. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته دگر هرگز عاشق نمی‌شوم| مبینا عباسی

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg


نام دلنوشته: دگر هرگز عاشق نمی‌شوم
نویسنده: مبینا عباسی @Mobi💕na
ژانر: تراژدی
مقدمه: هرکجا گشتم به دنبال عشق!
یا از من بیچاره فرار کرد یا ویرانه ام کرد!
کجا باید برم که برای یک بار... بتونم با آرامش عاشق بمانم! کجا را بگردم که هرجا رفتم هیچ عشقی پایدار نبود، به خودم قول میدهم که دگر هرگز عاشق نمیشوم

خلاصه:فرصتی نیست برای دوست داشتن یا به اشتباه تورا قضاوت میکنند یا برای هیچی رهایت میکنند گاه در میان واژه هایم دردی بزرگ نمایان میشود! کمی دقیق تر نگاه کن... کل وجودم از سرما یخ میزند وقتی میگویی نمیخواهم دوستت داشته باشم...و رودخانه ای از چشمانم جاری میشود که بی انتها است.

لینک اثر:




منتقد: @A. R. I. A╄M
تاریخ تحویل: ۱۸ مرداد ۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۲۳ مرداد ۱۴۰۱
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users
راه‌حل
به نام خدا
نقد دلنوشته دگر هرگز عاشق نمی‌شوم


با سلام به نویسنده‌ی عزیز
بابت نوشتن این دلنوشته و اشتراک آن با انجمن متشکرم و امیدوارم نقد زیر در بهتر شدن قلمتون کارساز باشد.
و اما نقد...


اسم:

یک اسم مناسب باید اندازه‌ی مناسبی داشته باشد، حداکثر باید چهار بخشی باشد ولی اسم "دگر +هرگز +عاشق+ نمی‌+شوم" دارای 5بخش است. کلمات استفاده شده در ساخت ترکیب این اسم تکراری است و متاسفانه ترکیب ساخته شده هم کلیشه‌ای‌ست و اگر در اینترنت جستجو کنیم، آثاری با اسامی نزدیک به این نام که فقط در چند حرف تفاوت دارند، مواجه می‌شویم که این شباهت ممکن است باعث کمتر دیده شدن این دلنوشته‌ بشود. بهتر است، نام‌هایی برای آثارتان انتخاب کنید که منحصر به فرد و نو باشند؛ اما این نام با ژانر و...

A. R. I. A╄M

رمانیکی فعال
رمانیکی
شناسه کاربر
1499
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-05
آخرین بازدید
موضوعات
0
نوشته‌ها
77
راه‌حل‌ها
5
پسندها
354
امتیازها
98
سن
21
محل سکونت
دریا

  • #2
به نام خدا
نقد دلنوشته دگر هرگز عاشق نمی‌شوم


با سلام به نویسنده‌ی عزیز
بابت نوشتن این دلنوشته و اشتراک آن با انجمن متشکرم و امیدوارم نقد زیر در بهتر شدن قلمتون کارساز باشد.
و اما نقد...


اسم:

یک اسم مناسب باید اندازه‌ی مناسبی داشته باشد، حداکثر باید چهار بخشی باشد ولی اسم "دگر +هرگز +عاشق+ نمی‌+شوم" دارای 5بخش است. کلمات استفاده شده در ساخت ترکیب این اسم تکراری است و متاسفانه ترکیب ساخته شده هم کلیشه‌ای‌ست و اگر در اینترنت جستجو کنیم، آثاری با اسامی نزدیک به این نام که فقط در چند حرف تفاوت دارند، مواجه می‌شویم که این شباهت ممکن است باعث کمتر دیده شدن این دلنوشته‌ بشود. بهتر است، نام‌هایی برای آثارتان انتخاب کنید که منحصر به فرد و نو باشند؛ اما این نام با ژانر و محتوای اثر هماهنگ بوده و خواننده متوجه‌ی تم عاشقانه و تراژدی دلنوشته خواهد شد و ازین نظر مناسب است.


ژانر:
ژانر انتخابی توسط نویسنده" تراژدی" است که به خوبی در کل محتوای دلنوشته مشاهده می‌شود؛ اما به تنهایی کافی نیست و در واقع ژانر درست برای این اثر "تراژدی_عاشقانه" است که سازگاری بیشتری با اسم و محتوا دارد ‌؛ چون در چندین پارت به عشق و عواطف نویسنده نسبت به معشوقه‌اش اشاره شده است‌؛ مثلا:
"من هنوزم به عشق باور دارم!
آری شاید کمی زیاده روی کرده باشم در توصیف عشق ولی من همان شیدایی هستم که باز هم در طوفان عشق خود را گرفتار میکند!
دوست دارم! عشق را با تمام درد هایش و زخم هایش... فلسفه عشق همین است دگر! که گرفتارش شدی! یا دیوانه میشوی در هوای یار... یا ویرانه میشوی از دوری یار! "

" دگر نمیخواهم تورا غمگین کنم جانانم!
من حتی نمیخواهم لحظه ای غم تو را ببینم!
نه! من نمیتوانم عاشق تو بمانم، من تمام درد تو میشوم میدانم! من هیچی نداشتم جز یک قلبی که خاکستر شده بود ولی بازهم عاشق شدم!
ولی فهمیدم که در دفتر سرنوشت من چیزی جز تنهایی نوشته نشده است... دگر نمیخواهم بشوم عذاب تو ای جان و جهانم! من نمیخواهم تورا، میخواهم تنهایی سفر کنم بروم آنجایی که درد مرا میشناسد! "


مقدمه:
با اینکه با اجزای اثر متناسب بوده و بیانگر احساسات درونی اثر است؛ اما از نظر ادبی و استفاده از واژگان و جملات، از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست و ساده نویسی شده است. اندازه‌ی مطلوب یک مقدمه بین 4 تا 8 خط است که با وجود اینترهای اضافه خیلی کوتاه‌تر شده است. در این قسمت برخی از علائم نگارشی تکرار شدند؛ مثلا : علامت تعجب (!) و گاهی هم یا به درستی رعایت نشده‌ و یا اصلا استفاده نشده‌اند؛ مثلا:
"هرکجا گشتم به دنبال عشق!
یا از من بیچاره فرار کرد یا ویرانه ام کرد!"
هر کجا را به دنبال عشق گشته‌ام یا از من بیچاره فرار کرده و یا ویرانه‌ام کرد!
"کجا باید برم که برای یک بار... بتونم با آرامش عاشق بمانم!"
باید به کجا بروم که برای یک بار بتوانم با آرامش عاشق بمانم؟
💢

علاوه بر مطالب بالا، درآمیختگی لحن ادبی و محاوره نیز کیفیت اثر را پایین می‌آورد، بهتر است که یک لحن را برای نوشتن انتخاب کنید.


خلاصه:
خلاصه‌نویسی برای رمان یا داستان استفاده می‌شود و بهتر بود که نویسنده این متن را با مقدمه ادغام می‌کرد تا به اندازه‌ی مطلوب برسند. با اینکه متن خلاصه هم کوتاه است؛ اما نسبت به مقدمه بهتر نوشته شده؛ چون آرایه‌های ادبی همچون تشبیه و مبالغه را می‌بینیم، توصیفات زیباتری هم مشاهده می‌شود و با محتوا و ژانر اثر مطابقت دارد.


جلد:
تصویر طراحی شده، دختر و پسری را در جهت مخالف خود نشان می‌دهد که انتخاب مناسبی بوده و با محتوا و ژانر تناسب دارد. در واقع نشان دهنده‌ی مضمون دلنوشته نیز هست. ترکیب شدن رنگ مشکی و نارنجی هم به خوبی غم موجود در اثر را بیان می‌کند. کیفیت تصویر خوب است و مفهوم را به خواننده منتقل می‌کند.


نثر:
در برخی از پارت‌ها ما شاهد نثری موزون هستیم که حتی گاهی به شعر نو نیز نزدیک میشد، مثلا:
تو نیز فکر کن رفتنم از روی اجبار بود...
تو فکر کن نفس هایم از روی اجبار است...
من اینجا بی تو می خندم و نیستی!
و خنده ی من تلخ تر از گریه ی تو است!"

عدم استفاده از لغات پیچیده، ساده‌گویی و روان بودن جملات اثر به فهم درست محتوا کمک می‌کرد و در تمامی مراحل رعایت شده بود. مثلا:
" بگذارید که ناگفته ها در دل بمانند همچو گنجی پنهان، بماند کنج به یادگار که ماهم غمی داشتیم!
بگذار که سهم ما از این جهان بشود تکه ای ذغال سیاه... سفره ها بگذارید خالی بماند!"
تشبیه کردن رازهای عاشقانه به گنج پنهان هم ساده و هم زیباست و هم درک آن برای خواننده راحت است.


سیر:

نویسنده با مقدمه و خلاصه‌ی ارائه شده‌اش، انتظار خواننده از متن را بالا می‌برد؛ ولی در همان پارت اول ما با سقوط و افت کیفیت جملات مواجهه می‌شویم و در بیشتر پارت‌ها بخصوص صفحه‌ی اول نویسنده به صورت یکنواخت، کلیشه‌ای و ساده شروع به بیان عواطف و احساسات خود می‌کند و فقط گاهی این سیر صعودی بوده و کمی کیفیت آن بالا می‌رفت؛ اما استفاده از واژگان معمولی و به صورت مداوم و با ساده نویسی از عشق و احساسات گفتن، نقاط قوت اثر را کم رنگ می‌کرد. مثلا:
"اگر حرف تو همینه! که دیگه عشق حرومه!
باشه پس دنیای من انگار که واست حرومه!
دیگه حرفی که نمیمونه، وقتی بگی دروغه عشق من نسبت به تو ه*و*س بود..."

"کینه به دل ندارم، از تو که خشم ندارم! درد دلی ندارم! اشک توی چشم ندارم... ولی حال خوشی ندارم! غصه و عم ندارم، شادی به دل ندارم، عشق و صفا دارم ولی با این حال... حال خوشی ندارم! "

در دو مثال بالا همانطور که می‌بینید، نویسنده خیلی ساده به بیان احساسات خود پرداخته است و تکرار مدام این عواطف برای خواننده خسته‌کننده می‌شود.


توصیفات:

زمانی که بخواهیم احساس یا اتفاقی غم‌انگیز یا خوشحال‌کننده را توصیف کنیم، می‌توانیم یا ساده و معمولی بنویسیم و یا به نوشته‌های خود جان ببخشیم تا اثرگذاری قوی‌تری بر خواننده داشته باشد، در این حالت باید از ذهن خلاق خود در شرح این عواطف و با کمک گرفتن از واژگان نو بار معنایی قلم را بالاتر ببرید. هرچند که توصیفات به کار گرفته شده زیبا بود؛ اما می‌توانست زیباتر هم بشود و مطمئنا نویسنده از پس آن برمی‌آمد؛ چون گاهی این توانایی را در قلم خود نشان می‌داد؛ مثلا:
"دیگه حتی صدای بارون هم گوش های مرا نوازش نمیکند!"
در این جمله نویسنده شنیدن صدای باران را به نوازش شدن گوش‌هایش با این صدا تشبیه کرده است.
"نه دیگر فصل ما بهار نمی شود...
خزانی تا ابد بر عشق ما حاکم است!"
کنایه زدن و تشبیه کردن ارتباط و احساسات خود با معشوقه‌اش به بهار و خزان(پاییز) به خواننده تصور بهتری می‌دهد و در واقع لذت خواندن اثر را بالا می‌برد.
با توجه به مثال‌های زده شده، قلم نویسنده توانایی ارائه‌ی توصیفات زیبا را دارد و فقط باید این زیبایی در تمامی پارت‌ها و بندها دیده بشود.


لحن:
در همان ابتدا، یعنی از مقدمه و خلاصه تا به انتها، جملات گاهی به صورت ادبی و گاهی به صورت محاوره نوشته می‌شدند که این در آمیختگی از کیفیت اثر کاسته است، نویسنده باید یک لحن را در تمامی مراحل نوشتن خود بکار ببرد، مگر زمانی که نقل‌قول از کسی را به زبان امروزی بخواهد در متن خود بگنجاند که در این صورت می‌تواند تغییر لحن بدهد وگرنه زیبایی اثر خود را کم کرده است. مثلا:
"یک نگاهی تو آیینه کردم و به این پی بردم که شاید مشکل اصلی خودم هستم؟
آنقدر تورا به مرز جنون میرسانند که فراموش میکنی یک تکه از وجود خداوندی...."

".. آره من میرقصم حتی بدون تو... من بدون قلب تو هم نفس میکشم! خیلی راحت حتی بدون تو هم راحت فنجان چایی را سر میکشم با آرامش.. بدون اینکه جای تو خالی باشد "
در مثال‌های بالا و در بیشتر پارت‌ها این درآمیختگی دیده می شود.


آرایه‌های ادبی:

همانطور که قبلا گفته شده در این اثر استفاده از آرایه‌ها کم بوده است ولی آرایه‌های استفاده شده شامل: تشبیه، مبالغه، کنایه هستند. هر چقدر استفاده از این ابزار‌ها در نوشتن بیشتر باشد، متن زیباتری خواهیم داشت و کیفیت اثر بالا خواهد بود و توصیف احساسات هرچند اگر کلیشه‌ای و تکراری باشند، برای خواننده لذت بخش می‌شود.


پارت نویسی:
هر دلنوشته باید 4خط کامل باشد که تمامی پارت‌ها به دلیل اینترهای اضافه کمتر از اندازه‌ی مطلوب هستند. پارت‌ها با محتوا و هدف کلی انسجام داشتند و در هر پارت متنی در توصیف احساسات برای ارائه به خواننده نوشته شده بود که همین بی‌هدف نبودن و سرسری گذر نکردن نویسنده، یک پوئن مثبت است؛ پس فقط کافی بود که هر پارت را به اندازه‌ی مطلوبش می‌رساند.


ایرادات نگارشی و املایی:
علائم نگارشی به درستی استفاده نشده بودند و به همین علت گاهی جمله‌ اثر پیش‌بینی شده را نمی‌گذاشت. گاهی هم چینش نادرست اجزای جمله مفهوم جمله را تغییر می‌داد. در واقع اینطور برداشت میشد که نویسنده در نوشتن عجله کرده است. چون علائمی مثل: نقطه، ویرگول و... درست به کار نرفته بود، ظاهر نوشته‌ها بی‌نظم به نظر می‌رسید. از علامت تعجب (!) و سه نقطه (...) هم زیاد و نا به جا استفاده شده است که نشان‌دهنده‌ی ضعف قلم در این موارد است و باید نویسنده حتما به دنبال تقویت آن باشد تا در کنار کیفیت معنایی و مفهومی یک اثر، ظاهر آراسته‌ای را به اثر خود ببخشد.
گاهی هم اشتباه تایپی دیده می‌شد؛ مثلا:
"رویاهای کوچیک و زیبایم توزا مجنون خواندم"
توزا✖️ تو را✔️
" می دانم! می دانم عشق ممنوعه ی زلیخارا، هرچندنادرست... ولی عشق بود! "
زلیخارا✖️ زلیخا را✔️
نیم‌فاصله‌ رعایت نشده است..
می دانم✖️ می‌دانم✔️

"کینه به دل ندارم، از تو که خشم ندارم! درد دلی ندارم! اشک توی چشم ندارم... ولی حال خوشی ندارم! غصه و عم ندارم، شادی به دل ندارم، عشق و صفا دارم ولی با این حال... حال خوشی ندارم!"
تکرار زیاد فعل ندارم ✖️
" آنقدر تورا به مرز جنون میرسانند که فراموش میکنی... "
عدم رعایت نیم فاصله...
میرسانند✖️ می‌رسانند✔️
میکنی✖️ می‌کنی✔️



رعایت شرع و قوانین:

در کل اثر این مقوله به خوبی رعایت شده و هیچ محتوای ممنوعه‌ای دیده نشد!



سخن منتقد:
نقد نوشته شده برای اثر شما صرفا به جهت کمک به قلم شماست. در کل قلم شما توانایی بهتر شدن را دارد و شما با رعایت نکات گفته شده، می‌توانید جز نویسندگان خوب انجمن باشید. تمامی ایرادات شما با مطالعه، تمرین و حتی تفکر بیشتر به راحتی قابل اصلاح خواهد بود و مطمئنا ما شاهد آثار زیباتری از شما خواهیم بود. موفق و پیروز باشید 🌹
سطح: نقره‌ای
اختصاصی رده سنی: جوانان

@مدیر نقد
@Mobi💕na
 
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
به نام خدا
نقد دلنوشته دگر هرگز عاشق نمی‌شوم


با سلام به نویسنده‌ی عزیز
بابت نوشتن این دلنوشته و اشتراک آن با انجمن متشکرم و امیدوارم نقد زیر در بهتر شدن قلمتون کارساز باشد.
و اما نقد...


اسم:

یک اسم مناسب باید اندازه‌ی مناسبی داشته باشد، حداکثر باید چهار بخشی باشد ولی اسم "دگر +هرگز +عاشق+ نمی‌+شوم" دارای 5بخش است. کلمات استفاده شده در ساخت ترکیب این اسم تکراری است و متاسفانه ترکیب ساخته شده هم کلیشه‌ای‌ست و اگر در اینترنت جستجو کنیم، آثاری با اسامی نزدیک به این نام که فقط در چند حرف تفاوت دارند، مواجه می‌شویم که این شباهت ممکن است باعث کمتر دیده شدن این دلنوشته‌ بشود. بهتر است، نام‌هایی برای آثارتان انتخاب کنید که منحصر به فرد و نو باشند؛ اما این نام با ژانر و محتوای اثر هماهنگ بوده و خواننده متوجه‌ی تم عاشقانه و تراژدی دلنوشته خواهد شد و ازین نظر مناسب است.


ژانر:
ژانر انتخابی توسط نویسنده" تراژدی" است که به خوبی در کل محتوای دلنوشته مشاهده می‌شود؛ اما به تنهایی کافی نیست و در واقع ژانر درست برای این اثر "تراژدی_عاشقانه" است که سازگاری بیشتری با اسم و محتوا دارد ‌؛ چون در چندین پارت به عشق و عواطف نویسنده نسبت به معشوقه‌اش اشاره شده است‌؛ مثلا:
"من هنوزم به عشق باور دارم!
آری شاید کمی زیاده روی کرده باشم در توصیف عشق ولی من همان شیدایی هستم که باز هم در طوفان عشق خود را گرفتار میکند!
دوست دارم! عشق را با تمام درد هایش و زخم هایش... فلسفه عشق همین است دگر! که گرفتارش شدی! یا دیوانه میشوی در هوای یار... یا ویرانه میشوی از دوری یار! "

" دگر نمیخواهم تورا غمگین کنم جانانم!
من حتی نمیخواهم لحظه ای غم تو را ببینم!
نه! من نمیتوانم عاشق تو بمانم، من تمام درد تو میشوم میدانم! من هیچی نداشتم جز یک قلبی که خاکستر شده بود ولی بازهم عاشق شدم!
ولی فهمیدم که در دفتر سرنوشت من چیزی جز تنهایی نوشته نشده است... دگر نمیخواهم بشوم عذاب تو ای جان و جهانم! من نمیخواهم تورا، میخواهم تنهایی سفر کنم بروم آنجایی که درد مرا میشناسد! "


مقدمه:
با اینکه با اجزای اثر متناسب بوده و بیانگر احساسات درونی اثر است؛ اما از نظر ادبی و استفاده از واژگان و جملات، از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست و ساده نویسی شده است. اندازه‌ی مطلوب یک مقدمه بین 4 تا 8 خط است که با وجود اینترهای اضافه خیلی کوتاه‌تر شده است. در این قسمت برخی از علائم نگارشی تکرار شدند؛ مثلا : علامت تعجب (!) و گاهی هم یا به درستی رعایت نشده‌ و یا اصلا استفاده نشده‌اند؛ مثلا:
"هرکجا گشتم به دنبال عشق!
یا از من بیچاره فرار کرد یا ویرانه ام کرد!"
هر کجا را به دنبال عشق گشته‌ام یا از من بیچاره فرار کرده و یا ویرانه‌ام کرد!
"کجا باید برم که برای یک بار... بتونم با آرامش عاشق بمانم!"
باید به کجا بروم که برای یک بار بتوانم با آرامش عاشق بمانم؟
💢

علاوه بر مطالب بالا، درآمیختگی لحن ادبی و محاوره نیز کیفیت اثر را پایین می‌آورد، بهتر است که یک لحن را برای نوشتن انتخاب کنید.


خلاصه:
خلاصه‌نویسی برای رمان یا داستان استفاده می‌شود و بهتر بود که نویسنده این متن را با مقدمه ادغام می‌کرد تا به اندازه‌ی مطلوب برسند. با اینکه متن خلاصه هم کوتاه است؛ اما نسبت به مقدمه بهتر نوشته شده؛ چون آرایه‌های ادبی همچون تشبیه و مبالغه را می‌بینیم، توصیفات زیباتری هم مشاهده می‌شود و با محتوا و ژانر اثر مطابقت دارد.


جلد:
تصویر طراحی شده، دختر و پسری را در جهت مخالف خود نشان می‌دهد که انتخاب مناسبی بوده و با محتوا و ژانر تناسب دارد. در واقع نشان دهنده‌ی مضمون دلنوشته نیز هست. ترکیب شدن رنگ مشکی و نارنجی هم به خوبی غم موجود در اثر را بیان می‌کند. کیفیت تصویر خوب است و مفهوم را به خواننده منتقل می‌کند.


نثر:
در برخی از پارت‌ها ما شاهد نثری موزون هستیم که حتی گاهی به شعر نو نیز نزدیک میشد، مثلا:
تو نیز فکر کن رفتنم از روی اجبار بود...
تو فکر کن نفس هایم از روی اجبار است...
من اینجا بی تو می خندم و نیستی!
و خنده ی من تلخ تر از گریه ی تو است!"

عدم استفاده از لغات پیچیده، ساده‌گویی و روان بودن جملات اثر به فهم درست محتوا کمک می‌کرد و در تمامی مراحل رعایت شده بود. مثلا:
" بگذارید که ناگفته ها در دل بمانند همچو گنجی پنهان، بماند کنج به یادگار که ماهم غمی داشتیم!
بگذار که سهم ما از این جهان بشود تکه ای ذغال سیاه... سفره ها بگذارید خالی بماند!"
تشبیه کردن رازهای عاشقانه به گنج پنهان هم ساده و هم زیباست و هم درک آن برای خواننده راحت است.


سیر:

نویسنده با مقدمه و خلاصه‌ی ارائه شده‌اش، انتظار خواننده از متن را بالا می‌برد؛ ولی در همان پارت اول ما با سقوط و افت کیفیت جملات مواجهه می‌شویم و در بیشتر پارت‌ها بخصوص صفحه‌ی اول نویسنده به صورت یکنواخت، کلیشه‌ای و ساده شروع به بیان عواطف و احساسات خود می‌کند و فقط گاهی این سیر صعودی بوده و کمی کیفیت آن بالا می‌رفت؛ اما استفاده از واژگان معمولی و به صورت مداوم و با ساده نویسی از عشق و احساسات گفتن، نقاط قوت اثر را کم رنگ می‌کرد. مثلا:
"اگر حرف تو همینه! که دیگه عشق حرومه!
باشه پس دنیای من انگار که واست حرومه!
دیگه حرفی که نمیمونه، وقتی بگی دروغه عشق من نسبت به تو ه*و*س بود..."

"کینه به دل ندارم، از تو که خشم ندارم! درد دلی ندارم! اشک توی چشم ندارم... ولی حال خوشی ندارم! غصه و عم ندارم، شادی به دل ندارم، عشق و صفا دارم ولی با این حال... حال خوشی ندارم! "

در دو مثال بالا همانطور که می‌بینید، نویسنده خیلی ساده به بیان احساسات خود پرداخته است و تکرار مدام این عواطف برای خواننده خسته‌کننده می‌شود.


توصیفات:

زمانی که بخواهیم احساس یا اتفاقی غم‌انگیز یا خوشحال‌کننده را توصیف کنیم، می‌توانیم یا ساده و معمولی بنویسیم و یا به نوشته‌های خود جان ببخشیم تا اثرگذاری قوی‌تری بر خواننده داشته باشد، در این حالت باید از ذهن خلاق خود در شرح این عواطف و با کمک گرفتن از واژگان نو بار معنایی قلم را بالاتر ببرید. هرچند که توصیفات به کار گرفته شده زیبا بود؛ اما می‌توانست زیباتر هم بشود و مطمئنا نویسنده از پس آن برمی‌آمد؛ چون گاهی این توانایی را در قلم خود نشان می‌داد؛ مثلا:
"دیگه حتی صدای بارون هم گوش های مرا نوازش نمیکند!"
در این جمله نویسنده شنیدن صدای باران را به نوازش شدن گوش‌هایش با این صدا تشبیه کرده است.
"نه دیگر فصل ما بهار نمی شود...
خزانی تا ابد بر عشق ما حاکم است!"
کنایه زدن و تشبیه کردن ارتباط و احساسات خود با معشوقه‌اش به بهار و خزان(پاییز) به خواننده تصور بهتری می‌دهد و در واقع لذت خواندن اثر را بالا می‌برد.
با توجه به مثال‌های زده شده، قلم نویسنده توانایی ارائه‌ی توصیفات زیبا را دارد و فقط باید این زیبایی در تمامی پارت‌ها و بندها دیده بشود.


لحن:
در همان ابتدا، یعنی از مقدمه و خلاصه تا به انتها، جملات گاهی به صورت ادبی و گاهی به صورت محاوره نوشته می‌شدند که این در آمیختگی از کیفیت اثر کاسته است، نویسنده باید یک لحن را در تمامی مراحل نوشتن خود بکار ببرد، مگر زمانی که نقل‌قول از کسی را به زبان امروزی بخواهد در متن خود بگنجاند که در این صورت می‌تواند تغییر لحن بدهد وگرنه زیبایی اثر خود را کم کرده است. مثلا:
"یک نگاهی تو آیینه کردم و به این پی بردم که شاید مشکل اصلی خودم هستم؟
آنقدر تورا به مرز جنون میرسانند که فراموش میکنی یک تکه از وجود خداوندی...."

".. آره من میرقصم حتی بدون تو... من بدون قلب تو هم نفس میکشم! خیلی راحت حتی بدون تو هم راحت فنجان چایی را سر میکشم با آرامش.. بدون اینکه جای تو خالی باشد "
در مثال‌های بالا و در بیشتر پارت‌ها این درآمیختگی دیده می شود.


آرایه‌های ادبی:

همانطور که قبلا گفته شده در این اثر استفاده از آرایه‌ها کم بوده است ولی آرایه‌های استفاده شده شامل: تشبیه، مبالغه، کنایه هستند. هر چقدر استفاده از این ابزار‌ها در نوشتن بیشتر باشد، متن زیباتری خواهیم داشت و کیفیت اثر بالا خواهد بود و توصیف احساسات هرچند اگر کلیشه‌ای و تکراری باشند، برای خواننده لذت بخش می‌شود.


پارت نویسی:
هر دلنوشته باید 4خط کامل باشد که تمامی پارت‌ها به دلیل اینترهای اضافه کمتر از اندازه‌ی مطلوب هستند. پارت‌ها با محتوا و هدف کلی انسجام داشتند و در هر پارت متنی در توصیف احساسات برای ارائه به خواننده نوشته شده بود که همین بی‌هدف نبودن و سرسری گذر نکردن نویسنده، یک پوئن مثبت است؛ پس فقط کافی بود که هر پارت را به اندازه‌ی مطلوبش می‌رساند.


ایرادات نگارشی و املایی:
علائم نگارشی به درستی استفاده نشده بودند و به همین علت گاهی جمله‌ اثر پیش‌بینی شده را نمی‌گذاشت. گاهی هم چینش نادرست اجزای جمله مفهوم جمله را تغییر می‌داد. در واقع اینطور برداشت میشد که نویسنده در نوشتن عجله کرده است. چون علائمی مثل: نقطه، ویرگول و... درست به کار نرفته بود، ظاهر نوشته‌ها بی‌نظم به نظر می‌رسید. از علامت تعجب (!) و سه نقطه (...) هم زیاد و نا به جا استفاده شده است که نشان‌دهنده‌ی ضعف قلم در این موارد است و باید نویسنده حتما به دنبال تقویت آن باشد تا در کنار کیفیت معنایی و مفهومی یک اثر، ظاهر آراسته‌ای را به اثر خود ببخشد.
گاهی هم اشتباه تایپی دیده می‌شد؛ مثلا:
"رویاهای کوچیک و زیبایم توزا مجنون خواندم"
توزا✖️ تو را✔️
" می دانم! می دانم عشق ممنوعه ی زلیخارا، هرچندنادرست... ولی عشق بود! "
زلیخارا✖️ زلیخا را✔️
نیم‌فاصله‌ رعایت نشده است..
می دانم✖️ می‌دانم✔️

"کینه به دل ندارم، از تو که خشم ندارم! درد دلی ندارم! اشک توی چشم ندارم... ولی حال خوشی ندارم! غصه و عم ندارم، شادی به دل ندارم، عشق و صفا دارم ولی با این حال... حال خوشی ندارم!"
تکرار زیاد فعل ندارم ✖️
" آنقدر تورا به مرز جنون میرسانند که فراموش میکنی... "
عدم رعایت نیم فاصله...
میرسانند✖️ می‌رسانند✔️
میکنی✖️ می‌کنی✔️



رعایت شرع و قوانین:

در کل اثر این مقوله به خوبی رعایت شده و هیچ محتوای ممنوعه‌ای دیده نشد!



سخن منتقد:
نقد نوشته شده برای اثر شما صرفا به جهت کمک به قلم شماست. در کل قلم شما توانایی بهتر شدن را دارد و شما با رعایت نکات گفته شده، می‌توانید جز نویسندگان خوب انجمن باشید. تمامی ایرادات شما با مطالعه، تمرین و حتی تفکر بیشتر به راحتی قابل اصلاح خواهد بود و مطمئنا ما شاهد آثار زیباتری از شما خواهیم بود. موفق و پیروز باشید 🌹
سطح: نقره‌ای
اختصاصی رده سنی: جوانان

@مدیر نقد
@Mobi💕na

نویسنده: @Mobi💕na
منتقد: @A. R. I. A╄M

اختصاصی: است
سطح: نقره‌ای
رده سنی: جوانان


@N O.o R
@مدیر تایپ
 
  • جذاب
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 users

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر کل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,088
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
تگ اعمال شد✅
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین