تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته من گریان و فریاد تو | ناامیدی در میان امید

[مدیر نقد]

نام دلنوشته: من گریان و فریاد تو
ژانر:تراژدی،اجتماعی
نویسنده: @نا امیدی در میان امید
مقدمه:
نمی‌دانم چرا؟ دستم را نمی‌گیرد!
من که از همان بچگی صدایش می‌زدم حال که آمده است باز هم من را تحویل خدایم نمی‌دهد. به او گفته بودم من متعلق به این گیتی خدایت نیستم! گفته بودم خانواده‌ام من را درک نمی‌کنند! اما، انگار نمی‌فهمد که چه می‌گویم. من را باش که فکر می‌کردم صدایش زنم بی درنگ دستم را خواهد گرفت.

لینک اثر:

انتشاریافته - من گریان و فریاد تو | نا امیدی در میان امید

دلنوشته:‌ من گریان و فریاد تو ژانر: تراژدی، اجتماعی. نویسنده: ناامیدی در میان امید مقدمه: نمی‌دانم چرا دستم را نمی‌گیرد! من که از همان بچگی صدایش می‌زدم. حال که آمده است، باز هم من را تحویل خدایم نمی‌دهد. به او گفته بودم من متعلق به این گیتی خدایت نیستم، گفته بودم خانواده‌ام من را درک نمی‌کنند؛...

romanik.ir

منتقد: @ara.wr
تاریخ تحویل: ۱۴ اسفند ماه ۱۴۰۰
مهلت اتمام نقد: ۲۰ اسفند ماه ۱۴۰۰

 

[ARA.O.O]

*نقد دلنوشته من گریان و فریاد تو*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی
سلام عزیزم، چطوری؟ آماده‌‌ای نقدت رو شروع کنیم؟

💜نام دلنوشته:

1. خب، نقدت رو با اسم دلنوشته‌‌ات شروع میکنم. دلنوشته‌‌ات از در واقع پنج بخش تشکیل شده بود! بیا واژه ها رو برات جدا کنم. «من» در نقش اسم، «گریان» در نقش اسم، «فریاد» در نقش اسم و «تو» در نقش مضاف الیه. درسته که نویسنده برای انتخاب اسم اثرش اصلاً محدودیتی نداره و خیلی وقت‌‌ها، نویسنده ها با انتخاب بعضی از اسم‌‌های طولانی، جذابیت خیلی خاصی رو به نمایش میذارن؛ اما اصولاً، طول یک اسم نباید بیشتر از 4 بخش باشه و خب، از این دید اسم اثرت خیلی طولانی شده! حالا چرا اصلاً اسم طولانی گذاشتن، خوب نیست؟ اسم های میانه، گنگی و ابهام بیشتری میتونن داشته باشن و از جنبه به خاطر موندن، خیلی با ثبات تر هستن، اما اسامی طولانی نمیتونن خیلی خوب جنبه جذاب ابهام رو حفظ کنن و قطعاً به نوعی هم به خاطر طولانی بودنشون، از ذهن فرار میکنن0-0
2. حالا مفهوم عنوان رو بررسی میکنیم و سازگاریش با محتوا؛ از لحاظ مفهوم، میتونم بگم انتخاب بدی نبود؛ اما میتونستی انتخاب بهتری داشته باشی! چرا؟ اسمی که انتخاب کردی مفهوم اندوه رو میده، ولی ابهامش بیش از حد زیاده و کلا ترکیب چینشی لغاتش انقدر مَچ نیست که مخاطب یه مفهوم مشخص رو فرض کنه. یعنی چی؟ یعنی من میام تحلیلش کنم میگم هدفت از این اسم این بوده که اصل راوی غمگینه و «فریاد تو» رو نمیتونم به حد کافی هضم کنم! پس مفهومش قابل درک نیست و انتخابت میتونست بهتر باشه، هم اندازه اش میانه بشه و هم بهتر قابل تجزیه باشه. سازگاریش با محتوا چطور بود؟ میتونم بگم آره، تقریباً خوب بود. یعنی من به طور کلی، هدف محتوات رو دوست داشتم و عنوانت، تا حدودی بهش میخورد.
3. جنبه بعدی، کلیشه ست که باید بررسی بشه. کلیشه یعنی چی؟ یعنی توی عنوانت از واژگان یا ترکیب اسمی هایی استفاده کنی که قبلا توی اسم آثار دیگه به تکرر استفاده شدن و حالا چرا کلیشه خوب نیست؟ کلیشه این حس رو مخاطب القا میکنه که عه، ایم این با اسم یه اثر دیگه یکیه پس بیخیالش! حالا اثر تو، عنوانش کلیشه ای بود؟ نه خوب، انتخاب خوبی بود کلیشه ی خاصی توش دیده نمیشه، اما چون همون مفهومش خیلی اثرگذار نبود، انتخاب عالی عالی، نبوده.

💜ژانر:

• ژانری که انتخاب کردی، تراژدی و اجتماعی بود. توی عنوانت، تراژدی محسوس بود، توی محتوات هم تراژدی و هم اجتماعی، هردو وجود داشتن. پس به طور کلی، انتخاب درستی توی بخش ژانرها داشتی.

💜مقدمه:

• خببب به مقدمه رسیدیم که من خیلی دوستش دارم! اول بیا ببینیم مقدمه چی بود؟ پرداختن به احساسات موجود در بطن متن با به کار گیری متن ادبی بخشی از خود محتوا یا سروده های اشخاص برجسته یا نویسه خود نویسنده. در واقع به زبون ساده، مقدمه کیلیتی از احساسات حاکم بر فضا رو در یک نگاه، برای ما باز گو میکنه. حالا مقدمه‌‌ی تو چطور بود؟ مقدمه تو بخشی از پارت اولت بود. گفتیم مقدمه میتونه بخشی از خود اثر باشه؛ اما به شرطی که اون قسمت از اثر، خیلی مجذوب کننده باشه یا نقطه عطف موضوع باشه، وگرنه اصلاً انتخاب خوبی نیست!
  مقدمه تو چی؟ اون قسمتی از اثرت که انتخاب کردی به عنوان مقدمه، انتخاب خیلی خوبی بود. نقطه عطف نبود؛ اما تمام احساساتی که مخاطب قراره توی کل محتوا باهاش مواجه بشه رو تونستی توی همون قسمت بگنجونی و بر همین اساس، انتخاب خوبی برای مقدمه داشتی.

💜جلد:

• معمولا جلد یک اثر از سه جنبه نقد میشه؛ اول بر اساس سازگاریش با محتوا، دوم ترکیب رنگیش و سوم جذابیت و کیفیتش. ای بابا، جلدت کوش؟ لولو خوردش؟ :‌‌( بهتره براش زودتر یه جلد طراحی کنی، چون این یه موضوع خیلی خیلی مهمه! جلد بعد از عنوان، مقابل چشم خواننده میاد و توی جلب توجهش، نقش مهمی داره.

💜سیر:

• سیر محتوا، پیشروی متن هست. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشه؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. باید پرداخت عالی باشه و درکنار ایده اصلی، از موارد حاشیه ای در حد کافی استفاده بشه تا کاملا اون اثر، تاثیرش رو روی مخاطب بذاره! معمولا همه ی آثار قابل تحسین و مطرح، اینطور بودن که در کنار اصل محتواشون، به حاشیه میرفتن، به چیزهایی می پرداختن که از اصل ایده جدا بود، اما بهش هم پیوند خورده بود و جذابیتش رو دو چندان میکرد! نه خیلی بی ربط، نه خیلی پرداخت اضافی.
• بپردازیم به سیر تو! سرعتش؟ اوهوم خوب بود، نه تند و نه کند. شیوایی و گیرایی چی؟ به طور کلی این رو میتونم بگم توصیفات خیلی خوبی داری، یعنی ذهنت خیلی باز و گسترده ست و خوب میتونی به مفاهیم بپردازی! پس بیانت خیلی گیراست و روی مخاطبت تاثیر خوبی میذاره اینطور پرداخت به حالات و احساسات؛ اما شیوایی لحن چی؟ غیر از اینکه باید گیرا و جذب کننده بنویسی، ظاهر متنت هم باید خوب باشه که این، به کمک بازی کلمات و آرایه ها اتفاق میفته. من به طور کلی به این نتیجه رسیدم ذهن خلاق و بازی داری؛ ولی علی رغم اینکه به محتواهای خوب و ایده های جالبی میپردازی، هنوز نوشته هات زیبایی ظاهری کافی ندارن و باید روی کاربرد آرایه ها و از این دست موارد، بیشتر کار کنی!

💜توصیفات:

• توصیفات دلنوشته، خیلی خیلی اهمیت دارن. ما توی دلنوشته فقط بُعد احساسات رو داریم و مکان و زمان تنها با اشارات نامحسوس برای زیباتر کردن متن، به کار میرن، اما زمان و مکان حقیقی نداریم! پس باید خیلی خوب روی احساسات مانور بدیم! بالاتر ریز اشاره کردم، خیلی خوب به احساسات میپردازی، ذهن گسترده ای داره. یعنی مخاطب اون حس کافی رو از بیان و توصیفاتت میگیره؛ اما هنوز اون انسجام کافی بین کلماتت و زیبایی ظاهری، توش نیست. هنوز جا داره بیشتر کار کنی و سعی کنی کلمات رو به شکل بهتری کنار هم بچینی تا این قوه تخیلیت قوی تر بشه.

💜آرایه های ادبی:

• آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، این بخش یکی از بخش هایی بود که واقعا اهمیت دارن توی احساساتی کردن مخاطب و رُکن مهم دلنوشته نویسی هستن، یعنی هم روی اینکه مخاطبت حس و حال متنت رو درک کنه تاثیر مثبت میذاره، هم روی شیوایی بیانت. توی اثر تو چطور بود؟ خب، من آرایه در حد متوسطی دیدم، اما این کافی و پررنگ نبود. میشه بیشتر به انواع آرایه متناسب با فضات بپردازی.

💜لحن:

• سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن تو ادبی بود و ابداً مشکلی در این قسمت دلنوشته ات ندیدم؛ خیلی خوب از پس لحنت بر اومده بودی و ترکیب لحن یا بهم ریختگی لحن، اصلا ندیدم.

💜رعایت پارت نویسی:

• برای دلنوشته، خطوط پارت توی گوشی باید حداقل 10 خط کامل باشه و از این نظر، پارت هات حسابی طولانی و پر و پیمون بودن! هر پارت محتوای مختص به خودش رو پیش میبرد و کامل حس و حال خودش رو منتقل میکرد، بعد تموم میشد که این یه پوئن واقعاً مثبته. (فقط یکم زیادی طولانی بودن0-0)

💜سخن منتقد:

• خوب عزیزم، به آخر نقد رسیدیم. اول از همه، متن خوبی بود واقعاً! مشخصه ذهن گسترده و بازی داری، فقط هنوز جای پیشرفت هست. یعنی میتونی بیشتر روی سبک نوشتنت و گیراییش کار کنی تا اثر خیلی فوق العاده ای رو روی مخاطبت بذاره. اما درکل، لذت بردم

من از دید خودم و براساس نقدهایی که خوندم و یا دلنوشته هایی که دیدم نقد کردم و پوزش میخوام اگه منجر به ناراحت شدن شما شدم؛ اما نقد، با هدف نشون دادن بهترین راه ها برای پیشرفت هست و نه کوبش مخاطب-* واقعا برات آرزوی پیشرفت و موفقیت میکنم

قلمت مانا و ماندگار-*

سطح: طلایی

@مدیر نقد

 

[مدیر نقد]

*نقد دلنوشته من گریان و فریاد تو*

بـه نـام اولـین معـلم هسـتی
سلام عزیزم، چطوری؟ آماده‌‌ای نقدت رو شروع کنیم؟

💜نام دلنوشته:

1. خب، نقدت رو با اسم دلنوشته‌‌ات شروع میکنم. دلنوشته‌‌ات از در واقع پنج بخش تشکیل شده بود! بیا واژه ها رو برات جدا کنم. «من» در نقش اسم، «گریان» در نقش اسم، «فریاد» در نقش اسم و «تو» در نقش مضاف الیه. درسته که نویسنده برای انتخاب اسم اثرش اصلاً محدودیتی نداره و خیلی وقت‌‌ها، نویسنده ها با انتخاب بعضی از اسم‌‌های طولانی، جذابیت خیلی خاصی رو به نمایش میذارن؛ اما اصولاً، طول یک اسم نباید بیشتر از 4 بخش باشه و خب، از این دید اسم اثرت خیلی طولانی شده! حالا چرا اصلاً اسم طولانی گذاشتن، خوب نیست؟ اسم های میانه، گنگی و ابهام بیشتری میتونن داشته باشن و از جنبه به خاطر موندن، خیلی با ثبات تر هستن، اما اسامی طولانی نمیتونن خیلی خوب جنبه جذاب ابهام رو حفظ کنن و قطعاً به نوعی هم به خاطر طولانی بودنشون، از ذهن فرار میکنن0-0
2. حالا مفهوم عنوان رو بررسی میکنیم و سازگاریش با محتوا؛ از لحاظ مفهوم، میتونم بگم انتخاب بدی نبود؛ اما میتونستی انتخاب بهتری داشته باشی! چرا؟ اسمی که انتخاب کردی مفهوم اندوه رو میده، ولی ابهامش بیش از حد زیاده و کلا ترکیب چینشی لغاتش انقدر مَچ نیست که مخاطب یه مفهوم مشخص رو فرض کنه. یعنی چی؟ یعنی من میام تحلیلش کنم میگم هدفت از این اسم این بوده که اصل راوی غمگینه و «فریاد تو» رو نمیتونم به حد کافی هضم کنم! پس مفهومش قابل درک نیست و انتخابت میتونست بهتر باشه، هم اندازه اش میانه بشه و هم بهتر قابل تجزیه باشه. سازگاریش با محتوا چطور بود؟ میتونم بگم آره، تقریباً خوب بود. یعنی من به طور کلی، هدف محتوات رو دوست داشتم و عنوانت، تا حدودی بهش میخورد.
3. جنبه بعدی، کلیشه ست که باید بررسی بشه. کلیشه یعنی چی؟ یعنی توی عنوانت از واژگان یا ترکیب اسمی هایی استفاده کنی که قبلا توی اسم آثار دیگه به تکرر استفاده شدن و حالا چرا کلیشه خوب نیست؟ کلیشه این حس رو مخاطب القا میکنه که عه، ایم این با اسم یه اثر دیگه یکیه پس بیخیالش! حالا اثر تو، عنوانش کلیشه ای بود؟ نه خوب، انتخاب خوبی بود کلیشه ی خاصی توش دیده نمیشه، اما چون همون مفهومش خیلی اثرگذار نبود، انتخاب عالی عالی، نبوده.

💜ژانر:

• ژانری که انتخاب کردی، تراژدی و اجتماعی بود. توی عنوانت، تراژدی محسوس بود، توی محتوات هم تراژدی و هم اجتماعی، هردو وجود داشتن. پس به طور کلی، انتخاب درستی توی بخش ژانرها داشتی.

💜مقدمه:

• خببب به مقدمه رسیدیم که من خیلی دوستش دارم! اول بیا ببینیم مقدمه چی بود؟ پرداختن به احساسات موجود در بطن متن با به کار گیری متن ادبی بخشی از خود محتوا یا سروده های اشخاص برجسته یا نویسه خود نویسنده. در واقع به زبون ساده، مقدمه کیلیتی از احساسات حاکم بر فضا رو در یک نگاه، برای ما باز گو میکنه. حالا مقدمه‌‌ی تو چطور بود؟ مقدمه تو بخشی از پارت اولت بود. گفتیم مقدمه میتونه بخشی از خود اثر باشه؛ اما به شرطی که اون قسمت از اثر، خیلی مجذوب کننده باشه یا نقطه عطف موضوع باشه، وگرنه اصلاً انتخاب خوبی نیست!
  مقدمه تو چی؟ اون قسمتی از اثرت که انتخاب کردی به عنوان مقدمه، انتخاب خیلی خوبی بود. نقطه عطف نبود؛ اما تمام احساساتی که مخاطب قراره توی کل محتوا باهاش مواجه بشه رو تونستی توی همون قسمت بگنجونی و بر همین اساس، انتخاب خوبی برای مقدمه داشتی.

💜جلد:

• معمولا جلد یک اثر از سه جنبه نقد میشه؛ اول بر اساس سازگاریش با محتوا، دوم ترکیب رنگیش و سوم جذابیت و کیفیتش. ای بابا، جلدت کوش؟ لولو خوردش؟ :‌‌( بهتره براش زودتر یه جلد طراحی کنی، چون این یه موضوع خیلی خیلی مهمه! جلد بعد از عنوان، مقابل چشم خواننده میاد و توی جلب توجهش، نقش مهمی داره.

💜سیر:

• سیر محتوا، پیشروی متن هست. حالا اصلا ویژگی های یک سیر خوب چیه؟ سیر یک اثر باید دارای تعادل باشه؛ نه سریع و نه کند و همچنین در سیر، باید از نحوه بیان شیوا و گیرا استفاده بشه. باید پرداخت عالی باشه و درکنار ایده اصلی، از موارد حاشیه ای در حد کافی استفاده بشه تا کاملا اون اثر، تاثیرش رو روی مخاطب بذاره! معمولا همه ی آثار قابل تحسین و مطرح، اینطور بودن که در کنار اصل محتواشون، به حاشیه میرفتن، به چیزهایی می پرداختن که از اصل ایده جدا بود، اما بهش هم پیوند خورده بود و جذابیتش رو دو چندان میکرد! نه خیلی بی ربط، نه خیلی پرداخت اضافی.
• بپردازیم به سیر تو! سرعتش؟ اوهوم خوب بود، نه تند و نه کند. شیوایی و گیرایی چی؟ به طور کلی این رو میتونم بگم توصیفات خیلی خوبی داری، یعنی ذهنت خیلی باز و گسترده ست و خوب میتونی به مفاهیم بپردازی! پس بیانت خیلی گیراست و روی مخاطبت تاثیر خوبی میذاره اینطور پرداخت به حالات و احساسات؛ اما شیوایی لحن چی؟ غیر از اینکه باید گیرا و جذب کننده بنویسی، ظاهر متنت هم باید خوب باشه که این، به کمک بازی کلمات و آرایه ها اتفاق میفته. من به طور کلی به این نتیجه رسیدم ذهن خلاق و بازی داری؛ ولی علی رغم اینکه به محتواهای خوب و ایده های جالبی میپردازی، هنوز نوشته هات زیبایی ظاهری کافی ندارن و باید روی کاربرد آرایه ها و از این دست موارد، بیشتر کار کنی!

💜توصیفات:

• توصیفات دلنوشته، خیلی خیلی اهمیت دارن. ما توی دلنوشته فقط بُعد احساسات رو داریم و مکان و زمان تنها با اشارات نامحسوس برای زیباتر کردن متن، به کار میرن، اما زمان و مکان حقیقی نداریم! پس باید خیلی خوب روی احساسات مانور بدیم! بالاتر ریز اشاره کردم، خیلی خوب به احساسات میپردازی، ذهن گسترده ای داره. یعنی مخاطب اون حس کافی رو از بیان و توصیفاتت میگیره؛ اما هنوز اون انسجام کافی بین کلماتت و زیبایی ظاهری، توش نیست. هنوز جا داره بیشتر کار کنی و سعی کنی کلمات رو به شکل بهتری کنار هم بچینی تا این قوه تخیلیت قوی تر بشه.

💜آرایه های ادبی:

• آرایه های ادبی باعث زیباتر به نظر اومدن متن میشن! درگیر کردن ذهن خواننده با آرایه جذابه و خب، این بخش یکی از بخش هایی بود که واقعا اهمیت دارن توی احساساتی کردن مخاطب و رُکن مهم دلنوشته نویسی هستن، یعنی هم روی اینکه مخاطبت حس و حال متنت رو درک کنه تاثیر مثبت میذاره، هم روی شیوایی بیانت. توی اثر تو چطور بود؟ خب، من آرایه در حد متوسطی دیدم، اما این کافی و پررنگ نبود. میشه بیشتر به انواع آرایه متناسب با فضات بپردازی.

💜لحن:

• سه نوع لحن معیار، ادبی و محاوره داریم. لحن تو ادبی بود و ابداً مشکلی در این قسمت دلنوشته ات ندیدم؛ خیلی خوب از پس لحنت بر اومده بودی و ترکیب لحن یا بهم ریختگی لحن، اصلا ندیدم.

💜رعایت پارت نویسی:

• برای دلنوشته، خطوط پارت توی گوشی باید حداقل 10 خط کامل باشه و از این نظر، پارت هات حسابی طولانی و پر و پیمون بودن! هر پارت محتوای مختص به خودش رو پیش میبرد و کامل حس و حال خودش رو منتقل میکرد، بعد تموم میشد که این یه پوئن واقعاً مثبته. (فقط یکم زیادی طولانی بودن0-0)

💜سخن منتقد:

• خوب عزیزم، به آخر نقد رسیدیم. اول از همه، متن خوبی بود واقعاً! مشخصه ذهن گسترده و بازی داری، فقط هنوز جای پیشرفت هست. یعنی میتونی بیشتر روی سبک نوشتنت و گیراییش کار کنی تا اثر خیلی فوق العاده ای رو روی مخاطبت بذاره. اما درکل، لذت بردم

من از دید خودم و براساس نقدهایی که خوندم و یا دلنوشته هایی که دیدم نقد کردم و پوزش میخوام اگه منجر به ناراحت شدن شما شدم؛ اما نقد، با هدف نشون دادن بهترین راه ها برای پیشرفت هست و نه کوبش مخاطب-* واقعا برات آرزوی پیشرفت و موفقیت میکنم

قلمت مانا و ماندگار-*

سطح: طلایی

@مدیر نقد

نویسنده: @نا امیدی در میان امید
منتقد: @ara.wr

اختصاصی: است
سطح: طلایی

@Nilo.ofar
@مدیر تایپ

 

[S O-O M]

درود.
انجام شد.