. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان پارادوکس حیات | سوما غفاری

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1


نام اثر: رمان پارادوکس حیات
نویسنده: سوما غفاری
ژانر: علمی تخیلی
خلاصه:
چند قطره خونی که ریخته شد، تپش قلب را آغاز کرد. نیاز به اندیشه و تفکر، منجر به شروع فعالیت مغز شد‌. احساس خفگی وجود، شش را تحریک به مقاومت در برابر خفگی کرد. رگ هایی که مانند تار عنکبوت در هم پیچیده بودند، همه چیز را به هم پیوند زدند و در نهایت یک اشتباه، منجر به شروع حیات شد؛ حیات چهار پسری که چشم به جهان گشودند و برای زنده ماندن مقاومت کردند. زیر بار سوزن‌ها، داروها و آزمایش‌های پی‌در‌پی نرفتند و بعد خلاصی از زندگی قفس مانند خود، مجبور شدند تاوان اشتباهی را که در آینده مرتکب شده‌اند، در گذشته بدهند. مجبور شدند وارد بازی‌ای شوند که نمی‌دانستند حریفشان پشت کدام نقاب پنهان شده‌ است. آن‌ها در دنیایی سرگردان شدند که به آن تعلق نداشتند؛ دنیایی که از هر سو، خطری تهدیدشان می‌کرد و در این دنیا، آن‌ها تنها موجودات نوع خود بودند تا این‌که...

مقدمه:
در دنیایی که همه چیز آشنا است، جایی برای ناشناختگان و بیگانگان وجود ندارد! این حکمی بود که سرنوشت بر ما نوشت؛ حکمی بود که مردم به اجرای آن پرداختند. لیکن هیچ کس تلاشی برای نگاه کردن نکرد؛ آن‌ها فقط دیدند. آن‌ها موجودات ناشناخته ای دیدند، اما به تلاش ما برای زندگی کردن و سازگار بودن، نگاه نکردند. و ما گم شدیم؛ در زمان گم شدیم و آنگاه که دوباره چشم گشودیم، خود را میان دنیایی متشکل از هوش مصنوعی‌ یافتیم!

منتقد:
@S O-O M
 
راه‌حل
*به نام نوازنده‌ی زندگی*

«نقد
رمان پارادوکس حیات»


عنوان:
نام رمان متشکل از دو کلمه پارادوکس (به معنی تناقض - تناقض داشتن) و حیات (به معنی زندگی) بود. نام از کلیشه‌های معمول در ژانر علمی-تخیلی به دور بود و از نظر اندازه هم در وضعیت مطلوبی قرار داشت. نام با خلاصه و مقدمه به وضوح ارتباط داشت. تا اینجا، ارتباط کمی هم با متن و پیرنگ دیده می‌شد که حتماً با گذشت تعداد پارت بیشتر، این ارتباط هم بیشتر مشاهده خواهد شد.

ژانر:
نویسنده در پارت اول برای رمان ژانر علمی-تخیلی مشخص کرده بود. ژانر علمی-تخیلی برای آثاری ببه کار می‌رود که در آن‌ها علم آمیخته به تخیل شده، به طوری که این‌دو از هم جدا ناپذیر باشند. آوردن دلایل و توجیهات علمی برای تخیلات نویسنده، و در کل آ*م*ی*ز*ش علم و تخیل موارد...

S O-O M

مدیرکل بازنشسته
کاربر نقره‌ای
مدیر بازنشسته
نام هنری
تست🤨
شناسه کاربر
36
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-30
آخرین بازدید
موضوعات
307
نوشته‌ها
5,235
راه‌حل‌ها
74
پسندها
20,229
امتیازها
833
سن
124
محل سکونت
خونمون :|

  • #2
*به نام نوازنده‌ی زندگی*

«نقد
رمان پارادوکس حیات»


عنوان:
نام رمان متشکل از دو کلمه پارادوکس (به معنی تناقض - تناقض داشتن) و حیات (به معنی زندگی) بود. نام از کلیشه‌های معمول در ژانر علمی-تخیلی به دور بود و از نظر اندازه هم در وضعیت مطلوبی قرار داشت. نام با خلاصه و مقدمه به وضوح ارتباط داشت. تا اینجا، ارتباط کمی هم با متن و پیرنگ دیده می‌شد که حتماً با گذشت تعداد پارت بیشتر، این ارتباط هم بیشتر مشاهده خواهد شد.

ژانر:
نویسنده در پارت اول برای رمان ژانر علمی-تخیلی مشخص کرده بود. ژانر علمی-تخیلی برای آثاری ببه کار می‌رود که در آن‌ها علم آمیخته به تخیل شده، به طوری که این‌دو از هم جدا ناپذیر باشند. آوردن دلایل و توجیهات علمی برای تخیلات نویسنده، و در کل آ*م*ی*ز*ش علم و تخیل موارد مهمی هستند که باید در آثار کاملاً ملموس باشند. به نظرم ژانرفانتزی یا رئالیسم جادویی باید جایگزین علمی-تخیلی شوند. باتوجه به اینکه در ادامه رمان، واقعیت، افسانه و جادو در هم می‌آمیزند (رئالیسم جادویی) و یا اینکه وارد دنیایی کاملاً تخیلی و جادویی می‌شود (فانتزی) نویسنده باید ژانر مناسب را جایگزین کند.

خلاصه:
خلاصه رمان با جملاتی زیبا و به صورتی حرفه‌ای به نگارش درآمده بود، جوری که هم اطلاعاتی از ماجرا به مخاطب ارائه می‌داد و هم گنگ و جذب کننده بود. خلاصه به ژانرهای علمی-تخیلی، فانتزی و رئالیسم جادویی مربوط بود. اندازه خلاصه مناسب بود.

مقدمه:
مقدمه از نظر زیبایی در سطح مطلوبی قرار داشت. با اندازه‌ای مناسب، و مربوط به خلاصه، نام و ژآنرهای ذکر شده. هرچند مقدمه بیشتر به ژانر علمی-تخیلی اشاره دارد تا ژانرهای پیشنهاد شده. به همین دلیل نمیتوان به طور قطع درباره تعویض ژانر یا مقدمه نظر داد. و نویسنده باید باتوجه به ادامه رمان در این باره تصمیم بگیرد.

جلد:
رمان فاقد جلد بود.

شروع:
شروع رمان، شروعی نه زیاد کلیشه‌ای و تکراری و نه زیاد خاص و کم‌نظیر بود. اما از نظر من از جذابیت مناسب برخوردار بود و خواننده را ترغیب به مطالعه ادامه رمان می‌کرد.

توصیفات:
توصیفات حالت و شخصیت‌ها به طرز جذاب و ماهرانه‌ای در میان مونولوگ پخش شده بود و کمتر مشاهده می‌شد نویسنده از توصیفات رگباری و پشت سر هم (که هم از نظر زیبایی به رمان آسیب زده و هم کلیشه‌ای و تکراری هستند.) استفاده کند. توصیف زمان و مکان در متن دیده نمی‌شد، اما به جای آن ساعت، محل وقوع داستان و تاریخ درمورد هرکدام از شخصیت‌ها به طور واضح و قبل از شروع متن بیان شده بود که باتوجه به ژانر، نه تنها نمی‌توان به آن خرده گرفت بلکه باید آن را تحسین نمود. توصیف احساسات شخصیت‌ها هم مطلوب بود.

فضاسازی:
فضاسازی به خوبی انجام شده بود. توصیف فضا نه زیاد و نه کم بود.

شخصیت‌پردازی:
شخصیت پردازی تقریباً به خوبی انجام شده بود. درمورد شخصیت الکس، فردی بی‌اهمیت نسبت به دیگران و سام، فردی تقریبا خوش‌گذران و بی‌خیال و جکسون، فردی تقریباً مسئولیت پذیر به خوبی صورت گرفته بود. اما خواننده هنوز از شخصیت جیکوب اطلاعات زیادی ندارد و شخصیت سه نفری که ابتدا ذکر کردم ملموس‌تر از جیکوب، پسری که تا اینجا چندان دخالتی در داستان ندارد و حتی در پارت مربوط به خانه پدرشان هم زیاد حضورش حس نمی‌شود، بودند. پدر و اریک هم تا اینجا چندان دخالتی در ماجرا ندارند.

هدف سازی:
تمام پارت‌ها و اتفاقات تا اینجا با هدف پیش رفته بودند و به درک بهتر و عمیق‌تر داستان کمک می‌کردند.

دیالوگ و مونولوگ:
در سه پارت اول احساس می‌شد که حجم دیالوگ‌ها بیشتر از مونولوگ باشد؛ اما باتوجه به ماجرای این سه پارت، افزایش مونولوگ و کم کردن دیالوگ پیشنهاد نمی‌شود. در پارت‌های بعدی (به جز پارت آخر) حجم دیالوگ و مونولوگ تقریبا برابر بود. و پارت آخر هم همانند سه پارت اول، نیازمند چنین اتفاقی بود.

سیر رمان:
سیر رمان خیلی تند یا خیلی کند نبود و در حالت مطلوبی قرار داشت.

ایده پردازی:
باتوجه به گذشت تعداد پارت کم، نمی‌توان به طور قطع در این باره نظر داد. اما تا اینجا ایده رمان چندان تفاوتی با سایر رمان‌های ژانرهای مشابه نداشت. امید است در آینده شامل تفاوت رمان با سایر رمان‌های این ژانر و همچنین نو و جذاب بودن ایده باشیم.

باورپذیری:
باتوجه به ژانر، (علمی-تخیلی، فانتزی، رئالیسم جادویی) نمی‌توان توقع داشت تمام اتفاقات قابل باور و طبیعی باشند. رمان از این نظر مشکلی نداشت. (البته باتوجه به انتخاب ژانر ممکن است در باور پذیری رمان مشکل به وجود بیاید؛ در ژانر علمی-تخیلی اتفاقات باید تا حد زیادی قابل باور باشند.)

حالت کلی:
در کل رمان از جذابیت مناسبی برخوردار بود. قلم نویسنده بسیار خوب و دلنشین بود. استفاده از نثر معیار برای بیان رمان به جذابیت رمان افزوده بود. فقط در یک جا، به جای استفاده از "ولی هنوز که هنوزه سردرگم هستم." باید از "ولی هنوز که هنوز است، سردرگم هستم." استفاده می‌شد. بعضی جاها از فاصله به جای نیم‌فاصله استفاده شده بود. مثلا در کلمه "هم دانشگاهی‌ها" (هم با نیم‌فاصله باید از دانشگاهی جدا شود. چون کلمه هم‌دانشگاهی، معنایی مستقل دارد.) اما رمان از این نظر چندان ایرادی نداشت. استفاده از علائم نگارشی درست و به جا بود.

***

سطح اثر:
طلایی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین