- شناسه کاربر
- 300
- تاریخ ثبتنام
- 2021-01-16
- آخرین بازدید
- موضوعات
- 519
- نوشتهها
- 4,411
- راهحلها
- 183
- پسندها
- 35,139
- امتیازها
- 1,008
- سن
- 19
- محل سکونت
- خرابههای خاطرات :)
نام اثر: رمان آغوشم باش
به قلم: @آلباتروس / @آلباتروس موقتی
ژانر: عاشقانه
خلاصه:
بالاخره چشمبند ل*ع*ن*ت*ی رو از چشمهام کندن، خودم رو داخل یک انباری دیدم؛ ولی به خاطر بسته بودن چشمهام دیدم تار بود.
اینجا دیگه کجاست؟!
چند مرد که از ظاهرشون معلوم بود از الواتهای جماعتن داخل انباری بودن و حواسشون روی من بود تا با دستهای بسته شده به صندلی چوبی فرار نکنم.
پوف! اینها هم چه انتظاراتی از من داشتن! لابد فکر میکردن دختر جکیچان هستم!
در چوبی و قدیمی انباری باصدای گوشخراشی باز شد... .
مقدمه
در من به دنبال چه میگردی؟ عشق؟
با خاطراتی که برایم ساختی پس چه کنم؟
گویند صاحب کسی است که مختارت شود و تو،
مختار جسمم شدی و حال، به دنبال چه هستی؟ عشق؟
در بندت اسیرم، چه از من میخواهی؟ عشق؟!
لینک اثر:
انتشاریافته - رمان آغوشم باش | آلباتروس
رمان: آغوشم باش نویسنده: آلباتروس ژانر: عاشقانه خلاصه: به جرم بیگناهی! به زندگی کسی وارد شد که شعلههای خشم و انتقام! از چشمانش هویدا بود. نیلوفر! دختری که به اشتباه اسیر مردی شده بود که هیچ از انسانیت و رحم به بو نداشت و... مقدمه در من به دنبال چه میگردی؟ عشق؟ با خاطراتی که برایم ساختی پس...
romanik.ir
اختصاصی: بله
منتقد:
@Mabuchi__Kou
تاریخ تحویل اثر: ۲ مهر ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۲۵ مهر ۱۴۰۰
آخرین ویرایش:
نام موضوع : نقد و تعیین سطح رمان آغوشم باش | آلباتروس
دسته : نقد رمان و داستان