. . .

تمام شده مجموعه شعر کار امروز را فردا مینداز | هدیه قلی‌زاده

تالار اشعار کاربران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
ژانر اثر
  1. فانتزی
  2. علمی_تخیلی
سطح اثر ادبی
برنزی
اثر اختصاصی
بله، این اثر اختصاصی می‌باشد و فقط در انجمن رمانیک نوشته شده است.
به نام خدایی که زندگی می‌بخشد


نام مجموعه شعر: کار امروز را فردا مینداز

شاعر: هدیه قلی‌زاده

قالب: متغیر.

ژانر: فانتزی، علمی-تخیلی


مقدمه: انداختن کار امروز به فردا اشتباهه بچه‌ها.
 
آخرین ویرایش:
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,675
امتیازها
452

  • #11
جغد دانا عينکش رو برداشت گفت:
-￾های علی جان! دوست داری بری خونت؟
با شندیدن این حرف، علی با ذوق سری تکون داد:

-چرا چرا. من می‌خوام برم خونه خودم. شهر خودم. پيش خواهر کبریٰ خودم.
 
  • لایک
  • گل رز
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,675
امتیازها
452

  • #12
جغد با لبخند گفت:
اول چشماتو ببند.

علی قصه‌ی ما بی سرصدا چشاشو بست.
صدای جغد دانا رو شنيد که گفت:

آباريکلا، حالا تند و سريع توی دلت به خودت قول بده که ديگه کار امروز رو ندازی به فردا.
علی بدون مکث، تو دلش قول داد که ديگه کار امروز رو ندازه به
فردا.
 
  • لایک
  • گل رز
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 6 users

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,675
امتیازها
452

  • #13
با باز کردن چشماش ديد که خونه‌ی خودشه. پيش خواهرشه.
کبری خنده کنان، لبخند زنان گفت:

های داداشی نان و پنير آوردم.

علی قصه ما با لبخند روبه کبریٰ گفت:
کبری مهربونم...درد و بلات به جونم
خانوم خونه‌ی من، خواهر مهربونم
دوست دارم اندازه ی دنيا.
 
  • لایک
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,675
امتیازها
452

  • #14
خلاصه، بچه‌های من. همون‌طور که علی کوچولو قول داد که ديگه کار امروزش رو ندازه به فردا، ديگه اصلا اين کار رو نکرد. مثل بچه های خوب کاراش رو درست سر و وقت و همون روز انجام می‌داد و تا ساليان سال، به خوبی و خوشی کنار خواهر مهربونش زندگی شادی کردن. بچه های خوب. پس شما هم قبل
از اينکه بريد توی شهر قصه‌ها، به خودتون قول بدين که هيچ‌وقت کار امروزتون رو ندازيد به فردا..



پايان: در بسيتم شهريور ماه سال هزار چهارصد در ساعت چهار و چهل دو دوقيقه عصر.
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

هدیه زندگی

رمانیکی نقره‌ای
نویسنده
رمانیکی‌نویس
کاربر نقره‌ای
شناسه کاربر
366
تاریخ ثبت‌نام
2021-02-14
موضوعات
223
نوشته‌ها
1,854
راه‌حل‌ها
5
پسندها
10,675
امتیازها
452

  • #15
از اثرات ديگر نويسنده:
1. .داستان مرواريدی در جنگل
2.دلنوشته‌ی و ازخدايی که که غافل بودم!
3 .شعر شيطون بلايی شيرين اما خطرناک.
4.دلنوشته سربالايی افکارم.
5.دلنوشته سرازيری اذهان جلد دوم دلنوشته سربالايی افکارم.
6.دلنوشته چاه غربت.
7.رمان اتاق سرخ.

درحال تايپ...

1.رمان آئورت بی دريچه.
2.رمان مه‌کمان
3 .دلنوشته کيمای عشق.
4 .سرنوشتی که عوض نمیشد.
5.نان و نمک.
 
  • لایک
  • جذاب
واکنش‌ها[ی پسندها]: 5 users

ARA.O.O

فرازین بازنشسته
شاعر
کاربر منتخب
کاربر طلایی
کاربر نقره‌ای
کاربر ثابت
مدیر بازنشسته
شناسه کاربر
300
تاریخ ثبت‌نام
2021-01-16
آخرین بازدید
موضوعات
519
نوشته‌ها
4,411
راه‌حل‌ها
183
پسندها
35,061
امتیازها
1,008
سن
19
محل سکونت
خرابه‌‌های خاطرات :‌‌)

  • #16


عرض سلام و خسته نباشیدی ویژه خدمت شما نویسنده‌ی عزیز!
بدین وسیله پایان تایپ اثر شما را اعلام می‌‌دارم. با آرزوی موفقیت روز افزون!

|مدیریت کتابدونی|
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین