. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح دلنوشته افکار چراغانی| ر. دوست حسینی

تالار نقد شعر و دلنوشته‌ها
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
رده سنی
  1. نوجوانان
  2. جوانان

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #1
img_20210903_154342_706_rjie_rds9.jpg


نام: افكار چراغاني
دلنويس: ر. دوست حسيني @Rigina
ژانر: اجتماعي _ تراژدي

مقدمه:

همه‌چیز از يک‌جرقه آغاز مي‌شود.

افكار واحساسات خوب مثل يک ميدان‌مغناطيسي ميماندكه هرچه

دورترشوي، جاذبه آن هم زيادخواهد‌شد.اگر قلب مهربانت را از حصار

زنجيرهاي غم،كينه و دشمني‌آزادكني؛با چشمانِ خودت نظاره‌گر

رهاشدن فرشته‌ي درونت خواهي‌شد.
لینک اثر:



منتقد: @Na.Ar...
تاریخ تحویل: ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
مهلت اتمام: ۳ مرداد ۱۴۰۱
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
راه‌حل
به نام حق🕯️


نقد دلنوشته‌ی افکار چراغانی



🌐نام:
نام اثر افکار چراغانی بود، در متن هم ذکر شده بود ولی همه‌چیز این‌ نیست.
نام باید هم‌خوانی با متن رو داشته باشه و متن از حوزه‌ی اون خارج نشه!
با توجه به ژانر انتخابی اجتماعی و تراژدی، خیلی مناسب نیست و همون‌طور که معلوم هست در ژانر تراژدی اندوه و غم پر‌رنگ‌تر هستن که قطعا نمی‌تونه با چراغانی بودن افکار، ارتباط بگیره!
(در ادامه بیش‌تر راجع به ژانرها صحبت می‌کنم.)
متن‌های اثر شما هدفمند نبودن و اصلا از اول تا اخر اثر معلوم نشد دقیقا مقصود بیان چی‌بوده و نمیشه گفت چه اسمی مناسبش هست چون هم‌توی ژانر و هم‌توی پارت‌ها یک‌پارچگی دیده نمیشه.
با این وجود نام‌های پیشنهادی من این‌ها هستن" افکار از هم گسسته!" یا " هر واژه عابری‌ست" یا" زندگی را باید زیست!" یا " جاذبه‌ی افکار" یا ....
توصیه می‌کنم...

Aiden

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
دل‌نویس
تیم تبلیغات
کاربر ثابت
مدیر کتابدونی
| کتاب گویا |
مدیر
تبلیغات
شناسه کاربر
395
تاریخ ثبت‌نام
2021-03-04
آخرین بازدید
موضوعات
211
نوشته‌ها
2,105
راه‌حل‌ها
39
پسندها
14,790
امتیازها
516
سن
19
محل سکونت
متروکه‌‌ی احساس

  • #2
به نام حق🕯️


نقد دلنوشته‌ی افکار چراغانی



🌐نام:
نام اثر افکار چراغانی بود، در متن هم ذکر شده بود ولی همه‌چیز این‌ نیست.
نام باید هم‌خوانی با متن رو داشته باشه و متن از حوزه‌ی اون خارج نشه!
با توجه به ژانر انتخابی اجتماعی و تراژدی، خیلی مناسب نیست و همون‌طور که معلوم هست در ژانر تراژدی اندوه و غم پر‌رنگ‌تر هستن که قطعا نمی‌تونه با چراغانی بودن افکار، ارتباط بگیره!
(در ادامه بیش‌تر راجع به ژانرها صحبت می‌کنم.)
متن‌های اثر شما هدفمند نبودن و اصلا از اول تا اخر اثر معلوم نشد دقیقا مقصود بیان چی‌بوده و نمیشه گفت چه اسمی مناسبش هست چون هم‌توی ژانر و هم‌توی پارت‌ها یک‌پارچگی دیده نمیشه.
با این وجود نام‌های پیشنهادی من این‌ها هستن" افکار از هم گسسته!" یا " هر واژه عابری‌ست" یا" زندگی را باید زیست!" یا " جاذبه‌ی افکار" یا ....
توصیه می‌کنم اول اثر رو هدفمند کنین از لحاظ نام، ژانر و ... بعد نام مناسبش رو انتخاب کنین!

نام از نظر اندازه مناسب و کلیشه‌ای بود.
****

🌐ژانر:
ژانر چهارچوبیه که اثر در اون شکل میگیره و باید در هر سطر این چهارچوب رعایت شده باشه!
ژانر👈🏻 اجتماعی، تراژدی
اول بیایین ببینیم این ژانرها یعنی چی؟

🔻ژانر اجتماعی:
این ژانر در بیان معضلات جامعه و تأثیر اون‌ها بر زندگی و طرز برخورد و افکار مردم و واکنش انسان‌ها به اون معضلات تمرکز داره.
مثال:گذر از رنج‌ها

🔻ژانر تراژدی:
در این ژانر میزان غمی که بیان می‌شه بیش‌تر از بقیه‌ی ژانرها هست و حتی الامکان تلاش رو در متأثر و غمگین کردن مخاطب داره. در این ژانر وقایع منفی و دردالود بسیار زیادن و در تمام موارد با پایانی تلخ داستان به پایان می‌رسه.

✏️توی متن دیدم که پارت‌هایی جنبه انگیزشی داشتن، دوتا راه وجود داره یا اون پارت‌ها پاک بشن یا ژانر انگیزشی اضافه بشه و ژانر تراژدی حذف بشه(این‌طوری نام افکارچراغانی) هم مناسب هست البته باید بگم که در اون صورت پارت‌های غمگین باید پاک بشن!

⁉️فعلا نمی‌تونم ترتیب درست ژانر رو بگم چون اثر چندگانه‌ هست.

****
🌐مقدمه:

مقدمه‌ای با ساختار معمولی، خوب بود.

****

🌐جلد:
کالیگرافی جذاب بود و با استایل(قاب) هم‌خوانی داشت.
عکس: تصویر یک ادم‌اهنی که بالای سرش چراغی روشن هست که نشان‌دهنده‌ی افکار چراغانی‌ای هست که توی ذهن انسان‌ها جولان می‌ده!
تصویر اگر ترتیب ژانر"انگیزشی، اجتماعی" باشه کاملا مناسبه!
پس برمی‌گردیم سر پله اول بهتره این چندگانگی از بین بره!
****
🌐ایده پردازی:
ایده معمولی بود و میشه گفت کلیشه‌ای!
****

🌐سیر:
سیر عامل یا محرک خوانش یک اثر توسط خواننده هست.
اگه سیر حالت نامتعادلی داشته باشه یعنی یا بسیار کند که خواننده خسته بشه و دست از خوندن بکشه و یا بسیار تند باشه که همه‌چیز انی و زودگذر به نظر برسه جوری که خواننده متوجه نشه ماجرا چی‌بوده و چی‌شده!
بعضی‌وقت‌ها هم دیده شده که سیر هم کنده هم تند!
و باید بگم سیر اثر شما دقیقا مورد اخری هست.
سیر گاهی تند پیش می‌رفت و گاهی کند که اندازه پارت هم بی‌تاثیر نبود.
بعضی مباحث خیلی باز می‌شدن و بعضی در حد بیان بودن فقط!
****

🌐لحن:
اول بریم سراغ تعریف لحن، لحن چی هست اصلا؟⁉️

🔻لحن:
شیوه‌ی پرداختن نویسنده نسبت به موضوع داستان یا اثر هست.
سه‌تا لحن داریم:معیار، محاوره و ادبی
لحن اثر ادبی بود و تداخل لحن محاوره هم داشت👇🏻

پارت 23
بیایین❌
بیایید✅

دارین❌
دارید✅
👇🏻

پس ازش دلسرد نشو!❌
پس از او دلسرد نباش ✅

راه بازی کردن را باهاش بلد باش❌
راه بازی کردن با او را بلد باش✅

****

🌐توصیفات:
بخوام رو راست باشم، باید بگم توصیف‌های قشنگ کم بودن، در واقع در حد یکی دوتا!
همش چشمم به ساختارهایی میوفتاد که فقط جلوه‌سازی داشتن و وقتی به عمق معناش فکر می‌کردم گیج می‌شدم و معنی درستی به دستم نمی‌رسید.
به جای استفاده از کلمه‌های مولع، رسن، طرب، التقا و مصاف و ....
اگر از ارایه‌ها بهره میبردین با همون کلمات ساده و روزمره می‌تونستین ترکیب‌های قشنگی بسازین.
یک نویسنده باید معنی قشنگی بسازه، پند بده، ادمو غرق نوشته کنه طوری که از خوندن اثرش حض کنی!
نه وقتی که اومدی معنی کلمه‌های به قولی قلمبه سلمبه رو کنار هم چیدی چیزی به ذهنت برسه که معنی نده!

چند نمونه استخراج کردم دقت کنین👇🏻

🔗ان‌چه از صدای خش خش برگ‌های پاییز، زیر پاهایمان، گوشمان را نوازش می‌کند، می‌توان فهمید دیگر این برگ‌ها هم به تاریکی ابدی رسیده‌اند!
✏️با حذف "ان‌چه" معنی بهتری داره!
اصلاح شده:
از صدای خش خش برگ‌های پاییز زیر پاهایمان، که گوشمان را نوازش می‌کند، می‌توان فهمید که این برگ‌ها هم به تاریکی ابدی رسیده‌اند✅

**
دیدن لبان تبسم بهار❌
دیدن لبان به تبسم کشیده‌ی بهار✅


مرا به خود نمی‌کشاند؟❌


دیدن گل‌های یخ‌زده‌ی زمستان، دلم را نمی‌شکند❌
با دیدن گل‌های یخ‌زده‌ی زمستان،
دلم یخ نمی‌بندد!✅
یا⁉️
دیدن گل‌های یخ‌زده‌ی زمستان، دلم را به عرصه‌ی یخبندان نمی‌کشاند!✅
**

گفتم: فرقت من از تو تنها ارزوی منه
گفت: اما دیدن طرب تو در این دنیا تنها ارزوی منه...!
•🕯️🔗• : بهتر نبود جمله این‌طوری نوشته می‌شد؟
گفتم: دورماندن من از تو(جدایی من از تو)، تنها ارزوی من‌ است.
گفت: اما مسروری و شادمانی تو در این دنیا تنها ارزوی من است...!✅
📌تحلیل بخشی از ابتدای پارت بالا:
به زندگی گفتم:برو!
"خندید!"
به او گفتم: پس همیشه بمان.
"حرفم را به سخره گرفت"
گفتم:به زوال من تو در این دنیا خوشحال می‌شوی؟
"سکوت کرد"
✏️: بیش‌تر سعی کردن جلوه‌سازی کنن، یعنی استفاده از کلمات ادبی در کنار ساختاری که ساده هست و معنای قشنگی نداره!
به زندگی گفتم برو!
خندید‼️
گفتم:پس همیشه بمان
حرفم را به سخره گرفت‼️
سخره-خندید: هر دو از یک معنا ریشه میگیرن، پس انگار در هر دو صورت زندگی خندیده‌، در حالی که برو-بمان دو واژه دستوری تضاد هم هستن!
📌خب اگر بخواهیم با کلمات ادبی متن بنویسیم باید متوجه معنایی که از متن استخراج می‌شه هم توجه و حساسیت نشون بدیم در غیر اون صورت هیچ!
مهم‌ترین توانایی یک نویسنده ساختن یک عرصه‌ی پر از معنا و مفهوم است!✅


📌پارت 7:
دقیقا ارتباط جملات اول با جمله‌ی اخر رو نفهمیدم؟!
توقع داشتم پندی برای اعمال نابخردانه‌ی انسان‌ها رو در اخر ببینم!
✏️شاید ابرهای تنگ❌
✏️شاید ابرهای دل‌تنگ"یا" شاید ابرهای سیاه✅

**

پارت 8(باتوجه به کلیت پارت)⁉️
مدت‌هاست که از سرازیر شدن ابشار شور چشمانم جلوگیری کردم، که دیگر سرخی چشمانم عادی‌است!
📌خب معنی جآلب‌توجه‌ای نداره، از سرازیر شدن ابشار شور چشمانت جلوگیری کردی که سرخی چشمانت عادی است؟
بهتر نبود این‌طوری نوشته می‌شد؟
⁉️: مدت‌هاست از سرازیر شدن ابشار شور چشمانم جلوگیری کردم، که مبادا با هر سرازیری‌ای قطره‌های اشکم، سرخی چشمانم نمودار شود✅

**

تاتر؟
**

پارت 10

گفته شده تنهایی چقدر مرگ‌بار است!
اما اگر اب‌میوه ان را بخوری شاید وجودت را از یک‌رنگ بودن بیرو آرد؟
یعنی اگر از تنهایی (به عبارتی بهره ببریم و از نتایج ان استفاده کنیم) وجود از یک‌رنگ بودن بیرون میاید؟
خب من اصلا معنیشو متوجه نشدم مثل ادامه‌ی این پارت که کلا همه چیز قاطی شده🤔
مگه یک‌رنگی بهتر از هزاررنگ بودن نیست؟(طبق یک تعریف)

**
پارت 11

مهربانی هم حدی دارد
ناراحت نشدن هم مرزی دارد
و گذشت هم حد و مرزی دارد

✏️مهربانی، ناراحت نشدن و گذشت هم حد و مرزی دارد✅
حالا بهتر شد🤔❗
**
به این باورم، ان‌چنان جای من خالی‌ست که صدای شهر میپیچد❌

✏️که صدا در شهر، بهم می‌پیچد"یا" که صدای شهر، درهم می‌پیچد.
**
زندگی مثل جوهر خودکار، گسیل است⁉️
گسیل بودن منظور همون ازهم گسسته بودنه؟🤔
زندگی و جوهر خودکار چه تناسبی در این مورد گسیل بودن باهم دارن؟
این غلطه❌
**

در پارت 12
هیچ تناسب و یک‌پارچگی‌ای ندیدم، هر جمله یک چیز جدا رو شرح میداد و کاملا بی‌ربط بود.

**

ان‌جاست که وقتی زندگی به چهره‌ی مولع تو مواجه می‌شود، عقب می‌کشد.
✏️ان‌جاست که وقتی زندگی با چهره‌ی شادمان تو مواجه می‌شود عقب می‌کشد✅
📌بهتر هست به جای استفاده از مولع همون مترادف خودش رو به کار برد!

**
پارت 20⁉️
🔻من رو یاد قصه‌ای انداخت که می‌گفت: به پیرمردی که از انتهای کوچه می‌امد نگاه کردم
گفت: نرو بن‌بست است!
به حرفش گوش نکردم و رفتم!
وقتی به انتهای کوچه رسیدم فهمیدم راست گفته بود، و من برگشته بودم اما پیر و با موی سپید!
📌ولی این گفته بود پرتگاهه!

**
پارت 26
تحلیل🔻
چه کسی از غنچه‌ای خبر دارد که کی تصمیم به پیوستن این جهان دارد؟
✏️چه کسی از غنچه خبر دارد که چه زمانی پیراهن پاره می‌کند؟✅✅
**

⁉️چه کسی از گذشته‌اش خبر داشت، که خار گل چگونه رفته رفته درون قلبش فرو رفت؟
✏️معنی‌ای نداره اصلا!
**

⁉️همچون دستانی که نوازش‌گر گل کاکتوس است که ناگه ...
دستانت قلبت را در اغوش کشد!

✏️خب ارتباط این دو جمله رو هم نفهمیدم معنی نداره!

**
پارت 29
🔻دخترک به زمین افتاد
مادرش خطاب به زمین گفت: بی‌خاصیت!
رنگ غم، دخترک را دربر گرفت..
به زمین ب×و×س×ه زد و گفت: با تو نبود!
✏️: اکثرا در این جور موارد بچه‌ها مورد سرزنش قرار میگیرن نه زمین!
این‌جوری یکم فانتزی شده، پس اصلاح می‌کنم:
📌دخترک به زمین افتاد.
مادرش گفت:بی‌خاصیت!
چشمان دخترک، رنگ غم به خود گرفت!
به زمین ب×و×س×ه زد و گفت:با تو نبود!

**

پارت 30
🔻جملات هیچ ربطی به‌هم نداشتن به علاوه معنی جالبی هم ندیدم!

**
پارت 33

🔻هیچ انسانی زشت نیست!
گفته شده میخواهم مثل اینه‌ای باشم که سکوت می‌کند در برابر قیافه‌ی مذموم ادم‌ها
بهتر بود این‌جوری نوشته می‌شد👇🏻

✏️میخواهم مانند اینه‌ای باشم که سکوت می‌کند در برابر اندرون مذموم ادم‌ها
📌ادم‌ها شاید ذاتشون زشت باشه و هر کس با دیگری فرق داشته باشه اما درست نیست بگیم قیافه‌ی زشتشون!

**
لباسی از جنس اب با گریه‌های اتشین؟🤔
معنی؟
****
🌐املا و علائم نگارشی:
میشه گفت تقریبا رعایت شده بود اما برخی اشکالات دیده و استخراج شد.

سَخره❌
سُخره✅
**
زِوال❌
زَوال✅
**

ضبحه‌ها❌
ضجه‌ها✅
**
حبد❌
حبس✅
**
ناخودا❌
ناخدا✅
**
مرهمش❌
مرحم✅
**
میبینیم❌
می‌بینم✅
**
تغیر❌
تغییر✅
**
مطمین❌
مطمئن✅
****
🌐:سخن منتقد:
نویسنده گرامی
سعی کنین از ارایه‌ها بهره ببرین، تا وقتی چینش مناسب رو پیدا نکردین و مقصود و هدفتون از نوشتن مبحثی رو کشف نکردین، از جلوه‌سازی دوری کنین و اول از هر چیز به معنا فکر کنین نه کلمات ادبی!
موفق و موید باشید.

تگ اثر:برنزی

رده سنی:
نوجوانان، جوانان
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

مدیر نقد

رمانیکی پایبند
رمانیکی
شناسه کاربر
1521
تاریخ ثبت‌نام
2022-01-06
موضوعات
123
نوشته‌ها
495
راه‌حل‌ها
7
پسندها
938
امتیازها
308

  • #3
به نام حق🕯️


نقد دلنوشته‌ی افکار چراغانی



🌐نام:
نام اثر افکار چراغانی بود، در متن هم ذکر شده بود ولی همه‌چیز این‌ نیست.
نام باید هم‌خوانی با متن رو داشته باشه و متن از حوزه‌ی اون خارج نشه!
با توجه به ژانر انتخابی اجتماعی و تراژدی، خیلی مناسب نیست و همون‌طور که معلوم هست در ژانر تراژدی اندوه و غم پر‌رنگ‌تر هستن که قطعا نمی‌تونه با چراغانی بودن افکار، ارتباط بگیره!
(در ادامه بیش‌تر راجع به ژانرها صحبت می‌کنم.)
متن‌های اثر شما هدفمند نبودن و اصلا از اول تا اخر اثر معلوم نشد دقیقا مقصود بیان چی‌بوده و نمیشه گفت چه اسمی مناسبش هست چون هم‌توی ژانر و هم‌توی پارت‌ها یک‌پارچگی دیده نمیشه.
با این وجود نام‌های پیشنهادی من این‌ها هستن" افکار از هم گسسته!" یا " هر واژه عابری‌ست" یا" زندگی را باید زیست!" یا " جاذبه‌ی افکار" یا ....
توصیه می‌کنم اول اثر رو هدفمند کنین از لحاظ نام، ژانر و ... بعد نام مناسبش رو انتخاب کنین!

نام از نظر اندازه مناسب و کلیشه‌ای بود.
****

🌐ژانر:
ژانر چهارچوبیه که اثر در اون شکل میگیره و باید در هر سطر این چهارچوب رعایت شده باشه!
ژانر👈🏻 اجتماعی، تراژدی
اول بیایین ببینیم این ژانرها یعنی چی؟

🔻ژانر اجتماعی:
این ژانر در بیان معضلات جامعه و تأثیر اون‌ها بر زندگی و طرز برخورد و افکار مردم و واکنش انسان‌ها به اون معضلات تمرکز داره.
مثال:گذر از رنج‌ها

🔻ژانر تراژدی:
در این ژانر میزان غمی که بیان می‌شه بیش‌تر از بقیه‌ی ژانرها هست و حتی الامکان تلاش رو در متأثر و غمگین کردن مخاطب داره. در این ژانر وقایع منفی و دردالود بسیار زیادن و در تمام موارد با پایانی تلخ داستان به پایان می‌رسه.

✏️توی متن دیدم که پارت‌هایی جنبه انگیزشی داشتن، دوتا راه وجود داره یا اون پارت‌ها پاک بشن یا ژانر انگیزشی اضافه بشه و ژانر تراژدی حذف بشه(این‌طوری نام افکارچراغانی) هم مناسب هست البته باید بگم که در اون صورت پارت‌های غمگین باید پاک بشن!

⁉️فعلا نمی‌تونم ترتیب درست ژانر رو بگم چون اثر چندگانه‌ هست.

****
🌐مقدمه:

مقدمه‌ای با ساختار معمولی، خوب بود.

****

🌐جلد:
کالیگرافی جذاب بود و با استایل(قاب) هم‌خوانی داشت.
عکس: تصویر یک ادم‌اهنی که بالای سرش چراغی روشن هست که نشان‌دهنده‌ی افکار چراغانی‌ای هست که توی ذهن انسان‌ها جولان می‌ده!
تصویر اگر ترتیب ژانر"انگیزشی، اجتماعی" باشه کاملا مناسبه!
پس برمی‌گردیم سر پله اول بهتره این چندگانگی از بین بره!
****
🌐ایده پردازی:
ایده معمولی بود و میشه گفت کلیشه‌ای!
****

🌐سیر:
سیر عامل یا محرک خوانش یک اثر توسط خواننده هست.
اگه سیر حالت نامتعادلی داشته باشه یعنی یا بسیار کند که خواننده خسته بشه و دست از خوندن بکشه و یا بسیار تند باشه که همه‌چیز انی و زودگذر به نظر برسه جوری که خواننده متوجه نشه ماجرا چی‌بوده و چی‌شده!
بعضی‌وقت‌ها هم دیده شده که سیر هم کنده هم تند!
و باید بگم سیر اثر شما دقیقا مورد اخری هست.
سیر گاهی تند پیش می‌رفت و گاهی کند که اندازه پارت هم بی‌تاثیر نبود.
بعضی مباحث خیلی باز می‌شدن و بعضی در حد بیان بودن فقط!
****

🌐لحن:
اول بریم سراغ تعریف لحن، لحن چی هست اصلا؟⁉️

🔻لحن:
شیوه‌ی پرداختن نویسنده نسبت به موضوع داستان یا اثر هست.
سه‌تا لحن داریم:معیار، محاوره و ادبی
لحن اثر ادبی بود و تداخل لحن محاوره هم داشت👇🏻

پارت 23
بیایین❌
بیایید✅

دارین❌
دارید✅
👇🏻

پس ازش دلسرد نشو!❌
پس از او دلسرد نباش ✅

راه بازی کردن را باهاش بلد باش❌
راه بازی کردن با او را بلد باش✅

****

🌐توصیفات:
بخوام رو راست باشم، باید بگم توصیف‌های قشنگ کم بودن، در واقع در حد یکی دوتا!
همش چشمم به ساختارهایی میوفتاد که فقط جلوه‌سازی داشتن و وقتی به عمق معناش فکر می‌کردم گیج می‌شدم و معنی درستی به دستم نمی‌رسید.
به جای استفاده از کلمه‌های مولع، رسن، طرب، التقا و مصاف و ....
اگر از ارایه‌ها بهره میبردین با همون کلمات ساده و روزمره می‌تونستین ترکیب‌های قشنگی بسازین.
یک نویسنده باید معنی قشنگی بسازه، پند بده، ادمو غرق نوشته کنه طوری که از خوندن اثرش حض کنی!
نه وقتی که اومدی معنی کلمه‌های به قولی قلمبه سلمبه رو کنار هم چیدی چیزی به ذهنت برسه که معنی نده!

چند نمونه استخراج کردم دقت کنین👇🏻

🔗ان‌چه از صدای خش خش برگ‌های پاییز، زیر پاهایمان، گوشمان را نوازش می‌کند، می‌توان فهمید دیگر این برگ‌ها هم به تاریکی ابدی رسیده‌اند!
✏️با حذف "ان‌چه" معنی بهتری داره!
اصلاح شده:
از صدای خش خش برگ‌های پاییز زیر پاهایمان، که گوشمان را نوازش می‌کند، می‌توان فهمید که این برگ‌ها هم به تاریکی ابدی رسیده‌اند✅

**
دیدن لبان تبسم بهار❌
دیدن لبان به تبسم کشیده‌ی بهار✅


مرا به خود نمی‌کشاند؟❌


دیدن گل‌های یخ‌زده‌ی زمستان، دلم را نمی‌شکند❌
با دیدن گل‌های یخ‌زده‌ی زمستان،
دلم یخ نمی‌بندد!✅
یا⁉️
دیدن گل‌های یخ‌زده‌ی زمستان، دلم را به عرصه‌ی یخبندان نمی‌کشاند!✅
**

گفتم: فرقت من از تو تنها ارزوی منه
گفت: اما دیدن طرب تو در این دنیا تنها ارزوی منه...!
•🕯️🔗• : بهتر نبود جمله این‌طوری نوشته می‌شد؟
گفتم: دورماندن من از تو(جدایی من از تو)، تنها ارزوی من‌ است.
گفت: اما مسروری و شادمانی تو در این دنیا تنها ارزوی من است...!✅
📌تحلیل بخشی از ابتدای پارت بالا:
به زندگی گفتم:برو!
"خندید!"
به او گفتم: پس همیشه بمان.
"حرفم را به سخره گرفت"
گفتم:به زوال من تو در این دنیا خوشحال می‌شوی؟
"سکوت کرد"
✏️: بیش‌تر سعی کردن جلوه‌سازی کنن، یعنی استفاده از کلمات ادبی در کنار ساختاری که ساده هست و معنای قشنگی نداره!
به زندگی گفتم برو!
خندید‼️
گفتم:پس همیشه بمان
حرفم را به سخره گرفت‼️
سخره-خندید: هر دو از یک معنا ریشه میگیرن، پس انگار در هر دو صورت زندگی خندیده‌، در حالی که برو-بمان دو واژه دستوری تضاد هم هستن!
📌خب اگر بخواهیم با کلمات ادبی متن بنویسیم باید متوجه معنایی که از متن استخراج می‌شه هم توجه و حساسیت نشون بدیم در غیر اون صورت هیچ!
مهم‌ترین توانایی یک نویسنده ساختن یک عرصه‌ی پر از معنا و مفهوم است!✅


📌پارت 7:
دقیقا ارتباط جملات اول با جمله‌ی اخر رو نفهمیدم؟!
توقع داشتم پندی برای اعمال نابخردانه‌ی انسان‌ها رو در اخر ببینم!
✏️شاید ابرهای تنگ❌
✏️شاید ابرهای دل‌تنگ"یا" شاید ابرهای سیاه✅

**

پارت 8(باتوجه به کلیت پارت)⁉️
مدت‌هاست که از سرازیر شدن ابشار شور چشمانم جلوگیری کردم، که دیگر سرخی چشمانم عادی‌است!
📌خب معنی جآلب‌توجه‌ای نداره، از سرازیر شدن ابشار شور چشمانت جلوگیری کردی که سرخی چشمانت عادی است؟
بهتر نبود این‌طوری نوشته می‌شد؟
⁉️: مدت‌هاست از سرازیر شدن ابشار شور چشمانم جلوگیری کردم، که مبادا با هر سرازیری‌ای قطره‌های اشکم، سرخی چشمانم نمودار شود✅

**

تاتر؟
**

پارت 10

گفته شده تنهایی چقدر مرگ‌بار است!
اما اگر اب‌میوه ان را بخوری شاید وجودت را از یک‌رنگ بودن بیرو آرد؟
یعنی اگر از تنهایی (به عبارتی بهره ببریم و از نتایج ان استفاده کنیم) وجود از یک‌رنگ بودن بیرون میاید؟
خب من اصلا معنیشو متوجه نشدم مثل ادامه‌ی این پارت که کلا همه چیز قاطی شده🤔
مگه یک‌رنگی بهتر از هزاررنگ بودن نیست؟(طبق یک تعریف)

**
پارت 11

مهربانی هم حدی دارد
ناراحت نشدن هم مرزی دارد
و گذشت هم حد و مرزی دارد

✏️مهربانی، ناراحت نشدن و گذشت هم حد و مرزی دارد✅
حالا بهتر شد🤔❗
**
به این باورم، ان‌چنان جای من خالی‌ست که صدای شهر میپیچد❌

✏️که صدا در شهر، بهم می‌پیچد"یا" که صدای شهر، درهم می‌پیچد.
**
زندگی مثل جوهر خودکار، گسیل است⁉️
گسیل بودن منظور همون ازهم گسسته بودنه؟🤔
زندگی و جوهر خودکار چه تناسبی در این مورد گسیل بودن باهم دارن؟
این غلطه❌
**

در پارت 12
هیچ تناسب و یک‌پارچگی‌ای ندیدم، هر جمله یک چیز جدا رو شرح میداد و کاملا بی‌ربط بود.

**

ان‌جاست که وقتی زندگی به چهره‌ی مولع تو مواجه می‌شود، عقب می‌کشد.
✏️ان‌جاست که وقتی زندگی با چهره‌ی شادمان تو مواجه می‌شود عقب می‌کشد✅
📌بهتر هست به جای استفاده از مولع همون مترادف خودش رو به کار برد!

**
پارت 20⁉️
🔻من رو یاد قصه‌ای انداخت که می‌گفت: به پیرمردی که از انتهای کوچه می‌امد نگاه کردم
گفت: نرو بن‌بست است!
به حرفش گوش نکردم و رفتم!
وقتی به انتهای کوچه رسیدم فهمیدم راست گفته بود، و من برگشته بودم اما پیر و با موی سپید!
📌ولی این گفته بود پرتگاهه!

**
پارت 26
تحلیل🔻
چه کسی از غنچه‌ای خبر دارد که کی تصمیم به پیوستن این جهان دارد؟
✏️چه کسی از غنچه خبر دارد که چه زمانی پیراهن پاره می‌کند؟✅✅
**

⁉️چه کسی از گذشته‌اش خبر داشت، که خار گل چگونه رفته رفته درون قلبش فرو رفت؟
✏️معنی‌ای نداره اصلا!
**

⁉️همچون دستانی که نوازش‌گر گل کاکتوس است که ناگه ...
دستانت قلبت را در اغوش کشد!

✏️خب ارتباط این دو جمله رو هم نفهمیدم معنی نداره!

**
پارت 29
🔻دخترک به زمین افتاد
مادرش خطاب به زمین گفت: بی‌خاصیت!
رنگ غم، دخترک را دربر گرفت..
به زمین ب*و*س*ه زد و گفت: با تو نبود!
✏️: اکثرا در این جور موارد بچه‌ها مورد سرزنش قرار میگیرن نه زمین!
این‌جوری یکم فانتزی شده، پس اصلاح می‌کنم:
📌دخترک به زمین افتاد.
مادرش گفت:بی‌خاصیت!
چشمان دخترک، رنگ غم به خود گرفت!
به زمین ب*و*س*ه زد و گفت:با تو نبود!

**

پارت 30
🔻جملات هیچ ربطی به‌هم نداشتن به علاوه معنی جالبی هم ندیدم!

**
پارت 33

🔻هیچ انسانی زشت نیست!
گفته شده میخواهم مثل اینه‌ای باشم که سکوت می‌کند در برابر قیافه‌ی مذموم ادم‌ها
بهتر بود این‌جوری نوشته می‌شد👇🏻

✏️میخواهم مانند اینه‌ای باشم که سکوت می‌کند در برابر اندرون مذموم ادم‌ها
📌ادم‌ها شاید ذاتشون زشت باشه و هر کس با دیگری فرق داشته باشه اما درست نیست بگیم قیافه‌ی زشتشون!

**
لباسی از جنس اب با گریه‌های اتشین؟🤔
معنی؟
****
🌐املا و علائم نگارشی:
میشه گفت تقریبا رعایت شده بود اما برخی اشکالات دیده و استخراج شد.

سَخره❌
سُخره✅
**
زِوال❌
زَوال✅
**

ضبحه‌ها❌
ضجه‌ها✅
**
حبد❌
حبس✅
**
ناخودا❌
ناخدا✅
**
مرهمش❌
مرحم✅
**
میبینیم❌
می‌بینم✅
**
تغیر❌
تغییر✅
**
مطمین❌
مطمئن✅
****
🌐:سخن منتقد:
نویسنده گرامی
سعی کنین از ارایه‌ها بهره ببرین، تا وقتی چینش مناسب رو پیدا نکردین و مقصود و هدفتون از نوشتن مبحثی رو کشف نکردین، از جلوه‌سازی دوری کنین و اول از هر چیز به معنا فکر کنین نه کلمات ادبی!
موفق و موید باشید.

تگ اثر:برنزی

رده سنی:
نوجوانان، جوانان
نویسنده: @Rigina
منتقد: @Na.Ar...

اختصاصی: نیست
سطح: برنزی
رده‌بندی: نوجوانان، جوانان

@Moon Shadow
@مدیر تایپ
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر کل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,090
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
تگ اعمال شد ✅
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین