. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح رمان اتاق سرخ | هدیه قلی زاده

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1

نام اثر: رمان اتاق سرخ
به قلم: هدیه قلی زاده @هدیه زندگی
ژانر: علمی-تخیلی، عاشقانه.

خلاصه:
چشم های زيبای پر از برق‌ات را که انگيز می‌دهد و نويد در آن فرياد می‌کشد را به چه تشبيه کنم؟
چشم هايی که افراد با ديدنش از حرکت ايستاند و شگفت زده شدند!
تو بگو!
چشم هايی که دست کم از آسمان ندارد.
من که تمام روياهايم را در آسمان شب و پر ستاره ام، دنيای خودم، می‌ديدم با آمدنت چه کردی با من که تمامی باور هايم را شکستم و مجذوب تو شدم ...
نه مجذوب زيباييت، نه!مجذوب تلاش و انگيزت برای هدفت که چطور آن‌قدر محکم‌ و طميمانه قدم بر می‌داشتی.
خودت بگو!
تو که هستی؟

مقدمه:

من به شدت می‌خوام که برنده باشم!
عطش‌و اشتهای من برای موفقيت وحشتناکه!
طوری که اطرافيانم رو می‌ترسونه!
مردمی که اطرافم هستن، فرياد می‌کشن
آروم باش!
وايسا!
تو ديگه داری خيلی تند می‌ری!
اشتياق تو ديگه خيلی زياده!
من نمی‌تونم کاريش کنم.
من می‌خوام برنده باشم.
شايد سخت اما؛
من بايد سمج باشم.
من نبايد هيچ‌وقت پام رو از روی گاز بردارم.
هر گز نا ايستم.
هرگز تسليم نشم.
اجازه ندم که هيچ‌کس من رو منصرف کنه!
کاری رو انجام بدم که بايد انجامش بدم!
من بايد سخت کار کنم‌و زحمت بکشم.
و از اون فضای آشنا و راحت خارج شم!
و با شجات و جرعت توی يک مسير غير آشنا قدم بذارم!
تا نعمت ها و فرصت ها بتونن خودشون رو بهم نشون بدن ...
من بايد پيروز شم
تا بتونم بين اين همه افراد مثل طلايی پر نور و ارزشمند بدرخشم!
تا بتونم مايه افتخار همه بشم.
اين من هستم، هستی.
عزيز دردانه و تک دختر خانواده
و زيبای همسرم.

لینک اثر:

منتقد: @Mabuchi__Kou
تاریخ تحویل اثر: 21 مهر 1400
مهلت اتمام نقد: 10 آبان 1400
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

*dream_writer*

رفیق رمانیکی
نویسنده
شناسه کاربر
22
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
35
نوشته‌ها
1,029
راه‌حل‌ها
27
پسندها
8,956
امتیازها
411

  • #2
نقد رمان اتاق سرخ

عنوان رمان: اسم رمان، به عنوان اولین جلوه از یک اثر، باید به قدری جذاب باشه که بتونه در یک نگاه خواننده جذب کنه، در عین حال باید هماهنگ با محتوا و ژانر، غیر تکراری و غیر کلیشه ای انتخاب بشه.
اسم "اتاق سرخ" اسمی کنجکاو کننده و جذابه و من به عنوان یک خواننده خیلی پسندیدم، از نظر اندازه و غیر تکراری بودن هم مناسبه، اما اتاق سرخ (که گمانم به اتاق امیر و نگار اشاره می‌کرد) زیاد مطابق محتوا و ژانر نیست. محتوای رمان شما عاشقانه بود و اسم اتاق سرخ زیاد مناسب این امر نیستش، چرا که اولین تصوری که از این اسم در ذهن خواننده شکل میگیره یک رمان با فضای جنایی، ترسناکه، نه عاشقانه. در رمان به اتاق سرخ اشاره شده بود، اما برای برقراری ارتباط بین رمان کافی نبود.
🌹🌹🌹
ژانر: ژانر رمان علمی تخیلی، عاشقانه بود. خب باید بگم که رمان شما هیچ وجه علمی تخیلی نداشت. توی ژانر علمی ‌تخیلی، فناوری یا علوم امروزی یا مربوط به آینده دستمایهٔ هنرمند و آفرینشگر قرار می‌گیره. باید ژانر علمی تخیلی رو حذف کنید و جز این، ژانر عاشقانه که به درستی انتخاب شده بود و به نگار و امیر، هستی و پیام اشاره داشت، مناسب محتوا و رمانه.
🌹🌹🌹
خلاصه‌: خلاصه با ژانر عاشقانه مطابقت داشت و با جملات زیبا و آرایه های خیلی خوبی نوشته شده بود. خلاصه ی زیبایی داشتید، اما یک خلاصه به عنوان چکیده ای از رمان، و یک دیدگاه کلی به محتوا، باید قدری جذاب باشه که بتونه خواننده جذب کنه. باید در عین گنگ بودن و کنجکاو و ترغیب کننده بودن، مبهم باشه. خلاصه شما بیشتر حالت یک دلنوشته داشت و شاید برای مقدمه خوب بود، تا به خلاصه. برای خلاصه بهتره با همین جملات زیبا، یک مطلب بین پنج تا ده خط بنویسید و سعی کنید اتفاقات بیشتری رو به رخ بکشید. مثلا از هستی و تصمیمی که برای شروع نویسندگی گرفت بگید.
نمونه مثال:
درحالی که نگار در کشمکش احساسی خود قرار گرفته و نیازی به یک صحبت دوباره در مورد رابطه‌اش با مرد زندگی‌اش دارد، هستی دختری جوان با آرزوهای متفاوت از خانواده‌اش، دختری با خیالات و اهداف مختص خودش، پا به میدان می‌گذارد و تصمیمی را که در مورد زندگی‌اش دارد، شجاعانه بر زبان می‌آورد. حال، هستی می‌تواند در راه رسیدن به تصمیمش موفق شود؟ در تلاطم و جریان زندگی می‌تواند راهش را پیدا کند؟ سرانجام، داستان با ورود پیام، مردی که آوازه اش در همه جا پیچیده، رنگ و روی جدیدی به خود می‌گیرد و امان از آن وقتی که دانه‌های عشق در زمین زندگی‌شان کاشته می‌شود.

به نظرم چنین خلاصه‌ای بیشتر برای رمان مناسبه.
🌹🌹🌹
مقدمه: مقدمه از نظر محتوا، زیاد به ژانر عاشقانه رمان نمی‌خورد. به نظرم بهتره اگه خلاصه رمانتون رو تغییر بدید و خلاصه ای که نوشتید رو جای مقدمه بذارید. مقدمه ی شما کلا یک فضای دیگه ای از رمان رو در ذهن خواننده ایجاد میکنه که رمان شما اون فضا رو نداره. من با خوندن مقدمه یک دختر مغرور و شجاع و قوی به ذهنم رسید که سختی های زیادی در زندگیش کشیده و حالا میخواد از دست این سختی ها خلاص شه و به اهدافش برسه. درسته که ما در پارت های ابتدایی تلاش هستی برای نویسنده شدن و رسیدن به تصمیمش رو دیدیم، اما خب این مورد خیلی کم توی رمان نشون داده شده بود و نمی‌شد مقدمه رو با این مرتبط کرد. بهتره یه مقدمه ی کوتاه تر و اندکی عاشقانه مناسب با رمان بنویسید، کوتاه تر چون از نظر اندازه هم یکم طولانی بود و ممکنه حوصله خواننده رو سر ببره. مقدمه خودش بین چهار الی هشت خط کافیه.
🌹🌹🌹
شروع و پایان رمان: باید بگم از نظر شروع و پایان خیلی موفق عمل کردید. رمان با نگار شروع میشه که بین کشمکش احساسی خود گیر کرده و امیر میاد کنارش و باهاش حرف میزنه. شروع آنچنان بزرگی نبود و یک شروع ساده ای داشتید، اما در عین ساده بودن میشه بهترین بود! نیاز نیست در شروع رمان حتما دعوا و درگیری و اتفاق های بزرگ باشه. شروع دور از کلیشه و خیلی خوبی داشتید. پایان رمانتون یه پایان شاد و خوبی بود، معمولا پایان شاد در رمان ها، چیزیه که خواننده از همون اولش انتظارشو داره، اما باید بگم رمان شما خودش یه روند غیر قابل پیش بینی و خاص و خوبی داره، که پایانتون رو دلنشين و زیبا کرده.
🌹🌹🌹
سیر رمان: نويسنده باید سیر اتفاقات و روند رمانشو، در حد تعادل نگه داره. نه اونقدر سریع و زود از کنار اتفاقات رد بشه که خواننده نفهمه چی شد، نه اونقدر روی موضوعی تمرکز کنه که حوصله سر بر بشه. معمولا پرش های زمانی مثل چند روز بعد، چند ماه بعد، چند سال بعد، وقتی خیلی تکرار میشن و زیاد ذکر میشه، موجب تندی سیر میشه، همچنین توصیفات کم هم حالت تندی به سیر میدن. اما باید بگم که سیر رمان شما خیلی مناسب و در تعادل بود. با اینکه سه جا پرش زمانی داشتید، اما قلمتون قدری زیبا بود و روند رمانتون خوب انجام شده بود، که این پرش های زمانی اصلا دخالتی در سیر نداشتن! تبریک میگم.
🌹🌹🌹
توصیفات: توی رمان، توصیف خیلی مهمه و موجب ارتقای سطح اثر میشه. ما توی توصیفاتمون، چند بخش توصیف مکان، زمان، احساسات، حالات و شخصیت داریم که رمان شما از تمامی بخش ها بررسی میشه.
توصیف حالات و احساسات خیلی خوبی داشتید و توصیفات رو با جلوه ی زیبا و جملات خوبی بیان کرده بودید. همچنین توصیف شخصیت خیلی خوبی داشتید، و شناختن شخصیت های رمانتون برام خیلی شیرین بود، اما زیاد به توصیف چهره ی شخصیت ها و مکان نپرداخته بودید. توصیف چهره ی شخصیت ها برای اینکه خواننده به شناخت بیشتری از کاراکترها برسه لازمه. توصیف چهره معمولا شامل توصیف رنگ مو، رنگ چشم، حالت صورت و ظاهر کاراکترهاست. این مورد زیاد ذکر نشده بود و من نتونستم به تصوری از چهره‌ی هستی، نگار و باقی کاراکترها برسم. برای توصیف چهره هم میشه مثلا خیلی مختصر اشاره کرد که "در چشمان آبی همرنگ آسمانش چشم دوختم...."
یا چنین مواردی. این جمله مثلا خیلی خوب آشکار میکنه که رنگ چشم های یک کاراکتر آبیه و حتی تشبیه خوبی هم داره. توصیف مکان هم به این صورته و کمک میکنه خواننده با محیط رمان آشنا بشه و وقتی اتفاقی بین کاراکترها می افته و اونا دعوا میکنن مثلا، خواننده بتونه محیطی که داخلش هستن رو تصور کنه و کاراکترها رو روی هوا یا یه خلأ تصور نکنه.
برای توصیف مکان و همه این توصیفات هم بهتره به صورت پراکنده عمل شه. چون رمان کوتاهی داشتید و زیاد توصیف مکان، چهره‌ درش دیده نمیشد، زیاد نمی‌شه پراکندگی توصیف رو بررسی کرد. پراکندگی توصیف به این صورته که مثلا بنویسید "از کنار مبل‌های سفید رنگی که دور هم چیده شده بودن، رد شدم و به سوی آشپزخانه‌ی بزرگی رفتم. از کابینت کرمی رنگ کنار پنجره، یک لیوان برداشتم تا درونش آب بریزم". الان این توصیف آشکار میکنه که توی هال خونه، مبل های سفید وجود داره و آشپزخونه، یه آشپزخونه بزرگ با کابینت های کرمی رنگه.
زیاد توی رمان چنین توصیفاتی نداشتید، اما بهتره از این به بعد به توصيف مکان و چهره هم دقت کنید.
🌹🌹🌹
کشمکش: ما توی توصیفات، با توجه به ژانر، کشمکش احساسی، ذهنی، اخلاقی، جسمانی و جوامع داریم. چون رمان شما یک محتوای عاشقانه داشت، انتظار می‌رفت کشمکش احساسی و ذهنی داشته باشه و درگیری کاراکترها با افکار و احساساتشون رو نشون بده. که مثلا یک کاراکتر از کسی متنفره یا دوستش داره اما در علاقش دچار تردید شده، یا نمیدونه چه راهی رو انتخاب کنه و توی افکارش گیر کرده. توی رمان این موضوع خیلی قشنگ بیان شده و ما توی پارت های اولیه مربوط به نگار، توی بخش موضوع پیشنهاد ازدواج پیام به هستی، و توی بخش نامزدی محدثه، شاهد این کشمش ها شدیم که به طور زیبایی بیان شده بودن.
🌹🌹🌹
دیالوگ و مونولوگ: دیالوگ های ماندگار و تاثیر گذار رمان ها، و مونولوگ هایی که با جملات ادبی و آرایه های زیبا نوشته میشه، جذابیت نوشته رو بیشتر می‌کنن. باید بگم که رمانتون از هر دو نظر موفق بود و توی این مورد خیلی خوب عمل کرده بودید. اگه بخوایم از نظر دیگه ای دیالوگ و مونولوگ رو بررسی کنیم، باید بگم که هم حجم و نسبت دیالوگ و مونولوگ ها به هم دیگه خیلی خوب رعایت شده بود و هم فضاسازی بین دیالوگ ها. منتهی در زمینه ی جداسازی دیالوگ و مونولوگ از همدیگه.... توی نوشتن باید مونولوگ رو جدا بنویسیم و دیالوگ رو جدا. شما مونولوگ رو از دیالوگ جدا کرده بودید، اما چند موردی دیده می‌شد که برای نوشتن دیالوگ هم؛ بخشی از دیالوگ رو نوشته بودید و توی بخش دیگه اینتر زده بودید به بند بعدی. این جداسازی دیالوگ از همدیگه موجب میشه من به عنوان یک خواننده نفهمم کدوم متن دیالوگه و کدوم مونولوگ. دیالوگ ها باید پشت سر هم و بدون فاصله و بدون اینتر نوشته بشن.
🌹🌹🌹
زاویه دید و لحن: این دو مورد؛ به زاویه دید و روای رمان، و به لحن نوشتاری اون که معیاری یا محاوره ای یا ادبی هست، میپردازه. توی رمان راوی های ما هستی، نگار و دانای کل بودن، هیچ درآمیختگی ای وجود نداشت و این مورد خیلی خوب رعایت شده بود. از نظر لحن هم، لحن رمان هم در دیالوگ و هم در مونولوگ، ادبی بود و در تمامی پارت ها رعایت شده بود، فقط در بعضی قسمت بعضی کلمات مثل "را" ..... "رو" نوشته شده بود که با یک ویرایش دوم رفع میشن.
🌹🌹🌹
شخصیت پردازی: ما در شکل دادن و خلق شخصیت ها، از دسته های شخصیت های قردادی، نمادین، تمثیلی، همه جانبه، قالبی و نوعی استفاده می‌کنیم. شخصیت های رمان شما همه جانبه بودن، یعنی شامل هیچ کدوم از دسته های بالا نمیشدن و از تخیل نویسنده شکل گرفته بودن. شخصیت های جالبی داشتید و خیلی خوب تونسته بودید خواننده رو با کاراکترها آشنا کنید و در باور پذیری شخصیت ها هم موردی نبود. ما بیشتر با هستی سر و کار داشتیم که شخصیت قوی و مهربونی داشت و تونست به هدفش برسه و پدر مادرش هم نگار و امیر بودن. با پیام سر و کار داشتیم که یک جوان موقر و موفق بود. باقی شخصیت ها هم دخالت چندانی در رمان نداشتن.
🌹🌹🌹
آرایه های ادبی: معمولا نویسنده از آرایه ها برای زیبا نوشتن و جلوه دادن متون خودشون استفاده میکنن و این مورد، جلوه ی زیبایی به رمان میده، بر خلاف متون های ساده‌ای که تاثیر چندانی در زیبایی نوشته ندارن. در توصیفات و مونولوگ های رمانتون آرايه و جملات زیبایی به کار برده شده بود و این خیلی خوب بود.
🌹🌹🌹
رعایت جایگاه واژگان و تکرار: توی مورد اول اشکالی دیده نمیشد اما مورد دوم، تکرار حروف و مفهوم مشکلی نداشت، اما چندجا تکرار فعل و کلمه دیده می‌شد. مثلا :
"چرخه زندگی درحال پيچ خوردن است و گذر است..."
تکرار یک فعل، مثلا توی جمله ی فوق تکرار دوباره ی "است"، جلوه ی بدی به متن میده و باید تا حد امکان از تکرار پرهیز بشه. میشه به جای تکرار دو بار فعل است، نوشت: چرخه ی زندگی در حال پیچ خوردن و گذر است.
🌹🌹🌹
اندازه پارت ها: اندازه پارت ها مناسب بود و زیاد کوتاه نبود و همه ی پارت ها دنباله ی هم و با هدف نوشته بودن.
ممنوعات: موردی نبود.
🌹🌹🌹
سخن منتقد: بیشتر اشکالاتتون در زمینه اسم رمان و خلاصه و مقدمه بودن، که اشکالات مشخصی به شمار میان و اگه رفع بشن داستانتون خیلی زیبا و عالی میشه. باقی اشکالات، جزئی بودن و با دقت بیشتر میشه رفع کرد. اما به توصیفات باید بیشتر پرداخته بشه. رمانتون فضای خاصی داشت و با وجود کوتاه و سی پارت بودن، خیلی خوب مفهوم و اون لذت لازم از خوندن نوشتتون رو رسونده بودید و خیلی خوشم اومد از رمانتون. یک ایده ی ساده اما جذابی داشتید که یکی از جنبه های سخت نویسندگی هم، ساده اما جذاب نوشتنه.


تگ تعلق گرفته:
نقره ای

........................
با آرزوی موفقیت برای نویسنده گرامی 🌺🌹

قلمتان مانا 💖


@هدیه زندگی
@ara.pr.o.o
 
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #3
نقد رمان اتاق سرخ

عنوان رمان: اسم رمان، به عنوان اولین جلوه از یک اثر، باید به قدری جذاب باشه که بتونه در یک نگاه خواننده جذب کنه، در عین حال باید هماهنگ با محتوا و ژانر، غیر تکراری و غیر کلیشه ای انتخاب بشه.
اسم "اتاق سرخ" اسمی کنجکاو کننده و جذابه و من به عنوان یک خواننده خیلی پسندیدم، از نظر اندازه و غیر تکراری بودن هم مناسبه، اما اتاق سرخ (که گمانم به اتاق امیر و نگار اشاره می‌کرد) زیاد مطابق محتوا و ژانر نیست. محتوای رمان شما عاشقانه بود و اسم اتاق سرخ زیاد مناسب این امر نیستش، چرا که اولین تصوری که از این اسم در ذهن خواننده شکل میگیره یک رمان با فضای جنایی، ترسناکه، نه عاشقانه. در رمان به اتاق سرخ اشاره شده بود، اما برای برقراری ارتباط بین رمان کافی نبود.
🌹🌹🌹
ژانر: ژانر رمان علمی تخیلی، عاشقانه بود. خب باید بگم که رمان شما هیچ وجه علمی تخیلی نداشت. توی ژانر علمی ‌تخیلی، فناوری یا علوم امروزی یا مربوط به آینده دستمایهٔ هنرمند و آفرینشگر قرار می‌گیره. باید ژانر علمی تخیلی رو حذف کنید و جز این، ژانر عاشقانه که به درستی انتخاب شده بود و به نگار و امیر، هستی و پیام اشاره داشت، مناسب محتوا و رمانه.
🌹🌹🌹
خلاصه‌: خلاصه با ژانر عاشقانه مطابقت داشت و با جملات زیبا و آرایه های خیلی خوبی نوشته شده بود. خلاصه ی زیبایی داشتید، اما یک خلاصه به عنوان چکیده ای از رمان، و یک دیدگاه کلی به محتوا، باید قدری جذاب باشه که بتونه خواننده جذب کنه. باید در عین گنگ بودن و کنجکاو و ترغیب کننده بودن، مبهم باشه. خلاصه شما بیشتر حالت یک دلنوشته داشت و شاید برای مقدمه خوب بود، تا به خلاصه. برای خلاصه بهتره با همین جملات زیبا، یک مطلب بین پنج تا ده خط بنویسید و سعی کنید اتفاقات بیشتری رو به رخ بکشید. مثلا از هستی و تصمیمی که برای شروع نویسندگی گرفت بگید.
نمونه مثال:
درحالی که نگار در کشمکش احساسی خود قرار گرفته و نیازی به یک صحبت دوباره در مورد رابطه‌اش با مرد زندگی‌اش دارد، هستی دختری جوان با آرزوهای متفاوت از خانواده‌اش، دختری با خیالات و اهداف مختص خودش، پا به میدان می‌گذارد و تصمیمی را که در مورد زندگی‌اش دارد، شجاعانه بر زبان می‌آورد. حال، هستی می‌تواند در راه رسیدن به تصمیمش موفق شود؟ در تلاطم و جریان زندگی می‌تواند راهش را پیدا کند؟ سرانجام، داستان با ورود پیام، مردی که آوازه اش در همه جا پیچیده، رنگ و روی جدیدی به خود می‌گیرد و امان از آن وقتی که دانه‌های عشق در زمین زندگی‌شان کاشته می‌شود.

به نظرم چنین خلاصه‌ای بیشتر برای رمان مناسبه.
🌹🌹🌹
مقدمه: مقدمه از نظر محتوا، زیاد به ژانر عاشقانه رمان نمی‌خورد. به نظرم بهتره اگه خلاصه رمانتون رو تغییر بدید و خلاصه ای که نوشتید رو جای مقدمه بذارید. مقدمه ی شما کلا یک فضای دیگه ای از رمان رو در ذهن خواننده ایجاد میکنه که رمان شما اون فضا رو نداره. من با خوندن مقدمه یک دختر مغرور و شجاع و قوی به ذهنم رسید که سختی های زیادی در زندگیش کشیده و حالا میخواد از دست این سختی ها خلاص شه و به اهدافش برسه. درسته که ما در پارت های ابتدایی تلاش هستی برای نویسنده شدن و رسیدن به تصمیمش رو دیدیم، اما خب این مورد خیلی کم توی رمان نشون داده شده بود و نمی‌شد مقدمه رو با این مرتبط کرد. بهتره یه مقدمه ی کوتاه تر و اندکی عاشقانه مناسب با رمان بنویسید، کوتاه تر چون از نظر اندازه هم یکم طولانی بود و ممکنه حوصله خواننده رو سر ببره. مقدمه خودش بین چهار الی هشت خط کافیه.
🌹🌹🌹
شروع و پایان رمان: باید بگم از نظر شروع و پایان خیلی موفق عمل کردید. رمان با نگار شروع میشه که بین کشمکش احساسی خود گیر کرده و امیر میاد کنارش و باهاش حرف میزنه. شروع آنچنان بزرگی نبود و یک شروع ساده ای داشتید، اما در عین ساده بودن میشه بهترین بود! نیاز نیست در شروع رمان حتما دعوا و درگیری و اتفاق های بزرگ باشه. شروع دور از کلیشه و خیلی خوبی داشتید. پایان رمانتون یه پایان شاد و خوبی بود، معمولا پایان شاد در رمان ها، چیزیه که خواننده از همون اولش انتظارشو داره، اما باید بگم رمان شما خودش یه روند غیر قابل پیش بینی و خاص و خوبی داره، که پایانتون رو دلنشين و زیبا کرده.
🌹🌹🌹
سیر رمان: نويسنده باید سیر اتفاقات و روند رمانشو، در حد تعادل نگه داره. نه اونقدر سریع و زود از کنار اتفاقات رد بشه که خواننده نفهمه چی شد، نه اونقدر روی موضوعی تمرکز کنه که حوصله سر بر بشه. معمولا پرش های زمانی مثل چند روز بعد، چند ماه بعد، چند سال بعد، وقتی خیلی تکرار میشن و زیاد ذکر میشه، موجب تندی سیر میشه، همچنین توصیفات کم هم حالت تندی به سیر میدن. اما باید بگم که سیر رمان شما خیلی مناسب و در تعادل بود. با اینکه سه جا پرش زمانی داشتید، اما قلمتون قدری زیبا بود و روند رمانتون خوب انجام شده بود، که این پرش های زمانی اصلا دخالتی در سیر نداشتن! تبریک میگم.
🌹🌹🌹
توصیفات: توی رمان، توصیف خیلی مهمه و موجب ارتقای سطح اثر میشه. ما توی توصیفاتمون، چند بخش توصیف مکان، زمان، احساسات، حالات و شخصیت داریم که رمان شما از تمامی بخش ها بررسی میشه.
توصیف حالات و احساسات خیلی خوبی داشتید و توصیفات رو با جلوه ی زیبا و جملات خوبی بیان کرده بودید. همچنین توصیف شخصیت خیلی خوبی داشتید، و شناختن شخصیت های رمانتون برام خیلی شیرین بود، اما زیاد به توصیف چهره ی شخصیت ها و مکان نپرداخته بودید. توصیف چهره ی شخصیت ها برای اینکه خواننده به شناخت بیشتری از کاراکترها برسه لازمه. توصیف چهره معمولا شامل توصیف رنگ مو، رنگ چشم، حالت صورت و ظاهر کاراکترهاست. این مورد زیاد ذکر نشده بود و من نتونستم به تصوری از چهره‌ی هستی، نگار و باقی کاراکترها برسم. برای توصیف چهره هم میشه مثلا خیلی مختصر اشاره کرد که "در چشمان آبی همرنگ آسمانش چشم دوختم...."
یا چنین مواردی. این جمله مثلا خیلی خوب آشکار میکنه که رنگ چشم های یک کاراکتر آبیه و حتی تشبیه خوبی هم داره. توصیف مکان هم به این صورته و کمک میکنه خواننده با محیط رمان آشنا بشه و وقتی اتفاقی بین کاراکترها می افته و اونا دعوا میکنن مثلا، خواننده بتونه محیطی که داخلش هستن رو تصور کنه و کاراکترها رو روی هوا یا یه خلأ تصور نکنه.
برای توصیف مکان و همه این توصیفات هم بهتره به صورت پراکنده عمل شه. چون رمان کوتاهی داشتید و زیاد توصیف مکان، چهره‌ درش دیده نمیشد، زیاد نمی‌شه پراکندگی توصیف رو بررسی کرد. پراکندگی توصیف به این صورته که مثلا بنویسید "از کنار مبل‌های سفید رنگی که دور هم چیده شده بودن، رد شدم و به سوی آشپزخانه‌ی بزرگی رفتم. از کابینت کرمی رنگ کنار پنجره، یک لیوان برداشتم تا درونش آب بریزم". الان این توصیف آشکار میکنه که توی هال خونه، مبل های سفید وجود داره و آشپزخونه، یه آشپزخونه بزرگ با کابینت های کرمی رنگه.
زیاد توی رمان چنین توصیفاتی نداشتید، اما بهتره از این به بعد به توصيف مکان و چهره هم دقت کنید.
🌹🌹🌹
کشمکش: ما توی توصیفات، با توجه به ژانر، کشمکش احساسی، ذهنی، اخلاقی، جسمانی و جوامع داریم. چون رمان شما یک محتوای عاشقانه داشت، انتظار می‌رفت کشمکش احساسی و ذهنی داشته باشه و درگیری کاراکترها با افکار و احساساتشون رو نشون بده. که مثلا یک کاراکتر از کسی متنفره یا دوستش داره اما در علاقش دچار تردید شده، یا نمیدونه چه راهی رو انتخاب کنه و توی افکارش گیر کرده. توی رمان این موضوع خیلی قشنگ بیان شده و ما توی پارت های اولیه مربوط به نگار، توی بخش موضوع پیشنهاد ازدواج پیام به هستی، و توی بخش نامزدی محدثه، شاهد این کشمش ها شدیم که به طور زیبایی بیان شده بودن.
🌹🌹🌹
دیالوگ و مونولوگ: دیالوگ های ماندگار و تاثیر گذار رمان ها، و مونولوگ هایی که با جملات ادبی و آرایه های زیبا نوشته میشه، جذابیت نوشته رو بیشتر می‌کنن. باید بگم که رمانتون از هر دو نظر موفق بود و توی این مورد خیلی خوب عمل کرده بودید. اگه بخوایم از نظر دیگه ای دیالوگ و مونولوگ رو بررسی کنیم، باید بگم که هم حجم و نسبت دیالوگ و مونولوگ ها به هم دیگه خیلی خوب رعایت شده بود و هم فضاسازی بین دیالوگ ها. منتهی در زمینه ی جداسازی دیالوگ و مونولوگ از همدیگه.... توی نوشتن باید مونولوگ رو جدا بنویسیم و دیالوگ رو جدا. شما مونولوگ رو از دیالوگ جدا کرده بودید، اما چند موردی دیده می‌شد که برای نوشتن دیالوگ هم؛ بخشی از دیالوگ رو نوشته بودید و توی بخش دیگه اینتر زده بودید به بند بعدی. این جداسازی دیالوگ از همدیگه موجب میشه من به عنوان یک خواننده نفهمم کدوم متن دیالوگه و کدوم مونولوگ. دیالوگ ها باید پشت سر هم و بدون فاصله و بدون اینتر نوشته بشن.
🌹🌹🌹
زاویه دید و لحن: این دو مورد؛ به زاویه دید و روای رمان، و به لحن نوشتاری اون که معیاری یا محاوره ای یا ادبی هست، میپردازه. توی رمان راوی های ما هستی، نگار و دانای کل بودن، هیچ درآمیختگی ای وجود نداشت و این مورد خیلی خوب رعایت شده بود. از نظر لحن هم، لحن رمان هم در دیالوگ و هم در مونولوگ، ادبی بود و در تمامی پارت ها رعایت شده بود، فقط در بعضی قسمت بعضی کلمات مثل "را" ..... "رو" نوشته شده بود که با یک ویرایش دوم رفع میشن.
🌹🌹🌹
شخصیت پردازی: ما در شکل دادن و خلق شخصیت ها، از دسته های شخصیت های قردادی، نمادین، تمثیلی، همه جانبه، قالبی و نوعی استفاده می‌کنیم. شخصیت های رمان شما همه جانبه بودن، یعنی شامل هیچ کدوم از دسته های بالا نمیشدن و از تخیل نویسنده شکل گرفته بودن. شخصیت های جالبی داشتید و خیلی خوب تونسته بودید خواننده رو با کاراکترها آشنا کنید و در باور پذیری شخصیت ها هم موردی نبود. ما بیشتر با هستی سر و کار داشتیم که شخصیت قوی و مهربونی داشت و تونست به هدفش برسه و پدر مادرش هم نگار و امیر بودن. با پیام سر و کار داشتیم که یک جوان موقر و موفق بود. باقی شخصیت ها هم دخالت چندانی در رمان نداشتن.
🌹🌹🌹
آرایه های ادبی: معمولا نویسنده از آرایه ها برای زیبا نوشتن و جلوه دادن متون خودشون استفاده میکنن و این مورد، جلوه ی زیبایی به رمان میده، بر خلاف متون های ساده‌ای که تاثیر چندانی در زیبایی نوشته ندارن. در توصیفات و مونولوگ های رمانتون آرايه و جملات زیبایی به کار برده شده بود و این خیلی خوب بود.
🌹🌹🌹
رعایت جایگاه واژگان و تکرار: توی مورد اول اشکالی دیده نمیشد اما مورد دوم، تکرار حروف و مفهوم مشکلی نداشت، اما چندجا تکرار فعل و کلمه دیده می‌شد. مثلا :
"چرخه زندگی درحال پيچ خوردن است و گذر است..."
تکرار یک فعل، مثلا توی جمله ی فوق تکرار دوباره ی "است"، جلوه ی بدی به متن میده و باید تا حد امکان از تکرار پرهیز بشه. میشه به جای تکرار دو بار فعل است، نوشت: چرخه ی زندگی در حال پیچ خوردن و گذر است.
🌹🌹🌹
اندازه پارت ها: اندازه پارت ها مناسب بود و زیاد کوتاه نبود و همه ی پارت ها دنباله ی هم و با هدف نوشته بودن.
ممنوعات: موردی نبود.
🌹🌹🌹
سخن منتقد: بیشتر اشکالاتتون در زمینه اسم رمان و خلاصه و مقدمه بودن، که اشکالات مشخصی به شمار میان و اگه رفع بشن داستانتون خیلی زیبا و عالی میشه. باقی اشکالات، جزئی بودن و با دقت بیشتر میشه رفع کرد. اما به توصیفات باید بیشتر پرداخته بشه. رمانتون فضای خاصی داشت و با وجود کوتاه و سی پارت بودن، خیلی خوب مفهوم و اون لذت لازم از خوندن نوشتتون رو رسونده بودید و خیلی خوشم اومد از رمانتون. یک ایده ی ساده اما جذابی داشتید که یکی از جنبه های سخت نویسندگی هم، ساده اما جذاب نوشتنه.


تگ تعلق گرفته:
نقره ای

........................
با آرزوی موفقیت برای نویسنده گرامی 🌺🌹

قلمتان مانا 💖


@هدیه زندگی
@ara.pr.o.o
@Nilo.ofar_ N
سطح: نقره ای
اختصاصی: هست


@هدیه زندگی عزیزم، یه نکته ای رو لازم دونستم ذکر کنم. رمانت شامل فقط 30 پارت هست و پارت ها هم کوتاه هستن، این اثر عملا یک داستان به حساب میاد، نه رمان. رمان باید حداقل حاوی 60 پارت متوسط باشه
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
@Nilo.ofar_ N
سطح: نقره ای
اختصاصی: هست


@هدیه زندگی عزیزم، یه نکته ای رو لازم دونستم ذکر کنم. رمانت شامل فقط 30 پارت هست و پارت ها هم کوتاه هستن، این اثر عملا یک داستان به حساب میاد، نه رمان. رمان باید حداقل حاوی 60 پارت متوسط باشه
تگ اعمال شد
خداقوت🌹🌹
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #5
(نقد مجدد رمان اتاق سرخ)

عنوان: اسم رمان، از "اتاق سرخ" به اسم "به سوی شیدایی" تغییر پیدا کرد. اسمی که نه تنها از نظر اندازه مناسبه، بلکه کلیشه ای و تکراری هم محسوب نمی‌شه و معنای اسم که می‌شه به سوی عشق، به خوبی هماهنگی اون با ژانر عاشقانه و محتوای عاشقانه ی رمان رو به تصویر میکشه.

ژانر: ژانر از علمی_تخیلی، عاشقانه فقط به عاشقانه تغییر یافت‌، چون رمان دارای محتوای علمی تخیلی نبود و فقط عاشقانه بود. حالا رمان دارای ژانر مناسبیه.

خلاصه‌: خلاصه ی رمان به دلیل اینکه مشابه دلنوشته یا مقدمه بود، و هیچ چکیده ای از رمان رو معلوم نمی‌کرد، باید تغییر می یافت. خلاصه ی جدیدی که برای رمان نوشته شد، اول اسمی از نگار و امیر میبره، بعد به هستی و تصمیم بزرگ زندگیش اشاره میکنه و در آخر پیام رو وارد داستان میکنه. خلاصه با جملات ادبی و زیبایی نوشته شده و هم از نظر اندازه مناسبه و هم از نظر هماهنگی با ژانر و محتوا. الان هیچ اشکالی در خلاصه دیده نمیشه.


مقدمه: مقدمه ی رمان، به خاطر طولانی بودن و نامناسب بودنش برای محتوای رمان، تغییر کرد. به جای مقدمه ی ساده ای که سرسختی و شجاعت یه نفر توی زندگیش رو نشون میداد، مقدمه ای کوتاه تر و عاشقانه قرار گرفت که به امیر و نگار، و به هستی و پیام اشاره کنه. همچنین مقدمه با جملات و آرایه های زیبایی نوشته شده و مشکلی درش نیست.

جلد: در نقد اولیه، اثر فاقد جلد بود. اما حالا که جلد داره، بهتره بررسی شه. جلد عاشقانه بودن رمان رو به تصویر میکشه. عکس با کیفیت و قشنگیه و با ایده همخونی داره. ترکیب رنگ نارنجی و تقریبا کرمی پس زمینه هم زیباست و به فضا و محیط رمان میخوره. جلد مشکلی نداره و خیلی خوشگله!

توصیفات: در نقد اول، فقط توی توصیف چهره و مکان اشکال بود. توصیف مکان به شکل خیلی خوبی رفع شد. ما شاهد توصیفات نویسنده از اتاق خواب نگار و امیر، و دفتر پیام توی مدرسه بودیم. دیدیم که اتاق نگار و امیر ست کرمی داره، یه عکس روی دیوار آویزونه و مدل لوستر و تخت و این ها رو فهمیدیم. توی دفتر پیام هم، نویسنده به طور جزئی و حرفه ای وارد توصیف کردن محیط شده بود، از پنجره ها گرفته تا میز شلوغ و پر از پرونده ی پیام. با جملات خوبی این توصیفات نوشته شده بود و پراکندگی توصیفات به چشم می‌خورد.
از نظر توصیفات چهره، باید بگم این مورد رو هم نویسنده به خوبی اصلاح کرده و پراکندگی توصیفات رو نوشته بود. ما چهره ی محدثه، نورا، رنگ مو و چشم امیر و نگار، و چهره ی پیام رو کم و بیش شناختیم. حالا بدین ترتیب، توصیفات رمان از همه ی لحاظ کامل شد.

اشکال دیگه ای هم توی رمان وجود نداشت و فقط اشکالات اینا بودن که اصلاح شده و مجدد نقد شدن. خسته نباشید میگم به نویسنده عزیز که به خوبی رمانشون رو اصلاح کردن.

تگ تعلق گرفته:
الماسی

قلمت مانا ♥️🌺
 

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #6
(نقد مجدد رمان اتاق سرخ)

عنوان: اسم رمان، از "اتاق سرخ" به اسم "به سوی شیدایی" تغییر پیدا کرد. اسمی که نه تنها از نظر اندازه مناسبه، بلکه کلیشه ای و تکراری هم محسوب نمی‌شه و معنای اسم که می‌شه به سوی عشق، به خوبی هماهنگی اون با ژانر عاشقانه و محتوای عاشقانه ی رمان رو به تصویر میکشه.

ژانر: ژانر از علمی_تخیلی، عاشقانه فقط به عاشقانه تغییر یافت‌، چون رمان دارای محتوای علمی تخیلی نبود و فقط عاشقانه بود. حالا رمان دارای ژانر مناسبیه.

خلاصه‌: خلاصه ی رمان به دلیل اینکه مشابه دلنوشته یا مقدمه بود، و هیچ چکیده ای از رمان رو معلوم نمی‌کرد، باید تغییر می یافت. خلاصه ی جدیدی که برای رمان نوشته شد، اول اسمی از نگار و امیر میبره، بعد به هستی و تصمیم بزرگ زندگیش اشاره میکنه و در آخر پیام رو وارد داستان میکنه. خلاصه با جملات ادبی و زیبایی نوشته شده و هم از نظر اندازه مناسبه و هم از نظر هماهنگی با ژانر و محتوا. الان هیچ اشکالی در خلاصه دیده نمیشه.


مقدمه: مقدمه ی رمان، به خاطر طولانی بودن و نامناسب بودنش برای محتوای رمان، تغییر کرد. به جای مقدمه ی ساده ای که سرسختی و شجاعت یه نفر توی زندگیش رو نشون میداد، مقدمه ای کوتاه تر و عاشقانه قرار گرفت که به امیر و نگار، و به هستی و پیام اشاره کنه. همچنین مقدمه با جملات و آرایه های زیبایی نوشته شده و مشکلی درش نیست.

جلد: در نقد اولیه، اثر فاقد جلد بود. اما حالا که جلد داره، بهتره بررسی شه. جلد عاشقانه بودن رمان رو به تصویر میکشه. عکس با کیفیت و قشنگیه و با ایده همخونی داره. ترکیب رنگ نارنجی و تقریبا کرمی پس زمینه هم زیباست و به فضا و محیط رمان میخوره. جلد مشکلی نداره و خیلی خوشگله!

توصیفات: در نقد اول، فقط توی توصیف چهره و مکان اشکال بود. توصیف مکان به شکل خیلی خوبی رفع شد. ما شاهد توصیفات نویسنده از اتاق خواب نگار و امیر، و دفتر پیام توی مدرسه بودیم. دیدیم که اتاق نگار و امیر ست کرمی داره، یه عکس روی دیوار آویزونه و مدل لوستر و تخت و این ها رو فهمیدیم. توی دفتر پیام هم، نویسنده به طور جزئی و حرفه ای وارد توصیف کردن محیط شده بود، از پنجره ها گرفته تا میز شلوغ و پر از پرونده ی پیام. با جملات خوبی این توصیفات نوشته شده بود و پراکندگی توصیفات به چشم می‌خورد.
از نظر توصیفات چهره، باید بگم این مورد رو هم نویسنده به خوبی اصلاح کرده و پراکندگی توصیفات رو نوشته بود. ما چهره ی محدثه، نورا، رنگ مو و چشم امیر و نگار، و چهره ی پیام رو کم و بیش شناختیم. حالا بدین ترتیب، توصیفات رمان از همه ی لحاظ کامل شد.

اشکال دیگه ای هم توی رمان وجود نداشت و فقط اشکالات اینا بودن که اصلاح شده و مجدد نقد شدن. خسته نباشید میگم به نویسنده عزیز که به خوبی رمانشون رو اصلاح کردن.

تگ تعلق گرفته:
الماسی

قلمت مانا ♥️🌺
@NiloofarঌN
تغییر سطح به الماسی

@هدیه زندگی
 
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
معاون
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,081
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #7
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین