. . .

تمام شده نقد و تعیین سطح داستان مرواریدی در جنگل | هدیه قلی زاده

تالار نقد رمان و داستان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #1

نام اثر: داستان مرواریدی در جنگل
نویسنده: هدیه قلی زاده
ژانر: تخیلی، فانتزی

خلاصه:
داستان ما درباره‌ی سرنوشت و اتفاقات یک دانه‌ی کوچک هست که در یک جنگل خیلی بزرگ زندگی می‌کند. من سعی دارم لحظه به لحظه این دانه کوچک که اتفاقات جدیدی برای آن میفته و چیزای جدیدی که یاد می‌گیره و اون چیزایی که در زندگیش تجربه می‌کند و به دست می‌آورد رو به قلم بیاورم!

مقدمه:
دوستی یک گنجینه‌ای است که از دست دادن‌ آن مانند از دست دادند طلا‌ است. یک طلای پر ارزش!
یا می‌توان گفت که دوستی هم مانند لحظه‌ها با سرعت می‌‌گذرند و تمام می‌‌شوند البته این برای دوستانی صدق می‌کند که انگار به زور باهم دوست شده‌اند.
معلمی هم‌‌چون طلای نابی است یا می‌توان گفت معلم‌‌ یا استاد بودن‌ هم ‌‌مانند لحظاتی است که بی‌‌رحمانه و بی‌وقفه از پی هم می‌گذرند و به اتمام می‌‌‌ر‌سند. (همان بازنشستگی) ‌
پس قدر دبیر و معلم‌‌مان را در هرلحظه‌ای بدانیم و احترام بگذاریم و حرمت خودمان را نگه داریم چرا که ممکن است خودمان به این مقام والا برسیم پس انتظار رفتار خوش و همچنین احترام را از دانش آ‌موزان‌مان نداشته باشیم.

منتقد:
@*First __ Lady*
 
راه‌حل
*به نام نوازنده‌ی زندگی*

«نقد داستان مرواریدی در جنگل»


عنوان:
مرواریدی در جنگل نامی دارای استعاره و زیبا بود که با موضوع اصلی داستان همخوانی داشت یعنی شخصیت اصلی مرواریدی در جنگل بود. این نام هیچ مشکلی نداشت و بسیار زیبا و مناسب بود و البته با ژانر و محتوا هم همخوانی داشت.

ژانر:
داستان دارای ژانر فانتزی بود. به دلیل شخصیت دادن به یک دانه که شخصیتی ندارد، می‌توان گفت ژانر مناسبی بود و بله داستان به صورت فانتزی نوشته شده بود.

خلاصه:
خلاصه داستان در وهله‌ی اول کوتاه بود، و به طور بسیار ساده‌ای بیان شده بود به طوری که خواننده در همان ابتدا کل موضوع را می‌فهمید. خلاصه، در حین ابهام برانگیز بودن، گیرا و جذابیت برای خواننده باشد. و همچنین متناسب با محتوا، ژانر نیز باشد. شما باید خلاصه داستانتان را...

دمیــــــورژ

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده ویژه
نویسنده
رمانیکی‌نویس
دل‌نویس
ناظر
منتقد
گوینده
کاربر منتخب
کاربر ثابت
نام هنری
دمیورژ
مقام خاص
منتقدیار
شناسه کاربر
123
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-05
آخرین بازدید
موضوعات
259
نوشته‌ها
2,795
راه‌حل‌ها
32
پسندها
24,332
امتیازها
698
محل سکونت
محله مغزهای فاسد

  • #2
*به نام نوازنده‌ی زندگی*

«نقد داستان مرواریدی در جنگل»


عنوان:
مرواریدی در جنگل نامی دارای استعاره و زیبا بود که با موضوع اصلی داستان همخوانی داشت یعنی شخصیت اصلی مرواریدی در جنگل بود. این نام هیچ مشکلی نداشت و بسیار زیبا و مناسب بود و البته با ژانر و محتوا هم همخوانی داشت.

ژانر:
داستان دارای ژانر فانتزی بود. به دلیل شخصیت دادن به یک دانه که شخصیتی ندارد، می‌توان گفت ژانر مناسبی بود و بله داستان به صورت فانتزی نوشته شده بود.

خلاصه:
خلاصه داستان در وهله‌ی اول کوتاه بود، و به طور بسیار ساده‌ای بیان شده بود به طوری که خواننده در همان ابتدا کل موضوع را می‌فهمید. خلاصه، در حین ابهام برانگیز بودن، گیرا و جذابیت برای خواننده باشد. و همچنین متناسب با محتوا، ژانر نیز باشد. شما باید خلاصه داستانتان را به طوری بنویسید که ابتدا؛ اطلاعاتی از موضوع داستان را برای خواننده بیان کنید که نه خیلی ساده و روان و نه خیلی گنگ باشد. سپس تناسب با ژانر نیز باشد.

مقدمه:
مقدمه هم جذاب و گیرا نبود که خواننده ترغیب به خواندن داستان شود. آن احساس پر شور و شوق و دنیای خاص و جدیدی که ساخته بودید یک دنیای فانتزی و خیلی جالب و عجیب در مقدمه قابل لمس نبود. شما باید یک مقدمه‌ای بنویسد که فضای دنیای دانه را به زیبایی به نمایش بکشید.

شروع داستان:
شروع جذب کننده‌ای هم نداشتید. برای چنین داستان خاصی که موضوع یک دانه را به نمایش می‌کشد شروع اگر با یک فضای جنگلی و مبهم آغاز می‌شد بدون اینکه اول سر اصل مطلب بروید عالی می‌شد. می‌توانستید از قدم زدن دانه در جنگل و توصیف جنگل آغاز کنید و سریع احساس و هدف دانه را نگویید.

سیر داستان:
سیر داستان شما به شدت تند بود. ماجرای آشنایی با دوستش ذکر نشد حتی اوقاتی که لحظه شماری می‌کرد به مدرسه برود هم بیان نشد. من انتظار داشتم برای این همه ذوق و شوق مدرسه که وجود دارد، مدرسه موضوع اصلی باشد اما از مدرسه هم سریع گذشتند و ماجرا و اتفاقات مدرسه را بیان نکردند. همه چیز خیلی سریع پیش رفت.

توصیفات:
فقط یک توصیف چهره در ابتدا بود که برای من حیرت آور بود چنین چهره‌ای برای یک دانه. در هر صورت آن هم ناقص بود و با چهره بسیاری از افراد مثل جغد و دوست دانه می‌توانستیم آشنا بشویم اما نشد.
توصیف احساسات قوی بود و آن شور و حس و حال دانه کاملا قابل لمس و زیبا بود.
حالات هم توصیف نشده بودند.
مکان هم می‌توانست به خوبی توصیف شود و یک جنگل زیبا و خانه جنگلی خوب به تصویر کشیده شود اما مکان هم اصلا توصیف نشده بود
به صورت کلی در بخش توصیف ضعیف بودند.

دیالوگ مونولوگ:
داستان، دیالوگی نداشت و مونولوگ جذابی هم موجود نبود فقط احساسات و شور و شوق و کمی توضیح داستان در مونولوگ نهفته بود و اندکی تشبیه استفاده شده بود.

باور پذیری:
در این مورد باید بگویم اصلا فضا و داستان را خوب درک نکردیم که بتوانیم باورش کنیم باید ابتدا خوب همه چیز را بفهمیم با شخصیت و فضای داستان اشنا شویم و سپس باورش کنیم.

هدف سازی:
این داستان به صورت کلی یک هدفی داشت که علم آموزی بود اما زیاد به آن نپرداخته بود و فقط از احساسات داستان گفته بود و این هدف را محو نشان می‌داد.

حالت کلی داستان:
در کل چون داستان اول نویسنده هم بود باید بگویم ضعف زیادی داشت. مقدمه‌، خلاصه جذاب نبود، دیالوگی هم موجود نبود. مونولوگ فقط احساس شخصیت را بیان می‌کرد و سیر خیلی کند بود و البته توصیفات هم ضعیف بودند اما مطمئنم جای پیشرفت دارد.

***

سطح:
برنزی
 

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,139
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #3
*به نام نوازنده‌ی زندگی*

«نقد داستان مرواریدی در جنگل»


عنوان:
مرواریدی در جنگل نامی دارای استعاره و زیبا بود که با موضوع اصلی داستان همخوانی داشت یعنی شخصیت اصلی مرواریدی در جنگل بود. این نام هیچ مشکلی نداشت و بسیار زیبا و مناسب بود و البته با ژانر و محتوا هم همخوانی داشت.

ژانر:
داستان دارای ژانر فانتزی بود. به دلیل شخصیت دادن به یک دانه که شخصیتی ندارد، می‌توان گفت ژانر مناسبی بود و بله داستان به صورت فانتزی نوشته شده بود.

خلاصه:
خلاصه داستان در وهله‌ی اول کوتاه بود، و به طور بسیار ساده‌ای بیان شده بود به طوری که خواننده در همان ابتدا کل موضوع را می‌فهمید. خلاصه، در حین ابهام برانگیز بودن، گیرا و جذابیت برای خواننده باشد. و همچنین متناسب با محتوا، ژانر نیز باشد. شما باید خلاصه داستانتان را به طوری بنویسید که ابتدا؛ اطلاعاتی از موضوع داستان را برای خواننده بیان کنید که نه خیلی ساده و روان و نه خیلی گنگ باشد. سپس تناسب با ژانر نیز باشد.

مقدمه:
مقدمه هم جذاب و گیرا نبود که خواننده ترغیب به خواندن داستان شود. آن احساس پر شور و شوق و دنیای خاص و جدیدی که ساخته بودید یک دنیای فانتزی و خیلی جالب و عجیب در مقدمه قابل لمس نبود. شما باید یک مقدمه‌ای بنویسد که فضای دنیای دانه را به زیبایی به نمایش بکشید.

شروع داستان:
شروع جذب کننده‌ای هم نداشتید. برای چنین داستان خاصی که موضوع یک دانه را به نمایش می‌کشد شروع اگر با یک فضای جنگلی و مبهم آغاز می‌شد بدون اینکه اول سر اصل مطلب بروید عالی می‌شد. می‌توانستید از قدم زدن دانه در جنگل و توصیف جنگل آغاز کنید و سریع احساس و هدف دانه را نگویید.

سیر داستان:
سیر داستان شما به شدت تند بود. ماجرای آشنایی با دوستش ذکر نشد حتی اوقاتی که لحظه شماری می‌کرد به مدرسه برود هم بیان نشد. من انتظار داشتم برای این همه ذوق و شوق مدرسه که وجود دارد، مدرسه موضوع اصلی باشد اما از مدرسه هم سریع گذشتند و ماجرا و اتفاقات مدرسه را بیان نکردند. همه چیز خیلی سریع پیش رفت.

توصیفات:
فقط یک توصیف چهره در ابتدا بود که برای من حیرت آور بود چنین چهره‌ای برای یک دانه. در هر صورت آن هم ناقص بود و با چهره بسیاری از افراد مثل جغد و دوست دانه می‌توانستیم آشنا بشویم اما نشد.
توصیف احساسات قوی بود و آن شور و حس و حال دانه کاملا قابل لمس و زیبا بود.
حالات هم توصیف نشده بودند.
مکان هم می‌توانست به خوبی توصیف شود و یک جنگل زیبا و خانه جنگلی خوب به تصویر کشیده شود اما مکان هم اصلا توصیف نشده بود
به صورت کلی در بخش توصیف ضعیف بودند.

دیالوگ مونولوگ:
داستان، دیالوگی نداشت و مونولوگ جذابی هم موجود نبود فقط احساسات و شور و شوق و کمی توضیح داستان در مونولوگ نهفته بود و اندکی تشبیه استفاده شده بود.

باور پذیری:
در این مورد باید بگویم اصلا فضا و داستان را خوب درک نکردیم که بتوانیم باورش کنیم باید ابتدا خوب همه چیز را بفهمیم با شخصیت و فضای داستان اشنا شویم و سپس باورش کنیم.

هدف سازی:
این داستان به صورت کلی یک هدفی داشت که علم آموزی بود اما زیاد به آن نپرداخته بود و فقط از احساسات داستان گفته بود و این هدف را محو نشان می‌داد.

حالت کلی داستان:
در کل چون داستان اول نویسنده هم بود باید بگویم ضعف زیادی داشت. مقدمه‌، خلاصه جذاب نبود، دیالوگی هم موجود نبود. مونولوگ فقط احساس شخصیت را بیان می‌کرد و سیر خیلی کند بود و البته توصیفات هم ضعیف بودند اما مطمئنم جای پیشرفت دارد.

***

سطح:
برنزی
سطح اثر: برنزی
@Nilo.ofar_ N
 

Miss Nili

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر کل
رمانیکی‌نویس
نام هنری
ماهِ نیلگون
انتشاریافته‌ها
4
شناسه کاربر
277
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-07
آخرین بازدید
موضوعات
374
نوشته‌ها
4,754
راه‌حل‌ها
74
پسندها
32,118
امتیازها
837
محل سکونت
آغوش مــآه

  • #4
تگ اعمال شد
 
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 1 user
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین