نام رمان: دسیسهی ستارگان
نویسنده: صبا صفرخواه
ژانر: علمی-تخیلی، معمایی، دلهرهآور(هیجانی)، تراژدی، جنایی، عاشقانه، طنز
ناظر: @مهدیه شهیدی
خلاصه:
در آیندگان دور، گروهی از فضانوردان به ماموریتی با نام SELV: LV به اکتشاف فضا و پرده برداری از اسرار کیهانی برای پیشرفت بشریت اعزام میشوند؛ ولیکن همهچیز طبق برنامه پیش نرفت، زیرا ستارگان دسیسهای غیرقابل پیشبینی چیده بودند. آغاز در آنجا بود که ناچار به خاک بیگانه و مبهمی رفتند و چشمهای آنها انواع ناهنجاریهای عجیب اکوسیستمی و بیوسفری را دیدند. اما حتی زمانی که موفق به گریز از آن سیاره شدند و خواستار بازگشت دوباره به خانهی حقیقی خویش، یعنی زمین شدند، مکاشفهای بزرگتر و تکاندهندهتر آنها را غافلگیر کرد...
مقدمه:
هر ستاره شاهد ساکت در طراحی بزرگ و پیچیده خلقت جهان بوده است.
با این حال، فراتر از حجاب شب، ستارگان دسیسهگر اسرار را برای کسانی که جرأت گوش دادن داشتند، زمزمه میکردند.
زمزمههای دسیسهی ستارگان که از بادهای کیهانی تکرار میشد، به یک طراحی بزرگ ماوراء درک انسان، به حقایق باستانی و سرنوشتهای پنهان در هم تنیده اشاره داشت.
مکالمات ساکت ستارگان صورتهای فلکی را نقاشی میکردند که کلید اسرارهایی را که هنوز حلنشده بودند، نگه میداشت.
لانا به سمت بالا چشم دوخت؛ قلب او در حالی که دنباله درخشان صورتهای فلکی را با انگشت باریکش ردیابی میکرد، سریعتر میتپید؛ در آن لحظه، او میدانست که مسیر او بهطور غیرقابل توصیفی با این نجوم مبهم مرتبط است.
احساس میکرد همهی اینها یک دسیسه است تا او و آنها به اینجا برسند، دسیسهی ستارگان...
موسیقیِ رمان:
نویسنده: صبا صفرخواه
ژانر: علمی-تخیلی، معمایی، دلهرهآور(هیجانی)، تراژدی، جنایی، عاشقانه، طنز
ناظر: @مهدیه شهیدی
خلاصه:
در آیندگان دور، گروهی از فضانوردان به ماموریتی با نام SELV: LV به اکتشاف فضا و پرده برداری از اسرار کیهانی برای پیشرفت بشریت اعزام میشوند؛ ولیکن همهچیز طبق برنامه پیش نرفت، زیرا ستارگان دسیسهای غیرقابل پیشبینی چیده بودند. آغاز در آنجا بود که ناچار به خاک بیگانه و مبهمی رفتند و چشمهای آنها انواع ناهنجاریهای عجیب اکوسیستمی و بیوسفری را دیدند. اما حتی زمانی که موفق به گریز از آن سیاره شدند و خواستار بازگشت دوباره به خانهی حقیقی خویش، یعنی زمین شدند، مکاشفهای بزرگتر و تکاندهندهتر آنها را غافلگیر کرد...
مقدمه:
هر ستاره شاهد ساکت در طراحی بزرگ و پیچیده خلقت جهان بوده است.
با این حال، فراتر از حجاب شب، ستارگان دسیسهگر اسرار را برای کسانی که جرأت گوش دادن داشتند، زمزمه میکردند.
زمزمههای دسیسهی ستارگان که از بادهای کیهانی تکرار میشد، به یک طراحی بزرگ ماوراء درک انسان، به حقایق باستانی و سرنوشتهای پنهان در هم تنیده اشاره داشت.
مکالمات ساکت ستارگان صورتهای فلکی را نقاشی میکردند که کلید اسرارهایی را که هنوز حلنشده بودند، نگه میداشت.
لانا به سمت بالا چشم دوخت؛ قلب او در حالی که دنباله درخشان صورتهای فلکی را با انگشت باریکش ردیابی میکرد، سریعتر میتپید؛ در آن لحظه، او میدانست که مسیر او بهطور غیرقابل توصیفی با این نجوم مبهم مرتبط است.
احساس میکرد همهی اینها یک دسیسه است تا او و آنها به اینجا برسند، دسیسهی ستارگان...
موسیقیِ رمان:
آخرین ویرایش: