. . .

متروکه رمان مامور یا خلافکار | فاطمه مقاره کاربر انجمن رمانیک

تالار تایپ رمان
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
نام رمان: مامور یا خلافکار؟
ژانر: پلیسی، طنز
نویسنده: فاطمه مقاره
ناظر: @ansel
خلاصه: تانیا راد دختر شر و شیطون ما بهش یه ماموریت پیشنهاد می‌شه این ماموریت سر و کله زدن با یه پسر خل و چل‌تر از خودش هست که باید توی خونه‌اش به عنوان قاچاقچی باشه؛ حالا این پسر داستان ما خودش معلوم نیست دزدِ یا پلیس! به نظرتون تانیا چی می‌کشه از دستش؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users

ansel

مدیریت ارشد
پرسنل مدیریت
فرازین
مدیر
ناظر
مدیر
نظارت
شناسه کاربر
15
تاریخ ثبت‌نام
2020-09-26
آخرین بازدید
موضوعات
147
نوشته‌ها
1,551
راه‌حل‌ها
24
پسندها
6,235
امتیازها
619

  • #2
a28i_negar_20201204_151610.md.png
نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی و سپاس از انتخاب انجمن رمانیک را برای انتشار رمان خود؛ خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود، قوانین زیر را با دقت مطالعه کنید.
قوانین تایپ رمان

اگر سوالی دارید میتوانید به تاپیک زیر مراجعه و سوالتون رو مطرح کنید.
تاپیک پرسش سوال‌ها

قبل از درخواست جلد، قوانین زیر را مطالعه کنید.
قوانین درخواست جلد

برای درخواست نقد در تاپیک زیر اعلام آمادگی کنید.
درخواست منتقد

بعد از اتمام رمان، میتوانید درخواست ویراستار دهید.
درخواست ویراستار

و پس از پایان یافتن رمان، در تاپیک زیر با توجه به قوانین اعلام نمایید.
تاپیک اعلام اتمام رمان

با تشکر​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users

فاطمه مقاره

کاربر عادی
رمانیکی
شناسه کاربر
119
تاریخ ثبت‌نام
2020-11-04
آخرین بازدید
موضوعات
11
نوشته‌ها
178
راه‌حل‌ها
2
پسندها
425
امتیازها
153
سن
22
محل سکونت
طهرون

  • #3
پارت اول
تانیا( راوی )
من:
- ای ولم کن وحشی! چیکار می‌کنی؟ دستم شکست دیوونه!
آراد:
- مگه بهت نگفتم توی کار من دخالت نکن؟ تو کار خودت من کار خودم! تانیا یه بار دیگه ببینم تو کاری که بهت مربوط نیست دخالت می‌کنی می‌کشمت!
داد زد:
- فهمیدی؟
من:
- آره بابا ولم کن!
تا ولم کرد دویدم سمت اتاقم زبونم رو در آوردم و گفتم:
- جرئتش رو نداری آری جون!
پسره اس*ک*ل می‌خواد من رو بکشه خبر نداره پچ کنم گرفتنش. روی تختم دراز کشیدم و به سرنوشت این ماموریت فکر کردم، یک سال و نیمه که من این‌جا پیش این پسره پرروام از کار و زندگیم افتادم می‌خواستم فوق بخونم، هی! با زده شدن در از جا پریدم.
اعظم:
- خانم بیاد آقا کارتون داره!
من:
- چی‌کار؟
اعظم:
- نمی‌دونم خانوم
من:
- ای بابا، اومدم.
از اتاقم اومدم بیرون آراد تیکه‌اش رو به ستون وسط اتاق داده بود و طلبکارانه نگاهم می‌کرد
من:
- چی‌شده؟
آراد:
- آفرین!
من:
- ها؟
آراد:
- هم گند زدی هم گل کاشتی!
من:
- نمی‌فهمم!
آراد :
- دختر‌ها رو زیاد فروختیم؛ ولی مجبور شدیم گرون مواد رو بخریم!
من:
- وا چرا؟ من که با نورا حرف زده بودم قرار بود کیلویی ... تومان بده
آراد:
- چون ننوشتی و برسام رای نورا رو زده و اونم کیلویی ... تومان به من داد!
من:
- یعنی سود بی سود!
آراد :
- دقیقا! ولی تو دخترا سی درصد سود کردیم.
من:
- خوبه! امشب مهمونی داریم؟
آراد:
- آماده شو!
یه دفعه یادم افتاد که من چند دقیقه‌ای بیشتر نیست که تو اتاقم.
من:
- راستی چه‌جوری به این سرعت این همه اطلاعات رو جا به جا کردی؟
پوزخندی رو که اکثر اوقات رو لباشه رو به نمایش گذاشت:
- اسم ما خلاف‌کاره و خلاف یعنی سرعت عمل هنوز نفهمیدی؟
با لحن لوسی گفتم:
- خب یادم رفت آرادی!
یه کم فقط یه کم ل*بش کش اومد که سریع جمعش کرد.
آراد:
- برو جوجه کار دست خودت نده!
من:
- ها؟
آراد:
- ها نه بله! برو بچه، برو!
روم رو سمت اتاقم کردم. اوم امشب چی بپوشم؟
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: 3 users
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
1
بازدیدها
49
پاسخ‌ها
2
بازدیدها
97

کاربران در حال مشاهده این موضوع (مجموع: 1, کاربران: 0, مهمان‌ها: 1)

بالا پایین