♡به نام خدا♡
_نقد و برسی رمان رهروان شب_
خب خب بعد مدت های طولانی:/ میریم که داشته باشیم یه نقد طولانی از رمان زیبای سرکار خانم آبی شماره هفت:
🌼نام رمان🌼 اسم رمان، به عنوان اولین جلوه از یک اثر است، باید به قدری جذاب باشد که بتواند در یک نگاه خواننده را جذب خود کند، در عین حال باید هماهنگ با محتوا و ژانر، غیر تکراری و غیر کلیشهای انتخاب شود.
اسم "رهوان شب" اسمی کنجکاو کننده و جذاب است. از نظر انداه هم مناسب است. همچنین نامی که انتخاب کردهاید با سه ژانر،عاشقانه، ترسناک، تراژدی، مطابقت و هماهنگی دارد. چرا که کلمه شب و رهروان ترکیب جالبی را برای وجود ترس و غم ایجاد کرده بودند.
خب حالا میپردازیم به کلیشه بودن یا نبودن عنوان:
اگر در عنوانی کلمه عشق یا دریا، سیاه... باشد که در بسیاری از آثار به کار رفته است، اسمی کلیشهای و تکراری محسوب میشود.( توجه کنید که بعضی وقتها یک اسم، یک کلمه کلیشهای دارد ولی کل آن اسم جذاب است، مثلا اسم( به وقت حسرت) یک کلمهی کلیشهای دارد اما ترکیب کلی این اسم جذاب است)
رهروان شب در کنار اینکه از جذابیت برخوردار است میتوان با قاطعیت گفت که هیچ کلیشهای هم در آن وجود ندارد و میبایست از اینجهت به نویسنده عزیزمان آفرین بگوییم.
🌼ژانر🌼 ژانر، چهارچوب و قالب نگارش اثر است. برخی از ژانرهای صحیح عبارتند از: عاشقانه، تراژدی، مذهبی، تخیلی، فانتزی، اجتماعی، پلیسی، معمایی، جنایی و... . همچنین، ترتیب قرارگیری ژانرها، نشان از پررنگتر بودنشان در سیر دارد. ژانر اثر شما عاشقانه، ترسناک و تراژدی بود که انتخاب مناسبی بود و به خوبی در متن مشهود است. همچنین اگر ژانر اجتماعی را هم اضافه میکردید، بهتر هم میشد، چرا که میشد این مورد را هم در رمان شما دید.
🌼خلاصه اثر🌼خلاصه در واقع کلیتی از اثر را میگوید، باید چیزی که نویسنده در خلاصهاش نوشته است با اتفاقاتی که در سیر میافتد سازگار باشد و اینکه نویسنده در خلاصه نباید همه اتفاقات را لو بدهد یا آنقدر کم بگوید که خواننده چیزی از ماجرا نفهمد!
ولی متن اولیه شما که به عنوان سخنی از نویسنده، نوشته شده بود.
(((سخنی از نویسنده:
- با تشکر از تمام کسایی که این رمانو میخونن، باید بگم کم زحمت کشیده نشده براش. ممکنه الان فقط ۱۵ سالم باشه ولی حداقل ۴ سال تجربه ی رمان نوشتن دارم. و شخصیتی ساختم قابل لمس، به اندازه ی موج های دریا. و غم هایی به درشتی چشم خر. و شادی هایی هر چند کم اما به تاثیر گذاری ارتش نازی ها بر روی آلمان. و خب من یک ایرانی کاملا وطن پرست هستم که به زبان فارسی اعتقاد داره. در شاهکار زمان زبان فارسی، اسم چنین شخصیتی رو چی گذاشته بودن؟
سیاوش کیانیان عزیزم به سرزمین دفتر من خوش اومدی.
جیر جیر. صدای هر شب من. جیرجیرک های نازنینم که باهاشون هم صدا میشم. رنگش... آبی پر رنگ و شب، و منی که غرق تماشا میشم. طعم چیپس سرکه ای و ماست زیر زبونم... و منی که مزمزه میکنم. دوسش دارم. بوی بنزین و خاک بارون خورده، بوی آتیش و شامه ی تیز من... لمست میکنم همراه شب... مهم نیست که نجاتت دادم و تو هی میخوای جبران کنی. ازت متنفرم و میخوام باهاش تراژدی بسازم. یه تراژدی جذاب، از همراه هر شب من. بریم تا آخر تاریکی، میخوام راز مخوف این لعـ*ـنتی رو کشف کنم. بیا با من تا بسازیم رهروان شب...)))
ولی اگر پاراگراف دوم را:
(جیر جیر. صدای هر شب من. جیرجیرک های نازنینم که باهاشون هم صدا میشم... .)
.. خلاصه رمان در نظر بگیریم؛ خب شما خلاصهای محاورهای و ساده نوشته بودهاید و متنی مفهومی و خاص و ادبیای نبود و آرایهای درش به کار نرفته بود. کمی میتوانست مخاطب را کنجکاو کند، جوری که هم اطلاعاتی از ماجرا به مخاطب ارائه داده بودید و جذب کننده بود. خلاصه به ژانرهای عاشقانه و تراژدی مربوط بود اما ژانر ترسناک اصلا دیده نمی شد. اندازه خلاصه هم تقریباً مناسب بود.
🌼مقدمه🌼اثر فاقد مقدمه است.
🌼جلد🌼 اثر فاقد جلد است.
🌼سیر🌼 سیر باید در تمامی قسمتها متعادل باشد، نباید اینطور باشد که به عنوان مثال نویسنده در شروع بسیار حوصله داشته باشد و زیاد توضیح دهد و بعد کم کم خسته شود و تند و سرسری پارتهایش را بنویسد و موضوع را ببندد!
سیر رمان شما در اندازه متعادلی قرار داشت و مخاطب میتوانست به خوبی با حال و هوای پسر قهرمان داستان(سیاوش) انس بگیرد و کاملا هم قابل درک بود. آفرین دختر خوب-*
🌼شروع رمان🌼 شروع یک اثر باید به شکلی باشد که وقتی خواننده برای اولین بار متن را شروع میکند به نظرش نیاید که آن اتفاق تکراری است و در اثر مشابهی آنرا خوانده است و آنرا رها کند.
شروع رمان شما با دیالوگ معمولیای از زبان شخصیت اصلی سیاوش با پدرش نوشته شده بود که در گفتگوهایشان مشخص بود که سیاوش میخواهد رهروان و جایگزین بعدی پدرش باشد و از آن موضوع بسیار خوشحال و راضی بود.
☆شروع شما زیاد شروع خوب و متفاوتی نبود و کمی کلیشهای به نظر میآمد!
شما میتوانستید شروع جنجالی تر و هیجان انگیز تری برای داستانتان بنویسید که در همان نگاه اول در ذهن خواننده سوالی ایجاد کند و خواننده برای پیدا کردن آن سوال با اشتیاق بیشتری رمان را دنبال کند.
(میدونی ک چی میگم؟! البته بازم واسه ویرایشش میل خودته عزیزم)
🌼زاویه دید🌼دریچه ای که نویسنده از آن به داستان نگرش دارد؛ در واقع موقعیت زاویه و اهمیت دارد چون موضوعات از فیلتر ذهن آن عبور میکنند. پر کاربرد ترین زوایای دید، اول شخص و سوم شخص (اصطلاحاً دانای کل) هستند. در زاویه ی دید اول شخص، روایت با ضمایر «من، ما» پیش میرود و از نگاه شخصیتی به نگارش در می آید که درون فضای رمان حاضر است. در زاویه ی دید سوم شخص، روایت با ضمایر «او، آنها» به نوشته کشیده میشه و گویا که راوی روایات همچون روحی نظاره گر صحنههای رمان هست.
زاویه دید شما محاوره بود. و مشکل خاصی درش نبود.
🌼دیالوگها و مونولوگ🌼مونولوگ به نوشتههای معمولی که می نویسیم و قبل از دیالوگ می آید گفته می شود که از طریق آن خواننده آماده میشود برای خواندن دیالوگ و باعث یک پیش زمینهای میشود و دیالوگ گفتگوی دو نفر گفته می شود.
مونولوگ و دیالوگ باید از هم جداسازی بشوند و تداخلی نداشته باشند.
حجم مونولوگ باید به نسبت دیالوگ بیشتر باشد و دیالوگ ها علاوه بر داشتن فضاسازی بین خودشان جهت جلوگیری از خستگی ذهن مخاطب، باید کیفیت خوبی داشته باشند.
**خب، مونولوگ و دیالوگ شما به خوبی جدا نشده بودند و گاهی در بعضی از پارت ها باهم قاطی می شدند.
-بابا؟ قول دروغ؟ غیر ممکنتر از این نداشتیم.از خواب بیدار شدم.❌
- بابا؟ قول دروغ؟ غیر ممکنتر از این نداشتیم.
از خواب بیدار شدم.✔️
____
((برگشتم سمت این پسربچهی کوچولوی مشتاق! فرهاد هم وارد اتاق شد و با نیش باز همراه سامان بهم زل زد. نفر بعد ایپک بود و قبل از اینکه کل قوم مغول بریزن اینجا گفتم:
- فقط بگو کجا داری میری!
- شیراز!
نیشم شل شد. برای وقت گذرونی بد نبود. و به خصوص خلاص شدن از دست ماهان برای یک مدت کوتاه. گفتم:
- کی؟
- فردا!
- همه میان؟
- آره!
برگشتم سمت میز تحریرم و لبخند زدم.)) ❌
شما در مونولوگهایتان میبایست به خواننده نشان دهید که دیالوگ را چه کسی قرار است بگوید یا با ذکر نام که ساده ترین راه است، مثلا:
فاطمه گفت: «پس می خوای بری ...»
احمد گفت: «فکر می کردم میدونستی.»
یا اینکه مانند مثال پایین، شما میتوانید با روش ماهرانهای و با کمی خلاقیت جزئیات بیشتری راجع به احساسات و فضا صحنه ارائه دهید، و خیلی راحت ارتباط و فضاسازی در ذهن خواننده را بالا ببرید. 👇🏻
«پس می خوای بری...» فاطمه در حالی که دستانش را در هم گره کرده بود کنار در ایستاد.
«فکر می کردم میدونستی.» احمد لحظه ای در هنگام جمع کردن لباس هایش مکث کرد، امّا به سمت او برنگشت.
...
از کلمات اختصاری استفاده کنید. آیا شخصیت شما اسلحه را ‘قطعه’ مینامد یا ‘گلاک’؟ . در نحوه صحبت کردن کاراکترهایتان جانب اصالت را رعایت کرده و مطابق با مضمون داستان بنویسید. اگر همه آنها یک طور صحبت میکنند، دیالوگتان به تلنگر دیگری نیاز دارد.
پس انتظار میره قبل از اتمام داستانتان این اشکال را رفع کنید! چون واقعا من به عنوان یک خواننده به طرز دشواری رمان را مطالعه کردم. چون اصلا مشخص نبود چه کسی سخن میگوید و دیالوگ متعلق به کیست!؟ و اینکه ممکن است حتی خوانندهای به دلیل طرز دیالوگ نویسی اشتباه، اثر را رها کند. گفت و گو بین شخصیتها باید به نحوی نوشته شود که از بقیه متن جدا و مشخص باشد تا مخاطب گیج نشود.
و یک اشکال دیگری که داشتید در متن دیالوگها زیاد به اشکالات نگارشی توجه نمیکردید و نیم فاصلهها را رعایت نمیکردید.
🌼کشمکش داستان🌼ما در رمان پنج نوع کشمکش داریم که هرکدام را جدا بررسی خواهیم کرد.
۱_ کشمکش جسمانی: آن است که دو شخصیت در درگیری خود به زور و نیروی جسمی متوسل شوند. که شما آن را در داستانتان داشتید.
۲_ کشمکش ذهنی: درگیری شخصیت با افکار خودش. مثل اینکه نسبت به واقعهی قتل، یک پلیس که شخصیت اصلی است، با افکارش در خصوص تردید بین قاتلین، درگیر است.این کشمکش وجود نداشت.
۳_ کشمکش احساسی: درگیری کاراکتر با احساسات است. مثلا درگیری یک شخص با حس علاقه اش به کسی، تنفرش و... . است که در داستان به خوبی رعایت شده بود مثل احساسات ترس و نگرانی سیاوش نسبت به افراد مهم زندگیاش!
۴_ کشمکش اخلاقی: شخصیت با باورها و عقاید خانواده و جامعه درگیر است. مثل حجاب، ازدواج فامیلی و... . این کشمکش وجود نداشت.
۵_ کشمکش جوامع: دو جامعه باهم درگیر هستند. مثل ایران و آمریکا. این کشمکش وجود نداشت.
جمعاً کشمکش داستانی شما نه بد بود و نه عالی! کشمکشهای داستانی باید مخاطب را درگیر خود کند و خواننده پی در پی به دنبال پاسخ، سوال هایش باشد. نه اینکه در داستان همه چیز کاملا مشخص باشد و خواننده همه موضوع را بفهمد و سوالی در ذهن باقی نماند. اینجا باعث میشود خواننده موجب دلزگی شود و اثرتان را رها کند. کمی کشمکش ها را جدی بگیرید. البته چون هنوز اثر به پایان نرسیده است نمیشود نظر قطعی داد.
و اینکه توصیفات ادبی زیادی نداشتید که میتوان این اشکال بزرگ را در متن های کاملا محاوره ای دانست.
🌼توصیفات🌼توصیفات حالت و شخصیتها به طرز جذاب و ماهرانهای در میان مونولوگ پخش شده بود و کمتر مشاهده میشد نویسنده از توصیفات رگباری و پشت سر هم (که هم از نظر زیبایی به رمان آسیب زده و هم کلیشهای و تکراری هستند.) استفاده کند.
در مبحث توصیف ما به چهار نکته اکتفا می کنیم:
1- توصیف حالات: حالاتی که برای یک کارکتر رخ می دهد به عنوان مثال: سردرگمی، ناراحتی، خشم، خوشحالی و... که شما این مورد را رعایت کرده اید.
2- توصیف زمان: زمان قرار گیری کارکتر در یک مکان به عنوان مثال: صبح، ظهر، عصر و... که شما این مورد را به خوبی رعایت کرده بوده اید.
3- توصیف مکان: مکانی که یک کارکتر در یک زمان در آن قرار می گیرد که شما رعایت کرده بودید.
4- توصیف خود کارکتر: بیان چهره یک کارکتر که با استفاده از آن خواننده میتواند آن کارکتر را در ذهن خود تجسم کند. در این قسمت رمان شما در سطح متوسطی قرار داشت یعنی شما زیاد توصیف چهره و شخصیت نداشتهاید.
🌼 ممنوعه🌼 از کلمات ممنوعه زیاد استفاده کره بودید. مانند: گوه_خراب و... . انتظار میره که در اینده جایگزینشان کنید.
🌼اشکالات نگارشی (لحن)🌼
لحن شیوه ی بیان و بینش و نوع گفتار است که به سه صورت ادبی، معیار و محاوره ای وجود دارد؛ اگر لحن انتخابی از ابتدا محاوره است بایستی تا انتها بر پایه ی همان لحن جلو برود. نه آنکه در سیر رمان دچار تغییر لحن بشود! تنها در صورتی امکان تلفیق دو لحن وجود دارد که مونولوگ ها ادبی یا معیار نوشته بشوند و دیالوگ ها محاوره ای باشند. لحن شما در همهی قسمتها محاورهای بود که مشکلی در کاربرد آن لحن ندیدم، جز شکسته نویسی و همچنین اشکالات نگارشی زیاد! مثلا:
چشمهایی که (😐) این شکلی شده بودن گفت:❌
آوردن ایموجی در متن ممنوعه عزیزم.
۱- میخام❌میخوام✔️
۲- میشم❌میشم✔
۳- سرکه ای❌سرکهای✔
۴- بیشتر❌بیشتر✔
۵- حرفم رو✔حرفمو❌
۶-چیو❌چی رو✔️
۷-دستمو❌دستمرو✔
۸- دوئیدم❌دویدم✔️
۹-توش یخ انداختم❌داخلش یخ انداختم✔
۱٠-دیونت❌دیوونت✔️
۱۱-بچه گی❌بچگی✔️
۱۲-خدافظ❌خداحافظ✔️
۱۳-با ذوق دعوتش کردم تو:❌
با ذوق به سمت داخل دعوتش کردم: ✔️
(اینجور نوشتن رو توی رمانت زیاد دیدم ! محاوره بنویس ولی درست بنویس! چون اینطور نوشتن کمی نامفهمومه و نویسنده نمیتونه منظورت رو بفهمه و نسبت به متنت دلسرد میشه بهتره هم مونولوگ هات وهم دیالوگ هات رو واضح و درست بنویسی که نویسنده راحت تر متنت رو بخونه و لذت ببره عزیزدلم)
درکل اشتباه نگارشی زیاد داشتین که باید آن ها را رفع کنین، در غیر این صورت متن متوسط و ساده ای خواهید داشت.
🌼سخن نویسنده🌼خب عزیزم داستانت رو دوست داشتم در صورتی که اشکالاتش رو کامل از بین ببری تا متن زیباتری داشته باشی! از دستمم ناراحت نشو اگه زیاد به اشکالاتت اشاره کردم! فقط و فقط بخاطر خودتته که بهترین بشی
قلمت مانا جیگرطلا-*
***
رده سنی: جوانان
سطح: برنزی
@Nil@85
نویسنده:
@استقلالی