تمام شده فی‌البداهه کوتاه و خلاصه بذار بهت بگم| فائزه میرانی

نام اثر: کوتاه و خلاصه بذار بهت بگم!
نام نویسنده: فائزه میرانی
ژانر: عاشقانه
مقدمه: روزی که اومد سراغم هیچ وقت فکر نمی‌کردم بشه مرد زندگیم و روزی که شد مرد زندگیم هیچ وقت فکر نمی‌کردم بشه بزرگ ترین عذاب زندگیم که نه می‌تونم فراموشش کنم و نه می‌تونم همراش بمونم!

 

[فائزه میرانی]

- اسم منو گذاشتی رو پسرت؟
آره
- واسه چی‌؟ می‌خوای زجر بکشی‌!
زجر که نمیکشم می‌دونی آخه با این که تو پدرش نیستی‌؛ ولی اعصاب داغونه مثل خودت
هر وقت که اعصابش خرابه و زیادی شلوغ می‌کنه به جای این که عصبی بشم و دعواش کنم فقط یه لبخند میزنم مثل گذشته که تو عصبی میشدی و من از پشت صفحه مانیتور فقط یه لبخند می‌زدم با کلی بغض‌...

 

[فائزه میرانی]

همیشه فکر می‌کردم
اگه به یکی بگی دوست دارم کافیه‌!
اگه بگی با تموم وجود عاشقتم کافیه‌!
اگه براش وقت بزاری کافیه‌‌؛ ولی الان فهمیدم باید نباشی تا درک کنند
تا حس کنند چقد بودنت باارزش بوده
چقد وقتی نیستی کسل و بی‌حوصله‌ان‌، برای همه صفر و صد تون رو یک جا نزارید
خیلی ها ارزش گرم حضورتون رو ندارند پس با بودنتون بهشون ثابت نکنید
اگه هستید وظیفتونه!

 

[فائزه میرانی]

دلم با قربون صدقه رفتنات مشکل داره همش قیلی ویلی میره

 

[فائزه میرانی]

وفادار بودن مهارت نمیخواد شرف میخواد که خیلی ها ندارن

 

[فائزه میرانی]

این قدر مغرور میشم که ثانیه به ثانیه واسه داشتنم له‌له بزنی

 

[فائزه میرانی]

این قدر متنفر میشم ازت که یه ثانیه واسه داشتنم له‌له بزنی

 

[فائزه میرانی]

شاید الان درک نکنی ها‌؛
ولی یه روزی
یه جوری
حسرت داشتنم رو
این قدر میخوری
که فقط
پیش خودت میگی
کاش برگردم
و نزارم بره

 

[فائزه میرانی]

یه روزیم میرسه
که فقط ارزو میکنی
کاش بودم تا
فقط صدامو بشنوی

 

[فائزه میرانی]

درسته دنیای تلخی شده؛ ولی هنوزم
قلبم به شوق تو میتپه

 

[فائزه میرانی]

یه روزی هم بود که شاهزاده قلبم بود ها؛
ولی خودش پشت پا زد و خراب کرد
هر چی که ساخته بودم
حالا من موندم و یه ویرونه از خاکسترای قلبی
که دیگه نه جونی واسه زندگی داره
نه حسی واسه تپیدن