. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته بچه پایین شهر| محمد امین سیاهپوشان

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg




نام اثر : بچه پایین شهر

نویسنده : محمد امین (رضا) سیاهپوشان
ژانر: عاشقانه، تراژدی

مقدمه : همه چیز به رنگ خون شد از وقتی تنهایم گذاشتی و رفتی ، همه دنیاییم به رنگ سرخ شد ، حتی درختان سبز و پرشکوفه تبدیل به درختان به رنگ خون شدند تنها به جرم این که من یه بچه پایین شهر بودم.
لینک اثر:



منتقد: @نویسنده کلاسیک

تاریخ تحویل: ۷ تیر ۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۱۲ تیر۱۴۰۱
 

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #2
به نام خدا

دلنوشته بچه پایین شهر

نام اثر: نام در هر اثری، نقش مهم و برجسته‌ای داره اما این نقش توی دلنوشته خیلی چشم‌گیرتر هست. چون خواننده قراره یک اثر احساسی و زیبا بخونه بنابراین دنبال دلنوشته‌ای با اسم زیبا می‌گرده. فارغ از زیبا بودن اسم باید با متن هم هماهنگ باشه. بچه پایین شهر، یک اسم ساده بود و درباره دردهای عاشقی و بی پولی یک بچه پایین شهر حرف می‌زد. از لحاظ ارتباط با متن خیلی خوب بود و در کل دلنوشته پخش بود اما از لحاظ زیبایی، نه! خیلی ساده هست و آرایه خاصی نداره. دلنویس می‌تونست با آرایه، و با ترکیب‌سازی زیبا یک اسم مطابق با غم عشق و بی پولی، بنویسه. مثل اسم‌های عشق بی ریشه(اشاره به این داره عشق پایدار و واقعی نبود (عشق به رنگ پول) اشاره به اهمیت پول در زمینه عشق داره (مقتول بی پول) یعنی فرد توسط بی پولی کشته شده و خیلی اسم‌های دیگه
📚
ژانر: خب ما توی کل دلنوشته با موضوع، غم بچه‌پایین شهری که به خاطر بی پولی معشوق رو از دست داده، رو به رو بودیم. ولی غم خیلی خیلی عمیق‌تر از عشق بود. اول ژانر تراژدی رو بهتره قرار بدن و بعد عاشقانه. از لحاظ انتخاب ژانر، دلنویس موفق بود چون این دو حس بسیار ملموس بود

📚
مقدمه: ما مقدمه رو ریز به ریز اینجا بررسی می‌کنیم( همه چیز به رنگ خون شد از وقتی تنهایم گذاشتی و رفتی )جمله بندی زیبا نیست. و همچنین زبان ادبی رو قشنگ نمی‌تونه نشونه بده( همه چیز از زمانی که تنهایم گذاشته‌ای، به رنگ خون شده است) این بهتره
همه دنیاییم به رنگ سرخ شد ،(اضافه گویی هست و اصلا نیاز نبود بگی ما فهمیدیم همه چیز رنگ خون شده)
حتی درختان سبز و پرشکوفه تبدیل به درختان به رنگ خون شدند تنها به جرم این که من یه بچه پایین شهر بودم (یک جا ادبی می‌نویسی و یک جا محاوره و این به زبان نوشتاری خیلی آسیب میزنه. (زبان محاوره زبانی هست که به اون زبان حرف می‌زنیم و زبان ادبی، زبان کتابه)
درکل مقدمه علاوه‌بر اشکالاتی که داره فاقد زیبایی هست و هیچ جذابیتی نداره و اون حس رو نمی‌تونه قشنگ به آدم منتقل کنه.


📚
جلد: جلد باید رنگی مطابق با حس دلنوشته داشته باشه و نقش‌های دلنوشته اطلاعات اندکی از موضوع رو به ما بده. جلد چندین ایراد داره. اول اینکه اصلا به موضوع دلنوشته مربوط نیست و هیچ ربطی به عشق نداره حتی سربازی و برجک رو نشون نمیده. و همچنین اسم دلنوشته به شکل خیلی ناخوانا روی دلنوشته درج شده و بهتره جلد عوض شه.
📚
سیر: خب سیر یعنی حرکت نوشته. ماجرا خیلی تند تند بیان میشه یا خیلی کند؟ خب دلنویس با مهارت بالا سیر رو خیلی خوب پیش برده و ما تعادل رو می‌بینیم و بهتر می‌تونیم با نوشته ارتباط برقرار کنیم و این خودش یک امتیازه. نه رگباری اطلاعات داده شده نه کند، برای همین تصوری نسبی از ماجرا در دست ما وجود داره .
📚
اندازه پارت ها: در ابتدا هر شخص به دلنوشته نگاه کنه فکر می‌کنه با رمان طرف هست چون تعداد خطوط پارت واقعاً طولانی بود و به شکل یک دلنوشته نبود. دلنوشته باید با آرایه‌ها، کوتاه و مختصر و مفید، اطلاعات رو بده. نه اینکه مثل رمان بسیار طولانی جریان‌ها رو بیان کنه. حتی موضوع اینه دلنویس اضافه‌گویی که نیاز نبود رو خیلی به وسط دلنوشته آورده بود و یک حرف تکراری رو چندبار به شیوه مختلف بیان می‌کرد. بنابراین اصلا اندازه پارت مناسب نبود
📚
نثر: در این مورد هم مشکلاتی مشاهده شد . دلنویس هم به زبان ادبی و هم به زبان محاوره دلنوشته رو نوشته بود هرچند بخش زیادی به زبان محاوره بود اما این درهم‌آمیختگی زبانی باعث شده بود درصد زیبایی متن پایین بیاد و خواننده گیج بشه که بالاخره به کدام زبان هست؟ باید راحت دلنوشته رو بخونه یا ادبی و سخت؟ گاهی روان و گاهی سخت؟ بنابراین باید این مورد ویرایش بشه
📚
زاویه دید: اول شخص مفرد بود که از زبان بچه پایین شهر بیان شد و گویا ما با نامه دردناک اون شخص طرف بودیم و از این لحاظ همه چیز خوب بود و دلنویس تسلط مناسبی داشت
📚
محتوا: درکل به دلیل بی پولی بچه پایین شهر سرباز، معشوقش اون رو رها می‌کنه و ما با متن عاشقانه و دردناک بچه پایین شهر، رو به رو هستیم. آرایه‌های برجسته و زیبایی اونطور که باید در دید باشه، وجود نداشت. متن ساده بود، در جمله بندی و شیوه بیان اشکالاتی هم دیده شد مثل (فقط موند از قلبم تلی از خاکستر که حتی وزش یه نسیم هم می تونن اون رو کیلو متر ها جا به جا کنه) اینجا مشکل فعل داریم که جایی جمع بسته شده و جایی مفرد هست درحالی‌که (وزش یک نسیم) (می‌تونن) یک نسیم نباید فعلش جمع بسته بشه.
اشکال نگارشی و رعایت نکردن نیم فاصله و مشکل املایی هم بود
در اغلب موارد فعل اول اومده ولی خب همه جا این روش نمی‌تونه باعث زیبایی بشه. به صورت کلی نمیشه گفت ما با متن ادبی رو به رو هستیم بیشتر یک متن ساده بود که زیبایی چندانی نداشت اما صادقانه و با احساس عمیقی بیان شده بود که قابل لمس بود
ولی می‌شد همین متن با احساس رو به زیبایی زینت داد، کوتاه و مفید بیان کرد و یک دلنوشته خیلی عالی تحویل مخاطبین داد.
البته هرکس روشی داره و بعضی‌ها دوست دارن ساده نویسی رو پیش بگیرن و این یک ایراد به حساب نمیاد
اما می‌شد اینطور هم نوشت
من عاشقانه‌هایم را به او هدیه می‌دادم
ولی پاره‌های پول بودند که در میان ما، می‌تاختند
موجی از نارضایتی، موجی از فاصله، او را از ساحل عشق من ، دور ساخت
او، در نکته‌ای دور، سوار بر کشتی کاغذی‌ای از جنس پول، دیگر در دید من نبود
باد را برهم می‌زدم
خودم را به در و دیوار زندگی می‌کوبیدم
عاشقانه‌هایم را با باد صبا به سویش روانه می‌کردم
اما بوی پول، او را بیهوش و مدهوش کرده
و دیگر عشق من، ناتوان زیر پایه کاغذهای قدرتمند، کمر خم کرده بود
من بودم یک عاشق بی پول
با عشقی جنون‌وار که رهایم نمی‌کرد

اشکالات: مقدمه ضعیف، جلد نامناسب، نبود آرایه‌ها، طولانی بودن پارت، مشکل املایی و نگارشی، مشکل در به کار بردن مناسب فعل، دو زبانه بودن نوشته.
نقاط قوت: احساس واقعی و قوی، اسم خوب، سیر مناسب، واقع‌گرا بودن دلنوشته

تگ پیشنهادی
برنزی
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
به نام خدا

دلنوشته بچه پایین شهر

نام اثر: نام در هر اثری، نقش مهم و برجسته‌ای داره اما این نقش توی دلنوشته خیلی چشم‌گیرتر هست. چون خواننده قراره یک اثر احساسی و زیبا بخونه بنابراین دنبال دلنوشته‌ای با اسم زیبا می‌گرده. فارغ از زیبا بودن اسم باید با متن هم هماهنگ باشه. بچه پایین شهر، یک اسم ساده بود و درباره دردهای عاشقی و بی پولی یک بچه پایین شهر حرف می‌زد. از لحاظ ارتباط با متن خیلی خوب بود و در کل دلنوشته پخش بود اما از لحاظ زیبایی، نه! خیلی ساده هست و آرایه خاصی نداره. دلنویس می‌تونست با آرایه، و با ترکیب‌سازی زیبا یک اسم مطابق با غم عشق و بی پولی، بنویسه. مثل اسم‌های عشق بی ریشه(اشاره به این داره عشق پایدار و واقعی نبود (عشق به رنگ پول) اشاره به اهمیت پول در زمینه عشق داره (مقتول بی پول) یعنی فرد توسط بی پولی کشته شده و خیلی اسم‌های دیگه
📚
ژانر: خب ما توی کل دلنوشته با موضوع، غم بچه‌پایین شهری که به خاطر بی پولی معشوق رو از دست داده، رو به رو بودیم. ولی غم خیلی خیلی عمیق‌تر از عشق بود. اول ژانر تراژدی رو بهتره قرار بدن و بعد عاشقانه. از لحاظ انتخاب ژانر، دلنویس موفق بود چون این دو حس بسیار ملموس بود

📚
مقدمه: ما مقدمه رو ریز به ریز اینجا بررسی می‌کنیم( همه چیز به رنگ خون شد از وقتی تنهایم گذاشتی و رفتی )جمله بندی زیبا نیست. و همچنین زبان ادبی رو قشنگ نمی‌تونه نشونه بده( همه چیز از زمانی که تنهایم گذاشته‌ای، به رنگ خون شده است) این بهتره
همه دنیاییم به رنگ سرخ شد ،(اضافه گویی هست و اصلا نیاز نبود بگی ما فهمیدیم همه چیز رنگ خون شده)
حتی درختان سبز و پرشکوفه تبدیل به درختان به رنگ خون شدند تنها به جرم این که من یه بچه پایین شهر بودم (یک جا ادبی می‌نویسی و یک جا محاوره و این به زبان نوشتاری خیلی آسیب میزنه. (زبان محاوره زبانی هست که به اون زبان حرف می‌زنیم و زبان ادبی، زبان کتابه)
درکل مقدمه علاوه‌بر اشکالاتی که داره فاقد زیبایی هست و هیچ جذابیتی نداره و اون حس رو نمی‌تونه قشنگ به آدم منتقل کنه.


📚
جلد: جلد باید رنگی مطابق با حس دلنوشته داشته باشه و نقش‌های دلنوشته اطلاعات اندکی از موضوع رو به ما بده. جلد چندین ایراد داره. اول اینکه اصلا به موضوع دلنوشته مربوط نیست و هیچ ربطی به عشق نداره حتی سربازی و برجک رو نشون نمیده. و همچنین اسم دلنوشته به شکل خیلی ناخوانا روی دلنوشته درج شده و بهتره جلد عوض شه.
📚
سیر: خب سیر یعنی حرکت نوشته. ماجرا خیلی تند تند بیان میشه یا خیلی کند؟ خب دلنویس با مهارت بالا سیر رو خیلی خوب پیش برده و ما تعادل رو می‌بینیم و بهتر می‌تونیم با نوشته ارتباط برقرار کنیم و این خودش یک امتیازه. نه رگباری اطلاعات داده شده نه کند، برای همین تصوری نسبی از ماجرا در دست ما وجود داره .
📚
اندازه پارت ها: در ابتدا هر شخص به دلنوشته نگاه کنه فکر می‌کنه با رمان طرف هست چون تعداد خطوط پارت واقعاً طولانی بود و به شکل یک دلنوشته نبود. دلنوشته باید با آرایه‌ها، کوتاه و مختصر و مفید، اطلاعات رو بده. نه اینکه مثل رمان بسیار طولانی جریان‌ها رو بیان کنه. حتی موضوع اینه دلنویس اضافه‌گویی که نیاز نبود رو خیلی به وسط دلنوشته آورده بود و یک حرف تکراری رو چندبار به شیوه مختلف بیان می‌کرد. بنابراین اصلا اندازه پارت مناسب نبود
📚
نثر: در این مورد هم مشکلاتی مشاهده شد . دلنویس هم به زبان ادبی و هم به زبان محاوره دلنوشته رو نوشته بود هرچند بخش زیادی به زبان محاوره بود اما این درهم‌آمیختگی زبانی باعث شده بود درصد زیبایی متن پایین بیاد و خواننده گیج بشه که بالاخره به کدام زبان هست؟ باید راحت دلنوشته رو بخونه یا ادبی و سخت؟ گاهی روان و گاهی سخت؟ بنابراین باید این مورد ویرایش بشه
📚
زاویه دید: اول شخص مفرد بود که از زبان بچه پایین شهر بیان شد و گویا ما با نامه دردناک اون شخص طرف بودیم و از این لحاظ همه چیز خوب بود و دلنویس تسلط مناسبی داشت
📚
محتوا: درکل به دلیل بی پولی بچه پایین شهر سرباز، معشوقش اون رو رها می‌کنه و ما با متن عاشقانه و دردناک بچه پایین شهر، رو به رو هستیم. آرایه‌های برجسته و زیبایی اونطور که باید در دید باشه، وجود نداشت. متن ساده بود، در جمله بندی و شیوه بیان اشکالاتی هم دیده شد مثل (فقط موند از قلبم تلی از خاکستر که حتی وزش یه نسیم هم می تونن اون رو کیلو متر ها جا به جا کنه) اینجا مشکل فعل داریم که جایی جمع بسته شده و جایی مفرد هست درحالی‌که (وزش یک نسیم) (می‌تونن) یک نسیم نباید فعلش جمع بسته بشه.
اشکال نگارشی و رعایت نکردن نیم فاصله و مشکل املایی هم بود
در اغلب موارد فعل اول اومده ولی خب همه جا این روش نمی‌تونه باعث زیبایی بشه. به صورت کلی نمیشه گفت ما با متن ادبی رو به رو هستیم بیشتر یک متن ساده بود که زیبایی چندانی نداشت اما صادقانه و با احساس عمیقی بیان شده بود که قابل لمس بود
ولی می‌شد همین متن با احساس رو به زیبایی زینت داد، کوتاه و مفید بیان کرد و یک دلنوشته خیلی عالی تحویل مخاطبین داد.
البته هرکس روشی داره و بعضی‌ها دوست دارن ساده نویسی رو پیش بگیرن و این یک ایراد به حساب نمیاد
اما می‌شد اینطور هم نوشت
من عاشقانه‌هایم را به او هدیه می‌دادم
ولی پاره‌های پول بودند که در میان ما، می‌تاختند
موجی از نارضایتی، موجی از فاصله، او را از ساحل عشق من ، دور ساخت
او، در نکته‌ای دور، سوار بر کشتی کاغذی‌ای از جنس پول، دیگر در دید من نبود
باد را برهم می‌زدم
خودم را به در و دیوار زندگی می‌کوبیدم
عاشقانه‌هایم را با باد صبا به سویش روانه می‌کردم
اما بوی پول، او را بیهوش و مدهوش کرده
و دیگر عشق من، ناتوان زیر پایه کاغذهای قدرتمند، کمر خم کرده بود
من بودم یک عاشق بی پول
با عشقی جنون‌وار که رهایم نمی‌کرد

اشکالات: مقدمه ضعیف، جلد نامناسب، نبود آرایه‌ها، طولانی بودن پارت، مشکل املایی و نگارشی، مشکل در به کار بردن مناسب فعل، دو زبانه بودن نوشته.
نقاط قوت: احساس واقعی و قوی، اسم خوب، سیر مناسب، واقع‌گرا بودن دلنوشته

تگ پیشنهادی
برنزی

نویسنده: @پادشاه سایه ها
منتقد: @نویسنده کلاسیک

اختصاصی: است
سطح: برنزی

@N O.o R
@مدیر تایپ
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر کل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,090
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین