تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته پرتگاه هیاهو | زهرا وحیدی نکو

[مدیر نقد]

دلنوشته: پرتگاه هیاهو
دلنویس: زهرا وحیدی نکو @ستاره صورتی سفره
ژانر: تراژدی، اجتماعی
مقدمه:
رها می‌کنی گره محکم زندگی‌ات را
خودت را به دست باد می‌سپاری تا فقط با او همگام شوی؛ تفاوت ندارد به کدام سو خواهی رفت، فقط باید از این هیاهو دور شوی!

لینک اثر:

تمام شده - دلنوشته پرتگاه هیاهو| زهرا وحیدی نکو

دلنوشته: پرتگاه هیاهو دلنویس: زهرا وحیدی نکو ژانر: تراژدی، اجتماعی مقدمه: رها می‌کنی گره محکم زندگی‌ات را خودت را به دست باد می‌سپاری تا فقط با او همگام شوی؛ تفاوت ندارد به کدام سو خواهی رفت، فقط باید از این هیاهو دور شوی!

romanik.ir

منتقد: @ara.wr
تاریخ تحویل نقد: ۱ فروردین ۱۴۰۱
مهلت اتمام نقد: ۵ فروردین ۱۴۰۱

 

[ARA.O.O]

*نقد دلنوشته پرتگاه هیاهو*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

سلام زرزیمممم، چطوری؟ آماده‌‌ای نقدت رو شروع کنیم؟ راستی ببخشیندا دیر شد👀

💜نام دلنوشته:

1. خب، نقدت رو با اسم دلنوشته‌‌ات شروع میکنم جیگر. دلنوشته ات از دو بخش تشکیل شده و بذار بخش‌‌هاش رو باز کنم. «پرتگاه» در نقش اسم و «هیاهو» در نقش مضاف الیه. پس از لحاظ اندازه، اسم اثرت میانه و اوکیه. به طور کلی طول اسم نباید از ۴ بخش بیشتر بشه، دلیلش هم اینه اسم های طولانی از ذهن فرار میکنن و گنگی‌‌شون هم از اسم‌‌های میانه، معمولا کمتره•-•
2. حالا مفهوم عنوان رو بررسی میکنیم و سازگاریش با محتوا؛ از لحاظ مفهوم، میتونم بگم ابهام خوب و قابل قبولی با این عنوان خلق کردی، ولی باید اشاره کرد یکمی هم معنای عنوانت بی محتواست. یعنی چی؟ پرتگاه هیاهو ذهنت رو به این سمت میبره که خیلی مبهمه؛ ولی وقتی میای هضمش کنی میبینی معنای مشخصی نداره و این، گیجت میکنه که خیلی دلچسب نیست. اما به کل با توصیفاتت توی بطن محتوا و خود اثر، میشه گفت در هماهنگی بود و سازگاری داشت؛ ولی همچنان میگم که مفهوم مشخصی نداره و یکم زننده ست.
3. جنبه بعدی، کلیشه ست که باید بررسی بشه. خب، میتونم بگم عنوانت، ترکیب جدیدی بود؛ یعنی اثری دقیقا با همین اسم نداریم، ولی هر دو واژه به کار رفته توی اسم، قبلا به تکرر استفاده شدن و این، کمی جنبه کلیشه داره. چرا کلیشه بودن عنوان خوب نیست؟ خب، مشخصه! همونطور که تو اثر کلیشه ای ببینی از خوندنش منصرف میشی، وقتی توی نگاه اول یه کتاب با عنوان کلیشه میبینی، باعث میشه ذهنت به طور ناخودآگاه حس کنه این کتاب ارزش خونده شدن، نداره و ازش رد میشی.

💜ژانر:

• ژانری که انتخاب کردی، اجتماعی و تراژدی بود. این ژانرها، توی عنوان و محتوا، هردو بازتاب دارن و سازگاری بین این‌‌ها، دیده میشه.

💜مقدمه:

• خببب به مقدمه رسیدیم که به نظرم جای بحث داره عااا اول بیا ببینیم مقدمه چی بود؟ پرداختن به احساسات موجود در بطن متن با به کار گیری متن ادبی بخشی از خود محتوا یا سروده های اشخاص برجسته یا نویسه خود نویسنده. در واقع به زبون ساده، مقدمه کلیتی از احساسات حاکم بر فضا رو در یک نگاه، برای ما باز گو میکنه. حالا مقدمه ای که تو نوشتی، اندازه اش متوسط رو به کوتاه بود، محتواش هم آره آفرین، خوب بود. ولی میدونی، گنگی بیانت توی مقدمه مانع این میشه که حس و حال فضای اصلی، کامل به مخاطبت منتقل بشه. مقدمه، دروازه ورودی به اصل محتواعه و باید بی نقص نوشته بشه. البتههه متذکر میشم که مقدمه ات بد نبود، متوسط بوده و تونسته اثرهای نسبتاً اوکی ای بذاره•-•

💜جلد:

• معمولا جلد یک اثر از سه جنبه نقد میشه؛ اول بر اساس سازگاریش با محتوا، دوم ترکیب رنگیش و سوم جذابیت و کیفیتش. ای بابا، جلدت کوش؟ لولو خوردش؟ :‌‌( بهتره براش زودتر یه جلد طراحی کنی، چون این یه موضوع خیلی خیلی مهمه عا! جلد بعد از عنوان، مقابل چشم خواننده میاد و توی جلب توجهش، نقش مهمی داره. (هرچند میدانیم مدیر طراحی سرشان شلوخ است•-•)

💜سیر:

• سیر محتوا، پیشروی متن هست. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشه؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. باید پرداخت عالی باشه و درکنار ایده اصلی، از موارد حاشیه ای در حد کافی استفاده بشه تا کاملا اون اثر، تاثیرش رو روی مخاطب بذاره! معمولا همه ی آثار قابل تحسین و مطرح، اینطور بودن که در کنار اصل محتواشون، به حاشیه میرفتن، به چیزهایی می پرداختن که از اصل ایده جدا بود، اما بهش هم پیوند خورده بود و جذابیتش رو دو چندان میکرد! نه خیلی بی ربط، نه خیلی پرداخت اضافی.
• سیرت خب، از لحاظ سرعت متوسط بود و تندی و کندی ندیدم-* حالا شیوایی و گیراییش چطور بود؟ بذار یه تشویق ایستاده تقدیمت کنم زرزریمممم... بیانت واقعا نسبت به قبلاً، خیلی خیلی پیشرفت خوبی داشته و حالا، احساساتت رو بهتر میتونی به مخاطبت منتقل کنی. پس شیوایی لحنت خیلی خوب شده، اما هنوز از جنبه گیرایی کافی و اثرگذاری کامل، جا داره بازی با کلماتت رو بیشتر و بیشتر کنی. ولی واقعا خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم از این پیشرفت لحنت*-*

💜توصیفات:

• توصیفات دلنوشته، خیلی خیلی اهمیت دارن. ما توی دلنوشته فقط بُعد احساسات رو داریم و مکان و زمان تنها با اشارات نامحسوس برای زیباتر کردن متن، به کار میرن، اما زمان و مکان حقیقی نداریم! پس باید خیلی خوب روی احساسات مانور بدیم! بالاتر هم ریز اشاره کردم، توصیفاتت خیلی بهتر شدن، ولی هنوز خیلی هم جای کار دارن. من واضح حس میکنم توی ذهنت ایده و پرداخت خوبی داری، اما هنوز نمیتونی خوب پیاده شون کنی و این، فقط با تمرین و کار کردن روی نحوه بیانت، کلماتی که استفاده میکنی و غیره، حل میشه.

💜آرایه های ادبی:

• آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، این بخش یکی از بخش هایی بود که واقعا اهمیت دارن توی احساساتی کردن مخاطب و رُکن مهم دلنوشته نویسی هستن، یعنی هم روی اینکه مخاطبت حس و حال متنت رو درک کنه تاثیر مثبت میذاره، هم روی شیوایی بیانت. توی متن تو چطور بود؟ آره کاربرد آرایه ات خیلی بهتر شده، اما باز توی فضای بیانت، جای استفاده گسترده تر از آرایه ها هست جیگر.

💜لحن:

• سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن تو ادبی بود و ابداً مشکلی در این قسمت دلنوشته ات ندیدم؛ خیلی خوب از پس لحنت بر اومده بودی و ترکیب لحن یا بهم ریختگی لحن، اصلا ندیدم.

💜رعایت پارت نویسی:

• قوانین پارت، میگن بای حداقل ۸ خط کامل بنویسی، نه؟ حالا من این قانون رو میذارم کنار. با استایل دلنوشته برخورد میکنم؛ اصولا همیشه باید اینطور باشه توی همه نوع آثار، هر پارت هدف خاص خودشو داشته باشه، قطعا دلنوشته هم همینه. توی رمان و داستان هر پارت باید هیجان خاص خودشونو داشته باشن و یه گره حل یا یه گره خاص ایجاد کنن، اما توی دلنوشته هر پارت باید حس و حال خاص خودشو به مخاطب بده و قشنگ اثر بذاره، بعد تموم بشه. حالا بیاریمش تو دلنوشته تو؛ هم از دید قوانین انجمن بعضی پارت هات کوتاه بود، هم اون حس کافی به مخاطب منتقل نمیشد و هنوز مخاطب حس نگرفته، پارت تموم میشد.

💜سخن منتقد:

• خوب جیگر، به آخر نقد رسیدیم. اول از همه، متن خوبی بود، عالی بود پیشرفتت! ولی هنوز بیانت جای عالی تر شدن داره. به هرحال میخوام بگم بهت افتخار میکنم با این پیشرفت-*

من از دید خودم و براساس نقدهایی که خوندم و یا دلنوشته هایی که دیدم نقد کردم و پوزش میخوام اگه منجر به ناراحت شدن شما شدم؛ اما نقد، با هدف نشون دادن بهترین راه ها برای پیشرفت هست و نه کوبش مخاطب-* واقعا برات آرزوی پیشرفت و موفقیت میکنم دلبندم

قلمت مانا و ماندگار-*

سطح: طلایی

@مدیر نقد

 

[مدیر نقد]

*نقد دلنوشته پرتگاه هیاهو*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

سلام زرزیمممم، چطوری؟ آماده‌‌ای نقدت رو شروع کنیم؟ راستی ببخشیندا دیر شد👀

💜نام دلنوشته:

1. خب، نقدت رو با اسم دلنوشته‌‌ات شروع میکنم جیگر. دلنوشته ات از دو بخش تشکیل شده و بذار بخش‌‌هاش رو باز کنم. «پرتگاه» در نقش اسم و «هیاهو» در نقش مضاف الیه. پس از لحاظ اندازه، اسم اثرت میانه و اوکیه. به طور کلی طول اسم نباید از ۴ بخش بیشتر بشه، دلیلش هم اینه اسم های طولانی از ذهن فرار میکنن و گنگی‌‌شون هم از اسم‌‌های میانه، معمولا کمتره•-•
2. حالا مفهوم عنوان رو بررسی میکنیم و سازگاریش با محتوا؛ از لحاظ مفهوم، میتونم بگم ابهام خوب و قابل قبولی با این عنوان خلق کردی، ولی باید اشاره کرد یکمی هم معنای عنوانت بی محتواست. یعنی چی؟ پرتگاه هیاهو ذهنت رو به این سمت میبره که خیلی مبهمه؛ ولی وقتی میای هضمش کنی میبینی معنای مشخصی نداره و این، گیجت میکنه که خیلی دلچسب نیست. اما به کل با توصیفاتت توی بطن محتوا و خود اثر، میشه گفت در هماهنگی بود و سازگاری داشت؛ ولی همچنان میگم که مفهوم مشخصی نداره و یکم زننده ست.
3. جنبه بعدی، کلیشه ست که باید بررسی بشه. خب، میتونم بگم عنوانت، ترکیب جدیدی بود؛ یعنی اثری دقیقا با همین اسم نداریم، ولی هر دو واژه به کار رفته توی اسم، قبلا به تکرر استفاده شدن و این، کمی جنبه کلیشه داره. چرا کلیشه بودن عنوان خوب نیست؟ خب، مشخصه! همونطور که تو اثر کلیشه ای ببینی از خوندنش منصرف میشی، وقتی توی نگاه اول یه کتاب با عنوان کلیشه میبینی، باعث میشه ذهنت به طور ناخودآگاه حس کنه این کتاب ارزش خونده شدن، نداره و ازش رد میشی.

💜ژانر:

• ژانری که انتخاب کردی، اجتماعی و تراژدی بود. این ژانرها، توی عنوان و محتوا، هردو بازتاب دارن و سازگاری بین این‌‌ها، دیده میشه.

💜مقدمه:

• خببب به مقدمه رسیدیم که به نظرم جای بحث داره عااا اول بیا ببینیم مقدمه چی بود؟ پرداختن به احساسات موجود در بطن متن با به کار گیری متن ادبی بخشی از خود محتوا یا سروده های اشخاص برجسته یا نویسه خود نویسنده. در واقع به زبون ساده، مقدمه کلیتی از احساسات حاکم بر فضا رو در یک نگاه، برای ما باز گو میکنه. حالا مقدمه ای که تو نوشتی، اندازه اش متوسط رو به کوتاه بود، محتواش هم آره آفرین، خوب بود. ولی میدونی، گنگی بیانت توی مقدمه مانع این میشه که حس و حال فضای اصلی، کامل به مخاطبت منتقل بشه. مقدمه، دروازه ورودی به اصل محتواعه و باید بی نقص نوشته بشه. البتههه متذکر میشم که مقدمه ات بد نبود، متوسط بوده و تونسته اثرهای نسبتاً اوکی ای بذاره•-•

💜جلد:

• معمولا جلد یک اثر از سه جنبه نقد میشه؛ اول بر اساس سازگاریش با محتوا، دوم ترکیب رنگیش و سوم جذابیت و کیفیتش. ای بابا، جلدت کوش؟ لولو خوردش؟ :‌‌( بهتره براش زودتر یه جلد طراحی کنی، چون این یه موضوع خیلی خیلی مهمه عا! جلد بعد از عنوان، مقابل چشم خواننده میاد و توی جلب توجهش، نقش مهمی داره. (هرچند میدانیم مدیر طراحی سرشان شلوخ است•-•)

💜سیر:

• سیر محتوا، پیشروی متن هست. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشه؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. باید پرداخت عالی باشه و درکنار ایده اصلی، از موارد حاشیه ای در حد کافی استفاده بشه تا کاملا اون اثر، تاثیرش رو روی مخاطب بذاره! معمولا همه ی آثار قابل تحسین و مطرح، اینطور بودن که در کنار اصل محتواشون، به حاشیه میرفتن، به چیزهایی می پرداختن که از اصل ایده جدا بود، اما بهش هم پیوند خورده بود و جذابیتش رو دو چندان میکرد! نه خیلی بی ربط، نه خیلی پرداخت اضافی.
• سیرت خب، از لحاظ سرعت متوسط بود و تندی و کندی ندیدم-* حالا شیوایی و گیراییش چطور بود؟ بذار یه تشویق ایستاده تقدیمت کنم زرزریمممم... بیانت واقعا نسبت به قبلاً، خیلی خیلی پیشرفت خوبی داشته و حالا، احساساتت رو بهتر میتونی به مخاطبت منتقل کنی. پس شیوایی لحنت خیلی خوب شده، اما هنوز از جنبه گیرایی کافی و اثرگذاری کامل، جا داره بازی با کلماتت رو بیشتر و بیشتر کنی. ولی واقعا خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم از این پیشرفت لحنت*-*

💜توصیفات:

• توصیفات دلنوشته، خیلی خیلی اهمیت دارن. ما توی دلنوشته فقط بُعد احساسات رو داریم و مکان و زمان تنها با اشارات نامحسوس برای زیباتر کردن متن، به کار میرن، اما زمان و مکان حقیقی نداریم! پس باید خیلی خوب روی احساسات مانور بدیم! بالاتر هم ریز اشاره کردم، توصیفاتت خیلی بهتر شدن، ولی هنوز خیلی هم جای کار دارن. من واضح حس میکنم توی ذهنت ایده و پرداخت خوبی داری، اما هنوز نمیتونی خوب پیاده شون کنی و این، فقط با تمرین و کار کردن روی نحوه بیانت، کلماتی که استفاده میکنی و غیره، حل میشه.

💜آرایه های ادبی:

• آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، این بخش یکی از بخش هایی بود که واقعا اهمیت دارن توی احساساتی کردن مخاطب و رُکن مهم دلنوشته نویسی هستن، یعنی هم روی اینکه مخاطبت حس و حال متنت رو درک کنه تاثیر مثبت میذاره، هم روی شیوایی بیانت. توی متن تو چطور بود؟ آره کاربرد آرایه ات خیلی بهتر شده، اما باز توی فضای بیانت، جای استفاده گسترده تر از آرایه ها هست جیگر.

💜لحن:

• سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن تو ادبی بود و ابداً مشکلی در این قسمت دلنوشته ات ندیدم؛ خیلی خوب از پس لحنت بر اومده بودی و ترکیب لحن یا بهم ریختگی لحن، اصلا ندیدم.

💜رعایت پارت نویسی:

• قوانین پارت، میگن بای حداقل ۸ خط کامل بنویسی، نه؟ حالا من این قانون رو میذارم کنار. با استایل دلنوشته برخورد میکنم؛ اصولا همیشه باید اینطور باشه توی همه نوع آثار، هر پارت هدف خاص خودشو داشته باشه، قطعا دلنوشته هم همینه. توی رمان و داستان هر پارت باید هیجان خاص خودشونو داشته باشن و یه گره حل یا یه گره خاص ایجاد کنن، اما توی دلنوشته هر پارت باید حس و حال خاص خودشو به مخاطب بده و قشنگ اثر بذاره، بعد تموم بشه. حالا بیاریمش تو دلنوشته تو؛ هم از دید قوانین انجمن بعضی پارت هات کوتاه بود، هم اون حس کافی به مخاطب منتقل نمیشد و هنوز مخاطب حس نگرفته، پارت تموم میشد.

💜سخن منتقد:

• خوب جیگر، به آخر نقد رسیدیم. اول از همه، متن خوبی بود، عالی بود پیشرفتت! ولی هنوز بیانت جای عالی تر شدن داره. به هرحال میخوام بگم بهت افتخار میکنم با این پیشرفت-*

من از دید خودم و براساس نقدهایی که خوندم و یا دلنوشته هایی که دیدم نقد کردم و پوزش میخوام اگه منجر به ناراحت شدن شما شدم؛ اما نقد، با هدف نشون دادن بهترین راه ها برای پیشرفت هست و نه کوبش مخاطب-* واقعا برات آرزوی پیشرفت و موفقیت میکنم دلبندم

قلمت مانا و ماندگار-*

سطح: طلایی

@مدیر نقد

نویسنده: زهرا وحیدی نکو @ستاره صورتی سفره
منتقد: @ara.wr

اختصاصی: است
سطح: طلایی



@Nilo.ofar
@مدیر تایپ

 

[S O-O M]

نویسنده: زهرا وحیدی نکو @ستاره صورتی سفره
منتقد: @ara.wr

اختصاصی: است
سطح: طلایی



@Nilo.ofar
@مدیر تایپ

درود.
انجام شد.