس کردم خیلی سریع و بدون هیچ برنامه ریزی دقیقی صحنه ها رد شدن و از شروع، فاصله گرفتیم.

🔹سیر داستان🔹
فراز و نشیب نسبتا خوبی داشت و میتونستم تا حدودی لذت ببرم اما مشکلی کهخیلی به چشم میخورد، نداشتن حالت منظم و زنجیروار بین اتفاقات بود که حدس میزنم به خاطر عوض شدن مداوم زاویه ی دید بود که توی قسمت زاویه دید راجبش بحث میکنیم.
برای یک رمان تخیلی علی الخصوص خون آشامی، به تصویر کشیدن زد و خوردها خیلی مهمه که خب توی سیر داستان میشد به راحتی این حالت بین گروه کیارا و دشمناشون رو دید.
در کل به نسبت قسمت های قبلی که مورد نقد واقع شد، توی داستان پردازی بهتر عمل کردید هرچند ایده ی کلی رمان تا حدودی کلیشه ای بود و میتونست خیلی متفاوت تر از این ها باشه. رمان های زیادی درمورد دورگه های خون اشام و انسان نوشته شدن که خب یه سری معیار های مشترک بین همشون هست؛ خواننده دنبال رمانی میگرده که کلیشه هارو دور بریزه و یه ایده ی جدید ارائه کنه منتهای مراتب ایده ی گروه خون آشام ها و مقابله اون ها با دشمن، جدید نیست.

🔹توصیفات🔹
به شدت کم بودن! انتظار خیلی بیشتری داشتم که هرلحظه، با استفاده از توصیفات نویسنده بتونم خودم رو توی موقعیت کارکتر قرار بدم اما خبری نبود. به طوری که گاهی حس میکردم متن فقط تند تند نوشته شده و هیچ پلن یا برنامه ای روش قرارنگرفته.
توصیفات رمان معمولا به چند دسته تقسیم میشن که مرور کنیم.

🔸توصیف ظاهری : زیاد بهش پرداخته نشده بود؛ با وجود شخصیت های متعددی که توی رمان مانور میدادن، ذهن خواننده نمیتونست برای هرکدوم از کارکترها خصوصیات ویژه ای تصور کنه.
🔸توصیف مکانی: یکی از مهم ترین توصیف هاست که بازهم متاسفانه اون طور که باید بهش پرداخته نشده بود؛ توی قسمت شروع رمان هم اشاره کردم که میشد خیلی بهتر میتونستید توصیف کنید که مثلا کیارا توی چه مکانیه؟ از اطرافش بیشتر توضیح میدادی که خواننده بتونه درک کنه جزئیات چطوری هستن؟ توی تمام مراحل رمان، هیچ توصیف خوبی از مکان ها و لوکیشن هایی که کارکترها قرار میگرفتن ندیدم؛ مثلا میشد جایی که زندانی بودن رو خیل بهتر توصیف بکنید شاید با گفتن چند توصیف دقیق از قرارگیری وسایل اون مکان!
🔸توصیف حالات: ضعیف بود. مخصوصا برای رمان این چنینی که هم عاشقانه ست و هم تخیلی. صحنه های جنگ بین خون اام ها، مرگ دوتا از کارکترها ( سایان و آناگ )، فهمیدن هویت واقعی کیارا و... موضوعاتی نبودن که بشه راحت با چندتا جمله ی کوتاه حس و حالتشون رو به مخاطب القا کرد. در واقع رمان شما به خاطر کمبود توصیف به جا، حالت روزنامه ای گرفته به خودش و جوری به نظر میاد که انگار فقط باید خونده بشه تا تموم بشه! روی توصیفات و احساسات کارکترها باید خیلی بیشتر کار بشه تا شخصیت پردازی وسیعی شامل حال این رمان بشه!

🔹شخصیت پردازی🔹
چیدمان و حالت های ورود شخصیت های اصلی و فرعی رمانت و نسبتشون با کارکتر کیارا، کامل خوب و حساب شده بود.
با وجود اینکه تعداد شخصیت ها بالاست، اما دچار گیج شدن خواننده نمیشد و این نقطه ی قوت خوبی برای ورود و خروج شخصیت هاست.
نکته ی بعدی که توی امر شخصیت پردازی اهمیت زیادی داره، همون توصیفاتی هستش که در قسمت بالا گفتم. متاسفانه در این قسمت ضعیف عمل کردید و مخاطب نمیتونه با شخصیت های شما ارتباط فکری و ذهنی بگیره. شخصیتی موندگاره که توی ذهن مخاطب ایده آل باشه؛ متفاوت عمل کردن و کلیشه نبودن ابعاد شخصیت ها هم به نوع خودش اهمیت زیادی داره.
به خاطر تعداد بالای شخصیت ها، متفاوت نگاری زیادی بین کارکتر ها به چشم نمیخورد؛ منظور بر اینکه انتظار میرفت هر شخصیتی چه کیارا چه راژان و الی آخر دارای هویت و شخصیت متفاوت باشه، متاسفانه کلیشه ی بین شخصیت ها به وضوح دیده میشد. برای دور شدن از این مشکل، لازمه وقت بیشتری برای خلق کارکتر گذاشته بشه و یک سری اخلاق ها، افکار و اعتقادات خاص براشون در نظر بگیرید که سلیقه ی خود شماست!

🔹زاویه دید و بافت متن🔹
زاویه دید بین دانای کل، شخصیت کیارا و در بعضی مواقع دیگر شخصیت های رمان در گردش بود. شاید در نگاه اول این نوع متفاوت از نگاه به داستان جالب به نظر برسه اما پریدن از این شاخه به اون شاخه ی رمان، باعث گیج شدن و از هم گیسختگی بافت متن میشه.
همون طور که گفتم، اتفاقات و چالش های داستان زنجیره وار نیستن؛ یکی از علت های مهم این اشتباه، همین تغییر زاویه های دید هستش. برای یک رمان، بیشتر از دوتا دیدگاه جایز نیست که معمولا شخصیت اصلی و دانای کل در نظر گرفته میشن؛ اما چرخش زاویه دید بین شخصیت ها باعث شده انسجام درونی متن از بین بره و جذابیت رمان کاهش پیدا کنه.

🔹دستور زبان و ادبیات🔹
نثر رمان کاملا ساده و محاوره ای بود. شاید این نوع نوشتار برای خوانش مخاطب راحت تر و محبوب تر باشه اما یک اثر خوب، حتما از آرایه های ادبی استفاده ی ویژه میکنه.
برای مثال میشد در خیلی از فراز و نشیب های رمان، توصیفات بهتری با ارایه های ادبی مثل تشبیه و... متن رو جذاب تر بکنید.
نکته ی بعدی این که در تغییر زاویه های دید، نوع ادبیات هم تغییر میکرد که این خیلی غیر حرفه ایه؛ اگر در ابتدای کار از زبان محاوره استفاده کردید، اواسط رمان درست نیست که به طور ناگهانی زبان کتابی اورده بشه و بلعکس!
خوشبختانه استفاده از افعال و مفعول جملات ( اگر در وادی نثر محاوره در نظر بگیریم ) مشکلی نداشت و حذف افعال به قرینه ی نابه جایی ندیدم. استفاده از علامت های نگارشی هم اصولی بود و شما خوب میدونید برای خوانش بهتر، چه علامت هایی رو در کجای متن به کار ببرید. همین طور پاراگراف بندی مرتب بود و باعث خستگی و به هم ریختگی متن نمیشد.

🔹دیالوگ ها و مونولوگ ها🔹
خیلی ساده بودن! کاش میشد در بعضی قسمت ها مثلا جایی که کیارا هویت واقعی خودش رو متوجه شد، از دیالوگ ها و زبان بدن بهتری استفاده میکردید.
از اونجایی که شما در قسمت توصیفات هم ضعیف بودید، باید تاکید بیشتری روی خاص نوشتن دیالوگ ها و مونولوگ های رمان داشته باشید. دیالوگ های رمان تماما براساس اتفاقات و احوالات روزمزه هستند؛ برای یک رمان با ژانر تخیلی، نوشتن دیالوگ های متفاوت و ترجیحا ماندگار در ذهن با پایه ای محکم و معنای قوی، کمک بیشتری به قوت قلم شما خواهد کرد.
سعی کنید رمان رو از حالت ساده خارج کنید و برای جزئیات وقت بیشتری بذارید. در تمام طول نقد بزرگترین توصیه من به شما همینه که جزئیات، جزئیات و بازم جزئیات!
اشکال تایپی در سراسر متن دیده نشد و این هوشمندی شخص نویسنده رو میرسونه که حواسشون به متن رمان هستش.

🔹باورپذیری، ایده پردازی و هدف🔹
رمان تخیلی هستش در نتیجه ما زیاد انتظار نداریم که همه چیز طبق باورهای زندگی عادی باشه و نویسنده دستش آزاده که توی دنیای تخیل خودش مخاطب رو به هرسویی ببره!
در رابطه با ایده کلی رمان در قسمت های قبل گفتم که هدف کلی و بدنه ی اصلی رمان، کلیشه ایه؛ هنر نویسنده به اینه که با وجود کلیشه بودن ساختمان اصلی داستان، با اتفاقات و چالش های متنوع، با ذهن خواننده بازی کنه. در رابطه با " کیارا " متاسفانه من نتونستم فرق چندانی با دیگر رمان های خون آشامی پیدا کنم و میشد گفت هدف و خط داستانی مشابهی با فیلم ها و رمان های دیگه ای با همین مضمون داشت.
بهتره که با تغییر گره ها و سبک اتفاقات دنیای ومپایرها، این کلیشه ها حذف و داستان جذابیت بیشتری پیدا کنه.

***

سطح: برنزی

نقد شده توسط -Hadiseh- کاربر انجمن رمانیک
 

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,410
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,136
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #3
@Nilo.ofar_ N
تگ: برنزی
اختصاصی: هست

**عسلم لطفا منتقد رو هم تغییر بده.
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر کل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,143
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین