. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته پایان من| زهرا وحیدی نکو

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1


نام دلنوشته: پایان من
دلنویس: زهرا وحیدی نکو @Zahra.v.n
ژانر: تراژدی
مقدمه:
غمم به من پایان داد!
پایان مرا در خود بلعید و به نیستی ها کشاند!
اما این خودم بودم که پایان را فرا خواندم.

لینک اثر:



منتقد: @ara.wr.o.o
تاریخ تحویل اثر: ۲۲ بهمن ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۲۶ بهمن ۱۴۰۰
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users
راه‌حل
*نقد دلنوشته پایان من*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

زرزریممم چوطولی؟ بریم برا نقد دلنوشته ات ببخش دیر شد8-8:llorona:

💜نام دلنوشته:
خوب، اول از همه بیا از اسم دلنوشته ات شروع کنیم. بیا ببینیم اندازه‌‌اش چطور بود. در واقع عنوان دلنوشته تو، از دو بخش تشکیل شده بود. "پایان" در نقش مضاف و "من" در نقش مضاف الیه. پس اندازه اسمی که انتخاب کردی، میانه و مناسبه *-* در واقع، حداقل تعداد بخش برای عنوان یکی و بهتره که حداکثر 4تا باشه، چون بیشتر از اون دیگه خیلی طولانی میشه 0-0
حالا بریم کلیشه رو بررسی کنیم. با اینکه معتقدم عنوان قشنگی انتخاب کردی که حس تراژدی خاصی داره، ولی لازم به ذکره این عنوان، پیش از این توی تعداد زیادی از رمان ها استفاده شده. یعنی نه تنها واژه‌‌ی «پایان» خودش خیلی جاها به کار رفته، حتی ترکیب اسمی «پایان من» هم قبل از...

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #2
*نقد دلنوشته پایان من*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

زرزریممم چوطولی؟ بریم برا نقد دلنوشته ات ببخش دیر شد8-8:llorona:

💜نام دلنوشته:
خوب، اول از همه بیا از اسم دلنوشته ات شروع کنیم. بیا ببینیم اندازه‌‌اش چطور بود. در واقع عنوان دلنوشته تو، از دو بخش تشکیل شده بود. "پایان" در نقش مضاف و "من" در نقش مضاف الیه. پس اندازه اسمی که انتخاب کردی، میانه و مناسبه *-* در واقع، حداقل تعداد بخش برای عنوان یکی و بهتره که حداکثر 4تا باشه، چون بیشتر از اون دیگه خیلی طولانی میشه 0-0
حالا بریم کلیشه رو بررسی کنیم. با اینکه معتقدم عنوان قشنگی انتخاب کردی که حس تراژدی خاصی داره، ولی لازم به ذکره این عنوان، پیش از این توی تعداد زیادی از رمان ها استفاده شده. یعنی نه تنها واژه‌‌ی «پایان» خودش خیلی جاها به کار رفته، حتی ترکیب اسمی «پایان من» هم قبل از این عنوان یکی دوتا رمان دیگه بوده و این موضوع، باعث میشه اسم اثرت که اولین چیز در نگاه مخاطبه، تکراری به نظر بیاد و همون لحظه اول، اثر گذاریش خیلی خیلی کم بشه!
حالا نوبتی هم که باشه، نوبت اینه ببینیم عنوانت چقدر با محتوا همخونی داشته؟ بخوام از این جنبه بررسی کنم برات، میتونم بگم که از این لحاظ، اسم خوبی بود. چون محتوات کاملا به عنوان که پایان تمام احساسات خوش رو ابراز میکرد و احساس اینکه به آخر خط، به آخر زندگی رسیدی و ناامیدی رو، نشون میداد! اورین بر تو گوگولی مگولی:lol:

💜ژانر:
حالا رسیدیم ب ژانر. ژانری که انتخاب کرده بودی، تراژدی بود و هرچند حس میکنم توی محتوات، اجتماعی هم احساس میشد، اما به طور کلی، همین تراژدی هم با محتوا کاملاً همخونی داشت و ژانر درستی رو انتخاب کرده بودی ژیگر.

💜مقدمه:
مقدمه‌‌ات؛ خب به به جای جالبی رسیدیم که از نظر من برای بحث، جای زیادی داره! بذار اول خود مقدمه رو توضیح بدم:
مقدمه در حقیقت، وظیفه این رو داره که پس از آغاز اصل نوشته، به عنوان دریچه‌‌ای به سوی محتوا، مخاطب رو از احساسات موجود در متن آگاه کنه. گفته میشه برای مقدمه، یا میشه متنی مرتبط با احساسات در جریان درون متن نوشت و یا بخشی از خود متن رو استفاده کرد. حالا به دید شخصی خودم و همچنین اثرگذاری هر مقدمه ای تا الان، میخوام این رو بگم که واقعا، نوشتن یه متن مرتبط با احساسات متن، خیلی بهتر از آوردن بخشی از خود متنه!
بگذریم، مقدمه ات رو از نظر محتوایی و ارتباط با متن میخوام نقد کنم. اول از همه، برای اندازه اش باید بگم ی کوچولو کوتاه بود جیگر. سه خط خیلی کوچولو برای ابراز احساسات متن یک دلنوشته تراژدی، خیلی کمه. در واقع برای ابراز محتوای "پایان غم انگیز" میتونستی خیلی با آب و تاب بیشتری بنویسی، چون بعد از عنوان، مقدمه خیلی برای اثر مهمه و در دید مخاطب، قبل از ورود به اصل محتواست و باید اثر خوبی روش بذاره.
حالا ارتباطش با محتوا چه طور بود؟ خب، از این جنبه خوب بود و با متن سازگاری داشت، ولی خیلی کلی از غمی گفتی که باعث پایانت شد. یکم بیشتر اب و تاب دارش کن اشک مخاطبت همون اول در بیاد 0-0

💜جلد:
معمولا جلد یک اثر از سه جنبه نقد میشه؛ اول بر اساس سازگاریش با محتوا، دوم ترکیب رنگیش و سوم جذابیت و کیفیتش.
جذابیت و کیفیت جلد، خیل خوب بود. یعنی طراحت ذوق و سلیقه خوبی توی طراحی جلدت داشت و تم غم انگیزش، خیلی جلب کننده بود. خصوصا اون طناب داری که از یک سمت به کلاغ تبدیل میشد . عملا "پایان" رو نشون میداد که توی عنوانت از این واژه، استفاده کردی.
ترکیب رنگی، تیره بود. اصولا رنگ های روشن برای آثار عاشقانه و طنز و رنگ های تیره برای آثار تراژدی هستن که این مورد، توی جلد تو خوب رعایت شده بود و براساس محتوای تراژدیت، جلدی با ترکیب رنگی تیره انتخاب کردی.
سازگاری جلد با محتوا هم به نظرم خوب و هوشمندانه بود. از طناب دار و جلدی تیره برای نشون دادن پایانی غم انگیز استفاده کرده که حتی با محتوات هم میخوند و این خیلی عالیه*-*

💜سیر:
سیر محتوا، پیشروی متن هست. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشد؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. حالا سیر دلنوشته زرزری من چه طوری بود؟0-0 هم از نظر سرعت، تندی داشتی، هم گیرایی اش کافی نبود ‌‌:‌‌(((( در واقع، پردازشت به احساسات، کمرنگ و ساده بود که همین باعث میشد سیرت سریع به نظر بیاد و انگار، سریع از روی بیان هر قسمتی میگذشتی. در واقع، دلنوشته هیچ بُعد توصیفی جز احساسات نداره و با نپرداختن زیاد به این قسمت، متنت همه جذابیتش رو از دست میده! یعنی اگه توی توصیفات و احساسات خوب عمل کنی، 80 درصد مسیر رو رفتی!
راهکار چیه؟ یکم متن ادبی بیشتر بخون جیگر، سعی کن توی توصیف احساسات دست و دلبازی به خرج بدی، سوزناک و غم انگیز بنویس و انقدر از اون درد بگو که اشک طرف در بیاد. این جوری مخاطب قشنگ با احساساتت هم مسیر میشه و نه سرعت براش تنده، نه متنت گیرایی کمی پیدا میکنه*-*

💜آرایه های ادبی:
آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، این بخش یکی از بخش هایی بود که واقعا اهمیت دارن توی احساساتی کردن مخاطب و رُکن مهم دلنوشته نویسی هستن، چرا؟ چون بالا هم گفتم دلنوشته مثل رمان و داستان نیست، شخصیت نداره! مکان نداره! روایت داستانی نداره! همه اش، حس درونی نویسنده ست و قطعا، توصیف حسی با آرایه خیلی خیلی تاثیرگذارتر میشه. حالا توی متن تو آرایه بود؟ بله که بود! چقدر بود؟ عه، متاسفانه خیلی کم! :‌‌((( دلنوشته ات پتانسیل استفاده زیاد از کنایه ها، استعاره ها و حس آمیزی ها رو داشت که سعی نکردی ازشون استفاده کنی و همچنان، توصیه من اینه روی احساسات متنی که مینویسی، خوب وقت بذاری.
بیا خودمونی یه چیزی بگم، ببین، وقتی داری دلنوشته مینویسی، یه بند بنویس. بعد تموم شد، نبری بند بعدی! نه، برگرد بند قبلی رو بخن. حالا سعی کن هی بهش بیشتر شاخ و برگ بدی، هی غم انگیزترش کنی، آرایه هاش رو بیشتر کنی! هرکاری که حس متنت رو هی پررنگ و پررنگ تر کنه $-$

💜لحن:
سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن تو ادبی بود و ابداً مشکلی در این قسمت دلنوشته ات ندیدم؛ خیلی خوب از پس لحنت بر اومده بودی و ترکیب لحن یا بهم ریختگی لحن، اصلا ندیدم.

💜تکرار و مشکلات نگارشی:
مشکل نگارشی به خصوصی ندیدم، آفرین! اما بیا یکم تکرار رو باهم باز کنیم. تکرار به سه نوع هست؛ علائم، مفهوهم و واژه. تکرار علامت و واژه نداشتی، اما با اینکه دلنوشته ات خیلی هم کوتاه بود، مخاطبت با خوندن متنت حس میکنه مدام داره یه چیز تکراری رو با خودش مرور میکنه. متوجهم عشق تراژدی چیزی جز تکرار و تکرار کردن حس های غمگین نداره، اما اگه تو هوشمندانه از آرایه ها استفاده کنی یا هر حس رو با به کار گیری توصیفات حاشیه ای کشیده تر کنی، اصلا تکرار مفهوم غمگین متنت به چشم نمیاد و مخاطبت در کنار احساساتی شدنش از سر غم متن، به شدت حس میکنه داره یه اثر ناب و جدید میخونه که انقدر توانمند هم اثر غمگینش رو میذاره و هم، خسته کننده و یکنواخت نیست! (باز به بحث توصیف برگشتیم، میبینی؟ طول متنت حتی خیلی کم بود، اما به خاطر پرداخت کمت به احساسات، مخاطبت همه اش حس میکرد داره یه چیز یکنواخت میکنه، چون اصلاً با احساساتی که بیان میکردی، مَچ نمیشد×-×)

💜رعایت پارت نویسی:
زرزری ای دختر بد 0-0 چرا پارت هات انقدر کوچولو بودن؟ قدشون آب رفته بود؟
هر پارت باید حداقل 10 خط گوشی بشه جیگر. واقعا دلنوشته ات اینجوری خیلی کوتاهه و محتواش کم به نظر میاد، همچنین خیلی جا داشت به هر جمله ای که میگفتی بپردازی. یعنی هر یه جمله ات رو میتونستی انقدر باز کنی که به تنهایی، 5 تا جمله پشت سرش از اون حس و حالش بگی! پس هر بیان رو باز و بازتر کن، خوب درموردش بنویس و بعد از تموم کردنش که شده 10 خط، برو پارت بعدی!:222:

💜سخن منتقد:
ای بابا، خیلی زود نقدمون تموم نشد؟ چرا حس نکردم -_- (واقعا اولین باریه از تموم شدن نقدم تعجب میکنم0-0)
به طور کلی میتونم بگم ذوق نویسندگی خیلییی خوبی داری، حس میکنم یه چیزایی تو مایه های 4 سال پیش منی (ولی خیلی بهتر از اون موقع های من مینویسی جا نداره بگم چیا مینوشتم:101:) خلاصه که، باید این ذوق رو به مسیر درستش بیاری. اصلا اشکالی نداره نوشته هات اوایل، خیلی نقد منفی میگیرن، مهم اینه بعدش به کجا میرسی. من یکی رو میشناسم که بعد از نوشتن 8 تا داستان (کوتاه هم نه! طولانی) و نقدهای کوبنده، تازه فهمید اصلا باید چیکار کنه، پس به نوشتنت ادامه بده، نقد شو و ایراداتت رو یکی یکی خط بزن.
الان هم روی توصیفاتت، روی ایده پردازی هات و تخیلاتت خوب کار کن، روی تصویر سازی ذهنیت و بیشتر و بیشتر بنویس جیگر*-* خسته هم نباشی:80:

قلمت مانا و ماندگار-*

سطح: نقره ای

@مدیر نقد
@Zahra.v.n
 
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 2 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
*نقد دلنوشته پایان من*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی

زرزریممم چوطولی؟ بریم برا نقد دلنوشته ات ببخش دیر شد8-8:llorona:

💜نام دلنوشته:
خوب، اول از همه بیا از اسم دلنوشته ات شروع کنیم. بیا ببینیم اندازه‌‌اش چطور بود. در واقع عنوان دلنوشته تو، از دو بخش تشکیل شده بود. "پایان" در نقش مضاف و "من" در نقش مضاف الیه. پس اندازه اسمی که انتخاب کردی، میانه و مناسبه *-* در واقع، حداقل تعداد بخش برای عنوان یکی و بهتره که حداکثر 4تا باشه، چون بیشتر از اون دیگه خیلی طولانی میشه 0-0
حالا بریم کلیشه رو بررسی کنیم. با اینکه معتقدم عنوان قشنگی انتخاب کردی که حس تراژدی خاصی داره، ولی لازم به ذکره این عنوان، پیش از این توی تعداد زیادی از رمان ها استفاده شده. یعنی نه تنها واژه‌‌ی «پایان» خودش خیلی جاها به کار رفته، حتی ترکیب اسمی «پایان من» هم قبل از این عنوان یکی دوتا رمان دیگه بوده و این موضوع، باعث میشه اسم اثرت که اولین چیز در نگاه مخاطبه، تکراری به نظر بیاد و همون لحظه اول، اثر گذاریش خیلی خیلی کم بشه!
حالا نوبتی هم که باشه، نوبت اینه ببینیم عنوانت چقدر با محتوا همخونی داشته؟ بخوام از این جنبه بررسی کنم برات، میتونم بگم که از این لحاظ، اسم خوبی بود. چون محتوات کاملا به عنوان که پایان تمام احساسات خوش رو ابراز میکرد و احساس اینکه به آخر خط، به آخر زندگی رسیدی و ناامیدی رو، نشون میداد! اورین بر تو گوگولی مگولی:lol:

💜ژانر:
حالا رسیدیم ب ژانر. ژانری که انتخاب کرده بودی، تراژدی بود و هرچند حس میکنم توی محتوات، اجتماعی هم احساس میشد، اما به طور کلی، همین تراژدی هم با محتوا کاملاً همخونی داشت و ژانر درستی رو انتخاب کرده بودی ژیگر.

💜مقدمه:
مقدمه‌‌ات؛ خب به به جای جالبی رسیدیم که از نظر من برای بحث، جای زیادی داره! بذار اول خود مقدمه رو توضیح بدم:
مقدمه در حقیقت، وظیفه این رو داره که پس از آغاز اصل نوشته، به عنوان دریچه‌‌ای به سوی محتوا، مخاطب رو از احساسات موجود در متن آگاه کنه. گفته میشه برای مقدمه، یا میشه متنی مرتبط با احساسات در جریان درون متن نوشت و یا بخشی از خود متن رو استفاده کرد. حالا به دید شخصی خودم و همچنین اثرگذاری هر مقدمه ای تا الان، میخوام این رو بگم که واقعا، نوشتن یه متن مرتبط با احساسات متن، خیلی بهتر از آوردن بخشی از خود متنه!
بگذریم، مقدمه ات رو از نظر محتوایی و ارتباط با متن میخوام نقد کنم. اول از همه، برای اندازه اش باید بگم ی کوچولو کوتاه بود جیگر. سه خط خیلی کوچولو برای ابراز احساسات متن یک دلنوشته تراژدی، خیلی کمه. در واقع برای ابراز محتوای "پایان غم انگیز" میتونستی خیلی با آب و تاب بیشتری بنویسی، چون بعد از عنوان، مقدمه خیلی برای اثر مهمه و در دید مخاطب، قبل از ورود به اصل محتواست و باید اثر خوبی روش بذاره.
حالا ارتباطش با محتوا چه طور بود؟ خب، از این جنبه خوب بود و با متن سازگاری داشت، ولی خیلی کلی از غمی گفتی که باعث پایانت شد. یکم بیشتر اب و تاب دارش کن اشک مخاطبت همون اول در بیاد 0-0

💜جلد:
معمولا جلد یک اثر از سه جنبه نقد میشه؛ اول بر اساس سازگاریش با محتوا، دوم ترکیب رنگیش و سوم جذابیت و کیفیتش.
جذابیت و کیفیت جلد، خیل خوب بود. یعنی طراحت ذوق و سلیقه خوبی توی طراحی جلدت داشت و تم غم انگیزش، خیلی جلب کننده بود. خصوصا اون طناب داری که از یک سمت به کلاغ تبدیل میشد . عملا "پایان" رو نشون میداد که توی عنوانت از این واژه، استفاده کردی.
ترکیب رنگی، تیره بود. اصولا رنگ های روشن برای آثار عاشقانه و طنز و رنگ های تیره برای آثار تراژدی هستن که این مورد، توی جلد تو خوب رعایت شده بود و براساس محتوای تراژدیت، جلدی با ترکیب رنگی تیره انتخاب کردی.
سازگاری جلد با محتوا هم به نظرم خوب و هوشمندانه بود. از طناب دار و جلدی تیره برای نشون دادن پایانی غم انگیز استفاده کرده که حتی با محتوات هم میخوند و این خیلی عالیه*-*

💜سیر:
سیر محتوا، پیشروی متن هست. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشد؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. حالا سیر دلنوشته زرزری من چه طوری بود؟0-0 هم از نظر سرعت، تندی داشتی، هم گیرایی اش کافی نبود ‌‌:‌‌(((( در واقع، پردازشت به احساسات، کمرنگ و ساده بود که همین باعث میشد سیرت سریع به نظر بیاد و انگار، سریع از روی بیان هر قسمتی میگذشتی. در واقع، دلنوشته هیچ بُعد توصیفی جز احساسات نداره و با نپرداختن زیاد به این قسمت، متنت همه جذابیتش رو از دست میده! یعنی اگه توی توصیفات و احساسات خوب عمل کنی، 80 درصد مسیر رو رفتی!
راهکار چیه؟ یکم متن ادبی بیشتر بخون جیگر، سعی کن توی توصیف احساسات دست و دلبازی به خرج بدی، سوزناک و غم انگیز بنویس و انقدر از اون درد بگو که اشک طرف در بیاد. این جوری مخاطب قشنگ با احساساتت هم مسیر میشه و نه سرعت براش تنده، نه متنت گیرایی کمی پیدا میکنه*-*

💜آرایه های ادبی:
آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، این بخش یکی از بخش هایی بود که واقعا اهمیت دارن توی احساساتی کردن مخاطب و رُکن مهم دلنوشته نویسی هستن، چرا؟ چون بالا هم گفتم دلنوشته مثل رمان و داستان نیست، شخصیت نداره! مکان نداره! روایت داستانی نداره! همه اش، حس درونی نویسنده ست و قطعا، توصیف حسی با آرایه خیلی خیلی تاثیرگذارتر میشه. حالا توی متن تو آرایه بود؟ بله که بود! چقدر بود؟ عه، متاسفانه خیلی کم! :‌‌((( دلنوشته ات پتانسیل استفاده زیاد از کنایه ها، استعاره ها و حس آمیزی ها رو داشت که سعی نکردی ازشون استفاده کنی و همچنان، توصیه من اینه روی احساسات متنی که مینویسی، خوب وقت بذاری.
بیا خودمونی یه چیزی بگم، ببین، وقتی داری دلنوشته مینویسی، یه بند بنویس. بعد تموم شد، نبری بند بعدی! نه، برگرد بند قبلی رو بخن. حالا سعی کن هی بهش بیشتر شاخ و برگ بدی، هی غم انگیزترش کنی، آرایه هاش رو بیشتر کنی! هرکاری که حس متنت رو هی پررنگ و پررنگ تر کنه $-$

💜لحن:
سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن تو ادبی بود و ابداً مشکلی در این قسمت دلنوشته ات ندیدم؛ خیلی خوب از پس لحنت بر اومده بودی و ترکیب لحن یا بهم ریختگی لحن، اصلا ندیدم.

💜تکرار و مشکلات نگارشی:
مشکل نگارشی به خصوصی ندیدم، آفرین! اما بیا یکم تکرار رو باهم باز کنیم. تکرار به سه نوع هست؛ علائم، مفهوهم و واژه. تکرار علامت و واژه نداشتی، اما با اینکه دلنوشته ات خیلی هم کوتاه بود، مخاطبت با خوندن متنت حس میکنه مدام داره یه چیز تکراری رو با خودش مرور میکنه. متوجهم عشق تراژدی چیزی جز تکرار و تکرار کردن حس های غمگین نداره، اما اگه تو هوشمندانه از آرایه ها استفاده کنی یا هر حس رو با به کار گیری توصیفات حاشیه ای کشیده تر کنی، اصلا تکرار مفهوم غمگین متنت به چشم نمیاد و مخاطبت در کنار احساساتی شدنش از سر غم متن، به شدت حس میکنه داره یه اثر ناب و جدید میخونه که انقدر توانمند هم اثر غمگینش رو میذاره و هم، خسته کننده و یکنواخت نیست! (باز به بحث توصیف برگشتیم، میبینی؟ طول متنت حتی خیلی کم بود، اما به خاطر پرداخت کمت به احساسات، مخاطبت همه اش حس میکرد داره یه چیز یکنواخت میکنه، چون اصلاً با احساساتی که بیان میکردی، مَچ نمیشد×-×)

💜رعایت پارت نویسی:
زرزری ای دختر بد 0-0 چرا پارت هات انقدر کوچولو بودن؟ قدشون آب رفته بود؟
هر پارت باید حداقل 10 خط گوشی بشه جیگر. واقعا دلنوشته ات اینجوری خیلی کوتاهه و محتواش کم به نظر میاد، همچنین خیلی جا داشت به هر جمله ای که میگفتی بپردازی. یعنی هر یه جمله ات رو میتونستی انقدر باز کنی که به تنهایی، 5 تا جمله پشت سرش از اون حس و حالش بگی! پس هر بیان رو باز و بازتر کن، خوب درموردش بنویس و بعد از تموم کردنش که شده 10 خط، برو پارت بعدی!:222:

💜سخن منتقد:
ای بابا، خیلی زود نقدمون تموم نشد؟ چرا حس نکردم -_- (واقعا اولین باریه از تموم شدن نقدم تعجب میکنم0-0)
به طور کلی میتونم بگم ذوق نویسندگی خیلییی خوبی داری، حس میکنم یه چیزایی تو مایه های 4 سال پیش منی (ولی خیلی بهتر از اون موقع های من مینویسی جا نداره بگم چیا مینوشتم:101:) خلاصه که، باید این ذوق رو به مسیر درستش بیاری. اصلا اشکالی نداره نوشته هات اوایل، خیلی نقد منفی میگیرن، مهم اینه بعدش به کجا میرسی. من یکی رو میشناسم که بعد از نوشتن 8 تا داستان (کوتاه هم نه! طولانی) و نقدهای کوبنده، تازه فهمید اصلا باید چیکار کنه، پس به نوشتنت ادامه بده، نقد شو و ایراداتت رو یکی یکی خط بزن.
الان هم روی توصیفاتت، روی ایده پردازی هات و تخیلاتت خوب کار کن، روی تصویر سازی ذهنیت و بیشتر و بیشتر بنویس جیگر*-* خسته هم نباشی:80:

قلمت مانا و ماندگار-*

سطح: نقره ای

@مدیر نقد
@Zahra.v.n


نویسنده: زهرا وحیدی نکو @Zahra.v.n
منتقد: @ara.wr.o.o

اختصاصی: است
سطح: نقره‌ای

@Naninono
@مدیر تایپ
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر کل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,139
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین